پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا


مدرنیسم و تجاوز جنسی به محارم در خانواده


مدرنیسم و تجاوز جنسی به محارم در خانواده
از قدیم گفته‌اند كه عشق انسان را كر و كور می‌كند و جز خوبی یار نمی‌بیند (حب الشیی یعمی و یصم) در جوامع شرقی از جمله ایران بسیاری به عشق مدرنیته مبتلا گشته‌اند و برای آن‌ها مدرنیته واژه شیرینی است كه در آرزوی وصال آن روز شماری می‌كنند. اینان رشد و سعادت بشریت و خود را در سایه آن می‌جویند و از باب «هر آن‌چه خسرو كند شیرین بود» حتّی حاضرند برای مدرنیته حاكمیت ملّی را نیز نادیده بگیرند و حتّی در مجامع عمومی عنوان می‌كنند كه:
«… دیگر دوره حاكمیت ملّی گذشته و ضرورت دارد كه پیوستن به حاكمیت بین المللی را به عنوان مسیر اجتناب ناپذیر برای مردم و حتّی نخبگان جا بیندازیم…یعنی به عبارت شفاف‌تر ما دنبال گرفتن نقش در نظام بین المللی هستیم معنی‌اش این است كه باید و نباید هایمان را از چیزی به نام فرهنگ و اعتقاد و مذهب نمی‌گیریم، ‏بلكه نظام بین الملل به رهبری هر قدرتی كه می‌خواهد باشد هر چه را كه برای زندگی بهتر تعیین كرد و ما را به انجام آن موظف ساخت باید انجام دهیم» ‏
البته این كلمات جدید نیستند و بیش از صد و اندی سال است كه توسط روشنفكران ما تكرار می‌شود و در صد سال گذشته حداقل از سال ۱۲۸۷ ش (بعد از مشروطه دوم) تاكنون چهار نعل به طرف آن رفته‌اند.‏امّا هنوز طعم مدرنیته را نچشیده‌اند و مثل تشنه‌ای كه از آب شور می‌نوشد، ‏تشنه‌تر شده‌اند. راستی جریان چیست؟ چرا با رفتن به سوی مدرنیسم به جای آنكه احساس راحتی و آرامش كنیم، ‏روز به روز مشكلات جدیدی برای ما و جامعه ما ایجاد می‌شود كه گاهی در حل آن عاجز شده، ‏در می‌مانیم؟ آیا مگر مدرنیته موجب سعادت بشریت نیست!؟ و آیا مگر مدرنیته وضعیت تكامل یافته بشر نیست!؟ اگر هست چرا بشر روز به روز درمانده تر است و اگر نیست پس راه چاره چیست؟
این مقاله درصدد یافتن جواب برای این مشكل نیست، ‏ولی در خصوص یكی از معضلاتی كه مدرنیسم برای بشریت آفریده است به بحث می‌نشیند. به عبارت دیگر این مقاله پنجره‌ای است به سوی فهم جواب سؤال فوق.
خانواده یكی از مقدس ترین مكان‌هایی است كه همه افراد بشر در آن اتفاق نظر دارند. خانواده حامی كودكان و‏امن‌ترین مكان برای آن‌ها می‌باشد؛‏امّا در عین حال در سال‌های اخیر پدیده خشونت جنسی و تجاوز به كودكان در خانواده به صورت صعودی رشد می‌یابد. این‏امر كه بسیار نگران كننده است، ‏نیازمند بررسی و كاوش در خور توجه می‌باشد. و غرض اصلی از نوشتن این مقاله نیز آن است كه با نگاهی دوباره به آن، ‏به دنبال علل وعوامل آن باشیم و درصدد علاج برآییم. و جا دارد كه مسئولین جامعه با احساس خطر و نگرانی از این‏امر آن را جدی بگیرند. و از سرگذشت دیگران عبرت بگیریم نه آن‌كه خود مایه عبرت گردیم كه حضرت علی? فرمود: همانا بصیر كسی است كه بشنود پس فكر كند … و از حوادث گذشته عبرت بگیرد.
● خانواده
اولین چیزی كه درباره خانواده به ذهن می‌رسد، ‏سؤال از ماهیت خانواده است. بنابراین، ‏نخست باید مفهوم خانواده تعریف شود.
● تعریف خانواده:
گروهی از افراد دارای پیوند سببی یا نسبی، ‏كه با یكدیگر زندگی می‌كنند، ‏مانند یك زن و شوهر، ‏همراه با فرزندان یا بدون آن‌ها، ‏یا پدر و مادری منفرد به ضمیمه كودكان خود. ‏
گیدنز در تعریف خود قید دیگری اضافه می‌كند او می‌نویسد: خانواده گروهی از افراد است كه با ارتباطات خویشاوندی مستقیماً پیوند یافته‌اند و اعضای بزرگسال مسئولیت مراقبت از كودكان را به عهده دارند.
تعریف گیدنز می‌تواند مكمل تعریف قبلی باشد ولی تعریف اول به جهت اختصار و رساتر بودنش ارجحیت دارد.
در مقابل خانواده خانوار قرار دارد. افراد غیر خویشاوندی كه با یكدیگر زندگی می‌كنند و یكدیگر را كمك می‌دهند، ‏معمولاً به عنوان «خانوار» commune معروف است (به عنوان مثال دانش آموزانی كه آپارتمانی را شریك هستند) ‏
چهار نوع اصلی سازمان خانوادگی وجود دارد: خانواده گسترده (extended family)، ‏خانواده هسته‌ای (nuclear family)، ‏خانواده تك لنگه‌ای (single-parent family)، ‏و خانواده تجدید بنا شده (reconstituted family).
۱) خانواده گسترده:
این نوع خانواده معمولاًُ متشكل از سه نسل از افراد كه عبارتست از پدر بزرگ و مادر بزرگ، ‏پدر و مادر و فرزندان می‌باشد؛ این سه نسل بسیار نزدیك با یكدیگر زندگی می‌كنند و تماس نزدیك را حفظ می‌كنند.
۲) خانواده هسته‌ای:
این نوع خانواده عموماً متشكل از تنها پدر و مادر و فرزندان می‌باشد؛ فرزندانی كه به طور معمول حداكثر سه نفر‌اند.
در خانواده هسته‌ای، ‏تماس با سایر خویشاوندان دورتر، ‏ضعیف‌تر و كم رنگتر است، ‏تا در میان اعضای خانواده گسترده.
۳) خانواده تك لنگه‌ای:
این نوع خانواده متشكل از پدر و مادر منفرد، ‏به ضمیمه فرزندان تحت تكفل‌شان می‌باشد.
۴) خانواده‌های تجدید بنا شده:
خانواده‌های تجدید بنا شده به خانواده‌هایی گفته می‌شود كه در آن‌ها پدر یا مادر یا هردو برای دومین یا چندمین بار ازدواج كرده‌‌اند. معمولاً در این خانواده‌ها فرزندان محصول ازدواج‌های پیشین پدر و مادر می‌باشند و فرزند با ناپدری یا نامادری زندگی می‌كند
● در خانواده
در بین تمامی نهادهای اجتماعی، ‏خانواده نقش و اهمیتی خاص و بسزا دارد. تمامی آنان كه در باب سازمان جامعه اندیشیده‌اند، ‏بر خانواده و اهمیت حیاتی آن برای جامعه تأكید ورزیده‌اند. به درستی هیچ جامعه‌ای چنانچه از خانواده‌هایی سالم برخوردار نباشد، ‏نمی‌تواند ادعای سلامت كند، خانواده كانون تربیت و پرورش اخلاقی، ‏روحی و روانی كودكان می‌باشد به عبارت دیگر خانواده بزرگترین حامی كودك و تامین كننده آرامش و‏امنیت روحی ـ روانی اوست؛‏امّا در عین حال خانواده تنها زمانی می‌تواند كاركرد خودش را به درستی انجام دهد كه سالم باشد. و اگر خانواده به مكان ناامنی برای كودكان تبدیل شود آنوقت می‌توان تصور كرد كه جامعه چه وضعیت نابسامانی خواهد داشت.
یكی از عواملی كه‏امنیت و سلامت خانواده را در معرض نابودی قرار می‌دهد، ‏خشونت و تجاوز جنسی به كودكان است.
مراد نویسنده از خشونت جنسی در خانواده: تجاوز به كودك و زنای با محارم ‏می‌باشد. ساده‌ترین تعریف تجاوز جنسی به كودك عبارت است از انجام دادن عمل جنسی توسط بزرگسالان با كودكان بر خلاف رضایت آن‌ها یا زیر سن رضایت. زنای با محارم به روابط جنسی میان خویشان نزدیك (محارم) اطلاق می‌شود.
بدترین نوع تجاوز، ‏تجاوز جنسی توسط محارم خونی همانند پدر، ‏برادر، ‏و… ‏می‌باشد كه عواقب بسیار بد روانی بر متجاوز و قربانی (هردو) دارد. این نوع تجاوز در كشورهای پیشرفته و مدرن به صورتی فراگیر ظهور كرده و به مرور در آن كشورها به صورت یك هنجار اجتماعی در خواهد آمد
● نگاهی به گزارشات تجاوز به كودك درون خانواده در جوامع مدرن
زنای با محارم و تجاوز جنسی نسبت به كودكان، ‏پدیده‌هایی هستند كه تنها در اواخر قرن بیستم در غرب ظهور كرده‌‌ است
سازمان بریس ‏ در سوئد طی گزارشی اعلام كرد حدود ۶ مورد از ۱۰ ‏مورد تجاوز در خانه و معمولاً توسط پدر بیولوژیك دختر صورت می‌گیرد. آنچه بچه‌ها تعریف می‌كنند حاكی از آن است كه در اغلب موارد مادر یا مادر خوانده می‌داند كه بر سر بچه چه می‌آید‏اما هیچ كاری انجام نمی‌دهد و هیچ دخالتی نمی‌كند. رسانه‌های گروهی سوئد نیز بیشتر روی عوامل كتك زدن بچه‌ها متمركز شده و سوء استفاده جنسی از بچه‌ها كمابیش به فراموشی سپرده شده است. درحالی كه مكالمات تلفنی مربوط به كتك خوردن بچه‌ها تقریباً به همان تعدادی است كه مكالمات مربوط به تعدیات جنسی و در این میان چهره شخص تجاوزكار تنها در چهار دیواری خانه به عنوان محل وقوع جرم به وضوح برملا می‌شود..
در مورد دیگری در سوئد پدری دختر خود را طی مدتی طولانی مورد سوء استفاده جنسی قرار داده بود, بطوریكه دختر از پدر خود ۲ بار حامله شده و حاصل آن دو فرزند است كه اكنون در حال نگهداری از آنها می‌باشد.
در ایالات متحده‌امریكا نیز، ‏پژوهش‌های زیادی كه از اواسط دهه ‏۱۹۷۰ درباه ‏تجاوز جنسی انجام گرفته، ‏فراگیر بودن تجاوز جنسی و زنا با محارم در مورد زنان و كودكان را نیز تأیید كرده است. این‏امر بصورت بسیار شایع توسط پدران، ‏برادران، ‏پدران ناتنی یا برادران ناتنی صورت می‌پذیرد. گفته می‌شود پدرانی كه مرتكب تجاوز به دختران خود می‌شوند غالباً خودشان در دوره كودكی، ‏سابقه ‏بهره‌كشی جنسی داشته‌اند همچنین آنها سابقه ‏محرومیت عاطفی، ‏اختلال‌های شخصیت، ‏سوء مصرف الكل و بیكاری داشته‌اند. عزت نفس پایین و خشم، ‏غالباً آنها را به افراد متجاوز، ‏حتی به اعضای بیچاره در خانواه ‏خود، ‏تبدیل كرده‌است. ‏
آماری كه به سیستم گردآوری داده‌های سرتاسری در آمریكا گزارش شده است، ‏افزایشی به میزان ۶۰۰درصد در موارد گزارش شده ‏تجاوز جنسی نسبت به كودكان بین سال‌های ۱۹۷۶ و ۱۹۸۲ را مشخص كرده است.
سوء استفاده جنسی از كودكان در كشور انگستان نیز، ‏تا ۹۰% رشد را نشان می‌دهد. ‏
«جامعه ملّی جلوگیری از تعدی به كودكان»، ‏(National Society of the Prevention of Cruelty to Children) اظهار كرد: موارد گزارش شده در مورد سوء استفاده جنسی از كودكان، ‏بر اساس برآوردی، ‏۹۰ درصد رشد داشته است. سازمان خیریه مذكور، ‏برآورد می‌كند كه بیش از ۲۸۵۰ كودك در دفاتر ثبت قابل اعتماد محلی، ‏در سال ۱۹۹۷م ‏ثبت شده، ‏مقایسه شود با ۱۵۰۰ كودك در سال ۱۹۸۴. ‏
نسبت زیر چهارده ساله‌هایی كه مورد تجاوز جنسی قرار گرفته‌اند، ‏در كشور انگستان در سال ۱۹۹۷، ‏۱۴ درصد بود… است و بیست ونه درصد از پسران نورسی كه گزارش شده موردتجاوز قرار گرفته‌اند، ‏زیر سن چهار سالگی بوده‌اند. عمده تجاوزات جنسی گزارش شده. در مورد دختران نورسی است كه ۱۰ تا ۱۴ سال سن دارند. ‏
بیشتر افرادی كه تجاوز جنسی به كودكان می‌كنند، ‏عبارتند از «پدران»، ‏«بستگان نزدیك مذكر»، ‏یا «ناپدری‌ها». در هر حال، ‏تجاوزات گزارش شده در مورد زیر چهار ساله‌ها، ‏در بردارنده این پیشنهادات است كه شاید همسایگان و دیگر مراقبین مقصر باشند (با وجود این، ‏نیاز به تحلیل عمیق دارد). گزارشات بیشتری در مورد تجاوزات جنسی به كودكان در میان كودكانی كه در خانواده‌های كه درآمد، ‏و در شرایط بد زندگی می‌كنند. وجود دارد، ‏ولی این‏امر شاید بدین خاطر باشد كه افراد طبقه متوسط و بالای اجتماع تمایل ندارند كه توسط مددكاران اجتماعی و ماموران ناظر بهداشتی، ‏مورد تجسس واقع شوند. ‏ آنتونی گیدنز نیز معتقد است كه این عمل در جوامع غربی در تمام سطوح سلسله مراتب اجتماعی وجود دارد ‏ دكتر الن گیل مور (Dr Alan Gilmour)، ‏رئیس (جامعه ملّی جلوگیری از ظلم به كودكان)، ‏(N S P C C) در همین رابطه اظهار كرد: احتمال این‌كه موارد سوء استفاده جنسی در یك آپارتمان (استیجاری) گزارش شود، ‏بیشتر است تا موردی كه در یك خانه مجلل رخ دهد.
تحلیل‌های بدوی در مورد اولین ۲۰۰ نفری كه تلاش شد در اولین خانه‏امن بریتانیایی برای نوجوانان فراری (كه به وسیله كلیسیای جامعه كودكان انگلستان Church of England Children’s Society= اداره می‌شد) پناه داده شدند، ‏نشان می‌دهد كه یك ششم كسانی كه از خانه پدر و مادر خود فرار كرده بودند، ‏در درون خانواده مورد تجاوز جنسی واقع شده بودند. ‏
● طفره رفتن دولت‌های غربی از ثبت این وقایع
معمولاً دولت‌های غربی در انعكاس اخبار مربوط به تجاوز جنسی نسبت به كودكان در منزل بسیار محتاطانه برخورد می‌كنند و در بسیاری از موارد از ثبت آن وقایع خودداری می‌شود.
دكتر «گیل مور» به دولت انگلستان به خاطر شكست دولت در حفظ ارقام ملّی میزان شیوع سوء استفاده جنسی، ‏و یا درخواست از مراكز ثبت آمار محلی برای جمع‌ آوری ارقام استاندارد، ‏انتقاد كرده و معتقد است كه در هر حال هیچ حركتی به سمت ترتیب دادن مراكز آماری كه گزارشات مشخص سواستفاده‌های جنسی از كودكان را حفظ [و ثبت] كند، ‏وجود ندارد. ‏
سازمان بریس ‏ نیز عنوان كرده درحالی‌كه در رسانه‌های گروهی سوئد روی عوامل كتك زدن بچه‌ها بسیار تأكید می‌شود.‏اما مسئله تجاوز جنسی به كودك در خانه نادیده گرفته شده است. این درحالی كه مكالمات تلفنی مربوط به تعدیات جنسی به بچه‌ها تقریباً به اندازه مكالمات مربوط به كتك خوردن بچه‌ها و شاید بیشتر می‌باشد.
در یك مورد كه توسط كارمندان كلیسای جامعه كودكان انگلستان Church of England Children’s Society=)، ‏تأیید شده است؛ كارمندان دریافتند كه به بسیاری از شكایاتی كه سابقاً به معلمین یا مددكاران اجتماعی در خصوص تجاوز جنسی شده بود، ‏به عنوان‏اموری تفننی مورد توجه قرار نگرفته نشده بود. ‏
حال سؤال این است كه دولت‌های غربی كه خود را طلایه‌دار حقوق بشر خصوصاً زنان و كودكان می‌دانند و مرتب آن را به رخ كشورهای دیگر می‌كشند و به صورت اهرمی برای فشار بر سایر كشورهایی كه با آن‌ها هماهنگ نیستند، ‏بكار می‌برند. حال چرا براحتی چشم‌های خود را بر روی مسئله به این بزرگی می‌بندند.● علت چیست؟
در جواب به نظر می‌رسد با توجه به فضای حاكم بر غرب كه آزادی‌های فردی به عنوان شاه بیت آن محسوب می‌شود، ‏و رأی اكثریت قانون؛ هر آن‌چه كه اقبال عمومی به طرف آن باشد همانند همجنس بازی، ‏صورت قانونی به خود می‌گیرد؛ بنابراین، ‏اگر تجاوز جنسی به كودكان در درون خانه آنگونه كه آمارها نشان می‌دهند به رشد صعودی خود ادامه بدهد، ‏بعید نیست كه در آینده صورت قانونی به خود بگیرد. چنان‌چه هم اكنون بسیاری از اندیشمندان غربی تلاش دارند زمینه را برای این‏امر فراهم سازند به عنوان مثال گیدنز در خصوص رشد سریع و بسیار شگفت‌آور آن در غرب می‌نویسد:
به نظر می‌رسد بخشی از پاسخ این باشد كه تابوها و محرمات علیه چنین عملی سبب می‌شود مددكاران و پژوهشگران اجتماعی در گذشته از پرسیدن سوالاتی درباره آن از پدر و مادران یا كودكان احتراز كنند. جنبش زنان برای نخستین بار در جلب توجه عمومی به تجاوز جنسی از طریق گنجاندن آن به عنوان یكی از عناصر در برنامه مبارزات گسترده‌اش به تجاوز جنسی نقش مهمی بازی كرد، ‏همین‌كه محققان شروع به بررسی ژرف تر در موارد مشكوك تجاوز جنسی نسبت به كودكان كردند، ‏حقایق بسیار زیادتری روشن گردید، ‏كشف تجاوز جنسی نسبت به كودكان، ‏كه در آمریكا آغاز گردید، ‏ پدیده‌ای بین المللی بوده است.
همانطور كه دیده می‌شود آقای گیدنز تلاش دارد تا بگوید كه این عمل رواج بین المللی داشته است و این‌كه در غرب تازه كشف شده به خاطر این بوده است كه تاكنون مورد سؤال محققین واقع نشده است.
مشكل آقای گیدنز این است كه ایشان فرض كرده كه این عمل مثل بعضی از پدیده‌های اجتماعی كشف شده است درحالی‌كه طبق اظهارات سازمان بریس(BRIS) تعداد تماسهای تلفنی توسط كودكان قربانی به مددكاران اجتماعی به اندازه یا حتّی بیش از تعداد مكالمات تلفنی كودكانی است كه كتك می‌خورند. به عبارت دیگر این عمل كشف نشده است بلكه ظهور یافته است. و بسیاری از كودكان قربانی به معلمان و مددكاران اجتماعی رسماً شكایت نموده‌اند؛ علاوه بر این‌كه كودك در اصطلاح غرب به جوان زیر ۱۸ سال گفته می‌شود و دختران ۱۴ تا ۱۸ ساله به راحتی می‌توانند به مراجع قانونی مراجعه كنند.
جالب این‌كه آقای گیدنز ظاهراً به این‏اشكال كار خود پی برده یا شاید انتقاداتی به او شده كه در چاپ چهارم كتابش - كه تاكنون به فارسی ترجمه نشده - این پاراگراف را حذف نموده است.
در تعلیل این‏امر می‌توان گفت كه چون غرب مایل نیست كه ارزش‌های بنیادین خود را زیر سؤال ببرد چاره كار را در این دیده كه كمتر به این مسئله بپردازد و با وجود آنكه به رواج این پدیده شوم اعتقاد دارد، ‏ولی آن را كمتر مطرح می‌كند. ‏
● وضعیت كشور ما
نتایج اعمال ما از حیطه اختیار ما خارج است وقتی فردی خودش را از بالای ساختمان چندین طبقه رها می‌كند، ‏سقوط و مردن دیگر در اختیارش نیست. وقتی كشورهای جهان ندانسته و شتابان به سوی مدرنیسم حركت كنند، ‏باید منتظر عواقب آن نیز باشند
در كشور ما حمایت از اعضای مونث خانواده و ناموس پرستی به عنوان یك اصل مراعات می‌شود؛‏امّا در سال‌های اخیر اخباری در مطبوعات منعكس یافته كه انسان را نگران می‌كند. هر چند درصد آن نسبت به كشورهای پیشرفته و حتی نسبت به تجاوز جنسی در داخل كشور بسیار پایین است؛ ولی متاسفانه نمونه‌هایی از آن در بعضی از استان‌های كشور گزارش شده كه تعداد آنها روبه افزایش است كه باید این پدیده قبل از شیوع بیشتر علت‌شناسی و درمان شود؛ كه به عنوان مثال چند نمونه در این‌جا ذكر می‌شود:
در مشهد پدری بعد از تجاوز به دختر خود او را به قتل رسانید. ‏
یا مشاور استاندار خوزستان با‏اشاره به مواردی از تجاوز محارم به دختران در استان خوزستان اظهار كرد: در این زمینه از میان تنها ۱۸ دختر بین ۱۲ تا ۱۴ سال كه بدلیل تجاوز پدر و برادرشان به دفتر‏امور بانوان استانداری مراجعه كرده‌اند، ‏۱۲ مورد آنها دختران زیر ۱۴ سال بوده‌اند. ‏به گفته وی، ‏در حال حاضر دختر ۱۹ ساله‌ای كه از ۸ سالگی مورد سوء استفاده پدر خود قرار گرفته بود، ‏به دلیل این كه از سوی برادر خود نیز بر اثر بی‌پروایی پدر مورد سوء استفاده قرار گرفته است، ‏به استانداری مراجعه كرده و متاسفانه پیگیری‌ها و مشاور دفتر حقوقی برای دفاع از حقوق وی به جهت كاستی‌های قانون حمایتی و كمبود مركزی برای نگهداری، ‏به جایی نرسید و اكنون وی در خانه محبوس شده است. ‏
بنابراین، ‏دراینجا لازم است تا برای شناخت این پدیده و راه‌های مبارزه با آن عوامل آن را مورد دقت قرار گیرد.
● علل تجاوز به كودكان و محارم نزدیك
در خصوص این‌كه چرا چنین عملی در غرب شیوع یافته سخن‌های فراوانی گفته شده است. طبق تحقیقات انجام شده تنها تعداد اندكی از مرتكبین تجاوز جنسی نسبت به كودكان از نظر روانی بیمارند. به عبارت دیگر، ‏ نمی‌توانیم كشش بزرگسالان را برای آمیزش جنسی با كودكان را بر حسب اختلال روانی تبیین كنیم.
به نظر بسیار از جامعه‌شناسان مسئله بیشتر به دسترسی پذیری و قدرت مربوط می‌شود. كودكان در درون خانواده موجوداتی وابسته‌اند و در برابر درخواست‌ها و فشارهای والدین بسیار آسیب پذیرند.
بطور كلی، ‏محققین عوامل گوناگونی را كه موثر در گزینش قربانی توسط مجرم می‌باشند، ‏تشخیص داده‌اند كه با تركیب این عوامل پنج طبقه كلی تشخیص داده شده است كه این پنج عامل در درون خانواده‌ای كه دین در آن جایگاهی ندارد، ‏جمع می‌باشد. آن پنج عامل عبارتند از:
۱) همجواری یا نزدیك بودن ‏ـ در رابطه با نزدیك بودن می‌توان گفت كه این تماس هم از نظر جسمی و هم از نظر جغرافیایی مطرح است برای مثال در اكثر جرائم جنسی برقراری تماس فیزیكی و جسمی با قربانی ضروری است.
۲) جاذب بودن قربانی‌ ‏ـ جاذب بودن قربانی برای مجرم با نوع جرم و و نوع مجرمین متفاوت خواهد بود. بعضی از آماج‌ها برای بعضی از مجرمین جاذب و برای بعضی دیگر از مجرمین جاذب نیستند، ‏در جرائم جنسی علیه زنان جذابیت جسمی و دیگر ویژگی‌های شخص قربانی احتمالاً از عوامل مهم تعیین قربانی خاص می‌باشند.
۳) قابلیت وصول و دسترسی ‏ـ قابلیت وصول و دسترسی نیز عامل مهم دیگری در گزینش قربانی خاص است. چه بسیار آماج‌هایی كه جاذب هستند‏اما‏امكان دسترسی و وصول به آنها نیست.
۴) قابلیت كنترل ‏مجرمین در هنگام ارتكاب جرم‏امكان مقاومت قربانی را پیش بینی می‌كنند و سعی می‌كنند آماجی را انتخاب كنند كه در صورت مقاومت او بتوانند او را كنترل كنند. از دیدگاه متجاوزین به عنف آنچه مهم است انزوای شخص قربانی است و این انزوا وقوع جرم را تسهیل می‌كند.
۵) خطر ‏مجرمین هنگام طرح ریزی برای ارتكاب جرم دو چیز را مد نظر دارند، ‏شانس موفقیت یا شكست در رسیدن به هدف مجرمانه و نیز خطراتی كه وضعیت و اوضاع و احوال مجرمانه برای آنها دارد. آنها سعی می‌كنند قربانیانی را انتخاب كنند كه آسیب پذیر و بی‌دفاع باشند.
در این‌جا بهتر است دسته‌ای از علل كه می‌تواند ولو به صورت جزئی در تجاوز به محارم نقش داشته باشد، ‏ذكر می‌شود:
● رشد خانواده‌های ناتنی
آمار هم تأیید می‌كند كه تجاوز جنسی به كودكان بیشتر توسط پدران آنها می‌باشد. كسی میزان كامل این مسائل را نمی‌داند، ‏زیرا كه این مسایل به ندرت گزارش می‌شود. با این وجود، ‏طبق گفته مددكاران اجتماعی، ‏این‏امر بیشتر از آن‌چه باور بر آن است شیوع دارد. ‏
در این میان كودكانی كه دارای ناپدری یا نابرادری هستند بیشتر در معرض خطر تجاوز در خانه قرار دارند، ‏چرا كه معمولاً بین پدر واقعی و كودك نوعی پیوند خونی و علاقه خاصی وجود دارد كه تا حدّی مانع از سوء استفاده جنسی می‌گردد‏امّا ناپدری (خصوصاً اگر وقتی در سنین نوجوانی كودك با مادرش ازدواج كرده باشد) نسبت به كودك احساس بیگانگی بیشتری می‌كند و طبیعتاً میزان تحریك پذیری پدر غیر فیزیولوژیك نسبت به دختر همسرش بیشتر است. و این‏امری است كه در غرب به رو به افزایش است.
زیرا با افزایش تعداد طلاق و ازدواج مجدد، ‏تعداد خانواده‌هایی كه توسط نامادری (step- mother) یا ناپدری (step- father) سرپرستی می‌شود نیز افزایش می‌یابد. در واقع، ‏فرزندان خانواده شاید تركیبی از دو ازدواج پیشین باشد. در كشور انگلستان حدود یك چهاردهم فرزندان تا سال ۱۹۹۸ با پدر یا مادر ناتنی خود زندگی می‌كردند. كه این آمار الان بیشتر شده است. ‏
● افزایش هسته‌ای شدن خانواده‌ها
در تمام قرن نوزدهم، ‏خانواده گسترده، ‏برای طبقه متوسط، ‏متداول بود.‏امّا ابتدای این قرن، ‏تغییر به طرف خانواده هسته‌ای وجود داشت؛ این تغییر هنگامی رخ داد كه نسل جوانتر توانست شغل خودش را پیدا كند. و تأكید فرهنگی‌ای روی روابط نزدیك بین شوهر، ‏زن، ‏و فرزندان برای حذف خویشاوندان دورتر افزایش یافت. در نتیجه خانواده‌های هسته‌ای كوچك توسعه یافت. ‏
در خانواده گسترده‏امكان سوء استفاده یكی از اعضای مذكر فامیل از كودك به حداقل كاهش می‌یافت؛ زیرا هرچه تعداد افراد خانواده بیشتر باشد، ‏احتمال حضور یكی یا چند نفر از آن‌ها (خصوصاً پدر بزرگ یا مادر بزرگ كه معمولاً بازنشسته می‌باشند) به جز شخص جانی، ‏در خانه زیاد است. به عبارت دیگر فضای خلوت مورد نیاز برای انجام جنایت فراهم نمی‌شود یا به حداقل خود می‌رسد؛‏امّا‏امروزه با توجه به هسته‌ای شدن خانواده‌ها و شاغل شدن مادران معمولاً فضای منزل برای سوء استفاده بیشتر فراهم می‌باشد. ‏
● عدم رعایت حریم عفاف در برابر كودكان در جوامع مدرن
یكی از معضلات جوامع مدرن عدم رعایت نكات اخلاقی خصوصاً روابط جنسی در نزد سایر اعضای خانواده بویژه كودكان می‌باشد.
در زمینه روابط زوجین، ‏اسلام توصیه‌های مهمی دارد كه به برخی از آنها‏اشاره می‌شود:
امام صادق? فرمودند مرد نباید وقتی كودكی یا نوجوانی در اتاق باشد با زنش مقاربت نكند، ‏چرا كه این‏امر موجب تمایل آنها به زنا می‌شود. ‏در حدیث دیگر‏امام صادق? از قول رسول الله? فرمودند: قسم به كسی كه جانم در دست اوست اگر مردی در حالی كه كودكی در اتاق بیدار است و آنها را می‌بیند و صدای نفس‌هایشان را می‌شنود هرگز آن كودك رستگار نخواهد شد و در آینده منحرف خواهد شد
چرا كه كودكانی كه شاهد صحنه‌ها و روابط جنسی والدین هستند دوست دارند همان وقایع و جریان را به مرحله اجرا و عمل درآورند. شوخی‌های ركیك و بدآموز لمس‌ها و درآغوش‌كشیدن‌ها، ‏بوسه‌های توأم با نوازش و معنی‌دار احساسات آنها را بر‌می‌انگیزاند و اندیشه در باره آن وقایع تا مدت‌ها ذهن‌شان را به خود مشغول می‌دارد. كودكانی كه تیز‌هوش‌ترند خیلی زودتر از آنچه پدران و مادران گمان می‌كنند، ‏دراین زمینه اطلاعات بدست می‌آورند. البته گاهی ممكن است در ابتدا برای كودكان و حتی در مواردی نوجوانان معنای جنسی نداشته باشد، ‏ولی آنان از این صحنه‌ها ذهناً عكسبرداری می‌كنند و در مواردی ادای آن را درمی‌آورند. در تقلید از این رفتار، ‏تدریجاً عمل غیر جنسی آنها كه تنها صورت تقلیدی دارد را به عمل جنسی و یا میل وصول به هدف‌های جنسی تبدیل خواهد كرد كه فرجام آن ممكن است بسیار خطرناك برای خود و جامعه باشد. ‏
بررسی‌های تجربی نیز نشان داده‌اند كه دیدن روابط غریزی و شاهد معاشقه‌ها و مغازله‌ها بودن سبب تحریك و لااقل بیداری قبل از موقع كودكان است و زمینه‌ای می‌شود كه اگر موارد مشابه‌ی پدید آمد كودكان در آن وادی بلغزند.
یكی دیگر از مسائلی كه زمینه‌ساز انحراف جنسی جوانان می‌باشد آرایش و پوشش نامناسب مادر یا خواهر در نزد نوجوان یا جوان بالغ می‌باشد. هرچند آرایش زن و شوهر خود را برای یكدیگر‏امری لازم و مورد توصیه اسلام می‌باشد، ‏اما نكته قابل ذكر این است در خانوده‌ای كه فرزندان نوجوان یا بالغ زندگی می‌كنند این آراستن‌ها بایستی به حداقل كاهش پیدا كند و یا رنگ و چهره دیگری بخود بگیرد و دور از چشم آنها اعمال گردد. زیرا دیدار این‏امور می‌تواند برای جوان تحریك‌كننده باشد. بررسی‌های علمی نشان می‌دهند كه در این تحریك‌ها لغزش‌ها وانحرافات فرزندان، گاهی مادران كم و بیش، ‏دانسته یا ندانسته دخالت دارند.
در این نوع خانواده‌ها احتمال روابط ناسالم و حتی تجاوز برادر نسبت به خواهر كوچكتر بیشتر است. بنابراین، ‏خانواده‌ها بهتر است با رعایت حریم عفاف، ‏سعی كنند فضای سالمی را برای فرزندان خود ترتیب دهند.● وجود سابقه اقدام به تجاوز در اطرافیان
اگر در خانواده‌ای حدود شرع رعایت نشود و اعضای خانواده یا اعضای فامیل دارای روابط بی‌بندوباری باشند این صحنه‌ها تاثیر مستقیمی روی روح و روان كودك كه جوان آینده است می‌گذارد خصوصاً اگر پدر یا یكی از اعضای فامیل از روابط جنسی نامشروع خود برای دیگران تعریف كند و فرزند نیز شاهد و شنونده باشد. كه این‏امر با توجه به الگو برداری كودك و نوجوان از بزرگتر فامیل یا خانواده می‌تواند تاثیر مستقیمی روی شخصیت او داشته باشد. كودك در یك محیط متنوع گاهی نگاه‌های زیركانه و مخفی دارد، ‏زمانی خود را به خواب می‌زند تا از واقعه‌ای سردرآورد، ‏در مواردی به تماشای خود و دیگران مشغول می‌شود و حتی دوست دارد شاهد روابط دیگران باشد كه اینها همه یا مستقلاً حكایت از انحراف دارند و یا مقدمه‌ای برای انحرافات می‌باشند. طبق بررسی‌های علمی در مواردی كه كودكان شاهد صحنه‌هایی از روابط بی‌بند و بار والدین در حیات خانوادگی خویشند، ‏این‏امر سبب جستجو‌ها و تحریك‌هایی می‌شود كه صورت تقلیدی آن ممكن است منجر به انحراف گردد. ‏در اینجا پدر الگوی نامناسبی برای پسر یا پسرانش خواهد بود اگر در خانواده‌ای پدر با دختر یا دخترانش رابطه نامشروع داشته باشد، ‏ پسر خود را درانجام این‌كار تقویت می‌كند ‏چنانچه سخنان مشاور استاندار خوزستان ‏نمونه‌ای از تقلید برادر از پدر در تجاوز به دختر خانواده می‌باشد.
● عدم كنترل والدین بر رفتار فرزندان در جوامع غربی
با توجه به اصل آزادی‌های بی‏حدّ و حصر فردی در غرب و با توجه به قوانینی كه در حمایت كودكان تصویب شده كه در آن‌ها هرنوع حقّ‏امر و نهی نسبت به فرزندان از والدین سلب می‌شود؛ بطوری كه والدین حقّ ندارند در نحوه رفتار فرزندان ذكور واناث خود دخالتی بكنند، ‏روشن است كه روابط اعضای خانواده خصوصاً برادر و خواهر چه شكلی خواهد یافت.
مراقبت در حشر و نشر در خانه و مدرسه آمد و شد‌ها در خانه و مدرسه خور و خواب، ‏نظافت و پوشاك، ‏امنیت روانی، ‏بهداشت كودك در جنبه جسم و روان، ‏كنترل دیدنی‌ها و شنیدنی‌ها وخواندنی‌ها باید در سرلوحه برنامه هر پدر و مادری باشد كه در كار تربیت فرزندان خواستار سعادت آنانند
زیرا زندگی در محیط بی‏بند و بار و بدون كنترل والدین از سنین حدود ۹ سال به بعد روا نیست و اسلام هم چنین محیطی را برای زندگی فرزندان ما نمی‌پسندد. در اینصورت پایه‌های الودگی و ناامنی برای سنین بعدی گذارده خواهد شد نوجوان فردای ما آنچه را كه در دوران كودكی دیده‌، ‏شنیده و یا لمس كرده است بخاطر می‌آورد و آن حالات برای او معنی‌دار می‌شود. ‏
آزادی بی‌بند و بار در زمینه جنسی موجب خطری برای جسم و روان و عاطفه و سببی برای بدبختی و فساد اجتماعی و عاملی برای بخطر افتادن سلامت نسل و خانواده است.
سوء تربیت والدین و مربیان، ‏آزاد گذاردن فرزندان در انجام خواست‌های‌شان، ‏بی‌توجهی به نوع روابط ومعاشرت آن‌ها زمینه را به‌گونه‌ای فراهم می‌آورد كه كودكان از همه‏امور و اسرار غریزی سر در می‌آورند و بعد‌ها آن را بهر گونه‌ای كه بخواهند اعمال می‌كنند. و در برابر، ‏دیدن یك رفتار جنسی تحریك شده استعدادشان در تحریك‌پذیری بیشتر شده و لاجرم در معرض خطراتی فوق العاده قرار می‌گیرند.
چنین جوانانی سعی نمی‌كند جلوی تمایلات شیطانی خود را بگیرد او پیوسته در جستجوی لذت جدیدی است و این لذت برای وی در حقیقت اندیشه ‏مزاحمی می‌شود، ‏می‌بینیم كه نوجوان گوشه‌گیر می‌شود و دائماً از چیزی رنج می‌برد، ‏ و رفتارش با مردم متغیر و نا‌آرام است. بی‌تفاوتی و درهم برهمی و تمایل دائمی به نزدیكی جنسی به آسانی می‌توانند سبب لجام گسیختگی و فسق و فجور جنسی شوند. نوجوان، ‏در حالی‌كه متمایل به نزدیكی است فكر نمی‌كند به چه وسیله و كجا و با كه به معاشرت جنسی اقدام كند
● استفاده از آرایشهای تند در منزل:
تحقیقات مربوط به علت شناسی جنایی تنها زمانی موفقیت آمیز و كامل خواهند بود. كه به تجزیه و تحلیل و بررسی رفتار متقابل بزه‌كار و بزه‌دیده و نقشی كه بزه‌دیده در تكوین جرم دارد پرداخته شود.
گاه علت وقوع جرم و بزه‌دیدگی خود قربانی است، ‏به این معنی كه بزه‌دیده با اعمال و رفتار خود موجبات بزه دیدگی خود را فراهم می‌كند. به عبارت دیگر بین مجرم و قربانی او یك واقعیت جرمشناسی وجود دارد، ‏به گونه‌ای كه گاه می‌توان گفت: بزه‌دیده خود یكی از عناصر و عوامل اصلی در وقوع جرم است، ‏در تعداد قابل توجهی از موارد بزه‌دیده، ‏با رضایت خود، ‏همكاری و یا تحریك خود و… نقش اساسی در تكوین عمل مجرمانه ایفا می‌كند. ‏بدین معنی كه گاه این بزه‌دیده است كه بزهكار بالقوه را برای ارتكاب جرم وسوسه و اغوا می‌كند «برای مثال كشش جسمانی و روانی كه به طور خودآگاه یا نا خودآگاه میان زن و مرد وجود دارد، ‏فقط در مجرم وجود ندارد بلكه از طرف زن هم نسبت به مرد وجود داشته كه در بسیاری از موارد انگیزه او را در حمله ‏جنسی تا اندازه‌ای فراهم می‌آورد.
بنابراین، ‏عدم رعایت نكات اخلاقی و حریم عفاف نزد محارم می‌تواند كه‏امروزه در جوامع مدرن به نهایت شیوع یافته است، ‏یكی از عوامل تجاوز جنسی در خانواده ‌باشد. هرچند رعایت حجاب نزد محارم لازم نیست‏امّا باید توجه داشت كه وقتی دختر جوان در نزد برادر بزرگتر خودش بدون ملاحظه با بدترین وضع ظاهر می‌شود. آن هم در جامعه‌ای كه وسائل تحریك پذیری بسیار فراهم است احتمال شكسته شدن حریم بین این دو نفر و حتّی گاهی تجاوز برادر به خواهر بسیار افزایش می‌یابد. چنانچه كمیسیون ملی آمریكا در تحقیقی درباره علل خشونت و پیشگیری از تجاوز، ‏نشان داد كه در ۴/۴% موارد، ‏قربانی در بروز تجاوز نقش داشته و مؤثر بوده است ‏
● نمایش فیلم‌های خشن جنسی در محیط خانواده:
نمی‌توان تردید كرد كه دیدن فیلم‌های خشونت آمیز جنسی نگرش‌ها و بینش‌های بینندگان را عمیقاً تحت تأثیر قرار می‌دهند.‏امروزه باند‌هایی در كشورهای غربی‏اشتغال به تولید و پخش فیلم‌های تجاوز به دختران و كودكان به صورت مستند و واقعی دارند. كه البته این نوع فیلم‌ها تأثیر زیادی در تغییر اخلاق و روحیات تماشاچیان دارد. به عنوان نمونه طی یك عملیات پلیسی در نیویورك, دانمارك, هلند, بلژیك و برخی دیگر از كشورهای اروپائی ۲۰ نفر از اعضاء یك باند «پدوفیل» (بچه باز) دستگیر شدند كه از منزل این افراد عكس‌ها و فیلم‌های زیادی از صحنه‏های تجاوز جنسی به كودكان ۲ تا ۱۴ ساله كشف شد. این افراد با رد و بدل كردن این تصاویر بین یكدیگر بازار داغی از عكس‌ها و فیلم‌های سكسی كه در آن سوژه‌ها همان كودكان معصوم بوده‌اند بوجود آورده‌اند. تعداد كودكان سوء استفاده شده تا كنون به ۴۵ نفر رسیده.
از پیامد‌های تماشای این فیلم‌ها ترویج هوسرانی به صورت‌ها وحشتناك و آزارگرانه در جامعه و حتّی داخل محیط خانواده و رواج خرده‌فرهنگ‌های منحرفی كه بر آزادی بی‏حدو حصر جنسی تأكید دارد، ‏می‌باشد.
● پیامد‌های تجاوز به محارم:
تجاوز توسط محارم علاوه بر عواقب معمول تجاوز جنسی، ‏ عواقب جسمی و روحی شدیدی بر قربانیان دارد كه علاوه بر تمامی پیامد‌های سوء تجاوز، ‏بهره‌كشی جنسی از كودكان كم سال می‌تواند به تأثیر سوء و آسیب دایم در اندام‌های تناسلی، ‏مقعد، ‏دهان، ‏گلو و حتی در موارد شدید به مرگ منجر شود دختران و زنان جوانی كه توسط محارم مورد تجاوز واقع می‌شوند به شدت در خطر ابتلا به بیماری‌های مقاربتی به ویژه باكتری مهبلی تریكوموناس، ‏كلامیدیا و ایدز قرار دارند.
به لحاظ روانی نیز كودكانی كه توسط محارم مورد تجاوز جنسی قرار می‌گیرند بسیار بیشتر از دیگران به فحشا كشیده می‌شوند.
بر اساس تحقیق معصومه شهریاری بر روی زنان روسپی تهران ‏۵/۲۲ درصد از زنان مورد مطالعه در بسیاری از اوقات به وسیله محارم و در سنین ۵ سالگی مورد تجاوز و آزار جنسی قرار گرفته‌اند.
نكته حائز اهمیت دیگر این است بچه‌هایی كه از جانب نزدیكان بزرگسال خود كه به آنها وابستگی دارند، ‏مورد تجاوز و تعدی قرار می‌گیرند معمولاًًً چون به محارم خودشان علاقه‌مندند، ‏خودشان را به عنوان گناهكار و مقصر ملامت می‌كنند. بنابراین یا خودكشی و یا خودزنی با تیغ و یا‏اشیاء برنده دیگر در میان این دسته از دختران افزایش یافته است.
دیگر از پیامدهای خشونت جنسی در خانواده فرار دختران از خانه می‌باشد در یك تحقیق در خصوص كسانی كه در خانه‏امن بریتانیایی برای نوجوانان فراری (كه به وسیله كلیسای جامعه كودكان انگلستان Church of England Children’s Society= اداره می‌شد) پناه داده شده بودند، ‏نشان داد كه یك ششم كسانی كه از خانه پدر و مادر خود فرار كرده بودند، ‏مورد تجاوز جنسی واقع شده بودند. ‏
● نتیجه‌گیری
هرچند خشونت جنسی پدیده‌ای جدید نیست و یكی از معضلاتی است كه بشر همواره به آن مبتلا بوده است‏امّا باید توجه داشت كه تجاوز جنسی پدر به دختر یا برادر به خواهر از اختراعات مدرنیسم بوده و حتّی در تاریخ اقوامی مثل قوم لوط هم چنین گزارش‌هایی به ما نرسیده است؛ زیرا همواره بزرگسالان در خانواده، ‏حافظ و حامی كودكان خود بوده‌اند. بنابراین، ‏رواج شدید این عمل از طرف بشری كه خود را شكل تكامل یافته انسان‌های گذشته می‌داند و آن‌ها را به تمسخر می‌گیرد، ‏قابل دقت است.
امروزه در پیشرفته‌ترین كشورهای جهان، ‏كودكان بی‌شماری از تبعات و عوارض ناشی از خشونت جنسی، ‏به خصوص در زندگی خانوادگی بسیار رنج می‌برند و آزارهای جسمی و جنسی و روانی نه تنها تندرستی، ‏سلامت عقل، ‏تعادل عاطفی و روانی آنها را به خطر می‌اندازد، ‏بلكه جامعه را نیز متضرر می‌سازد.
مسئله بحدی در غرب حاد شده كه‏امروزه بسیاری از متفكرین غرب در مواجهه با این مسئله سعی كرده‌‌اند كه صورت مسئله را پاك نمایند و خانواده را به عنوان نهادی كه كاركردهایش را از داده منبع بدبختی بشر‏امروزی بدانند ‏و جایگزین‌هایی برای خانواده معرفی نمایند ‏
اولین و روشنترین تلاش در معرفی جایگزین برای خانواده تلاشی بود كه در در اتحاد سوسیالیستی جماهیر شوری سابق(USSR) و در فعالیت‌های رژیم انقلابی «كامر روی» (Khmer Rouge) كه در دهه ۱۹۷۰ در كامبوج انجام شد. در این موارد تلاش شد خانواده نابود شده و كودكان ترغیب شدند كه بیشتر دولت را به عنوان خانوده خود لحاظ كنند، ‏تا خویشاوندان خود را. ‏
نتیجه‌ای كه به دنبال داشت عبارت بود از هرج و مرج، ‏همراه با افزایشی در میزان جرم، ‏در تعداد كودكان رها شده، ‏و در میزان مشكلات ومسایل اجتماعی. بطوری كه، ‏دولت به سادگی نمی‌توانست از عهده مردم به عنوان «افراد» برآید، ‏بلكه او نیاز به واحد سازمانی خانواده داشت. به زودی، ‏خانواده دوباره در در اتحاد سوسیالیستی جماهیر شوری سابق، ‏مطرح شد، ‏و حتی به عنوان شیوه ایده آل زندگی ترویج شد. رژیم كامرو نیز سقوط كرد و جامعه‌ای كه تأكید بر زندگی خانوادگی می‌كرد، ‏جایگزین آن شد. ‏
جالب آن‌كه كسانی كه با استفاده از منابع غربی از ختنه دختران به عنوان مصداق خشونت بر علیه كودك با آب و تاب نام می‌برند ‏امّا وقتی به تجاوز خانگی به كودكان و دختران جوان می‌رسند به سرعت از آن عبور می‌كنند. و این نیست مگر نوعی دلدادگی به فرهنگی كه هنوز جامعه نخبگان كشور ما، ‏شناخت درستی از آن ندارد.
نویسنده در این مقاله درصدد ارائه راهكار برای تجاوز جنسی نیست ‏بلكه آن‌چه نویسنده را وادار كرده كه در این حیطه قلم بزند، ‏مشاهده علاقه بی‏حدّ و حصر بعضی از نخبگان علمی در سوق دادن بی‏قید و شرط كشور به طرف مدرنیسم است. درست است كه ما نمی‌توانیم و نباید از دستاورهای علمی موجود چشم بپوشیم.‏امّا این دلیل نمی‌شود كه طابق النعل بالنعل راهی كه غرب رفته را بپیماییم. ما باید مانند مادری كه خود شیر گاو می‌نوشد، ‏ولی به فرزند خود شیر انسان می‌دهد، ‏باشیم. یعنی بزرگان علمی و دانشگاهی ما، ‏علم غربی را بعد از بومی كردن، ‏وارد مجامع دانشگاهی بنمایند. ما در ارضای نیازهای علمی و فنی و دانشگاهی خود ما دو راه داریم یا مثل كسی كه به نوزاد خود شیر گاو می‌دهد ما عیناً چیزی كه در غرب وجود دارد را به جامعه علمی خود تزریق كنیم كه در آنصورت باید منتظر عواقبی كه غرب الان گرفتار آن شده، ‏باشیم. یا نه در تمامی دستاورهای آن‌ها تجدید نظر كرده و بدانیم كه مشاهده مسبوق به نظریه است و نظریه‌ای كه در پس تمامی گزاره‏های علمی غرب، ‏در تمامی عرصه‌های آن، ‏وجود دارد، ‏لیبرالیسم می‌باشد. بنابراین، ‏تمامی گزاره‌هایی كه از غرب به ما می‌رسد، ‏با پیش‌فرض‌ها و اصول موضوعه لیبرالیسم تنظیم شده و باید تجدید نظر شود. بنابراین، ‏در اخذ تمدن غربی باید بسیار هوشیارانه و محتاطانه عمل كنیم. نكند خدای نكرده روزی برسد كه كار از كار گذشته باشد و آنوقت افسوس خوردن دردی را دوا نكند.
منبع:نشریه حورا، شماره ۱۷
نویسنده: رضا رمضان‏نرگسی
منبع : خبرگزاری فارس