جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا


مربع حضورها و غیاب ها


مربع حضورها و غیاب ها
آلژیرداس ژولین گرماس (۱۹۹۲-۱۹۱۷) گرماس اهل لیتوانی و بنیانگذار شاخه فرانسوی نشانه شناسی بود که به نام مکتب پاریس شناخته می‌شود. وی از سال ۱۹۴۹ به عنوان استاد دانشگاه الکساندریا برگزیده و در کنار رولان بارت به مطالعه و پژوهش مشغول شد.
وی در مقاله‌ای که در سال ۱۹۵۶ چاپ شده به اهمیت نقش سوسور اشاره و توجه را به مفهوم نشانه و معنای تقابلی جلب می‌کند. در واقع نظریه اصلی سوسور مبنی بر نبود معنا در کلمات منفرد و تولید معنا در نظامی پیچیده از روابط یا ساختارها مبنای تحلیل نشانه شناختی گرماس و چگونگی استفاده از مفاهیم زبان شناسی در تحلیل متون از سوی اوست. در همین مقاله گرماس از گسترش شیوه ساختگرا برای مطالعه تمام فعالیت‌های اجتماعی از هنر بصری و معماری گرفته تا سیاست و موسیقی حمایت کرد.
گرماس بین سال‌های ۱۹۶۲ تا ۱۹۶۵ به تدریس زبان شناسی فرانسه و معنی شناسی ساختگرا پرداخت. آرای وی در این دوره به شکل‌گیری اثر مهمش تحت عنوان «معنی‌شناسی ساختگرا»(۱۹۶۶) انجامید. در این کتاب وی دستوری روایی به دست می‌دهد که به یکی از ابزارهای اصلی در تحلیل نشانه شناختی فرانسوی تبدیل شد. در سمینار سالانه نشانه شناسی(۱۹۶۵) بود که پایه‌های مکتب پاریس شکل گرفت.
گرماس در دهه ۱۹۷۰ حوزه مطالعات خود را فراتر از متون ادبی و اسطوره‌ها به علوم اجتماعی گسترش داد که از آن جمله می‌توان به بررسی فضای شهری و گفتمان حقوقی اشاره کرد. وی در سال ۱۹۷۹ جلد اول فرهنگ نشانه شناسی و در سال ۱۹۸۶ جلد دوم آن را به چاپ رساند.
مهم‌ترین نقش گرماس در گسترش نشانه شناسی، ارائه مجموعه‌ای الگوی روایی در «معنی‌شناسی ساختگرا» است که در ارتباط با انواع مختلف گفتمان به کار گرفته می‌شوند. این نشانه شناس ساختگرا دستوری برای روایت ارائه کرد که می‌تواند تمام ساختارهای روایی شناخته شده رابازتولید کند. او در نتیجه ساده کردن ۷ نقش پراپ(شخص خبیث، بخشنده، یاری رسان، شاهزاده خانم(و پدرش)، اعزام‌کننده، قهرمان و قهرمان دروغین) در طرحواره روایی کنش، ۶ نقش روایی را در سه جفت متقابل به دست می‌دهد: فاعل-مفعول(متناظر با قهرمان و شاهزاده خانم پراپ)، فرستنده-گیرنده(اعزام‌کننده و قهرمان پراپ) و یاری رسان-بازدارنده(ترکیبی از یاری رسان و بخشنده به اضافه شخص خبیث و قهرمان دروغین در فهرست پراپ). این ۶ نقش در کنار هم و بنا به ترکیب بندی‌های مختلف تمام روابط ممکن در داستان و کنش‌های انسان به طور کل را پوشش می‌دهند. این طرحواره بر مبنای تقسیم بندی پراپ از توالی‌های روایی به شکل سه رویداد یا آزمون خلاصه می‌شود: آزمون صلاحیت، آزمون اصلی و آزمون ستایش. پیش از این آزمون‌ها در مرحله قرارداد، فاعل ماموریت را پذیرفته، آن را آغاز می‌کند.
گرماس همچنین در نتیجه تقلیل ۷ نقش پراپ، سه نوع ساختار همنشینی برای روایت پیشنهاد کرد: همنشینی کنش‌مند(فعالیت‌ها و کشمکش ها)، همنشینی قراردادی(برقرار ساختن یا شکستن قراردادها) و همنشینی انفصالی(عزیمت و ورود). وی ساختار فاعل-فعل-مفعول در جمله را به یک الگوی کنش تعبیر می‌کند که برمبنای ساختارهای داستانی است. او معتقد است در نحو سنتی کارکردها همان عملکرد و نقشی هستند که کلمات بر عهده دارند: فاعل انجام‌دهنده کنش است و مفعول پذیرنده آن.
گرماس همچنین الگویی اساسی تحت عنوان «ساختار ابتدایی معنا» به دست می‌دهد که در سطوح زیرین متن قرار دارد. این الگو بر پایه ساختار تقابل‌های دوتایی شکل می‌گیرد: هیچ بالایی بدون پایین وجود ندارد و خوب بدون بد معنا نمی‌دهد. به بیان دیگر معنا به واسطه تقابل‌هایی که میان دو واحد معنایی کمینه قائل می‌شویم، تولید می‌گردد. در دهه ۱۹۶۰ این الگو گسترش بیشتری پیدا کرد تا یک بازنمایی بصری تحت عنوان «مربع نشانه‌شناختی» به دست دهد.
گرماس مربع نشانه شناختی را به عنوان ابزار تحلیل مفاهیم دوگانه متقابل معرفی کرد. مربع نشانه شناختی در انطباق با مربع منطقی فلاسفه مدرسی است. این مربع احتمالات دلالت در یک نظام نشانه شناختی را غنی‌تر از منطق دوتایی این یا آن نشان می‌دهد. در چهار گوشه این مربع سلب؛ عدم‌سلب؛ ایجاب و عدم‌ایجاب قرار دارند. رابطه ایجاب/عدم ایجاب و سلب/عدم سلب از نوع مکملی یا استلزام است و رابطه میان سلب/عدم ایجاب و ایجاب/عدم سلب از نوع تناقض. ایجاب و سلب نشان‌دهنده حضور هستند و عدم‌ایجاب و عدم‌سلب نشانه غیاب. رابطه میان سلب و ایجاب نیز از نوع مغایرت یا تضاد تلقی می‌گردد. برای مثال در مورد جفت زیبا/زشت ۴ راس مربع عبارتند از: زیبا، زشت، غیرزیبا و غیرزشت. جفت زیبا/زشت فقط یک تقابل دوتایی نیست زیرا آنچه که زیبا نباشد لزوما زشت نیست و آنچه زشت نباشد لزوما زیبا نیست.
هر نشانه با اشغال یکی از موقعیت‌ها در چارچوب فوق معنادار می‌شود. فردریک جیمسون از این مربع برای آشکار ساختن سطوح پنهان معنا در رمان «روزهای سخت» دیکنز استفاده کرده است. ژیل ماریون نیز مربع گرماس را برای بیان چهار هدف در ارتباطات از طریق پوشاک به کار گرفته است: خواسته شده که دیده شود؛ خواسته نشده که دیده شود؛ خواسته شده که دیده نشود و خواسته نشده که دیده نشود.
آرای گرماس در باب ساختار ابتدایی معنا و مربع نشانه شناختی به شکل‌گیری مفهوم «مسیر زایا» انجامید که روند کلی تولید معنا را نشان می‌دهد. این مفهوم برمبنای سلسله مراتب معنا شکل گرفته و نشان‌دهنده تقابل میان ژرف ساخت و روساخت و عینی و انتزاعی است. وی در دهه ۱۹۷۰ تحت تأثیر به کارگیری نظریه وجه در ارتباط با توالی‌های روایی، طرح واره روایی رسمی را به دست داد که توصیفی نظام یافته‌تر و دقیق‌تر از ساختار پیرنگ است. وی این الگو را برای تحلیل داستان کوتاهی از گی دو موپاسان به نام «دو دوست» در کتابش تحت عنوان موپاسان، نشانه شناسی متن: نمونه‌های کاربردی» (۱۹۷۶) به کار گرفت. این الگوها برای مشخص کردن چارچوب کلی معناشناختی متن کارآیی دارند.
البته گرماس صرفا به تحلیل روایت محدود نشده بود. در دهه ۱۹۸۰ وی مفهوم «منظر» را معرفی کرد که به حضور ضمنی مشاهده گر در متن اشاره دارد. وی در این دوره بیشتر متوجه سازماندهی فضایی و زمانی در راهکارهای اظهاری بود.
گرماس همچنین به بررسی مفهوم زیبایی و زیبایی شناسی نیز پرداخت. وی در کتابش تحت عنوان «درباره عدم‌کمال» (۱۹۸۷) تجربه زیبایی را با لحظه کمال ارتباط می‌دهد: زمانی که فاعل و مفعول در حالتی از بی‌اعتنایی خلسه وار در هم ادغام می‌شوند. گرماس این مسئله را در متونی از ایتالو کالوینو مورد بررسی قرار داده و از این رهگذر روشی انتقادی برای مطالعه طیف وسیعی از متون به دست می‌دهد.
آراء گرماس در زمینه نظریه نقد تأثیرگذار بوده است. روش ساختمند وی امکان دستیابی به لایه‌های جدید معنا را در مواجهه هر فرد با متن به وجود می‌آورد. تحلیل وی از مفهوم زیبایی نیز راه را برای بررسی بیشتر ارتباط ادراک حسی و تولید معنا باز کرده است. تحولات اخیر در حوزه نشانه شناسی اجتماعی نیز بی‌شک وام دار آراء گرماس است.
تینا امراللهی
منبع : روزنامه کارگزاران


همچنین مشاهده کنید