چهارشنبه, ۲۶ دی, ۱۴۰۳ / 15 January, 2025
مجله ویستا
محرم نویدکیا: دامداری بعد از فوتبال!
باورش سخت است، اما هنوز میتوان در فوتبال ایران بازیکنانی را پیدا کرد که گذشته خود را فراموش نکردهاند و میتوان به آنها گفت که بالای چشمتان ابروست. در فوتبالی که بازیکنانش خود را بهترین و جدا از هر گونه خطا و اشتباه میدانند، محرم نویدکیا هنوز همان بازیکن دوست داشتنی چهار پنج سال قبل است.
کسی که خبرنگاران به جرأت عاشق صحبت با او هستند و البته او مثل سابق کماکان خجالتی و با حیاست «شما به من لطف دارید، اما اگر بگویم نسبت به قبل عوض نشدم دروغ گفتم. پول و شهرت ناخودآگاه آدم را عوض میکند و نمیدانم میتوانم اخلاقم را حفظ کنم یا نه.» کاپیتان سپاهان البته از نظر عدهای نسبت به قبل کمی تند مزاجتر شده: «پای چپ من هنوز خوب نشده و وقتی میبینم یکی عمداً مرا میزند طبیعی است که عصبانی شوم.
تازه من کاپیتان تیم هستم و حق صحبت با داور را دارم.» با اینکه عضله پای چپ محرم هنوز صد درصد خوب نشده، با این همه او به همراه محمود کریمی جزو تأثیرگذارترین بازیکنان سپاهان است: «من و محمود بچه محلیم و با هم بزرگ شدیم.
خیلیها میگویند ما دوقلو هستیم. بالاخره به هم خیلی نزدیکیم.» و البته همین موضوع برای هر دو نفر باعث دردسر شده چرا که میگویند محرم فقط به محمود کریمی پاس میدهد. «نه آقا. به خدا اینجوری نیست. من به هر کسی که در موقعیت بهتری باشد پاس میدهم. اصلاً اینجوری نیست که پارتی بازی کنم. تازه در تیم تک مهاجم فقط محمود آن جلوست دیگر.»
فوتبالیست شدن محرم هم داستانی دارد: «راستش را بخواهید روز اولی که میخواستم فوتبالیست بشوم رفتم ذوبآهن تست دادم، اما مربی تیم نوجوانان آنها مرا قبول نکرد.
من هم آمدم سپاهان و از آن موقع در همین تیم هستم.» البته محرم از همان اول هافبک نبوده: «اول مهاجم بودم اما زیاد گل نمیزدم. وقتی استانکو آمد مرا گذاشت هافبک دفاعی و بعد برانکو از من در پست هافبک استفاده کرد.» و این تغییر پست بازی آغاز درخشش نویدکیا بود: «فکر نمیکردم تا این حد موفق شوم.
از شانس من پیشرفت من همزمان شد با پیشرفت سپاهان و با آمدن کاظمی تیم قهرمان شد.» محرم عاشق کاظمی است «او یک مربی فوقالعاده است و سپاهان مدیون اوست.
شاید دیگر مربیای مثل او نداشته باشیم.» به همان اندازه که نویدکیا راحت در مورد کاظمی صحبت میکند، وقتی بحث به لوکا میرسد، محتاط میشود: «فعلاً او مربی تیم است و من نمیتوانم در مورد او نظر بدهم، اما میدانم که او هنوز از من کاملاً راضی نیست چون من هنوز آماده نشدم.» ممکن است لوکا به طور کامل از محرم راضی نباشد، اما وقتی سر تمرین سپاهان میروی، لوکا بیشتر از همه محرم را تشویق میکند: «ممکن است که اینجوری باشد، اما یک وقت فکر نکنید که من سوگلی تیم هستم.
شاید این قضیه به خاطر این باشد که هر اتفاقی بیفتد من به ضرر تیم کار نمیکنم. لوکا که آمد داداش مرا از تیم کنار گذاشت یا پارسال در فینال جام حذفی به من کم بازی داد.
هر کس دیگهای جای من بود کلی کار دیگه میکرد. اما من هیچ مشکلی درست نکردم.» با چنین ویژگیهایی معلوم است که سپاهانیها عاشق نویدکیا باشند، تا جایی که این تصور بین مردم اصفهان هست که نویدکیا نصف قدرت سپاهان است: «اینجوری نیست.
هیچ بازیکنی نمیتواند به تنهایی نصف قدرت یک تیم باشد. حتی رونالدینیو هم این توانایی را ندارد. اگر مهاجم جلوی من قوی نباشد من هیچ کاری نمیتوانم بکنم. بازیکن جلوی من باید سریع و باهوش باشد. شاید به همین دلیل من در تیم ملی موفق نبودم، چون سبک بازیام به مهاجمان تیم ملی نمیخورد.»
بیشتر از آنکه امسال نام محرم نویدکیا به خاطر مسائل فنی روی جلد روزنامهها مانور کند، حاشیه او را تبدیل به تیتر یک کرد. مصاحبههایی که او علیه مدیران سپاهان انجام داد تا جایی پیش رفت که حتی خودش اعلام کرد که از اصفهان میرود. اما الان دیگر وضعیت قرمز نیست: «به عنوان کاپیتان تیم باید از همتیمیهایم دفاع کنم.
خیلیها هستند که پولشان را میگیرند و میروند اما اگر من کاپیتان سپاهانم باید اول ذخیرهها پول بگیرند بعد من. متأسفانه آه خیلیها پشت سر تیم است. پارسال حامد رسولی را آخر فصل خط زدند و بازیکن خارجی را بدون تست جذب کردند. بالاخره اینها را آدم میبینید.» صداقت محرم باعث شده که او نزد همتیمیهایش اعتبار داشته باشد: «اکثر بازیکنان تیم به جز اسمیها مشکلاتشان را به من میگویند و به عنوان کاپیتان تیم باید به آنها کمک بکنم.»
محبوبیت محرم نویدکیا تنها بین همتیمیهایش محدود نمیشود. کافی است با او در اصفهان باشی تا متوجه محبوبیت او در بین مردم اصفهان بشوی: «مردم اصفهان خیلی مرا دوست دارند اما من نمیتوانم بگویم که بت هستم. شاید ۲۰ سال دیگر بتوانم جواب این سؤالت را بدهم.» با این همه معروفیت و محبوبیت او در بین اصفهانیها کاملاً تابلوست: «از شهرت بدم نمیاد. چون تمام اینها خواست خداست و چیزی که خدا بدهد بد نیست. البته زندگی من با بقیه فرق دارد. چون دو سال مصدوم بودم و خیلی چیزها را دیدم.»
مصدومیت محرم در زندگی حرفهای او یک سکته ایجاد کرد. سه عمل جراحی سنگین ظرف دو سال کار را تا جایی برد که به قول محرم او را به آخر خط رسانده بود: «در آن دو سال از این ناراحت بودم که هیچ کس مرا تحویل نمیگرفت. آنقدر از این مصدومیتها خسته شدم که میخواستم فوتبال را کنار بگذارم. البته صحبتهای بقیه خیلی روی روحیهام تأثیر گذاشت
به خصوص صحبت یکی از بازیکنان قدیمی ایران که در آلمان همدیگر را دیدیم. او به من گفت وقتی که در اوج بود همه او را تحویل میگرفتند اما از زمانی که ایران را ترک کرد دیگر هیچ کس از او حالی نپرسید. بنابراین تصمیم گرفت که فقط از زندگیاش لذت ببرد و برای همین بیخیال این مسائل شد.»
در مورد روش بازی کردن سپاهان بحثهای مختلفی مطرح میشود.
اینکه این تیم عادت دارد با حداقل اختلاف ببازد یا ببرد. شاید این قضیه از مقتصد بودن اصفهانیها نشأت میگیرد. محرم میگوید: «اگر من مربی باشم دوست دارم تیمم همین جوری بازی کند. من بازی صفر-یک را به بازی دو – سه ترجیح میدهم، چرا که اگر یک بازی پر گل باشد یعنی مدافعان دو تیم اصلاً به درد نمیخورند.»
محرم دوران کودکی سختی را داشته. زندگی در محله هفتتون اصفهان خیلی چیزها را به او یاد داد: «از نزدیک سختیها را حس کردم. بعضی همسایههای ما حتی پول غذا هم نداشتند.»
حالا که وضع محرم خوب شده او از هفتتون به محله پل فلزی آمده: «خیلی دوست داشتم خانوادهام را هم بیاورم اینجا اما نیامدند. من هم واقعاً نمیتوانستم آنجا بمانم. چون همش باید مشکلات مردم را میدیدم.» البته محرم هنوز به محله سابقش سر میزند: «تقریباً یک روز در میان میروم پیش مادرم چون عاشق آبگوشتش هستم. با بچههای محل هم زیاد جمع میشویم، البته آخر خلافمان چایی خوردن است.»
سالها پیش و زمانی که تازه نویدکیا برای خودش اسم و رسمی دست و پا کرده بود، خبرنگاری از او در مورد حضور در استقلال و پرسپولیس پرسید و با این جواب روبه رو شد: «این دو تیم به درد من نمیخورند.» حالا بعد از گذشت تقریباً پنج سال از آن ماجرا محرم هنوز بر سر حرف خودش هست: «بازی در تهران برای هر فوتبالیستی افتخار است اما من در اصفهان راحتم. سپاهان هم تیم کوچکی نیست. تهران را دوست ندارم، اصلاً آنجا را بلد نیستم. اصفهان را عشق است. خیلی دوست دارم یکروز در کنار پل خواجو خانه بخرم.»
محرم آرزوهای دیگری هم دارد اما دوست ندارد که آنها را به بقیه بگوید: «آرزوهایم را به هیچ کس نمیگویم، چون میخواهم سکرت بماند.» با این همه معلوم است که او برای آینده نقشههای زیادی دارد: «عاشق کشاورزی و دامداری هستم.
دنبال اینم که بعد از فوتبال بروم سراغ کار. میدانم که در این کار هم موفق میشوم هم پولدار.» حالا که این حرفها را خواندید، فکر نکنید محرم خیلی اقتصادی فکر میکند، چون او اصلاً رابطه خوبی با بیزینس ندارد: «اصلاً دنبال این کارها نیستم.
فوتبالیست باید فوتبالیست باقی بماند. یادمه که عابدزاده در اصفهان پیتزا فروشی زده بود. وقتی دم مغازهاش دیدمش کلی ناراحت شدم خیلی از این پیشنهادات به من شد، اما دوست ندارم بروم دنبال این کارها، چون نمیخواهم وجههام خراب شود.»
مصاحبه که تمام میشود، عکاس اصفهانی از محرم در مورد تیپ سادهاش برای عکاسی میپرسد: «من که آدم سیاسی نیستم که بخواهم کت و شلوار بپوشم. ورزشکار باید ساده و اسپرت بپوشم.»
نویسنده : رامین طبرسی
منبع : چلچراغ
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست