دوشنبه, ۱۵ بهمن, ۱۴۰۳ / 3 February, 2025
مجله ویستا
شکست توطئه کشف حجاب در آینه اسناد تاریخی
در برخی از مناطق، تلاش شد با بیرون آوردن زنان مأمورین دولتی و حتی زنان بدکاره و بیحجاب در کوچه و خیابان و مجامع عمومی حساسیت و قبح مسئله را از بین برده و مردم را بیتفاوت سازند ولی انجام این عمل نیز کمکی به رژیم نکرد و بلکه عکسالعمل شدید مردم را نیز موجب شد. در بعضی شهرها مردم علیرغم وجود مأمورین محافظ مسلح از زنان بیحجاب به آنها حمله میکردند و درگیری به وجود میآوردند، یا به تمسخر آن زنان میپرداختند که نتیجه آن نیز درگیری مردم و مأمورین بود. در بعضی نقاط دیگر مردم از بیرون آمدن از خانه و معاشرتهای عمومی خوددداری میکردند تا خود را از عواقب این حکم مصون نگهدارند.
۱۷ دی ماه سال روز خیانت بزرگ رژیم ستمشاهی به فرهنگ جامعه اسلامی ایران از طریق کشف حجاب است. در این فرصت نگاهی داریم به ماجرای کشف حجاب با استناد به اسناد تاریخی موجود.
سرزمین ایران به دلیل ثروتهای طبیعی و موقعیت استراتژیک خود در جهان همواره مورد طمع استعمارگران بوده است. در قرون اخیر استعمارگران به انحاء مختلف سعی در تضعیف قدرت این سرزمین و رسیدن به اهداف استعماری خود داشتند. تجزیه ایران و بستن قراردادهای ننگین استعماری که امتیاز بهرهبرداری از منابع اقتصادی را به بیگانگان میسپرد، در راستای همین هدف بوده است.
حکومتهای فاسد وقت در ایران، ضعیفتر از آن بودند که در برابر مطامع استعمارگران مقاومتی از خود نشان دهند و امتیازات ناچیزی که استعمارگران برای افراد حکومتی قائل میشدند، آنها را راضی میساخت و به عواقب نفوذ استعمار در کشور خود توجهی نمیکردند.
مردم و روحانیت در برابر هجوم استعمارگران، مقاومت میکردند و چه بسا موارد زیادی، باعث کوتاه شدن دست استعمارگران از منابع اقتصادی و ابطال قراردادهای استعماری میشدند. همین امر موجب آن شد که استعمارگران برای هموار نمودن راه نفوذ خود دست به توطئههای سیاسی و فرهنگی در کشور ما بزنند و مردم را با فریب و تطمیع و یا زور و خشونت از صحنه سیاست دور نگهدارند.
یکی از مهمترین اهداف استعمارگران دور کردن مردم از دین و عقاید دینی آنها بود، چرا که به تجربه دریافته بودند که مردم تا وقتی به اعتقادات دینی خود پایبند هستند، از صحنه سیاست و دخالت در امور جاری مملکت دور نخواهند شد، لذا توطئه ترویج بیدینی و فساد و دور کردن مردم از تعلقات دینی را با همدستی و کمک حکومتهای خائن وقت آغاز کردند. از جمله مزدوران استعمار، رضاخان میرپنج بود. استعمارگران انگلیسی که وی را مزدور مناسبی برای اجرای نقشههای خود تشخیص داده بودند، از او حمایت کردند و او را به سرعت از یک قزاق ساده به رییسالوزرایی رساندند.
رضا خان که فردی بیسواد و بیفرهنگ بود، به انتخاب انگلیسیها پاسخ مثبت گفت و قول نوکری به آنها داد. او با روحیه خشن و قلدری که داشت از راه زور وارد شد و مخالفان سیاسی خود را با همکاری اربابان خود سرکوب و مرعوب کرد. او در عین حال برای کسب وجهه مردمی، نقاب مذهب بر چهره زد. به مجالس روضهخوانی میرفت و خود نیز مجالس روضه برقرار میکرد به زیارت اماکن مقدس میرفت و سعی میکرد خود را فردی حامی دین و اسلام جا بزند. اما وقتی که قدرت به دست او افتاد، چهره واقعی خود را نشان داد. منبر و روضه را ممنوع کرد و دستور داد عمامه را از سر روحانیون بردارند. تنها معدودی از روحانیون که جواز از شهربانی میگرفتند اجازه گذاشتن عمامه داشتند. اندکی بعد دستور کشف حجاب زنان را نیز صادر کرد و مأمورین دولتی را واداشت که در کوچه و خیابان جلوی عبور و مرور زنان محجبه را بگیرند و چادر را از سر زنان بکشند. هدف رضا شاه از این اقدامات این بود که فرهنگ خارجی را در مملکت رواج دهد. شاید او که بیسواد و بیفکر بود و در واقع میاندیشید که اشاعه فرهنگ غربی در مملکت، صنعت و ثروت غرب را به هم به مملکت میآورد و شاید با فکر کوتاه خود نمیتوانست درک کند که آنچه باعث عقبماندگی کشور میشود، عمامه و چادر نیست، بلکه تخریب هویت ملی و دینی ملت است. علاوه بر این قول حکومت و قدرت و حمایتی که انگلیسیها از او می کردند در اجرای دستورات غربیها تأثیر زیادی داشت. او برای تخریب هر چه بیشتر فرهنگ و هویت ملی و دینی مردم دستور داد مردان از لباس متحدالشکل کت و شلوار بجای سرداری و قبا و لباسهای بلند محلی و همچنین کلاهپهلوی و کلاه شاپو که لباس غربی و بویژه تقلیدی از لباس فرانسویها بود به جای عمامه و شب کلاه استفاده کند.
فکل و کراوات هم مکمل این خیمه شببازی بود. مأمورین حکومتی موظف بودند در اجرای این دستورات از هیچ خشونتی فروگذار نکنند و اگر نیازی به ضرب و شتم و حتی قتل شد، اینکار را انجام دهند.
با این حال مبارزه منفی مردم و مقاومت خیلی شدید ادامه داشت. مردان اغلب با مأمورین درگیر میشدند و زنها اغلب از خانهها بیرون نمیآمدند تا با مأمورین روبرو نشوند. اسناد و مدارک به جا مانده از آن دوران گویای این مقاومتها است.
مفاد یکی از این اسناد که چند ماه قبل از رسمی کردن بدحجابی و ۱۷ دی توسط «دایره نظمیه تربت حیدریه» به «تشکیلات کل نظمیه مملکتی، ناحیه شرق» و در تاریخ «۲۹/۴/۱۳۱۴» گزارش شده است، از این قرار است:
«محترما در پیوست راپرت «۱۶۱» به عرض عالی میرساند در ساعت ۷ عصر یوم قبل کربلایی غلامعلی کدخدای لنگ سفلی ۴ فرسنگی تربت راپرت میدهد سه نفر از اهالی محل مذکور در منزل کربلایی محمد نام کمیسیون تشکیل و روضهخوانی دایر پس از جمعآوری رعایا شیخ حسین و شیخ اسماعیل نامان بالای منبر رفته و شروع به موعظه و اظهار میدارند کاغذی از مشهد برای من رسیده و حکم شده که کلاه بسر گذارند و حجاب نباشد و شیخ بهلول در مشهد شورید. ما هم باید حرکت نماییم در میان قلعهجات رفته مردم را جمعآوری نموده که هر کس کشته شود داخل بهشت میشود و فعلا بیرون رفتهاند مردم را تحریک و موعظه مینمایند و یک نفر سید اصفهانی هم با آنها همدست شده است. فورا حکومت محترم را از مفاد راپرت مستحضر رییس امنیه را احضار و دستورات کافی داده، نظر به اینکه عده قبلی امنیه کم بود بر حسب دستور کتبی حکومت سه نفر از افراد این نظمیه را برای کمک و مساعدت به امنیه معرفی و پس از حصول نتیجه، مراتب معروض میگردد.
رییس نظمیه تربت حیدریه
عطایی حقی
در شهرهای دیگر نیز کم و بیش وضع به همین منوال بود و مقاومتها ادامه داشت. در ۱۷ دی ماه ۱۳۱۴ رضا شاه در جشن فارغالتحصیلی دانشسرای عالی که به بهانه جشن فارغالتحصیلی تشکیل شده بود ولی هدف اصلی علنی کردن کشف حجاب و رسمی کردن آن بود، به همراه زنان و دختران خانواده خود و اطرافیانش در حالیکه بیحجاب بودند شرکت کرد. این جلسه، اولین جلسه رسمی بیحجابی بود و گزارش آن همراه با عکس دختران فارغالتحصیل و زنان شرکت کننده در جشن در مطبوعات آن زمان به چاپ رسید.
در پی این جلسه، ابتدا کارکنان رسمی دولت و پس از آن اقشار مختلف مردم سراسر کشور موظف و ملزم شدند که با همسران بدون حجاب خود در جلسات رسمی شرکت کرده و طاعت و انقیاد خود را نسبت به حکم کشف حجاب اعلام کنند. متخلفین از این امر به سختی مجازات میشدند، ولی این امر نیز نتوانست مقاومت مردم را در هم بشکند. گزارش دیگری که از فارس ارسال شده مؤید این مطلب است:
به تاریخ بهمن ماه ۱۳۱۴
فوری
محرمانه
ایالت فارس
طبق راپرت واصله تاکنون از طرف نسوان تجار و کسبه اهالی اقدامی راجع به نهضت اخیر به عمل نیامده و غالبا به لباس قدیمی و چادر سیاه ملبس هستند و با این ترتیب ایاب و ذهاب محصلات بدون حجاب در محلات دور دست شهر مشکل میباشد و با تأکیدات دولت در اجرای این امر وصول این قبیل راپرتها انتظار نمیرفت. قدغن فرمایید مأمورین مربوطه کاملا در پیشرفت نهضت مزبور و تعمیم آن مراقبت نموده و نتیجه اقدامات را اشعار دارند.
از طرف وزیر داخله
در برخی از مناطق، تلاش شد با بیرون آوردن زنان مأمورین دولتی و حتی زنان بدکاره، بیحجاب در کوچه و خیابان و مجامع عمومی حساسیت و قبح مسئله را از بین برده و مردم را بیتفاوت سازند ولی انجام این عمل نیز کمکی به رژیم نکرد و بلکه عکسالعمل شدید مردم را نیز موجب شد. در بعضی شهرها مردم علیرغم وجود مأمورین محافظ مسلح از زنان بیحجاب به آنها حمله میکردند و درگیری به وجود میآوردند، یا به تمسخر آن زنان میپرداختند که نتیجه آن نیز درگیری مردم و مأمورین بود. در بعضی نقاط دیگر مردم از بیرون آمدن از خانه و معاشرتهای عمومی خوددداری میکردند تا خود را از عواقب این حکم مصون نگهدارند. به سندی در همین زمینه توجه فرمایید:
وزارت پست و تلگراف و تلفن
سواد تلگراف شیراز نمره ۱۴۶۴۹ مورخه ۴/۱۲/۱۴ وزارت / اداره که اصل آن به نمره ۲۲۲۰۳-۵/۱۲/۱۴ ثبت شد
وزارت راپرت تلفونگرامی نمره (۳۷۱) دفتر پست داراب ذیلا به عرض میرسد نمره (۱۴۶۴۹) ۴/۱۲/۱۴ پستل
شیراز پستل حکمران چند روز است فواحش داراب را به برداشتن چادر امر کرده بیرون آمده فواحش از چادر انعکاس سوئی را ایجاد نموده و اهالی به ترک معاشرت از هم و امر برداشتن چادر با آن احساسات که مردم بروز دادند. فعلا به حال رکود و وقفه مانده اغلب زنهای داراب شبها برای این که بیچادر بیرون نیایند به حمام میروند برداشت چادر فقط منحصر به خانمهای مأمورین دولتی که اوامر را به موقع اجرا میگذارند. نمره (۳۷۱) ۳/۱۲/۱۴
مبشر محل مهر
کفیل دایره تحریرات اداره پرسنل سختگیریها و فشار برای کشف حجاب زنان و متحدالشکل کردن لباس مردان در سالهای بعد نیز ادامه یافت. در کنار ترویج لباس غربی برای مردان و تشویق زنان به استفاده از آخرین مدهای لباس و آرایش غربی با استفاده از تبلیغات، خشونت و ا عمال زور نیز برای اجبار مردم به تمکین ادامه داشت: با این حال مقاومت مردم و تن ندادن به این خواسته استعماری، نشانگر عمل نفوذ فرهنگ اسلامی در جامعه بود. به گزارش رییس اوقاف شهرستان سبزوار توجه کنید:
بلدیه سبزوار
سواد مراسله نمره ۲۷۹ مورخه ۳۰/۸/۱۳۱۵ مدیر حکم آباد که اصل به نمره ... ثبت شد. بعدالعنوان ـ آخوندهای حکم آباد از لباس آخوندی و زنها از چادر و سایر اشخاص از لباس قدیمی و از شب کلاه دست بردار نیستند. فرضا اگر شخصی از خارج به محل مزبور وارد شود گمان نمیکند اهالی این محل ایرانی هستند و ضمنا به نماینده رسما نوشتهام اسامی متمردین را به دفتر دبستان راپورت دهند مشارالیه تعاقب نمی کند، مستدعی است مواد راپورت فدوی را به اداره محترم شهرداری مرقوم فرمایند که به امنیه دستور بدهند جلوگیری کند.
مدیر دبستان دولتی رشید عظیمزاده
مهر ریاست اوقاف سبزوار
همانطور که این اسناد نشان میدهند، خشونت و قلدری مأمورین دولتی در مقابله با مردمی که لباس سنتی خود را جزیی از فرهنگ ملی و دینی خود تلقی کرده و نسبت به حفظ آن اصرار نشان میدادند تأثیری نداشت و اصولا هر چه خشونت و سختگیری بیشتر میشد،مقاومت و عکسالعمل مردم شدیدتر میگردید . این مسئله در شهرهای کوچکتر نمود بیشتری داشت و حضور زنان بیحجاب در مجامع به هیچوجه برای مردم قابل تحمل نبود. برداشتن عمامه روحانیون و مسئله جواز عمامه هم که برای تحقیر و توهین روحانیون و ضدیت با اسلام صورت میگرفت؛ مورد خشم مردم بود. اطلاعیهها و دستورالعملهای ریز و درشت ادارات امنیه و بلدیه و وزارت داخله نیز کاری از پیش نمیبرد و گزارشات واصله به مرکز نیز همگی شکایت از ناتوانی مأمورین و سرپیچی مردم از این دستور بود.
سند زیر تلگراف رمزی است که در تاریخ ۱۹/۱۲/۱۳۱۶ یعنی بیش از دو سال بعد از زمان رسمی شدن مبارزه با حجاب فرستاده شده است:
رونوشت تلگراف رمز شماره ۴۰۳ تاریخ ۱۹/۱۲/۱۳۱۶ فرستاده از طرف استانداری نهم ثبت شده است ....
فرماندار ... ۹ وزارت داخله تلگراف کرد. راجع به تقلیل در باب عمامه و همچنین راجع به کشف حجاب کرارا به مأمورین دستورهای صریح قطعی داده شده ولی بر خلاف انتظار در غالب نقاط سئوالاتی میشود مثل این است که مقصود را درست تشخیص ندادهاند. در پارهای جاها نیز در اجرای مقررات سهل انگاری شده است. علیهذا لزوما اشعار میدارد که مسئله کشف حجاب و تقلیل جواز عمامه و جلوگیری از روضهخوانی و خارج کردن موهومات از سر مردم و آشنا نمودن آنها به اجرای تمدن امروزه سیاست اساس داخلی دولت است و به هیچ عنوان نباید در اجرای منویات دولت تعلل و تسامح شود. بنابراین منتظر است که به عموم مأمورین این نکته در صورت اقتضاء تشخیص فرموده و دستورهایی که به آنها داده شده و میشود با نهایت جدیت تعقیب و نگذارند مردم از حدود وظیفه خود خارج شوند و هیچ معقول نیست که در این موضوعها عوض آنکه وظیفه خودر ا اجرا و سیاست دولت را اجرا نمایند به بعض سؤالاتی که هیچ مورد ندارد بپردازند غفلت در اجرای این دستور مسئولیت شدید تولید خواهد کرد.
سرانجام این طرح شکست خورد و مقاومت مردم در برابر این توطئه، سبب عقب نشینی دولت شد ولی این عقبنشینی به معنای چشمپوشی دولت از هدف مبارزه با حجاب نبود، بلکه تغییر تاکتیک بود. اربابان استعمارگر راه دیگری را پیش پای مزدور خود قرار دادهاند که تأثیر بیشتری از خشونت و زور داشت و آن ترویج بیحجابی از طریق تبلیغات و آزادی ظاهری مردم در انتخاب حجاب و بیحجابی بود.
این روش بسیار خطرناکتر از شیوه قبل بود، چرا که خشونت و زورگویی مأمورین در روش گذشته، مخالفت آشکار دولت را با دستورات اسلامی نشان میداد و نیت اصلی حکومت یعنی مبارزه با حجاب و دستورات اسلامی مشخص نبود ولی در شیوه جدید، حکومت از راه حمایت از آزادی زنان و نجات از اسارت و محرومیت ملت، وارد شد و با مخفی کردن نیت واقعی خود مردم را گمراه و افکار ساده و سطحی را فریب میداد.
این نقشه متأسفانه مؤثر واقع شد و در طول چند سال پی از اجرای این نقشه گروههایی از زنان حجاب خود را برداشتند. تبلیغات گسترده رژیم که از دوران رضا شاه شروع و در دوران پسرش محمدرضا به اوج خود رسید در ترویج بیحجابی نقش مؤثری داشت. تلاش حکومت فاسد پهلوی بر این استوار بود که ریشه بدبختی مردم و به خصوص زنها را حجاب آنها جلوه دهد و بیحجابی را مترادف با آزادی، پیشرفت و تمدن قلمداد نماید. در راستای همین هدف، اشاعه مدپرستی و مصرفگرایی در جامعه مورد نظر بود و تلویزیون و رادیو و روزنامهها و مجلات همگی در خدمت همین هدف استعماری و ضد اسلامی بودند. زنی را بهتر میشمردند که دلرباتر باشد و طبعا چنین زنی دنباله رو صرف مدهای غربی و لوازم آرایش و ارادتی بود و تمام هم خود را به زیباتر ساختن خود و جلب توجه مردان در کوچه و خیابان و مجامع بکار میبرد و این همان هدفی بود که استعمارگران از مبارزه با حجاب در ایران و در سایر کشورهای اسلامی داشتند. چرا که اولا زنی که بیحجاب بوده و خود را برای حضور در مجامع عمومی و کوچه و خیابان میآراید، برای رقابت در صحنه دلربایی به لوازم بیشتری برای آرایش و لباسهای گرانتر و متنوعتری نیاز دارد که چنین زنی مصرف کننده خوبی برای محصولات غربی خواهد بود. در ثانی وجود بیحجابی در جامعه و حضور زنان بزک کرده در میان مردان بیگانه شیرازه زندگیهای خانوادگی را سست کرده و از هم میپاشد. زن و شوهرها نسبت به یکدیگر بدبین شده و احساس تعلق میان ایشان از بین میرود.
در جامعه آلودهای که فسادهای جنسی آرامش روانی جامعه را دچار اختلال کرده است ، کمتر به مسائل سیاسی توجه میشود و افکار و اذهان مردم بیشتر از آنکه به ریشههای نابسامانی اجتماعی بپردازد، به ظواهر فریبنده و زرق و برقهای سرگم کننده مشغول میشد.
آنچه استعمارگران غربی به دست حکومت پهلوی در ایران انجام میدادند، اجرای همین توطئه بود که چون از راه خشونتآمیز رضا خان عملی نشد به راه مسالمتآمیز و فریبکارانه محمدرضا متوسل شدند. او نیز گرچه از در مسالمت و آزادی انتخاب وارد شد ولی تحقیر حجاب و بویژه چادر به عنوان سمبل حجاب زن ایرانی، با حجاب مبارزه میکرد. وی یک بار با وقاحت در یکی از مصاحبههای خود گفته بود: «زن باید فریبا باشد» و در مصاحبه دیگری ضمن ابراز تنفر از چادر و تشبیه زنان چادری به کلاغ سیاه گفته بود: «من هر وقت به زنان چادری نگاه میکنم چشمانم درد میگیرد».
گرچه مبارزه این پدر و پسر با حجاب بیش از چهل سال به طول انجامید ولی سرانجام نیز نتوانست اهداف آنها و اربابانشان را تحقق بخشد. زنان محجبه به حفظ حجاب خود مصر بودند و در مقابل هر گونه عملی که ایشان را به برداشتن حجاب ملزم میساخت مقاومت میکردند . وجود همین زنان بود که تعلقات مذهبی را در جامعه حفظ کرد و روحیه اسلامخواهی را در مردان باقی نگاه داشت.
زنان محجبه و مسلمان ایرانی با حفظ حجاب خود، همواره در صحنههای سیاسی جامعه حضور داشتند و چادر هرگز برای آنها مانعی برای رشد و تکامل نبود. همین زنان با چادرهای سیاه خود صحنههای پرشکوه تظاهرات میلیونی انقلاب را شکل دادند و همین زنان با حجاب بودند که در صحنههای جنگ و انقلاب با حضور فعال خود، نمونه زنان فعال و پرتلاش و نجیب در دنیا بودند. سالها مبارزه مرئی و نامرئی با حجاب هرگز نتوانست میل فطری به حجاب را در زن مسلمان ایرانی از بین ببرد وجود این زنان محجبه و مؤمن در جامعه همواره خاری در چشم استعمارگران و ایادی داخلی آنها بوده و تلاش همیشه استعمار برای حذف این زنان از صحنه اجتماع همیشه و به صورتهای گوناگون ادامه داشته و دارد.
مطالعه در تاریخ معاصر ایران نشان میدهد که تلاش بیگانگان و مزدوران آنها برای پایمال کردن شخصیت زن بسیار حساس شده و گسترده بود ولی در مجموع به خاطر دو عامل با ناکامی مواجه شده است: یکی هوشیاری و مقاومت مردم و دیگری پیروزی انقلاب اسلامی به رهبری حضرت امام خمینی قدس سره الشریف که همه محاسبهها و معادلهها را بر هم زد و نقشههای استعماری را نقش بر آب نمود. زمانی که امام قیام کرد، شخصیت واقعی زن مسلمان در ایران از دو سو نادیده گرفته میشد. یکی حکومت شاه که به دستور اربابانش در صدد بیهویت کردن زن مسلمان بود و دیگری متحجرین که معتقد بودند زن حق بیرون آمدن از خانه و حضور مشروع در جامعه را هم ندارد.
امام، علیه هر دو ظلم که بر زن روا داشته میشد بر آشفت و زن مسلمان را به سوی کمال معنوی و شخصیت واقعیش رهنمون گردید. آنچه انقلاب اسلامی برای زن میخواهد مشارکت هوشیارانه و آگاهانه در صحنه اجتماع همراه با حفظ کرامت انسانی میباشد. زنان جامعه ما باید قدر این نعمت را بدانند و برای پاسداری از آن هوشیارانه و آگاهانه تلاش نمایند تا بتوانند پیرو راستین صدیقه کبری فاطمه زهرا (س) باشند.
منبع : مرکز اسناد انقلاب اسلامی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست