یکشنبه, ۲۰ آبان, ۱۴۰۳ / 10 November, 2024
مجله ویستا


شاعری دگراندیش ترور شد


شاعری دگراندیش ترور شد
۱۲ تیرماه ۱۳۰۳ دو نفر ازهمشهریان شاعر به نام‌های ابوالقاسم و حبیب همدانی به بهانه اینکه برایشان توصیه‌ای بنویسد نزدیک ظهر به خانه او در جنب دروازه دولت، سه راه سپهسالار می‌روند.
میرزاده هم به باور اینکه خدمتی به آنها کرده باشد، برمی‌گردد کاغذی و قلمی ‌بردارد، اما مهلتش نمی‌دهند، یکی از میهمانان گلوله‌ای به سمت سینه‌اش شلیک می‌کند و شاعرشوریده ما را به خون می‌غلتاند. آنها فرار می‌کنند و عشقی تیرخورده خود را به منزل همسایه می‌رساند و می‌افتد. او را به بیمارستان شهربانی می‌برند.
فردی به نام محمد موفق می‌شود یکی از دو میهمان خائن او را دستگیر کند. او را با عشقی روبه‌رو می‌کنند، مدعی می‌شود قاتل رفیق همراه او بوده که فرار کرده است. نظمیه او را رها می‌کند و فرد فراری را نیز تعقیب نمی‌کند. در عوض محمد را که فرد مظنون را گرفته بود بازداشت می‌کنند و ترور میرزاده عشقی را به او نسبت می‌دهند. معلوم است حکومت خود در این ترور دخیل بوده است.
دار و دسته رضاخان که چهارسال پیش کودتا کردند گرچه با ترفندهایی اکثریت مجلس را با خود کرده‌اند باز هم وجود چند تن مخالف را تحمل نمی‌کنند. عشقی روزنامه‌نگاری بیش نیست اما قلم تندش قدرت‌طلبان را آشفته کرده است. امتیاز روزنامه قرن بیستم را گرفته بود که در قطع بزرگ منتشرمی‌شد اما شماره ۱۷ آن با مرگ خونبار صاحب امتیاز و مدیرمسئولش همراه شد.
نام اصلی‌اش محمدرضا کردستانی و در اصل کرد اما زاده همدان بود. وقتی انقلاب مشروطه پیروز شد، ۱۳ سالش بود، آن زمان سرگرم خواندن زبان فرانسه و درس و مشق خود بود. تحصیلاتش را در همان زادگاه خود و سپس تهران گذراند ولی تا ۱۷ سالگی بیشتر ادامه‌اش نداد.
سال ۱۹۱۴ که آتش جنگ جهانی اول درگرفت، ۲۱ سالش بود. آن زمان از دولت عثمانی در برابر هجوم دول غربی حمایت می‌کرد و همراه مهاجران و مبارزان به آن دیار رفت. در این سفر با رضاخان همراه بود. غافل از اینکه این قزاق به قدرت می‌رسد و او را هم از میان برمی‌دارد.
ر این سال‌های اقامت در استانبول در شعبه علوم اجتماعی و فلسفه دارالفنون باب عالی به صورت آزاد حضور می‌یافت و از درس اساتید بهره می‌گرفت. در همین شهر بود که اپرای رستاخیز شهریاران ایران را ساخت. بن مایه‌های این اپرا زمانی در ذهنش جوشید که بر سر راه همدان به استانبول به تماشای خرابه‌های مدائن نشست و ساعت‌ها در این آثار به جامانده از شاهان قدیم تأمل کرد.
پایان جنگ جهانی همزمان شد با کودتای رضاخان در ایران و سرآغاز مخالفت عشقی و دیگر آزادیخواهان با او؛ مخالفتی كه به مرگ این شاعر پرشور انجامید. روز ترور وی ملك‌الشعرای بهار در مجلس بود كه این خبر ناگوار را به او دادند. او شتابان خود را به بیمارستان رسانید و ماجرا را از زبان خود عشقی شنید. شنیده‌ها و تحلیل‌های بهار روز بعد در روزنامه قانون به چاپ رسید و در تاریخ به ثبت رسید.
در سال ۱۲۹۶ شمسی که حسن وثوق (وثوق الدوله) قرارداد ایران و انگلیس را به وسیله جراید اعلام کرد، عشقی منظومه اعتراض‌آمیزی علیه این قرارداد سرود.
اما این اعتراض بی‌پاسخ نماند. در تابستان سال ???? شمسی وثوق الدوله، رئیس الوزرا، عشقی را به همراهی جمعی از مخالفان قرارداد به زندان انداخت و جمعی دیگر را به کاشان تبعید کرد. از زمان روی كار آمدن رضاخان نیز همواره شرایط ناامنی برای وی و دوستانش ایجاد شده بود.
روزهای قبل از ترور وی خانه‌اش توسط برخی افراد مشكوك تحت نظر بود و عشقی از خانه بیرون نمی‌آمد. اما به‌رغم همه این فشارها وقتی عشقی چهار ساعت پس از ترور درگذشت و در اعلامیه‌ای مردم را برای تشییع جنازه این شاعر آزاده دعوت كردند پاسخ مردم بسیار شگفت‌انگیز بود.
جمعیت كثیری برای تشییع او حاضرشدند چنان كه به نظر شاهدان در تاریخ سیاسی ایران تا آن زمان بی‌نظیر بود. مزار او در ابن بابویه و در گوشه‌ای متروک (در نزدیکی مزار نصرت‌الدوله فیروز) قرار دارد. یادش گرامی و روانش شادباد.
منبع : روزنامه هم‌میهن