سه شنبه, ۱۶ بهمن, ۱۴۰۳ / 4 February, 2025
مجله ویستا
عروس جاودانهی ایران
آنچه هنرمند را از دیگران متمایز میکند، نفس پرداختن به هنر است، اما آنچه باعث درخشش هنرمندی در میان دیگر هنرمندان میشود، سبک و سیاق خلاقانه و بکریست که هنرمند هنرش را در قاب آن به جهان هنر و دوستداراناش عرضه میدارد. به این ترتیب، ماندگاری او و هنرش در عرصهی تاریخ هنر رقم خواهد خورد. اما بدون شک فتح آن قلهی دیگر، رسوخ و ماندگاری در قلبها و روحها و همپایی مدام ِ هنرش با جریانِ هر لحظه دیگرگون زندهگی، تنها آن زمان رخ میدهد که این بکری و تازهگی، از ژرفای روحی شگفت نشأت گرفته باشد و هنرمند با صداقت و با تمام هستیاش در هنرش حضور یافته باشد، مؤمنانه و بی هیچ وابستهگی.
«ایران درودی» را تصویرگر ژرفاندیش لحظههای اثیری، مادر نقاشی ایران، بانوی نور و بلور، شاعر رنگهای حیرتآور مینامند. من اما او را عروس جاودانهی ایران، بانوی نور و کویر، شبنم و گل، آتش و آبشار، معمار شهرهای یخزده، گذرگاههای خاموش و دیوارهای شیشهیی مینامم. زنی مجروح و مهربان، با دو چشم شنوا، سایهیی بلند و سینهریزی از آسمان.
«امروز از خود میپرسم، آیا این نقشهای رنگین، خاکستر من ِ سوخته است یا عبور جرقهیی گداخته که خلاقیت را بشارت میدهد؟ این پرسشیست که زندهگیام در آن خلاصه شده است بی آن که هنوز پاسخ آن را یافته باشم. برای درک مفهوم و حس نقاشی، راز سایه روشنها، طرحها و رنگها را تجربه کردهام ... من در نقاشیهایم با تمام هستیام هستم. با تمام دلهرهها، امیدها و توانها ... اما نقاشی آنچنان مفهوم گستردهییست که نقاش بودن کافی نیست ... سالهاست ارزشها را در درون خودم میجویم و سپس آنچه را میبینم با نگاه درونام وفق میدهم. در این تطبیق و تطابق، سلاح و در عین حال حربهام چیزی جز صداقت نیست. با صداقت است که میتوان ضعفها را دید و ارزشها را شناخت ... هیچ شخص وابستهیی نمیتواند در اندیشهاش صادقانه و بیجبههگیری عمل کند ... از دیدگاه من هر نوع وابستهگی، نقض اصالت اندیشهی هنرمند نقاش است. باید اذعان کنم که از نقاشیهای شعارگونه بیزارم. اعتقاد دارم آنچه مهم است در سکوت ابراز میشود. باید راز سکوتها را شناخت ... من با نقاشی به زدودن تباهیها میروم. نه به خاطر دقیقهیی دانا، نه به خاطر عشق، بلکه به خاطر ایمانی که به جهان هستی و نیروی کهکشان دارم و مؤمنانه کوشیدهام تا به درک مفهوم آفرینش برسم.»۱
نویسندهی «در فاصلهی دو نقطه» را دوست میدارم، اما جدا از این مهر، نسبت به انسانی که چهرهاش با گذشت زمان و به آهستهگی شبیه دروناش شده است، آنچه مرا با نقاشیهایش پیوند میدهد، خلاء پنهان در اعماق این نقاشیهاست که به تماشاگر اجازه میدهد، نه رؤیای تصویرگرشان را که رؤیای خویش را در آنها به نظاره بنشیند.
به محض دیدن هر تصویر، یک نام میشنوی: شکستن ذره، تلاش، عروج، آوار آفتاب، خاک تشنه، آن سوی آینه، گذرگاه خیال، بلور طلوع، مرثیه آب، آپوکالیپس ... نقاش از این پس سکوت میکند و فضای نقاشیاش را تماما به رؤیای تو میبخشد. دست رد بر سینهی این سخاوت میتوان زد؟
«بعضی سبک او را در حد فاصل بین سورئالیسم و سمبولیسم توصیف میکنند و برخی دیگر هر دو اطلاق را صحیح میدانند، اما حقیقت این است که «درودی» از طبقهبندی شدن در چارچوبها و سبکها گریزان است، چراکه ضمن ترسیم جهان تصاویر ذهنی و رؤیاهای بلندپرواز خود در میان گلهای روییده در دورنمای غریب نورانی، مفاهیمی برخاسته از فرهنگ خود را بیان میدارد که درک آنها در هیچ قالبی نمیگنجد. تصویرپردازی غنی او از فضایی غیرواقعی و تأثیرهای ظریف و گذرای موسیقی سرشار است. او به این شکل رنگها را به آواز وا میدارد. صوت تصاویر او از تکمضراب نرم تا غرش خوفانگیز و سکوت غمبار کویر را در بر میگیرد.»۲
«ایران درودی» زنیست از زادگاه من. اهل خراسان، حاشیهنشین کویر. بر آمده از فرهنگ همان سرزمینی که من در آن پا گرفتهام. «عطش کویر» را میشناسد و سرمای شبهای پرستارهاش را. با نفت و تخت جمشید، گنبد و مناره و امامزاده آشناست. از «هول روز رستاخیز» میگوید و «خزانهی اسرار». «خلیج گستاخ فارس» را به تصویر میکشد و «یخزار یزد» را.
و مانند پدربزرگِ مادریاش، به ایرانی الاصل بودناش میبالد.
«شاید نتوان دریافت که چرا گلها، کنارهی وسعت کویر خراسان را گلباران میکنند؟ آیا تصویری تمثیلیست یا فریاد آرزوی پنهان کسیست که گل عشق در کویر میرویاند؟ گلهایی که به ارزشهای پنهان در خاک سرزمینام اشاره دارند. در جایی دیگر همین گلها، به حیثیت انسانهایی نمودار میشوند آزاده و پاکیزه، تا به گونهیی از روابط نامرئی، از پیوند آدمیان و شعور متعالی انسان سخن گویند.»۳
در آخرین روزهای حضور حبیب الله صادقی در موزهی هنرهای معاصر تهران، به لطف و همت وی و سه سازمان فرهنگی دیگر (فرهنگستان هنر، مرکز فرهنگی هنری صبا و دفتر امور هنرهای تجسمی) و تلاش ستایشآمیز «ایران درودیی»، در راستای جمعآوری دویستوهفت اثر از دوران متفاوت هنری خود (با بازپسگیری موقت بعضی از آثار از آشنایان و مجموعهدارانی در ایران و پاریس)، نمایشگاهی در این مکان با نام «جاودانه خلیج فارس» از تاریخ نوزده اردیبهشت تا بیستودو خرداد ۱۳۸۷ بر پا شد. کاش از حضور در متن این حادثهی بیتکرار، تماشای ثمرهی پنجاه سال حضور بیوقفه و صادقانهی نقاش در هنر معاصر ایران، غافل نشده باشیم، از «چشم شنوا»۴ نیز.
«این نمایشگاه نتیجهی عشق دو جانبه است: عشق من به ایران زمین و تاریخ پر افتخارش و عشق مردمان شریف و هنردوستاش به هنر.»۵
شادی بیان
۱- از لابهلای گفتههای نقاش
۲- آنتونیو رودریگز، بیستوسه مه ۱۹۷۶ ، ال ناسیونال
۳- از لابهلای گفتههای نقاش
۴- «چشم شنوا»: مجموعهیی شامل نقاشیها، نقد و نظرها و زندهگینامهی نقاش
۵- از لابهلای گفتههای نقاش
۱- از لابهلای گفتههای نقاش
۲- آنتونیو رودریگز، بیستوسه مه ۱۹۷۶ ، ال ناسیونال
۳- از لابهلای گفتههای نقاش
۴- «چشم شنوا»: مجموعهیی شامل نقاشیها، نقد و نظرها و زندهگینامهی نقاش
۵- از لابهلای گفتههای نقاش
منبع : دو هفته نامه فروغ
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست