دوشنبه, ۲۱ آبان, ۱۴۰۳ / 11 November, 2024
مجله ویستا

دمدمی مزاج


آنها نسبت به پدر و مادر، معلم‌ها و همه افرادی که در زمینه‌ای صاحب اختیار آنها هستند، دو گونه احساس دارند. والدین نمی‌توانند احساس دمدمی مزاجی کودکشان را به‌آسانی بپذیرند. آنها دوست ندارند که این احساس را خودشان داشته باشند و تحمل این را هم ندارند که کودکشان احساس دمدمی مزاجی یا دوگانه داشته باشد. آنها (والدین) چنین فکر می‌کنند که آدم باید از لحاظ ذاتی دارای عیب و ایرادی باشد که نسبت به مردم دوگونه احساس داشته باشد، بخصوص نسبت به اعضای خانواده‌اش.
ما می‌توانیم یاد بگیریم که وجود احساسات دمدمی مزاجی را در خودمان و کودکانمان بپذیریم. برای اینکه نگذاریم بی‌خود و بی‌جهت ناسازگاری و تضاد بوجود آید، باید کاری کنیم کودکان بدانند که این قبیل احساسات، نرمال وطبیعی به‌حساب می‌آیند، ما می‌توانیم قسمت زیادی از احساس گناه و اضطراب کودک را کاهش دهیم، بدین ترتیب که احساسات دمدمی مزاجی کودک را بیان و تصدیق کنیم.
● اینگونه:
ـ «به نظر می‌آید که نسبت به آقای معلمت دو جور احساس داری، هم دوستش داری و هم ازش متنفری.»
ـ «به نظر می‌آید که نسبت به برادر بزرگت دو جور احساس داری، در عین حال که ازش تعریف و تمجید می‌کنی، ازش متنفر هم هستی.»
ـ «نسبت به این مسئله دوجور فکر می‌کنی، از یک طرف میل داری که بروی به اردو و از طرف دیگر هم دلت می‌خواهد که بمانی خانه و نروی.»
ما اگر درباره احساس دمدمی مزاجی کودک، با لحنی ملایم و خالی از انتقاد اظهار نظر کنیم، برای او مفید واقع شده‌ایم و به او کمک کرده‌ایم، زیرا این برخورد ما به آنها نشان می‌دهد که حتّی احساسات «درهم و برهم» آنها هم قابل درک هستند و ماورای فهم ما نیستند. چنانکه یکی از کودکان گفت:«اگر اینها احساسات درهم و برهم مرا درک می‌کنند، پس این احساسات آن‌قدرها هم درهم و برهم نیستند.» از طرف دیگر، حرف‌هایی همانند آنچه در زیر آمده است، به هیچوجه مفید واقع نخواهند شد:
«پسر، مگر سیمهایت قاطی شده‌اند! یک دقیقه از دوستت خوشت می‌آید و قربان صدقه‌اش می‌روی، امّا یک دقیقه که می‌گذرد ازش متنفّر می‌شوی و هزار جور بدو بیراه بارش می‌کنی. اگر در آن کلّه‌ات چیزی به اسم عقل داری، درست فکر کن و یک‌بار نظر بده. آخر این چه وضعش است؟!»
● آینه‌ای باشیم برای شخصیت کودک
چه کار می‌توانیم بکنیم تا کودک را در شناختن احساساتش یاری دهیم؟ برای جامه عمل پوشاندن به این خواسته، ما می‌توانیم آینه‌ای برای احساسات او باشیم و این احساسات را منعکس سازیم. کودک از شکل فیزیکی خود با نگاه کردن به آینه آگاه می‌شود و وقتی ما احساسات او را منعکس کنیم، او این انعکاس احساسات خودش را خواهد شنید و از آنها هم آگاه خواهد شد.
عمل آینه این است که تصویر را همان گونه که هست، منعکس می‌کند، بدون اینکه در این انعکاس تصویر، تملّق کند یا مرتکب اشتباه شود. ما مسلماً آینه‌ای نمی‌خواهیم که به ما بگوید: «تو قیافه وحشتناکی داری. توی چشمانت خون پر شده و صورتت هم پف کرده. روی هم رفته یک آدم شلخته و بد‌سلیقه شده‌ای. بهتر است فکری به حال خودت بکنی.» پس از آنکه چندین دفعه خودمان را در چنین آینه سحرآمیزی دیدیم، مثل طاعون از آن فرار خواهیم کرد. ما از آینه انتظار داریم که تصویر واقعی‌مان را نشان بدهد، نه اینکه برایمان موعظه کند. ما شاید از تصویری که در آینه می‌بینیم، خوشمان نیاید؛ با این حال، ترجیح می‌دهیم که خودمان در مورد نحوه پوشش دفعه بعدمان تصمیم بگیریم.
وظیفه یک آینه عاطفی این است که احساسات را همان گونه که هستند منعکس سازد، بدون اینکه آنها را تحریف کند و از حالت اصلی‌‌شان خارج سازد:
ـ «انگار خیلی عصبانی هستی»
ـ «انگار خیلی ازش متنفری.»
ـ «انگار کل این ماجرا تو را بیزار کرده است.»
این جملات، برای کودکی که چنین احساساتی در خود دارد، یاری کننده‌تر و مفیدتر از هر گونه برخورد دیگر خواهند بود. این جملات به طور واضح به کودک نشان می‌دهند که دارای چه احساساتی است. و قتی تصویر، چه در آینه شیشه‌ای و چه در آینه احساسی، آشکار و واضح باشد، فرصتی پیش خواهد آمد تا صاحب این تصویر به طور ابتکاری خودش را بیاراید و تغییر دهد.

http://kadbaanoo.blogfa.com/post-۷۹.aspx
منبع: کتاب :رابطه والدین با فرزندان(راه حلهای جدید برای مسائل قدیمی)
نویسنده:دکتر هایم جی.گینات - ترجمه: سیاوش سرتیپی