دوشنبه, ۶ اسفند, ۱۴۰۳ / 24 February, 2025
مجله ویستا

بسیار سفر باید


نصیری البته از آن رو كه پیش از همه راستگرایان، اصولگرایی زاهد و مومن بود این پیشنهاد اغواگرایانه را نپذیرفت و به سفر آمریكا نرفت اما هم اكنون مردی دیگر از همین جناح سیاسی و فكری نه به پیشنهاد كسی كه بنا به ضرورت حكمرانی راهی نیویورك شده است تا جادوی سفر همچون همیشه ثابت كند: «هر آن چه سخت است و استوار، دود می شود و به هوا می رود.»
سفر، تیزاب تاریخ است برای تحول و تجدد. روشنفكران را پیامبران تجدد خوانده اند. دانش آموختگان «عقل مدرن» كه خودبنیاد (نه خدابنیاد) و این جهانی (سكولار) است و پس از مدرن كردن غرب بیرون آمده از قرون تاریك وسطی به كار غربی كردن و مدرن ساختن شرقِ هنوز غنوده در قرون وسطی سرگرم شده اند. اما آیا نوشدن و تازه گشتن تنها از عهده روشنفكران برمی آید و اصولاً روشنفكران توان تازه ساختن جامعه خویش را دارند؟
نگاهی به تاریخ نشان می دهد روشنفكران بیش از آن كه پدیدآورنده تجدد باشند، پدید آمده آن هستند. پدیدآورندگان تجدد همان كسانی هستند كه اتفاقاً از عقل مدرن خبری ندارند و چه بسا مخالف آن هستند جنگجویان و رزمندگان، تاجران و بازرگانان، سفیران و دیپلمات ها و حتی نیروهای امنیتی و جاسوسی اولین دیده بانان تجدد هستند. اروپا زمانی از قرون وسطی به در آمد كه پادشاهان و شوالیه ها به فرمان پاپ ها و اسقف ها راهی جنگ های صلیبی شدند تا تاریك اندیشی های عصر تفتیش عقاید را جهانگیر سازند. آنان از جهان خود به در آمدند تا جهان دیگری را به چنگ آورند. این جهان جدید خاورمیانه اسلامی بود كه برخلاف اروپای مسیحی در رشد و رونق به سر می برد. تمدن اسلامی در اوج بود و تمدن مسیحی نمی توانست بر آن چیره شود. جنگ های صلیبی شكست خورد اما مسیحیان جهان دیگری را دیده بودند كه از آن پس در ذهن آنان اغواگری می كرد. جنگجویان كه بازگشتند، تاجران راهی سفر شدند و تاجران كه بازگشتند روشنفكران به سفری دیگر رفتند؛ چه تاجران با خود افزون بر كالا، كتاب هم آوردند. نه فقط كتب مسلمانان كه كتب یونانیان، همان نیای فراموش شده غربیان كه اینك باید از دیگران سراغ آنان را می گرفتند. چندی نگذشت كه نهضت بازگشت شروع شد و با پایان قرون وسطای غربی عصر روشنگری آغاز شد. غربیان سفرهای دیگری نیز در پیش داشتند اما آن سفر كه در حافظه تاریخی غرب بر جای مانده همان جنگ های صلیبی است كه چشم اروپا را به جهان های دیگر گشود. در سفرهای بعدی این جاسوسان و سفیران غرب بودند كه راز بقا و سلطه را دریافتند. نیروهای امنیتی و حكومتی از آنجا كه نقاط ضعف حكومت خود را می دانند بهترین منتقد و مصلح آن می توانند باشند. بدین ترتیب نهضتی ارتجاعی (جنگ های صلیبی) به جنبشی پیشرفته (عصر روشنگری) انجامید. ما ایرانیان نیز تاكنون جز در شرایط ارتباط با بیگانه چشم خود را به جهان دیگر نگشوده ایم. تنها رضاخان نبود كه در سفر به تركیه مقهور غرب گرایی و مدرنیسم دولتی شد؛ نبرد با اسكندر به اشكانیان آموخت كه در كنار نهاد سلطنت باید مجلسی از بزرگان (مهستان) ساخت، جنگ با اعراب عدالتخواهی ایرانیان را در صورت مذهب جدید به یاد شاهان آورد و جنگ ایران و روس ضعف و سستی دولت را به حكومت قاجار گوشزد كرد. در میان مبارزان نیز چه سفرها كه ایرانیان را دگرگون ساخت. جمهوری اسلامی شكل مدرن شده حكومت اسلامی بود كه امام خمینی در سفر پاریس بیش از هر جای دیگر درباره آن نظریه پردازی كرد. اكنون نیز رئیس جمهور اصولگرای ایران در قلب استكبار برای اولین بار سخن از دموكراسی می گوید. او كه در همه دوران مبارزات انتخاباتی خود در ایران ترجیح داد به جای جمهوری اسلامی از دولت اسلامی سخن بگوید و برای جلب رای مردم نامی از دموكراسی و حتی مردم سالاری دینی بر زبان نیاورد در مجمع عمومی سازمان ملل متحد در مهمترین شهر آمریكا جهان را به دموكراسی فراخواند. سفر محمود احمدی نژاد به مقر سازمان ملل متحد در نیویورك و نطق او در عالی ترین اركان این نهاد حتی اگر با اصولگرایانه ترین زبان و ادبیات صورت گیرد به معنای پذیرش این نظم جهانی است. نظمی كه در آن پذیرفته ایم اراده ای برتر از اراده دولت ها و حقوقی فراتر از قوانین آنها برای ملت ها وجود دارد. احمدی نژاد البته در چنین ساختاری اصلاح طلب است. خواستار بازنگری در آرایش قوای حاكم بر سازمان ملل متحد می شود و از عدم توازن میان قاره ها و ملت های عضو در شورای امنیت سخن می گوید. او همچون دموكرات های پرشور قرن هجدهم خواستار برابری عددی در نظام بین الملل می شود و از اینكه اقلیتی در جهان (غرب) بر اكثریت حكمرانی می كند و به جای عِده، عُده و به جای عدد، زور بر جهان حكومت می كند انتقاد می كند.انتقادات او شرافتمندانه و شنیدنی است حتی اگر پاسخ دهیم كه چنین نظمی برآمده از نظم شكست خورده جامعه ملل است كه در آن همه اعضا برابر بودند و قدرتمندان جهان در اعتراض به همین برابری عددی وارد جامعه ملل نشدند و چندی بعد رقابت غیرقابل كنترل همین قدرتمندان نظم جهانی را فرو ریخت و جامعه ملل هم فروپاشید. این پاسخ و پاسخ هایی از این دست به دموكراسی خواهی آرمانگرایانه احمدی نژاد البته بی معنا است چرا كه او بنا به طبع اصولگرایانه اش سعی می كند از آرمان ها بگوید اما در تحمیل واقعیت ها به آرمان ها همین بس كه این سفر كرده در چارچوب همین نظم و نظام بین الملل به سخنوری و آرمانگرایی می پردازد و برخلاف آنچه پیش بینی می شد در پی برانداختن نظم كهن و درافكندن طرحی نو نیست. از این حیث اكنون دیگر فاصله چندانی میان سیدمحمد خاتمی و محمود احمدی نژاد نیست. هر دو با نام خدا سخن را آغاز می كنند و با اشعار فارسی سخن را به پایان می برند. هر دو به خانم ها و آقایان، عالی جنابان و جناب آقای رئیس مجمع عمومی سازمان ملل متحد سلام می گویند. احمدی نژاد حتی در قاب عكس سران جهان قرار می گیرد كه در آن جورج بوش و آریل شارون هم ایستاده است در حالی كه خاتمی با همه مرام لیبرالی اش ترجیح داد با بیل كلینتون عكس یادگاری نگیرد. محمود احمدی نژاد بر گفته های سلف صالح خود جز عبارتی در استقبال از امام زمان(عج) نیفزود كه چنین دعایی از خاتمی هم دور نبود.در ابتكارات دیپلماتیك نیز راه گذشته ادامه دارد. وزرای سه كشور اروپایی با رئیس جمهور اصولگرا دیدار كردند، سران عرب همچون شاه اردن و متحدان غرب مانند نخست وزیر تركیه و حتی رهبر انقلاب غرب گرای نارنجی اوكراین با احمدی نژاد گفت وگو هایی صمیمانه انجام دادند. دو كشوری كه اسرائیل را به رسمیت شناخته یا با آن رابطه دارند. اینچنین است كه نظام بین الملل با گستره اعجاب انگیزش همه چیز را به درون خود هدایت می كند. سفر احمدی نژاد به نیویورك برای رادیكال ترین اصولگرایان ارمغانی بهتر از این آموزه ندارد كه آداب حكمرانی فراتر از رقابت های سیاسی و جناحی است. جمهوری اسلامی تاكنون دو اپوزیسیون داشت. اپوزیسیونی كه از ناحیه جمهوریت این كلیت را مورد نقد قرار می داد و راهی به قدرت نیافت و اپوزیسیونی كه از ناحیه اسلامیت از حكومت انتقاد می كرد و اكنون به قدرت رسیده است. اپوزیسیون اخیر وعده استقرار دولت اسلامی پس از ۱۶ بلكه ۲۷ سال دولت های غیراسلامی داد، سیاست های داخلی و خارجی كشور را تخطئه كرد و كشتی بان را به سیاستی دیگر فرا خواند. اكنون در اولین آزمون راه همان است كه دیگران پیموده اند: پذیرش نظام بین الملل، حضور در نهادهای جهانی (سازمان ملل)، پیشنهاد اصلاح این نهادها، مذاكره با ابرقدرت ها، بهره گیری از روش های مرسوم چانه زنی (با اروپا)، یارگیری ( از روسیه و چین)، اتحاد (با جهان سوم) و اثرگذاری بر افكار عمومی (گفت وگو با خبرنگاران غربی) و اثبات احترام حكومت ایران به ارزش های بشری (صلح و دموكراسی) و این یعنی همان برنامه ای كه دولت اصلاح طلب پیگیری می كرد.بر همین مبنا ایران می تواند و باید در همین نظم سیاسی، حقوقی و جهانی به افزایش اقتدار خود بپردازد. پروژه دستیابی ایران به انرژی هسته ای در عصر اصلاح طلبی سیدمحمد خاتمی آغاز شد و غنی سازی اورانیوم در همان دوره حاكمیت اصلاح طلبان لیبرال معتقد به تنش زدایی با جهان غرب رخ داد. اولین مخالفت با اصلاح یك جانبه ساختار سازمان ملل متحد از سوی خاتمی بیان شد و پیشنهاد مشاركت دولت های مسلمان در شورای امنیت نیز در همان دوره عرضه شد. بنابراین تلاش برای فزونی اقتدار و عزت مسلمانان منحصر به اصولگرایان و بنیادگرایان نیست. اصلاح طلبان و نوگرایان هم خواهان عزت و قدرت مسلمانان هستند اما راهی جز دیپلماسی نمی شناسند.هنگامی كه اولین بمب اتمی پاكستان آزمایش شد گروهی از اصولگرایان ایران از آن به عنوان بمب اسلامی نام بردند و جمهوری اسلامی پاكستان را به سبب چنین قابلیتی ستودند. اكنون رئیس همان دولت اسلامی دست در دست آریل شارون در سازمان ملل می گذارد. رفتاری كه قطعاً انتقاد اصولگرایان مسلمان را بر خواهد انگیخت. بمبی كه در آغاز به نظر می رسد در دست دشمنان اسرائیل است تا آن را از زمین محو كنند گویی سلاحی بازدارنده بیش نیست. روابط بین الملل اكنون بیش از هر زمان دیگر تهاجم را به بازدارندگی تبدیل می كند و اگر ایرادی به سران ایالات متحده وارد است از سر همین تبدیل دیپلماسی بازدارنده به حملات پیش دستانه است. در چنین نظامی تبدیل جمهوری اسلامی از دولتی آسیب پذیر به دولتی دارای عناصر بازدارنده برتر از هر آرمانی دیگر است و این كار جز با یك مصالحه بزرگ با نظام بین الملل به دست نمی آید. در این مصالحه بزرگ ایران باید همچون بازیگری ماهر هم اعتماد جهان را به صلح دوستی خود جلب كند و هم در برابر جنگ طلبی دیگران از قوای بازدارنده مناسب برخوردار باشد. فراتر از انرژی هسته ای تداوم سیاست تنش زدایی مهم ترین ابزار این بازدارندگی فعال است. می توان با بمب اتمی مانند كره شمالی هر لحظه در هراس تغییر نظام سیاسی به سر برد و می توان بدون بمب اتمی مانند ژاپن هیچ گاه نگران براندازی نبود. انرژی اتمی تنها بخشی از امنیت ملی است و این همان راهی است كه دیپلماسی ایران تاكنون پیموده و دولت جدید نیز گویی قصد تداوم آن را دارد. پس باید بر عمل گرایی اصولگرایان درود فرستاد و از آن استقبال كرد. این تازه اولین سفر است، سفرهای دیگری در راه است. تجربه ۲۷ سال حكمرانی در همین سفرها به دست آمده است. پس بسیار سفر باید...

محمد قوچانی
منبع : روزنامه شرق