چهارشنبه, ۱۷ بهمن, ۱۴۰۳ / 5 February, 2025
مجله ویستا
اعتلاء و ارتقاء نمایش ایرانی
● نگاهی به نمایش"پنجره فولاد"
ظرفیت انسان برای تحمل یك موقعیت پر اِدبار(۱) تا چه اندازه میتواند باشد؟ آیا او باید راه نجاتی را كه به نظرش میرسد، برگزیند و با یك جسارت و ذهنیت ساده، بیآلایش و انسانی ـ كه در شرایط غیر متعارف نمایش"پنجره فولاد" تا حد زیادی كمیك هم جلوه میكند ـ آن چه را كه به آن وابستگی ذهنی و عاطفی دارد، محقق سازد؟ نمایش"پنجره فولاد" به نویسندگی مهدی متوسلی و كارگردانی سیدجواد هاشمی به این پرسشها پاسخ میدهد.
در این نمایش كه بنمایه سیاسی قابل اعتنایی دارد، یك جانباز برای نجات از دست مسئولان جاه طلب و سختگیر آسایشگاه به حرم امام رضا(ع) پناه میبرد و همان جا هم میمیرد. نمایش"پنجره فولاد" این درونمایه پارادوكسیكال را با یك درونمایه مذهبی و یك درونمایه كمدی در كنار هم پیش میبرد و موفق میشود به تناوب به آنها بپردازد و در پایان، همه را با هم درآمیخته و رویكرد مذهبی را بر وجه كمیك و سیاسی آن غالب گرداند.
این نمایش از جهاتی قابل تأمل است: از لحاظ زیباشناختیِ متون نمایشیِ مذهبی باید گفت كه تالار تئاتر را تبدیل به حرم امام رضا میكند. دیگر این كه، نمایش به شیوهای دو سویه اجرا میشود؛ یعنی سن، از طرفین به میان تماشاگران راه دارد و جمعیت عزاداران از درهای ورودی وارد تالار شده و ضمن اجرای مراسم سینه زنی، از داخل تالار روی صحنه میروند. مضمون نمایش فضای تالار را كاملاً فرامیگیرد و با وجهی غالب بر تماشاگران سیطره پیدا میكند.
كارگردان و نویسنده متن به كمك هم امام رضا را روی صحنه بر یكی از زائران آشكار میكنند؛ این رویداد عینیِ نمایشی، به بهانهای انتزاعی و در حالتی شبیه خواب و مكاشفه درونی تحقق مییابد. اجرای نمایش، سیری تكوینی دارد و هر چه به پایان نزدیكتر میشود، وجوهی عمیقتر، عاطفیتر و درونیتر پیدا میكند؛ از همه عناصر تعزیهخوانی، نوحهخوانی، سینهزنی، ذكر و دعا نیز برای انتقال درونمایه استفاده شده است.
موسیقی نقشی تعیین كننده و عمیق دارد و در لحظاتی كه مضمون از لحاظ مذهبی یا انسانی، عمیقتر میشود، نمایش را همراهی میكند و بر تأثیرگذاری آن میافزاید.
صحنه، تقریباً بخش اصلی حرم امام رضا را نشان میدهد و حتی كبوتران حرم هم روی صحنه در حال حركت هستند. گاهی این كبوتران واقعاً روی سر تماشاگران به پرواز درمیآیند و فضای مذهبی و روحانی مكان را تشدید مینمایند. در چنین فضایی كه اساساً كمدی را نقض میكند، نمایش موفق میشود با تأكید بر درونمایه انسانی و شخصیتپردازی انسان سادهای(اكبر آقا) كه خوش قلب و خیرخواه است و همزمان رفتار و گفتاری كمیك دارد، بنمایه كمدی را با مهارت و جسارت تمام وارد این مكان مقدس كند؛ بی آن كه عملاً تناقضی ایجاد گردد؛ همزمان قداست مكان بیشتر میشود.
این ویژگی كه از لحاظ پردازش متن كار سادهای نیست، به خوبی و زیبایی تحقق یافته است، ضمن آن كه كارگردان نمایش را با بیان نمایشی، یعنی به كمك نشانهها به پایان میرساند. عصایی كه نشانه مرگ"اكبر آقا" در داخل حرم است، در دست یكی از پرسوناژها همچون یك مدیوم مقدس میماند. صندلی چرخداری كه از آنِ پسرك افلیج بوده، بعد از شفا یافتن او، خالی روی صحنه توسط مادر حركت داده میشود؛ این دو نشانه ناگفتههای زیادی را به زبان نمایش بیان میكنند؛ هر دو نماد رهایی پرسوناژهای مربوطه یعنی"اكبر آقا" و پسرك معلول و افلیج هستند. اما عصایی كه همراه اكبر آقاست، یك ایراد اساسی به شمار میرود؛ زیرا هیچ مردهای را با یك عصا برای دفن كردن نمیبرند.
در نمایش"پنجره فولاد" به نویسندگی مهدی متوسلی و كارگردانی سیدجواد هاشمی، انسان مقدس نشان داده شده است؛ حتی پرسوناژهای منفور و گمراه هم به گونهای به تزكیه نفس و اعتلای درون میرسند. این نمایش هم سرگرم كننده و مفرح است و هم عمیق و تأثیرگذار و محتوای آن تجمیعی از جستارهای فرهنگی، مذهبی، سیاسی و انسانی خود مردم است و در آن خصوصیاتی مثل وجاهت درون، بیآلایشی و انسان دوستی با اعتقادات مذهبی هم سو و هم ارز شده است.
نمایش"پنجره فولاد" یك"كمدی لالهزاری" است كه درونمایهاش تا حد زیادی ارتقاء پیدا كرده و همزمان حاصل دو پیام جدی انسانی و مذهبی ونیز رویكردی انتقادی است. این نمایش ظرفیتهای بالای"نمایش لالهزاری" را به عنوان یك نمایش ایرانی در رابطه با پرداختن به درونمایهای معنادار و گرانسنگ آشكار میسازد.
مهدی متوسلی به عنوان نویسنده سعی كرده حادثه بسیار كمیك متن را با مراسم عاشورا و حاجت طلبیِ زنی كه یك فرزند معلول دارد، مصادف كند تا بتواند از طریق كنتراست و ناهمگنیِ این سه موضوع واكنش عاطفی و ذهنی مخاطب را برانگیزد و نهایتاً نشان دهد كه چگونه میتوان واقعیتهای متناقضی را در درونمایه یك نمایشنامه جای داد و از آن نتیجه سومی گرفت. مضافاً این كه یك كشمكش اداری و ظاهراً سیاسی هم در بین است كه به چند وجهی شدن موضوع كمك زیادی كرده و كنش مندی نمایش را سبب شده است.
مهدی متوسلی با قائل شدن به یك سری خصوصیات معین برای یكی از پرسوناژهای خادم حرم و اشاره به بعضی تعهدات اداری مسئولان، بنمایه كمیك دیگری را هم كه نشانگر اعتقادات این مردمان ساده و خوش قلب است، وارد متن كرده و عملاً نشان داده كه این مردم با فرهنگهای ملی متفاوت(شمالی، ترك، فارس و...) تا چه حد به این مكان مقدس وابستگی عاطفی و عقیدتی دارند.
پیرمرد كور و دختری كه گاهی با حركات و دیالوگهای تكراری ظاهر میشوند، گرچه چیز زیادی به درون مایه اثر نمیافزایند، اما عملكرد نمایشی برجستهای دارند؛ حضور آنها نمایش را"شرطی" كرده است و ظاهر شدن ناگهانیشان در رابطه با مضامین و موقعیتهای مورد نظر نمایشنامه همواره با نوعی"فاصله گذاری" درونْ متنی همراه است و این در ابقای وجه كمیك نمایش سهم بسزایی دارد.
طراحی صحنه و اجرای دكورْ محور، مكان را كه نقش مهمی در نمایش دارد، كاملاً القاء میكند و طراح صحنه آن(حسین عالمبخش) به خوبی از عهده این كار برآمده است.
نور كه طراح آن عبدالخالق مصدق بوده، همان طوری كه مناسب چنین مكانی است و حالتی ثابت و یكنواخت دارد، گاهی هم متناسب با حوادثی كه اتفاق میافتند، به موقع با تشدید و تغییر بر شگفتی مكان میافزاید.
موسیقی كارایی مؤثرتری پیدا كرده و سعید ذهنی موفق شده بر تأثیرگذاری محتوای اثر بیفزاید و هوشمندانه در لحظات حساس، حسآمیزی و معناگرایی اثر را تعمیق بخشد.
میزانسنهایی كه توسط كارگردان(سیدجواد هاشمی) در نظر گرفته شدهاند با درونمایه نمایش همخوانی دارند و همان طور كه حوادث و مضامین اقتضا میكنند، كاربری نمایشی پیدا كردهاند. بازیگران مانند زائرانی كه علاوه بر زیارت، وظیفه اجرای نمایش را هم بر عهده دارند، هر كدام در محدوده معین و مناسبی به ایفای نقش میپردازند.
همه بازیگران(اكبر عبدی، محمود فرهنگ، محمود راسخفر و عطیه غبیشاوی) به تناسبِ نقشهای محوریشان توانستهاند بازیهای چشمگیر و جذابی ارائه دهند.
نمایش"پنجره فولاد" به عنوان نمایشی كمدی و در عین حال مذهبی و حتی سیاسی ـ انتقادی، اثری خاص محسوب میشود، چون"كمدی لالهزاری" را به عنوان یك نمایش ایرانی تا حد قابل تحسینی ارتقاء بخشیده و آن را با عمیقترین و جدیترین درونمایه مذهبی و سیاسی كه پارادوكس گونه هم به نظر میرسند، به شكل زیبایی درآمیخته است. از این رو، اندیشهورزی و توانایی مهدی متوسلی در نگارش متن چنین نمایشنامهای قابل تقدیر است. ضمن آن كه كارگردانی سیدجواد هاشمی یكی از برجستگیها و نقاط عطف اجرای این نمایشنامه به شمار میرود.
پینوشت:
۱- اِدبار: نگونبختی، سیهروزی
به نویسندگی مهدی متوسلی و كارگردانی سیدجواد هاشمی
حسن پارسایی
۱- اِدبار: نگونبختی، سیهروزی
به نویسندگی مهدی متوسلی و كارگردانی سیدجواد هاشمی
حسن پارسایی
منبع : ایران تئاتر
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست