جمعه, ۱۹ اردیبهشت, ۱۴۰۴ / 9 May, 2025
مجله ویستا
یارانه کدام فیلمسازان را چاق می کند

تناقض عجیبی است؟ بله، اما تمام حقایق و استدلالهایی که درباره صنعت سینمای فرانسه ـ تنها صنعت سینمای اروپا که از حمایت کامل دولت برخوردار است ـ صورت میگیرد، گیجکننده هستند. استدلالها سیاه و سفید دیده میشوند، اما حقیقت معمولا رنگی و مبهم است.
در ابتدا باید به پدیدهای جدید در سینمای فرانسه اشاره کنیم. اخیرا فیلمی بامزه و خوشایند، اما متوسطالحال به نام «به میان دهاتیها خوش آمدید» به پرفروشترین فیلم تاریخ سینمای فرانسه تبدیل شده است. این فیلم طی هفت هفته با ۱۷ میلیون بازدیدکننده رکوردی را که با کمدی کلاسیک «جنجال بزرگ» در سال ۱۹۶۶ به دست آمده بود شکست و تبدیل به پربینندهترین فیلم تاریخ سینمای فرانسه شد.
«دهاتیها» فیلمی مفرح، کلیشهای و با فیلمنامهای ضعیف است که تلاش دارد نگاههای متعصبانه نسبت به مردم شمال فرانسه را تغییر دهد. دنی بون، فیلمنامهنویس اصلی، کارگردان و بازیگر فیلم، کمدین تئاتر بوده که اخیرا وارد حیطه بازیگری و کارگردانی سینما شده است. داستان فیلم در حقیقت یک طرح پنج دقیقهای است که به اندازه ۱۰۶ دقیقه کش آمده است.
دنی بون شخصا فرد محترمی است و میتوان گفت استحقاق این موفقیت را داشته است. در حقیقت او پای در همان وادی احساسات فرانسوی گذاشته است که باعث موفقیت غیرمنتظره فیلمهایی چون «آملی» و «همسرایان» شد. البته هر دو فیلم مذکور را میتوان در زمره آثار خوب ردهبندی کرد.موفقیت «دهاتیها» را میتوان مرهون تلاشهای خستگیناپذیر فیلمسازان محلی فرانسه نیز دانست. حتی کسی که ساکن شمال فرانسه نیست نیز میتواند متوجه مقابله زیرکانه «دهاتیها» با نظرات متعصبانه اهالی جنوب درباره اهالی شمال شود. این فیلم را نمیتوان اثری کلاسیک به شمار آورد. همچنین نمیتوان آن را فیلمی در حد «جنجال بزرگ» دانست که دو نفر از بهترین کمدینهای تاریخ سینمای فرانسه یعنی بورویل و لویی دوفونس در آن حضور داشتند.
موفقیت «دهاتیها» باعث جلب توجه جهانیان به ظاهر موفق و سرپای سینمای فرانسه شده است. صنعت سینمای فرانسه سال گذشته ۲۲۷ فیلم تولید کرد که سه برابر فیلمهای تولید شده در بریتانیا، یا به بیان دیگر یک فیلم در مقابل هر دو فیلم تولید شده در هالیوود بود.مبلغ سرمایهگذاری شده در سینمای فرانسه ـ شامل سرمایه خصوصی و سوبسیدهای دولتی ـ در سال ۲۰۰۷ بالغ بر ۲/۱ میلیارد یورو بود. فیلمهای فرانسوی در این سال توانستند از هر سه تماشاگر فرانسوی یکی را به سمت خود جلب سازند که احتمالا این آمار در سال جاری نیز تکرار خواهد شد.
دولت فرانسه سوبسیدهای اختصاص یافته به سینما را از طریق مالیات دریافتی از بلیت سینماها و همچنین شرکتهای تلویزیونی تامین میکند. یک چهارم پولی که سال گذشته در سینما سرمایهگذاری شد(۲۷۰ میلیون یورو) از محل ذخایر عمومی دولت بوده است.
گزارش سالانه اخیر «مرکز ملی سینماتوگرافی»، سازمان اصلی تصمیمگیرنده در مورد نحوه اختصاص سوبسیدها، مملو از تحسین از خود بود. طبق این گزارش علاوه بر رونق تولیدات سینمایی، فیلمسازان فرانسوی نیز دیگر برای ساخت ارزانتر فیلمهایشان راهی کشورهای دیگر نمیشوند.
پس ظاهرا همه چیز در سینمای فرانسه روبهراه است؟ نه واقعا. در گزارشی مستقل که به تازگی توسط گروهی از سینماگران حرفهای (باشگاه سیزده) منتشر شد، این مساله مورد اعتراض قرار گرفت که سرمایه دولتی یا برای ساخت فیلمهای تجاری پرفروش (که نیاز زیادی به این کمکها ندارند) یا برای فیلمهای اول یا آثار هنری تجربی (که اکثرا ارزش این سرمایهگذاریها را ندارند) حیف و میل میشوند. به نوشته این گزارش فیلمهایی با بودجه متوسط که هم از لحاظ هنری و هم از لحاظ تجاری میتوانند موفق باشند، میان دو دسته فیلم مذکور در حال دست و پا زدن هستند.
بیش از نیمی از فیلمهای تولید شده در فرانسه نخستین یا دومین تجربههای کارگردانانشان بودهاند. در میان بیش از دویست فیلمی که هر سال تولید میشوند، ۱۵۰ فیلم کمتر از یکصدهزار تماشاگر دارند. تنها دو درصد از هزینه ساخت فیلمهایی از محل فروش آنها تامین میشود و باقی هزینهها عمدتا از طریق سوبسید دولتی به دست میآید. فرانسه ـ به ویژه پس از موج نو ـ همواره به عنوان یکی از پیشتازان سینمای مولف و ساخت آثار تجربی و اصیل شهرت داشت.
نیم قرن پس از موج نو این تصور عمومیت یافته که تماشاگران فرانسوی خواهان فیلمهای «مشکل» و «مبهم» هستند. در بیپایه و اساس بودن این سخن هیچ شکی نیست و موفقیت «دهاتیها» را میتوان بهترین دلیل برای رد این نظریه دانست. اخیرا یکی از چترومهای اینترنتی فرانسه، نظریه فوقالعادهای به نقل از یکی از کاربرانش را ارائه داد که میتوان آن را دیدگاه بیشتر فرانسویهای عادی و سینمادوست دانست: «وقتی سینمایی فیلمهای باکیفیت و عامهپسند میسازد، عاشقش هستم، اما وقتی میخواهند زندگی بورژواهای ساکن پاریس را که هیچ ارزشی برایشان قائل نیستم نشان دهد از آن متنفر میشوم... موافق سوبسید دادن به سینما هستم، اما این کار نباید به معنی بذل و بخشش پول به عدهای بچهپولدار باشد تا داستانهای خستهکننده درباره زندگیشان برای ما تعریف کنند.»
بدین ترتیب مرکز ملی سینماتوگرافی نیز که سوبسیدها را در اختیار دارد خود را موظف به حمایت از فیلمسازان جوانان و فیلمهای کمبودجه میداند. این مرکز همچنین احساس میکند وظیفه دارد پول لازم برای ساخت پروژههای تجاری که به عنوان پایههای سینمای فرانسه شناخته میشوند، را نیز فراهم کند.
به اعتقاد «باشگاه ۱۳» اتخاذ این سیاستها منجر به ساخت تعداد اندکی فیلمهای کپیبرداری شده از آثار هالیوودی یا فیلمهای پرخرج، بیبو و خاصیت و مناسب تلویزیون و انبوهی آثار بیارزش و روشنفکرنما شده که هیچکس به تماشایشان نخواهد نشست.
فیلمهای با بودجه متوسط ساخته فیلمسازان باتجربه که حرف حسابی برای گفتن دارند، همواره برای تهیه سرمایه و یافتن زمان و مکان مناسب برای نمایش با مشکل مواجه بودهاند. کمپانیهای بزرگ سینمایی که بیشتر سوبسیدهای فیلمسازی را به خود اختصاص میدهند، خواهان فیلمهای ساده با حضور ستارگان هستند که فروششان پیشاپیش تضمین شده است.
به اعتقاد باشگاه نظام سوبسیدی تاثیر نامطلوب دیگری نیز بر سینمای فرانسه گذاشته است. آنان معتقدند ساخت تعداد زیادی فیلمهای کمهزینه در سال با بودجه دولتی باعث ایجاد کار بسیار زیاد برای تکنیسینهای سینمای فرانسه و متعاقب آن بالا رفتن دستمزد آنان میشود. بدین ترتیب سازندگان فیلمهای بزرگ یا با بودجه متوسط ناچارند برای صرفهجویی به خارج از فرانسه بروند.
باشگاه همچنین به این مساله معترض است که وقتی فیلمهای خوب و با بودجه متوسط با تحمل همه ناملایمات ساخته میشوند، زمانهای نمایش نامناسب برای آنها در نظر گرفته میشود و بدین ترتیب آنان در رقابت با فیلمهای پرفروش فرانسوی و آمریکایی بازندگان اصلی هستند. به گفته «باشگاه ۱۳» نتیجه تمام این اقدامات باعث شده سینمای فرانسه نیم قرن پس از موج نو از لحاظ هنری به شدت سقوط کند. برای مثال میتوان به دو فیلمی که طی دو سال گذشته جوایز اصلی سزار را به خود اختصاص دادهاند اشاره کرد.
در سال ۲۰۰۸ جایزه بهترین فیلم به «راز دانه»، کمدی سیاه و خوشساخت درباره بلندپروازیهای بینتیجه مهاجران آفریقایی در جنوب فرانسه، اعطا شد. کارگردان این فیلم عبدالطیف کشیش بود که توانست در همه جشنوارهها جوایز اصلی را به فیلم خود اختصاص دهد. این فیلم تنها توانست توجه ۷۰۰ هزار تماشاگر را به خود جلب کند، که در حدود یک بیست و چهارم تماشاگران «دهاتیها» است.
در سال ۲۰۰۷ فیلم «لیدی چاترلی» توانست جوایز اصلی سزار را به دست آورد. این فیلم نیز نتوانست از گیشه سینماهای فرانسه چیز زیادی به دست آورد.
پاسکاله فرن، کارگردان فیلم، مدیر «باشگاه ۱۳» نیز هست. فرن معتقد است اگر حمایتهای بیشتری از فیلمش میشد و زمان بیشتری برای اکرانش در نظر گرفته میشد، میتوانست در گیشه نیز موفق باشد. اما منتقدان او میگویند که فیلم فرن و همینطور «راز دانه» ناقض این ادعا هستند. فیلمهای خوب و با بودجه متوسط هنوز هم در فرانسه ساخته میشوند (گرچه تعداد تماشاگرانشان بهطور ناامیدکنندهای کم است).
این بحثهای بیپایان عمری به درازای نظام سوبسیدی دارد. این نظام از سال ۱۹۴۸ آغاز شد و در سال ۱۹۵۹ شکل فعلی را به خود گرفت. در گزارش «باشگاه ۱۳» نکاتی امیدوارکننده نیز دیده میشود، اما آنچه بیش از همه به چشم میآید پیشنهاد آنان برای تغییر اساسی در نحوه اختصاص سوبسیدها در سینمای فرانسه است. باشگاه خواهان اخذ مالیاتهای جدیدی از محل پاپکورن و نوشیدنیهای فروخته شده در سینماها است. آنان بدین وسیله میخواهند مطمئن شوند سهم بیشتری از بودجه دولتی به فیلمنامهنویسان تعلق گیرد که در حقیقت نخستین سنگ بنای یک فیلم هستند. آنان همچنین پیشنهاد کردهاند هر فیلمی که بیش از دو میلیون تماشاگر داشت، سوبسیدهایش از آن گرفته و هر فیلمی که کمتر از یک میلیون بیننده داشت، سوبسیدهایش بیشتر شود. به عبارت دیگر، به نظر «باشگاه ۱۳»، دولت باید فیلمسازان ناموفق را تشویق و فیلمسازان موفق را تنبیه کند.
به سختی میتوان گفت این کار چقدر به ارتقای کیفیت فیلمهای فرانسوی کمک خواهد کرد. بیتردید این مساله پیچیده است و همواره نیز پیچیده خواهد ماند. شاید نظام سوبسیدی فعلی ایراداتی داشته باشد، اما بههرحال بهتر از قطع کامل سوبسیدهاست. فرانسه برخلاف سایر نقاط اروپا، مستحق داشتن صنعت سینمایی بهتر است که میتواند در هر ژانری از جمله کمدی، تریلر، تاریخی و گاهی هم آثار ضعیف تولید کند. هرگونه تلاش برای اعطای سوبسید به مقوله پرهرج و مرج، خلاقانه و بینالمللی مانند فیلمسازی ناچار منجر به بروز حسادتها، سردرگمیها و رفتارهای ناهنجاری خواهد شد.
شاید «باشگاه ۱۳» حق داشته باشد که معتقد است سینمای «متوسط» فرانسه باید از کمکها و سالنهای سینمایی بیشتری برخوردار شود. با وجود گزارش آنان پاسخی قانعکننده به این سوال نداده است که فیلمنامههای سوبسیدی چطور باید بازنویسی شوند.
منبع: ایندیپندنت، ۸ آوریل
منبع : روزنامه تهران امروز
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست