پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

مردی با دوربین فیلمبرداری - THE MAN WITH A MOVIE CAMERA


مردی با دوربین فیلمبرداری - THE MAN WITH A MOVIE CAMERA
سال تولید : ۱۹۲۹
کشور تولیدکننده : شوروی
محصول : ووفکوی اوکراین
کارگردان : دیگا ورتوف
فیلمنامه‌نویس : دیگا ورتوف
فیلمبردار : میخائیل کوفمن
نوع فیلم : سیاه و سفید، ۱۸۳۰ متر. صامت. مستند


ـ شما خود را در کشورش کوچک اما عجیب می‌یابید. جائی‌که تمام تجربه‌ها، عمل‌ها و حتی پدیده‌های طبیعی به شدت کنترل می‌شوند و در زمانی مقرر انتقال می‌‌افتند. در هر لحظه می‌توانید فرمان باریدن باران، وقوع رعد و برق و آغاز توفان را صادرکنید. اگر بخواهید توفان پایان می‌گیرد، آبریزها خشک می‌شوند، درخشش شدیدتر می‌شود، و حتی می‌توانید دو یا سه خورشید داشته باشید. به خواست شما روز، شب می‌شود؛ خورشید بدل به ماه می‌شود و ستاره‌ها پدیدار می‌شوند. زمستان جای تابستان را می‌گیرد. برف می‌بارد. رودها یخ می‌بندند و شبنم یخ‌زده پنجره‌ها را می‌پوشاند. اگر اراده کنید می‌توانید کشتی‌ها را در دریاها غرق کنید یا نجاتشان دهید. آتش‌سوزی و زلزله ایجاد کنید، و جنگ و انقلاب به راه بیاندازید. شما هستید که اشک و لبخند بشر را کنترل می‌کنید. اشتیاق، حسادت، عشق و نفرتش را سبب می‌شوید. بر پایه برنامه شما، مردم دعوا می‌کنند با یکدیگر را در آغوش می‌گیرند. ازدواج می‌کنند و جدا می‌شوند، به دنیا می‌آیند و می‌میرند. می‌میرند و به زندگی بازمی‌گردند. دوباره می‌میرند و دوباره به زندگی بازمی‌گردند. یا یکدیگر را برابر دوربین تا ابد می‌بوسند ـ تا وقتی که کارگردان راضی شود. ما اکنون در یک استودیوی فیلمبرداری هستیم. محلی که مردی با بلندگو و فیلمنامه‌ای در دست، زندگی دنیای خیالی خود را کارگردانی می‌کند...
ـ حکومت جدید شوروی، در سال‌های پس از انقلاب اکتبر، اهمیت سینما را به سرعت تشخیص داد. بلشویک‌ها در شرایطی به قدرت رسیده بودند که اکثریت مردم از ایدئولوژی آنان اطلاعی نداشتند. امکان تبلیغ از طریق مطبوعات با مشکل مواجه می‌شد. چون بیشتر مردم سواد خواندن و نوشتن نداشتند. رادیو و تلویزیونی نیز در کار نبود. پس فقط می‌ماند سینما که به‌عنوان پراهمیت‌ترین هنرها می‌بایست وظیفه حقانیت بخشیدن به شکل‌های"نوین" اجتماعی را به‌عهده می‌گرفت. بنابراین ورتوف می‌خواست با سینما، نظام زیبائی‌شناسی سوسیالیستی را کشف کند و عرضه بدارد. و اعتقاد داشت سینمای داستانی، نقش تخدیری مخربی برای تماشاگران بازی می‌کند، و سینمای مستند تنها دریچه‌ای است که از آن می‌شود پرده واقعیت را کناری زد و به حقیقت رسید؛ حقیقتی که حکومت جدید شوروی تبلیغش می‌کرد. بدین ترتیب، تدوین واقعیت روزمره اساس سینمای ورتوف گردید. او با این رویکرد ناچار شد اهمیتی فوق‌العاده نیز به دوربین فیلمبرداری ببخشد؛ آن را به چشمی مسلح، در قیاس با چشم غیرمسلح تماشاگران، تبدیل کند. می‌بینیم که از همینجا ورتوف از ادامه سنت سینمای واقعیت‌دوست برادران لومیر چشم می‌پوشد. چون می‌خواهد قطار حقیقت را به ایستگاه برساند! صحنه‌های متنوع مردی با دوربین فیلمبرداری، از شیرین‌ترین صحنه‌های فیلم‌های سال‌های دههٔ ۱۹۲۰ سینمای شوروی به‌شمار می‌آیند. صحنه‌هائی مثل صحنه ابتدائی فیلم که در یک سالن سینما مردم برای تماشای مردی با دوربین فیلمبرداری، از شیرین‌ترین صحنه‌های فیلم‌های سال‌های بعد ۱۹۲۰ سینمای شوروی به‌شمار می‌آیند. صحنه‌هائی مثل صحنه ابتدائی فیلم که در یک سالن سینما مردم برای تماشای مردی با دوربین فیلمبرداری آماده می‌شوند! یا صحنه انتهائی که دوربین به تماشاگران تعظیم می‌کند! یا هر یک از صحنه‌های میانی که قهرمان، دوربین، در شهر می‌گردد و توهم را بر واقعیت تحمیل می‌کند: زنی خوابیده است؛ چند نفر روی ریلی دراز کشیده‌اند؛ قطاری می‌گذرد؛ آیا قطار واقعاً از روی چند نفر گذشته است؟ آیا قطار در رؤیای زن از روی چند نفر گذشته است؟ آیا فیلمبردار حدس زده که رؤیای زن چه بوده و آن را به تصویر کشیده است؟