چهارشنبه, ۲۲ اسفند, ۱۴۰۳ / 12 March, 2025
مجله ویستا
درآمدی بر جغرافیای قصص قرآنی

●مقدمه و هدف
این مقاله به بررسی مكان در قصص قرآن میپردازد. در آغاز، مقدمهای با هدف روشنگری پارهای از موضوعات جغرافیای اسلام، میآید؛ به این امید كه موجب توجه و اهتمام بیشتر به اینگونه تحقیقات شده و نتایج نظری و عملی آن برای پژوهشگران مؤثر افتد.
تحقیق حاضر تابع و پیرو آرای جغرافیدانان بزرگ همچون دیمولان و مس سمپل - كه معتقد به نظریهی جبر جغرافیا۲ میباشند و تمامی پدیدههای انسانی را نتیجهی عوامل جغرافیایی دانسته و اعتقاد دارند كه اگر بشریت به سیرت آغازین خود باز گردد، پیگیر همان راهی خواهد بود كه قبلاً طی كرده، - نیست؛ [چرا كه] اگر عوامل جغرافیایی همواره یكسان باشند، این نظریهی مخرب جبر جغرافیایی، سبب اخلال در طریق آزادی و اختیاری میشود كه توجه بشریت همواره به سوی آن گرایش داشته است. [از اینرو] پیروان طریق آزادی و اختیار، همچون ویدال د ولابلاش(vidal dela blache) و براون( brownalfred radcliffe) در فرانسه و بومن(isaiah bowwan) و ساور(carlsauer) در آمریكا، [بر خلاف جبریون] به آزادی انسان در اختیار [سرنوشت خود ]معتقد هستند و شیوه و اسلوب فعالیتهای بشری را ناشی از توانایی انسان در دخل و تصرف در قوای طبیعی میدانند. بین نظریهی جبر و اختیار، گرایشها و مكاتب دیگری ظاهر گردید كه هر یك به نسبت، شباهتی به این دو نظریه داشتهاند.
هرگاه متخصصین، به بررسی تعیین عامل مؤثر در زندگانی بشری و طرح دیدگاههای خود در این باره پرداختهاند، همواره به زیاده روی و غلو رفتهاند. در نتیجه مكاتب مختلفی پدید آمده كه هر یك به بیان و تفسیر دیدگاههای خود، پیرامون تاریخ و سرنوشت انسان پرداخته و اصو ل و پایههایی برای خود ترسیم كردهاند. در این راستا رویكردهای دینی، جغرافیایی، اقتصادی، روانشناختی و نژادی - كه به اجناس معیّن تعصب میورزند - وجود داشتهاند. رویكردی نیز در پی به دست دادن تفسیری مركب از همهی عوامل یاد شده و در قالبی هماهنگ و منظم بوده است.
با وجود اینكه مكتب جامعه شناختی فرانسه، بر تحقیقات و بررسیهای مربوط به پدیدههای اجتماعی، پرتو افكنیهای زیادی كرد و امیل دوركیم(emile durkheim) در این خصوص روشی متمایز از دیگر مكاتب، پیریزی كرد، اما مكاتب مختلف تفسیر تاریخ، همواره حامیان و طرفداران خود را داشته و نیز پیوسته دانشمندانی در پی تولید تئوریهای نوین در این خصوص بودهاند.۳
در این مقاله توجه تعصبگرایانه به هیچ یك از این مكاتب نشده و صرفاً نشان دادن اهمیت مبحث جغرافیا در این گونه بررسیها و درك و برداشت و تفسیر ما از [آموزههای] دین اسلام، مورد نظر بوده است.
در زمینهی مطالعات جغرافیایی دو عامل اساسی وجود دارد: یكی توزیع پدیدهها و دیگر تبیین ارتباطات و علایق بین آنهاست. ما در این نوشتار، این دو عامل را در پرتو مكان در قرآن كریم بررسی خواهیم كرد.
●موضوعات حایز اهمیت در جغرافیای اسلام
در جغرافیای اسلام، موضوعات زیادی وجود دارد كه باید مورد توجه و بررسی قرار گیرند. برای نمونه میتوان به موارد ذیل اشاره كرد:
میدانیم كه اسلام در [شبه] جزیرهی عربستان ظهور كرد. در همان زمان مناطق دیگری نیز در عالم وجود داشت كه دارای توانمندی و ثبات بیشتری نسبت به آنجا باشد، پس چرا مكه مهد این دین بزرگ، تعیین گردید، و چرا [شبه] جزیرهی عربستان برای ظهور اسلام شایستهترین محیط شناخته شد؟ «واللَّه اعلم حیث یجعل رسالته». باید گفت: در اینجا اِشكالی متوجه این سؤال میشود و آن اینكه ما در پی علتیابی حقیقتی شكل یافته در حال، هستیم؛ بدین معنا كه اگر اسلام در مكانی دیگر نیز ظهور كرده بود باز در پی تفسیر و تعلیل آن میرفتیم. چن ین اشكالی سبب گشودن باب مقایسه بین واقعیت و خیال است؛ مقایسهای كه هرگز به واقعیت ثابت تاریخی منجر نمیشود؛ چرا كه رخدادها و وقایع، موادی نیستند كه بتوانیم آنها را مجدداً در كارگاه تاریخ وارد كنیم و آنها را كم و زیاد كرده و یا تغییر دهیم تا بتوانیم پیامد های آن را دریابیم. - چنانكه در علوم تجربی عمل میكنند. - در حقیقت ما بدون اینكه وقایع [گذشته] را ایجاد كنیم، آنها را تفسیر و توجیه مینماییم.
از [اطلاعات] تاریخی درمییابیم كه پیامبرصلی الله علیه وآله اصحاب خود را دو بار برای هجرت به حبشه فرا خواند، بدون اینكه خود با آنها هجرت كند و هنگامی كه [اهل] مدینه آغوش خود را برای اسلام گشود، ایشان به همراه یاران خود به آنجا مهاجرت كردند. تفاوت این دو هجرت (هجرت به حبشه و هجرت به مدینه و نشر دعوت به اسلام در آن)، آشكار است، و عوامل جغرافیایی میتوانند تفاوت این دو مكان را برای ما تبیین كنند. در ادامه میتوان به غزوات و توزیع [جغرافیایی] آنها و ارتباط مكان وقوع آنها با راههای تجاری و مناطق مسكونی و نیز قریهها، قلعهها و دژهای یهودیان در فدك، تیماء و خیبر و سپس انتشار اسلام به خارج از [شبه ]جزیرهی عربستان، اشاره كرد. دیگر اینكه چرا اسلوب نشر و دعوت اسلام در اقیانوس هند و نواحی مشرف به آن، با اسلوبی كه در شمال، آفریقا و برخی نواحی آسیایی متداول بوده تفاوت داشته است؟ همچنین كیفیت ارتباط اسلام با مناطق مسكونی قدیم دو دولت فارس و روم در آن زمان، و اینكه چگونه مركزیت عالم اسلام به شمال و سپس از مدینه به كوفه، دمشق، بغداد و قاهره انتقال یافت؟
در حال حاضر جنگها، بر و بحر را فرا گرفته و استعمار پیوسته در صدد جلوگیری از گسترش اسلام میباشد. اما به رغم آن، [مشاهده میكنیم كه ]تعداد مسلمانان در بیست سال اخیر، در آفریقا دو چندان شده و گزارشات خود اروپاییان نیز مؤیّد این مطلب است. در این حال غربی ها به اینگونه مطالعات و تحقیقات جغرافیایی بسیار همت ورزیده و در این راستا آكادمیهای تخصصی را كه با هدف جمعآوری اطلاعات پیرامون اسلام و عالم اسلامی به وجود آمده، در اختیار داشتهاند و نیز ابزار و وسایل تحقیق، همچون نقشهها، آمارها، تحقیقات و توانمندی ز یادی در این خصوص در اختیار داشته و به كار بستهاند. بنابراین در اینجا بر ماست كه نسبت به شناسایی و شناساندن جغرافیای عالم اسلامی و بررسی مشكلات آن اهتمام ورزیم؛ تا در نتیجه، به وضعیت تكامل یافته و جزئیات و ارتباطات آن آگاه شویم.
●میزان توجه منابع به مكان در قرآن
رویكرد پژوهشگران قصص قرآنی در مبحث مكان متفاوت بوده است:
۱)شیخ عبدالوهاب نجار در كتاب قصص الانبیاء،۴ به وقایع تاریخی و توجه دادن به عبرتهای قصص قرآنی و احادیث و تعقّل در آنها اهتمام ورزیده و در این راستا از [روایات ]تورات و انجیل نیز بهره برده است. وی كوشیده تا مشكلات مربوط به روایاتی را كه بر طبق موازین قر آنی و اخبار متواتره بوده، مرتفع سازد و اخبار و روایاتی را كه با قرآن و عقل سازگاری نداشته، رد كند. او از مكانها در قصص، به طور پراكنده یاد كرده، بدون اینكه ارتباط بین آنها را مشخص كند. استاد جادالمولی نیز در قصص القرآن،۵ با تأكید بر عبرتگیری از این د استانها، توجه و پرداختن به مكان را مردود دانسته است.
۲)دكتر خلف اللَّه در كتاب الفن القصصی فی القرآن الكریم معتقد است كه:
قرآن به تاریخ جز در مواردی نادر توجهی نداشته است، بلكه برعكس آن، به ابهام در زمان و مكان به عنوان مؤلفههای تاریخ، اشاره داشته است. و لذا میتوان گفت كه این مردم قضیه را به عكس جلوه دادهاند و به بحث و نظر پیرامون مؤلفهها و مقدمات تاریخ پرداختهاند؛ حا ل آن كه اینها مورد نظر نبودهاند و آنها به مقاصد حقیقی قصص قرآنی، توجهی نشان ندادند.۶
خلف اللَّه همچنین در مورد مكان آورده:
اگر چنانچه مكانهایی كه به طور پراكنده در قرآن از آن یاد شده وجود نداشت، میتوانستیم بگوییم كه قرآن كریم به مكان تقریباً هیچ توجهی نداشته است.۷
استناد او در این نظر، قول سید رشید رضا در تفسیر المنار است؛ آنجایی كه او در شرح قصهی آدم گفته:
تاریخ به ذات خود، منظور نیست؛ چرا كه مسائل این علم، خود تاریخ میباشد كه البته شامل اصول دین، مِنْ حیث هُو دین، نمیشود. دین، به تاریخ از منظر عبرتگیری از آن، نگاه میكند و به تبیین زمان و مكان پرداخته است. این مطلب را در باب سفر تكوین نیز بیان داشتها یم.۸
چنین مینماید كه این نظر استاد رشید، در مورد مكانها و زمانهایی است كه قرآن از آن یادی نكرده، اما در مورد مكانها و مواضعی كه قرآن بدان اشاره داشته، نظر دیگری دارد. مثلاً در بررسی سورهی هود، بحثی را پیرامون مزایا و برتریهای این سوره در اعجاز علمی آن و قصص اقوام و مسائل تاریخی و مكانی آن اختصاص داده است.۹ در این زمینه مثالهایی را از قصص موسی، فرعون، هود، عاد، صالح و ثمود، بیان داشته است.
۳) سید مظفر الدین ندوی در كتاب التاریخ القرآنی للقرآن، به امور مربوط به آثار جغرافیایی و حوادث و رویدادهای تاریخی كه در قرآن آمده پرداخته و توجه نشان داده است.۱۰ وی همچنین كوشش كرده تا زمانبندی و شرحی از اعلام آنها را به دست دهد، كه در این راستا بر تور ات و انجیل و روایات عربی و آثار باستانی تكیه كرده و در مورد ارتباط بین اسامی اشخاص و ملل و نیز مواطنشان كه در تاریخ بدانها اشاره شده، به تحقیق پرداخته است. در این خصوص بر نظریات سید سلیمان ندوی در كتاب ارض القران، بسیار رجوع كرده و محتویات این كتاب را ب ه همراه آنچه كه در منابع دیگر، پیرامون این موضوع آمده، احصا و تدوین كرده است.
۴)پارهای از جغرافیدانان فرانسوی به جغرافیای ادیان پرداختهاند. از مهمترین منابعی كه در این موضوع تألیف یافته، كتاب جغرافیا و ادیان میباشد كه آن را بییردیونتن نگاشته است. او در این كتاب به ارتباط دین با مساكن و ساكنین آنها و به كارگیری محیط در تولید ات زراعی، كشاورزی، صنعت و غیره توسط انسان پرداخته است. وی همچنین كوچها و هجرتهای دینی و نواحی تجاری را كه اسامی دینی داشتهاند، مورد بررسی قرار داده است.
۵)قبل از تألیفات یاد شده، مورخین اسلامی و مفسرین، به قصص قرآن روی آورده بودند. آنها در این راستا بر احادیث صحیح و نیز در مواردی بر اسرائیلیات تكیه داشتند.۱۱ شاید بتوان از برترین این كتابها، كتاب تاریخ الامم و الملوك [نوشتهی] ابوجعفر بن جریر طبری را بر شمرد. او در آغاز این كتاب به اصولی كه بر پایهی آن، اخبار به راویان آنها اسناد داده شده، اشاره داشته است.
۶)منبع و مرجع اساسی در مبحت مكان در قرآن، همان قرآن كریم است. ما بر اساس هدایت و روشنگری آیات، اماكن وارد شده در قصص قرآن را مورد بررسی قرار داده و به یك پارچگی و انسجام جغرافیایی آنها و ارتباطشان با یك دیگر اشاره خواهیم كرد.
●مكان در قرآن
۱) قصهی انسانیت در قرآن، با خلق آدم آغاز میشود. خداوند به پدر اول، همهی اسماء را آموخت. و ملائكه بر او سجده كردند مگر ابلیس.[ سپس] آدم و حوّا در بهشت مسكن گزیدند و آن گاه شیطان او را وسوسه كرد:
هل أدلك علی شجرهٔ الخلد و ملك لا یبلی۱۲ و هوا و خواهشها بر عقل چیره شد و آدم و همسرش به زمین هبوط كرده و در آنجا ابناء بشر منشعب گردید.
۲)خداوند هیچ امتی را بدون فرستادن [رسولی] انذار كننده كه قادر به سخن گفتن به زبان قومش بوده باشد، رها نكرده است. خداوند، در مورد پیامبران، به رسولش چنین فرموده:
ومنهم من قصصنا علیك ومنهم من لم نقصص علیك.۱۳
یعنی داستانهای قرآنی شامل مجموعهی معینی از قصص است كه خداوند آنها را در قرآن ذكر كرده و آنها را اینگونه توصیف نموده:
نحن نقص علیك احسن القصص بما اوحینا إلیك هذا القرآن.۱۴
آیا مكان میتواند بخشی از حكمت و فلسفهی این گزینش را بازگو كند؟
●میزان صراحت به ذكر مكانها در قصص قرآن متفاوت است:
الف) گاهی اسم معروفِ یك مكان به صراحت آورده میشود؛ مانند: المسجد الحرام و المسجد الاقصی؛
ب) گاهی اسم علم آورده میشود ولی در تعیین موقعیت آن اختلاف پیدا میشود؛ مانند جودی (= كوه نوحعلیه السلام )؛
ج) گاهی صفت یك مكان ذكر میشود؛ مانند: ربوهٔ ذات قرار و معین، كه در تفسیر و تحدید موقعیت آن، آرای مختلفی ابراز شده است؛
د) گاهی قصه، بدون اشاره به مكان، بیان میگردد؛ مانند قصهی ادریس؛
ه ) گاهی اسم صاحب قصه آورده میشود، بدون اینكه به بیان قصه پرداخته شود؛ مانند: ذی الكفل و قوم تبع؛
و ) گاهی صاحب قصه به مكانی منسوب میشود، بدون اینكه خود قصه بیان گردد؛ مانند اصحاب الرس؛
ز) گاهی قصه بدون تعیین مكان و اسم صاحب قصه، بیان میشود؛ مانند داستان مرد مؤمن در سوره یس؛
ح) گاهی مجموعهای از داستانها به یك روش و سیاق بیان میگردد؛ مانند قول خداوند تبارك و تعالی:
الم یأتكم نبأ الذین من قبلكم قوم نوح و عاد و ثمود والذین من بعدهم لا یعلمهم الا اللّه.جاءتهم رسلهم بالبینات فردوا أیدیهم فی أفواههم وقالوا انا كفرنا بما ارسلتم به. و انا لفی شك مما تدعوننا إلیه مریب.۱۵
شاید بتوان قصص قرآنی را بر مبنای تاریخی، به دو بخش متمایز تفكیك كرد، كه هر یك نسبت به میزان بیان و آوردن مكانها متفاوتند.
بخش اول: داستانهای قبل از طوفان [نوح]؛ كه شامل قصص آدم، ادریس و نوح [علیهم السلام] میشوند. در این مجموعه تقریباً ذكری از مكان به میان نیامده است، مگر جودی در داستان نوح، كه محل آن همواره مورد مناقشه بوده است. بنابراین باید تعیین و تحدیدِ مكانیِ قصصِ قبل از طوفان را به طور كامل كنار گذارد.
بخش دوم: داستانهای بعد از طوفان؛ از هودعلیه السلام تا حضرت محمدصلی الله علیه وآله، كه در این مجموعه مكانهای متعددی آمده كه اختصاراً بدانها میپردازیم.
●مركز نقشه و منطقه مركزی
۱) البیت الحرام: مكانی است كه میتوان آن را مركز نقشهی داستانهای قرآن قلمداد كرد. به جهت اهمیت و احكام مربوط به آن در اسلام، هیچ مكان دیگری شبیه به آنجا نمیباشد. خداوند تعالی در مورد آن فرموده:
ان اول بیت وضع للناس للذی ببكهٔ مباركاً وهدی للعالمین.۱۶
از كنار همین مكان بود كه خداوند بر دیگر پیامبران وحی فرستاد و مسلمانان به هنگام نماز رو بدان سوی میكنند. پیامبرصلی الله علیه وآله در روز فتح [مكه] فرمودند:
این شهر، حرام است. خداوند روزی كه آسمانها و زمین را آفرید آن را حرام گردانید تا روز قیامت.۱۷
۲) این سرزمین امین كه خداوند آن را حرام گردانید، در قرآن به اسمهای مختلفی آمده؛ از جمله مكه در قول خداوند تبارك و تعالی:
و هو الذی كف ایدیهم عنكم وایدیكم عنهم ببطن مكهٔ من بعد ان اظفركم علیهم وكان الله بما تعملون بصیرا.۱۸
به ام القری نیز تعبیر شده:
و هذا كتاب انزلناه مبارك مصدق الذی بین یدیه ولتنذر ام القری ومن حولها.۱۹
۳)بیت الحرام (خانه خدا)، مركز و منطقهٔ القلب [قصص قرآن] است، كه در آن تعدادی از اسامی مشخص و معلوم المكان، ذكر شده است:
الف) در آیهای كه میآید از سه مكان یاد شده است:
ان اول بیت وضع للناس للذی ببكهٔ مباركا و هدی للعالمین. فیه آیات بینات مقام ابراهیم.۲۰ [بیت، بكه / مكه، مقام ابراهیم]
ب) در دو آیه قرآن از ۴ مكان دیگر كه مربوط به مناسك حج بوده یاد شده است:
ان الصفا والمروهٔ من شعائر اللّه فمن حج البیت او اعتمر فلا جناح علیه ان یطوف بهما؛۲۱
فاذا افضتم من عرفات فاذكروا اللّه عند المشعر الحرام.۲۲ [صفا - مروه - عرفات - مشعر الحرام].
بدین ترتیب مجموعهی اماكن یاد شده در منطقهی مركزی، به هفت مكان تقسیم شده و در چارچوبهای كه از عرفات تا مكه ادامه یافته، قرار گرفته است.
●منطقه میانی
در اطراف منطقهی مركزی، مجموعهی دیگری از اماكن كه مربوط به غزوههای پیامبرصلی الله علیه وآله میباشد وجود دارد:
۱)اولین مكان، مدینه یا همان سرای هجرت نبوی است، كه از آن در آیات گوناگون یاد شده؛ از جمله آیهی شریفهی:
واذ قالت طائفهٔ منهم یا اهل یثرب لا مقام لكم فارجعوا.۲۳
كه مربوط به غزوهی احزاب میباشد.
در آیات دیگر آمده:
یقولون لئن رجعنا الی المدینهٔ لیخرجن الاعز منها الاذل وللّه العزهٔ ولرسوله و للمؤمنین ولكن المنافقین لا یعلمون؛۲۴
ماكان لاهل المدینهٔ و من حولهم من الاعراب أن یتخلفوا من رسول اللَّه و لایرغبوا بأنفسهم عن نفسه.۲۵
كه هر دو آیه در مورد غزوهی تبوك میباشند.
۲)خداوند، پیرامون غزوهی بدر، از سه مكان یاد كرده كه در این آیات بیان گردیده:
ولقد نصركم اللّه ببدر وأنتم اذله؛۲۶
اذ انتم بالعدوهٔ الدنیا وهم بالعدوهٔ القصوی والركب اسفل منكم.۲۷
این اماكن در شمال غربی منطقهی مركزی (قلب) قرار گرفتهاند. [بدر، عدوهٔ الدنیا، عدوهٔ القصوی].
۳)به طرف جنوب شرقی، یك مكان وجود دارد كه در قرآن از آن چنین یاد شده:
ولقد نصركم اللّه فی مواطن كثیرهٔ ویوم حنین اذ أعجبتكم كثرتكم فلم تغن عنكم شیئاً وضاقت علیكم الارض بما رحبت ثم ولیتم مدبرین ثم انزل اللّه سكینته علی رسوله و علی المؤمنین... .۲۸ [ناحیه حنین].
●دایرهی سوم
۱)در اینجا نكتهای جغرافیایی جلب توجه میكند و آن اینكه: اگر خانهی خدا یا مكه (ام القری) محور و مركز دایرهای فرضی بوده، كه نیمی از قطر آن در حدود ۱۲۰۰ كیلومتر باشد، در مییابیم كه یمن، عراق، شام و مصر در محدودهی آن و یا نزدیك به آن قرار میگی رند. در چارچوب همین دایره یا حلقهی [فرضی] سوم است كه بیشترین وقایع داستانهای قرآنی روی داده است.
۲) با وجود این مركزیت جغرافیایی، ارتباطات دینی و تاریخی بین مكه و مراكز استقرار قدیمی دنیای عرب، موجود بوده. در این زمینه داستان حضرت ابراهیمعلیه السلام از جالبترین و بهترین داستانهای قرآنی است كه میتوان نام برد. زندگانی ابراهیم - ابوالانبیاء - با ع راق، شام و مصر، ارتباط تنگاتنگی داشته است. هجرت او به سوی بیت العتیق (كعبه) و اسكان خانوادهاش، جهت برپایی و اقامهی نماز بود. سپس اسماعیل بعد از استقرار در مكه، با زنی از قبیلهی جرهم كه از یمن مهاجرت كرده بودند، [و در نزدیكی مكه اقامت داشتند] ازدواج كر د، و سپس از همین دودمانِ پاك، پیامبر [خاتم] - كه درود و سلام خدا بر او باد - متولد شد.
●ذو محور بین مركز نقشه و مناطق استقرار در محور سوم را پیوند میدهند كه عبارتند از:
۱)محور جنوبی
این محور از مكه تا یمن گسترده است. قصهی هود بنی عاد، مربوط به این محور میباشد. قوم عاد در احقاف میزیستهاند. خداوند میفرماید:
و اذكر اخا عاد اذ أنذر قومه بالاحقاف و قد خلت النذر من بین یدیه و من خلفه الا تعبدوا الا اللّه. انی اخاف علیكم عذاب یوم عظیم.۲۹
ابن كثیر آورده:
احقاف همان تپههای ریگی میباشد و شامل سرزمینهای میان عمان و حضرموت و مشرف بر دریا بوده و به آن شحر نیز اطلاق میشده است. اسم وادی آنها مغیث بوده.۳۰
در قرآن نیز از قصرها و بناهای محكم آنها چنین یاد شده:
الم تر كیف فعل ربك بعاد ارم ذات العماد التی لم یخلق مثلها فی البلاد؛۳۱
و نیز مناطق استقرار آنها به وفورِ نعمت و كثرتِ وسایل عیش، وصف شده:
واتقوا الذی امدكم بما تعلمون؛ امدكم بانعام وبنین وجنات وعیون.۳۲
این توانگری و وفور را میتوان در داستان دیگری كه خداوند در همین محور جنوبی (یا یمنی) از آن یاد كرده و به داستان سبا معروف است، مشاهده كرد:
لقد كان لسبأ فی مسكنهم آیهٔ جنتان عن یمین وشمال، كلوا من رزق ربكم واشكروا له. بلدهٔ طیبهٔ و رب غفور. فأعرضوا فأرسلنا علیهم سیل العرم و بدّلناهم بجنتیهم؛ جنتین ذواتی اكل خمط وأثل وشیءٍ من سدر قلیل.۳۳
آثار سدّ مأرب و تمدن سبایی، تا زمان ما بر جای مانده است، كه این حكایت از وجود و تداول هنر معماری دقیق در بین آنها میكند. تخته سنگهای بزرگ را به شكلی منظم تراشیده و با آنها به شیوهای كه جزئیات آن - و به ویژه نحوهی استوار كردن این سنگها - بر ما پوشید ه است بناها را ایجاد میكردند. گلایزر به روشهای علمی در مورد سد مأرب به این نتایج دست یافته است.۳۴
احمد فخری نیز این منطقه را به سال ۱۹۴۷ دیدار و بررسی كرده و در مورد این سد، چنین گزارش داده است:
سد مأرب به دو دلیل احداث شده بود: اول ذخیرهی آب در پشت وادی وسیع مأرب... و دوم بالا آمدن آب به میزان حداقل پنج متر در جلوی سد، تا از این طریق، اراضی این منطقه آبیاری شود... . این منطقه همواره در سایهی سیستم آبیاری دقیق با بهرهگیری از سد، استقرار داشت ، تا این كه واقعهی سیل عرم رخ داد و از آن زمان كلیهی بلاد شكوفا یافتهی این منطقه، به ویرانی گرایید.۳۵
در قرآن كریم آمده: و شیء من سدرٍ قلیل
كه در این آیه قِلّت [درخت] سدر اشاره به قِلّت و كمبود آب دارد؛ زیرا كه در قدیم - و اكنون در منطقهی سودان شرقی - از وجود درخت سدر، پی به وجود آب زمینی میبردهاند، و در نتیجه، كمبود آب، سبب كمبود فرصت برای استقرار در این منطقه شده است.
آیات بعدی در قصه، بر غنی بودن این منطقهی جغرافیایی در آن زمان اشاره دارند:
وجعلنا بینهم و بین القری التی باركنا فیها قری ظاهرهٔ وقدرنا فیها السیر، سیروا فیها لیالی و ایاماً آمنین.۳۶
قریهها و منازل سفر به هم متصل و پیوسته بوده و مسافر، چنانچه ابن كثیر گفته:
هیچ احتیاجی به همراه داشتن خوراك و آب نداشته و هر جا فرود میآمده همانجا آب و خرما یافت میشده است.۳۷
این مناطق پر بركت در شام یا یمن واقع بودهاند و آنچه آیه بدان اشارت دارد، غنی بودن آن اقالیم است كه به دنبال ناسپاسی از نعمات خداوند، دچار نابسامانی گردیده و دستخوش انهدام و تخریب شدند:
فقالوا ربنا باعد بین اسفارنا وظلموا انفسهم فجعلناهم احادیث ومزقناهم كل ممزق.۳۸
از اینرو عربها در مورد قومی كه متفرق و متلاشی میشوند به مثل میگویند:
تفرقوا ایدی سبأ.
دو داستان هود و سبأ، مهمترین آثار محور جنوبی (از مكه تا یمن) را شامل میشوند. قصهی نصارای نجران نیز - بنابر پارهای روایات - به این محور ارتباط دارد؛ هر چند كه آیات كریمه، به اسم آن قصه صراحتاً اشاره ندارند:
قتل اصحاب الاخدود. النار ذات الوقود. اذهم علیها قعود و هم علی ما یفعلون بالمؤمنین شهود.۳۹
داستان قوم تبع نیز به این ناحیه مربوط است:
أهم خیرّ ام قوم تبعٍ والذین من قبلهم اهلكناهم.۴۰
در ورای احقاف، در جنوب، مكان دیگر نیست كه قرآن كریم از آن یاد كرده باشد. بنابراین، خلیج عدن و اقیانوس هند را میبایست مرز و حدّ جنوبیِ جغرافیایِ قصص قرآن، قلمداد كنیم.
۲)محور شمالی
چنانچه به شمال مكه روی آوریم به حلقهی میانی برخورد میكنیم؛ مكانی كه مربوط به هجرت و غزوات پیامبرصلی الله علیه وآله بوده است. در ادامه و پس از یثرب، به طرف شمال و شمال غربی تا به شام، قریههایی وجود داشته است. در این قسمت كه از مدینه تا به اطراف ش ام جنوبی گسترده بوده، تعدادی از اماكن آن را كه در شمار راههای تجاری محسوب میشد، خداوند در سورهی حجر به آن اشاره میفرماید:
مكان اول در قصهی لوط است كه بدون تصریح به نام مكان، به آن اشاره شده:
وجاء أهل المدینهٔ یستبشرون.۴۱
سپس خداوند آن را چنین توصیف میكند:
وانها لبسبیل مقیم.۴۲
مكان دوم، در آیهی:
وان كان اصحاب الایكهٔ لظالمین فانتقمنا منهم وانهما لبإمام مبین.۴۳
مكان سوم كه در آیه شریفه چنین ذكر شده:
و لقد كذب اصحاب الحجر المرسلین وآتیناهم آیاتنا فكانوا عنها معرضین وكانوا ینحتون من الجبال بیوتاً آمنین فأخذتهم الصیحهٔ مصبحین.۴۴
اینها اماكن سهگانهی اصلی در محور شمالی هستند. قصص لوط، شعیب (پیامبر مدین) و صالح (پیامبر ثمود)، به این محور مربوط میشود. منطقهی شمالی كه شامل اماكن یاد شده میبوده، دارای محیطی ثروتمندتر و غنیتر از محیط كنونی آن بوده است. این مطلب را خداوند در جای ی كه از ثمود سخن به میان آورده بیان داشته است:
اتتركون فیما ههنا آمنین فی جنات وعیون و زروع ونخل طلعها هضیم. وتنحتون من الجبال بیوتاً فارهین. فاتقوا اللّه و اطیعون.۴۵
شهرهای یاد شده، از مراكز مهم تجارت و داد و ستد قافلهها بودهاند.۴۶ از ثمود نیز به هنگام ظهور اسلام اثری بر جای نبوده است.۴۷
در غزوهی تبوك، پیامبرصلی الله علیه وآله بر مردم حجر (در خانههای ثمود) فرود آمدند و به اصحاب خود فرمودند:
بر این شكنجه شدگان، جز گریه كنان، وارد نشوید.۴۸
خداوند اماكن واقع در این محور را بدین شكل توصیف كرده:
و انكم لتمرون علیهم مصبحین وباللیل. افلا تعقلون.۴۹
و این خود تأكیدی است بر عبرتگیری از وقایع و داستانهای گذشتگان.
منطقهی شمالِ محور شمالی به دو شعبه تقسیم میشود: یكی به طرف غرب و متمایل به مصر و دیگری گسترده شده تا به شام میباشد كه ما هر یك را جداگانه بررسی میكنیم:
الف) مصر
خداوند از مصر به غنی بودن یاد كرده. در قصص موسی و فرعون میتوانیم قول خداوند را در مورد اعجاب فرعون [در مورد این شهر] بخوانیم:
ألیس لی ملك مصر و هذه الانهار تجری من تحتی.۵۰
در مصر وقایع مربوط به داستانهای حضرت ابراهیم، یوسف، موسی و عیسی رخ داده است. و نیز برخی از جوانب زندگانی اسماعیل و حضرت محمدصلی الله علیه وآله به این ناحیه مرتبط میشود. در آیات كریمه نیز از مصر به دو گونه یاد شده است:
۱)مصر (با همین لفظ). كه در سورهی یوسف و قصهی موسی از آن یاد شده و آیات در مورد جامعهی مصری در عهد یوسفعلیه السلام توصیفاتی به دست دادهاند، كه دورانهای قحطی، غنی و سرشاری و پیوندشان به فیضان رود نیل و انواع غلات، زندگانی قصرنشینی و خوشگذرانیها و بدبختیها و ... از این توصیفات هستند. در اواخر سورهی یوسف نیز فراخوان الهی [خطاب] به مردم جهت پندگیری از وقایع آمده:
افلم یسیروا فی الارض فینظروا كیف كان عاقبهٔ الذین من قبلهم ولدار الآخر خیر للذین اتقوا. افلا تعقلون.۵۱
در اینجا میتوانیم به وجود ارتباط و پیوند میان حركت در زمین و موقعیت مكانی، در سورهی یوسف، به وضوح پی ببریم.
۲)شبه جزیره سینا. خداوند از این مكان در این آیات یاد كرده:
وانزلنا من السماء ماء بقدر فأسكناه فی الارض وانا علی ذهاب به لقادرون. فأنشأنا لكم به جنات من نخیل وأعناب لكم فیها فواكه كثیرهٔ ومنها تأكلون. وشجرهٔ تخرج من طور سیناء تنبت بالدهن وصبغ للآكلین.۵۲در دیگر آیات آمده:
والتین والزیتون. وطور سینین وهذا البلد الامین. لقد خلقنا الانسان فی احسن تقویم.۵۳
در سینا، وادی مقدس و كوه مناجات قرار دارد؛ جایی كه خداوند با موسی سخن گفت. گرچه به سختی بتوان در مورد این اماكن تحقیق كرد؛ چه اینها مناطق خالی از سكونت بوده و مانند مكه حیات ثابتی نداشتهاند و آثاری كه بتواند به یقین ما را بدانها رهنمون سازند، از آنها بر جای نمانده است.
اهمیت مكانی سینا دو جنبه دارد: اول قصهی موسی و دوم ورود آن در آیات متعدد پیرامون نعمتهای الهی بر بندگان.
۳)شام. بار دیگر به مدین باز میگردیم تا از شمال آنجا به شام رهسپار شویم. مكانی كه در اینجا مورد تأكید است، مسجد الاقصی است:
سبحان الذی أسری بعبده لیلاً من المسجد الحرام الی المسجد الأقصی الذی باركنا حوله لنریه من آیاتنا انه هو السمیع البصیر.۵۴
مسجد الاقصی از مكانهایی است كه در آن جا رومیان حكمرانی میكردهاند. خداوند در این آیات به آنها اشاره دارد:
غلبت الروم فی أدنی الارض وهم من بعد غلبهم سیغلبون فی بضع سنین. للّه الامر من قبل و من بعد.۵۵
در شام نیز زندگانی پیامبران بنی اسرائیل و نیز بخشی از حیات ابراهیم و عیسی[علیهماالسلام]، سپری شده است.
آیات كریمه، به اسم قریهای كه در آن داستان شخص مؤمنی كه خداوند در سورهی یس بدان پرداخته، اشارهای نكردهاند؛ ولی برخی مفسرین معتقدند كه این قریه، همان انطاكیه (از شهرهای شام) بوده است.۵۶
بیت المقدس، مكانی است كه خداوند در مورد عیسی و مریم در این آیه از آن یاد كرده:
و آوینا هما إلی ربوهٔ ذات قرار و معین.۵۷
گرچه پارهای از مفسرین گفتهاند كه مكان یاد شده در مصر قرار داشته است؛ اما نسبت دادن ربوه (تپه / بلندی) به بیت المقدس از نسبت دادن آن به مصر، بیشتر مطابقت و مناسبت دارد.
۴) عراق. وقتی از ناحیهی شمال، در شام گذر كنیم، به منابع فرات و به دنبال آن به منطقهای سبز در اطراف بادیهی شام میرسیم. عراق، مرز شرقی قصص قرآن به شمار میرود. در آیهای از قرآن، بابل - اسم قدیم - آمده:
و ما انزل علی الملكین ببابل...۵۸
داستانهای نوح، ابراهیم، لوط و یونس (در نینوا)، به عراق مربوط میشود، كه در سخنان پیامبرصلی الله علیه وآله با عداس در هنگام بازگشت از طائف، بدان اشاره شده است.۵۹
بدین وسیله، نگرش كلی و عام، بر نقشهی قصص قرآن، بر ما واضح و روشن شد. مركز این نقشه بیت الله الحرام است. محور جنوبی از مكه تا یمن را شامل میشود و محور شمالی نیز دو شعبه میشود: یكی ناحیهی غربی كه تا مصر امتداد دارد و دیگری تا شمال ادامه یافته است. شام و بادیهی آن نیز تا عراق را در بر میگیرد. مرز این نواحی از كمربندی كوهستانی در شمال شرق دریای مدیترانه، تا خلیج فارس را شامل میشود. در مقابل آن، مرزهای جنوبی شامل خلیج عدن و اقیانوس هند، میباشند. مرز غربی نیز همان غرب مصر محسوب میشود. ناحیهی شرقی ر ا نیز گرچه نتوان به صراحت تعیین كرد اما میتوان گفت كه كلیهی [شبه] جزیرهٔ العرب تا خلیج فارس و دریای عمان را شامل میشود.
موقعیتهای جغرافیایی یاد شده را، شاید بتوان با اطمینان، حدود و ثغور جغرافیایی قصص قرآنی قلمداد كرد.
●نقشه و عبرتگیری از داستانها
۱) باید گفت پیوند و ارتباط محكمی بین ناحیهی مركزی و مناسك حج و قصص ابراهیم، اسماعیل و محمدصلی الله علیه وآله وجود داشته است. این مكان پیوسته تا به امروز قلب تپندهی دنیای اسلام باقی مانده است. آنجا كه خداوند به ابراهیم فرمان داد:
واذن فی الناس بالحج یأتوك رجالاً و علی كل ضامر یأتین من كل فجٍ عمیق.۶۰
۲) بسیاری از مسافرتهای تجاری، توسط ساكنین منطقهی مركزی به مقصد یمن (در جنوب) و شام و مصر (در شمال) انجام میشده است، كه زمان انجام آنها را خداوند در این آیات چنین ذكر فرموده:
لایلاف قریش. ایلافهم رحلهٔ الشتاء والصیف. فلیعبدوا رب هذا البیت؛ الذی اطعمهم من جوعٍ وآمنهم من خوف.۶۱
[پس باید تدبر كنیم كه] این برنامهریزی منظم و مرتب، چگونه میتواند ما را به ایمان و عبادت الهی فرا خواند.
۳) در نواحی میانه، اماكن مربوط به غزوات و سیرهی پیامبرصلی الله علیه وآله و به ویژه غزوهی بدر و حنین قرار گرفته، كه در آن عبرتهای زیادی نهفته است:
لقد نصركم اللّه ببدرٍ وانتم اذلهٔ فاتقوا اللّه؛۶۲
لقد نصركم اللّه فی مواطن كثیرهٔ ویوم حنین اذا اعجبتكم كثرتكم فلم تغن عنكم شیئا... .۶۳
در مدینه نیز وقایع و غزوات متعددی رخ داده است كه خداوند در قرآن به ذكر پارهای از این وقایع پرداخته، ولی نام آنها را به صراحت ذكر نكرده است.
۴)حلقهی سوم، كه خدا برخی از داستانهای آن را بیان فرموده است، هر یك میتواند وسیلهای برای تأمل و تفكر و عبرتگیری از وقایع باشد؛ چنانچه قبلاً دیدیم كه پیامبر با اصحاب خود در راه غزوهی تبوك در مورد دیار ثمود، با آن وصف، از آنها یاد كرد. بنابراین، این مكانها هر كدام وسیلهی تأمل و تفكر در حوادث اجتماع به شمار میروند و ما را در پندگیری از قصص قرآنی یاری میدهند.
●داستانهایی كه خداوند در قرآن به مكان آنها اشاره نكرده
نمیتوان اذعان داشت كه تمامی داستانهای قرآن، دارای ارتباطات مكانی بوده، تا هر كدام را در حلقههای یاد شده قرار داد؛ چه در برخی از آنها یادی از مكان نشده است:
مجموعهی اول، داستانهای قبل از طوفان است كه قبلاً به آن اشاره شد و چارهای جز توقف و سكوت در مورد علت عدم ذكر نام اماكن این قبیل داستانها نداریم.
مجموعهی دوم، داستانهای سورهی كهف است كه مجموع داستانهای آن، دارای ویژگی متمایزی بوده، كه شاید بتوان این ویژگی را با سبب نزول آن، مرتبط دانست. پارهای از مفسرین در مورد سبب نزول این سوره، گفتهاند: كفار قریش، از یهود در مورد اطلاع رسانی از برخی اموری كه در كتابهای مقدس پیشین آمده بود، كمك خواستند تا بدین وسیله پیامبرصلی الله علیه وآله را مورد آزمایش قرار دهند. لذا فرستادگانی از كفار به مدینه به نزد دانشمندان (احبار) یهود رفتند و آنها به كفار سفارش كردند كه از پیامبرصلی الله علیه وآله در مورد روح و جوانانی كه در قرون گذشته غایب گردیدند و مردی كه مشرق و مغرب را پیمود و ... پرسش و سؤال كنند. آنها نیز برگشتند و از پیامبر در این موارد پرسش كردند و پیامبرصلی الله علیه وآله به آنها فرمود:
در آینده به شما جواب خواهم داد، مگر آن كه خدا بخواهد كه نتوانم پاسخی ارائه دهم.
و آنگاه وحی تا مدتی منقطع شد و قریش بر پیامبر میگذشتند و میگفتند:
خدای محمد[ص] او را ترك كرد، تا اینكه سینهاش تنگ شد.۶۴
[سپس] سورهی كهف نازل گردید و در آیات آغازین، خداوند به سبب این وقایع، بر پیامبر تخفیف و مرحمت فرو فرستاد:
فلعلك باخع نفسك علی آثارهم ان لم یؤمنوا بهذا الحدیث أسفاً.۶۵
سپس قصهی اصحاب غار و ذوالقرنین و بین آن دو، قصهی موسی و عبد صالح، بیان شد و در ادامه دو قصهی آدم و قصهی دو یار ذكر شد. اما در این سوره از مكان مشخصی یادآوری نشده است. از طرف دیگر، برخی از وقایع و عبارات در این سوره، به صورت كلی و عمومی ذكر شده است. از جمله در قصهی ذوالقرنین، عباراتی كلی مثل مغرب الشمس، مطلع الشمس، بین السدین و یأجوج و مأجوج آمده است. حتی در مورد ذوالقرنین بدون اینكه به تصریح از او نامی بیاید، به ذكر ویژگیهای او پرداخته شده است. پس در این صورت آیا قصهی موسی و عبد صالح میتواند د ر این خصوص راهگشا باشد؟
●قصص سوره كهف بین دو گرایش
۱)گرایش یهودی
قرآن كریم، یهود را به كثرت پرسشگری، قساوت قلب، سرپیچی از انبیاءشان و اختلاف برانگیزی بین آنها توصیف كرده است. جزءنگری و اهتمام به تفصیل، یكی از جنبههای تفكر یهود و حیات آن به شمار میرفته است. مثال واضح آن، وصف هیكل در سفر خروج میباشد.
۲) گرایش اسلامی
این گرایش به تفاصیل و جزئیات قصص اهتمامی نداشته، بلكه اگر وارد جزئیات شده، با هدف عبرتگیری از وقایع بوده است. زندگانی پیامبر، نمونهی زندهی این گرایش میباشد، و این احادیث بیانگر دیدگاه اسلامی در این راستا است:
انهاكم عن قیل و قال و كثرهٔ السؤال؛
ذرونی ما تركتكم فانما اهلك الذین من قبلكم سؤالهم واختلافهم علی انبیائهم فاذا نهیتكم عن شیء فاجتنبوه و اذا امرتكم بشیء فخذوا منه ما استطعتم.۶۶
این موضعگیری و گرایش، بیشتر به اهداف كلی و فهم درست و نزدیك، نسبت به وقایع - بدون هیچ گونه تحكّم و خودرأیی - عنایت و توجه دارد. لذا میبینیم كه پاسخهای پیامبرصلی الله علیه وآله به قریش، با این رویكردِ عام و كلی كه شیوهی قرآن كریم به همانگونه است، پ یوند و تناسب دارد. از طرف دیگر قریش برای غلبه بر پیامبرصلی الله علیه وآله، به یهود پناه میبرد. و اینها سعی میكردند تا از كتب قدیم برای امتحان و مقابله با وحی، پرسشهایی مطرح كنند. سپس با نزول آیات الهی، این شیوه و گرایش به طور كلی از بین رفت. نمونهی آن، سؤال از تعداد اصحاب غار (كهف)، از پیامبر بود كه در جواب آنها چنین آمده:
سیقولون ثلاثهٔ رابعهم كلبهم ویقولون خمسهٔ سادسهم كلبهم، رجماً بالغیب ویقولون سبعهٔ وثامنهم كلبهم. قل ربی اعلم بعدتهم. ما یعلمهم الا قلیل. فلا تمار فیهم الا مراء ظاهرا و لا تستفت فیهم منهم احداً.۶۷
شاید بتوانیم جانبی از عبرتگیری از قصهی موسی و عبد صالح و اصحاب غار و ذوالقرنین را دریابیم. همراهی و مصاحبت موسی با عبد صالح، تا زمانی كه حضرت موسی تابع شرایط عبد صالح بود ادامه یافت:
فان اتبعنی فلا تسألنی عن شیءٍ حتی احدث لك منه ذكراً.
و عبد صالح قبل از تعیین شرایط به موسی هشدار میدهد كه:
انك لن تستطیع معی صبراً؛ وكیف تصبر علی ما لم تحط به خبراً.
و سپس مشكلات بعدی - چنانچه قرطبی بدان اشاره كرده۶۸ - در زندگانی موسی رخ میدهد، [كه از آن جمله میتوان به این موارد اشاره كرد]: شكافتن كشتی؛ كشتن غلام، استوار كردن دیوار (بدون دریافت مزد)، كه در تقابل با وقایعی چون انداختن موسی در دریا، كشتن قبطی، و هم یاری و كمك به دختران شعیب در امر چوپانی قرار میگیرند. به گمان من، از این زاویه میتوایم گوشهای از راه و روش خداوند را در بیان قصص این سوره دریابیم.
در مجموعهای از قصص قرآنی، همواره تفاسیر و آرای گوناگونی بیان شده است. در این راستا در [بیان و تفسیر] مجموع داستانهای سورهی كهف، از اسرائیلیات بسیار آمده است؛ به عنوان مثال، مفسرین كوشیدهاند تا مكان غار و شهری را كه آن جوانان در آن بودهاند، تعیین كن ند. به عقیدهی برخی از آنها، این شهر همان (افسوس) واقع در آسیای صغیر بوده است.۶۹ همچنین برخی از مفسرین در صدد تعیین شخصیت ذوالقرنین برآمدهاند. بعضی او را اسكندر و برخی كورش دانستهاند، و در پی آن به بحث پیرامون مسافرت وی به مطلع شمس و مغرب شمس و نیز مكا ن استقرار سد، پرداختهاند.۷۰
نقطه مشتركی كه در بین معظم این آرا - به رغم اختلاف آنها - میتوان مشاهده كرد، این است كه موقعیت مكانهای پیشنهادی، در دایره یا حلقهی سومی كه قبلاً بدان اشاره شد، قرار دارد، كه ما میتوانیم این وضعیت را در قصهی اصحاب كهف و ذوالقرنین و آرایی كه پیرامون موقعیت مكانی سدّ مأرب در كوههای قفقاز بیان شده است، دریابیم.
●نتایج بحث
میتوان نتایج این بحث را به طور خلاصه اینگونه بیان كرد:
۱) مسجد الحرام، مركز نقشهی جغرافیایی قصص قرآن به شمار میرود و مجموعهی بزرگی از داستانها و احكام، به این مكان تعلق دارد؛
۲)در حوالی مسجد الحرام، حلقهی مركزی یا منطقهی قلب وجود دارد، كه در آن بیشترین تعداد از اسامی مكانها آمده است؛
۳) حوالی منطقهی قلب، حلقهی میانی واقع شده است، كه هجرت نبوی و غزوهها، به این ناحیه مربوط میشود؛
۴) اطراف منطقهی یاد شده، حلقهی سوم قرار داد، كه در محدودهی آن، یمن، عراق (بابل)، شام و مصر قرار میگیرد؛
۵) ناحیهی مركزی به وسیلهی محورهایی به حلقهی سوم متصل میشود: الف) محور جنوبی كه تا یمن امتداد دارد؛ ب) محور شمالی كه به دو شعبه تقسیم میشود، یكی به مصر و دیگری تا شام و بادیهی آن تا عراق امتداد مییابد، كه میتوان از عراق یك محور متمایز ترسیم كرد. گرچه به دلیل نزدیكی مكانی و خطوط هجرت نبوی از عراق تا شام، بایسته است كه آن را به محور سابق متصل كنیم؛
۶)مكانهای یاد شده به وسیلهی یك واحد جغرافیایی كه در آن دو عامل ارتباطات و توزیعات مشاهده میشود، منظم و مرتب میشوند كه بیشترین نواحی آن، در چارچوب كوچهای زمستانه و تابستانه قرار میگیرند. خداوند در قرآن ضمن سفارش به مسلمانان در مورد گردشگری در زمی ن، از این مكانها به عنوان وسیلهای برای پندگیری و عبرتگیری از قصص قرآن یاد كرده است؛
۷) در قرآن كریم دو دسته داستان وجود دارد كه خداوند در آنها از مكانها یادی نكرده است؛ كه شامل مجموع داستانهای قبل از طوفان، به اضافهی قصص آدم و نوح و مجموع داستانهای سورهی كهف میشود، كه در آن اشاراتی بدون تصریح، به مكانها شده است. این مطلب بیانگر شیوهای خاص برای فهم كتاب الهی میباشد.
نویسنده:عبدالعزیز كامل
منبع:فصلنامه تاریخ اسلام ،شماره ۱۷
پینوشتها:
۱. این نوشتار، برگردان بخشی از كتاب (بحوث فی قصص القرآن) - ص ۲۹۹ - ۲۶۵ - تألیف سید حافظ عبدربه، استاد دانشگاه الازهر مصر است. (با حذف برخی جزئیات). اما مقالهی حاضر در اصل یكی از سخنرانیهای دكتر عبدالعزیز كامل است كه مؤلف كتاب فوق الذكر به جهت تت میم و افاده بحث آن را در آخر كتاب خود آورده است.
۲. در مكتب جبر جغرافیایی، بر تأثیرات شرایط محیط طبیعی، بیش از حدّ تأكید میشود. و حتی اثرات محیط طبیعی را نه تنها در فعالیتهای اقتصادی، بلكه در پرورش ذهن آدمی و روان انسانی نیز دخالت میدهند. كتابها و مقالات كلاسیك مكتب جغرافیایی كه به وسیلهی فردریك راتزل، الن چرچیل، سمپل وهانتینگتن نوشته شده است مربوط به این دوره است. بنابر باور این عده، سطح بالای تمدن بشری، نتیجهی عامل آب و هواست و گرمای خسته كننده و یكنواخت مداری، عامل عمدهی بازماندن از رشد و عدم توسعهی ساكنین این مناطق میباشد.
با گذشت زمان، جبر محیطی یا جغرافیایی به مثابه یك طرز تفكر در خدمت امپریالیسم درآمد. برای اطلاعات بیشتر، ر.ك: دكتر حسین شكویی، جغرافیای كاربردی و مكتبهای جغرافیایی، چاپ دوم، ص ۲۵ به بعد. [مترجم]
۳. ویل دورانت، مباهج الفلسفه، تعریب دكتر اهوانی، ج ۲، فصل ۱۴.
۴. عبدالوهاب نجار، قصص الانبیاء، مقدمه، ص س، ع.
۵. محمد احمد جاد المولی و دیگران، قصص القرآن، مقدمه.
۶. محمد احمد خلفاللَّه، الفن القصصی فی القرآن الكریم، ص ۹.
۷. همان، ص ۶۰.
۸. محمد رشید رضا، تفسیر المنار، ج ۱، ص ۲۷۹.
۹. همان، ج ۱۲، ص ۴۲.
۱۰. مظفرالدین ندوی، تاریخ الجغرافی للقرآن، تعریب عبدشافی غنیم، مقدمه.
۱۱. در مورد مبحث اسرائیلیات و كتابشناسی آن، از جمله رجوع شود به:
الف) پژوهشی در باب اسرائیلیات در تفاسیر قرآن، محمد تقی دیاری؛
ب) مقالهی اسرائیلیات و زمینههای نفوذ آن به فرهنگ اسلامی، حمید محمد قاسمی، در مجلهی بینات، شماره ۲۴؛
ج) دانشنامهی قرآن و قرآن پژوهی، به كوشش استاد خرمشاهی، ج ۱، مدخل اسرائیلیات؛
د) كتاب اسرائیلیات و تأثیر آن بر داستانهای انبیا در تفاسیر قرآن، حمید محمد قاسمی (تهران، سروش، ۱۳۸۰). [مترجم]
۱۲. طه / ۱۲۰، ترجمه: ... آیا تو را به درخت جاودانگی و پادشاهیای كه نفرساید رهنمون شوم؟ در برگردان آیات این مقاله از ترجمهی عالمانه و دلپذیر دكتر ابوالقاسم امامی استفاده شد.
۱۳. غافر / ۷۸، ترجمه: ... داستان بعضی از آنان را با تو گفتهایم، و داستان بعضی از آنان را با تو نگفتهایم... .
۱۴. یوسف / ۳، ترجمه: ما با این قرآن كه بر تو وحی كردهایم، بهترین داستان را بر تو باز میگوییم... .
۱۵. ابراهیم / ۹، ترجمه: آیا نرسیده است تان خبر آنان كه پیش از شما بودهاند، خبر مردم نوح و عاد و ثمود و آنان كه از پس ایشان بودند، كه جز خدای كسی نشناسدشان پیامبرانشان نشانههای آشكار آوردندشان وآنان دستهایشان را بر دهانهاشان نهادند و گفتند: ما بدانچه بدان فرستاده شدهاید ناباوریم و ما در آنچه ما را به سوی آن میخوانید در گمانی سختیم.
۱۶. آل عمران / ۹۶، ترجمه: نخستین خانهای كه برای مردم نهاده شده است، همان است كه در مكه است، خجسته و راهنمای مردمان.
۱۷. ابن حنبل، مسند، تحقیق احمد شاكر، ج ۴، ص ۲۳۵۴.
۱۸. فتح / ۲۴، ترجمه: اوست كه دست ایشان را از شما و دست شما را از ایشان، در وادی مكه باز داشت؛ پس از آن كه شما را بر آنان پیروز ساخت. و خداوند بر آنچه میكنید بیناست.
۱۹. انعام / ۹۲، ترجمه: این نامهای است كه فرو فرستادهایم، خجسته و راست دارندهی آنچه پیش از اوست، تا تمام شهر و پیرامونش را بدان بیم دهی... .
۲۰. آل عمران / ۹۶.
۲۱. بقره / ۱۵۸،ترجمه: صفا و مروه از نشانههای خداست. هر كه حج خانه كند یا عمره بگذارد باكی بر او نَبُود كه بر آن دو نیز طواف كند... .
۲۲. بقره / ۱۹۸، ترجمه: ... و چون از عرفات باز گردید در مشعرالحرام خدای را یاد كنید... .
۲۳. احزاب / ۱۳، ترجمه: و آنگاه كه گروهیشان گفتند: ای مردم یثرب! جایِ ماندنتان نیست، پس باز گردید ... .
۲۴. منافقون / ۸، ترجمه: گویند: هر گاه به مدینه باز گردیم توانمندتران، خوارتران را از آنجا برانند. توان، خدای راست و پیامبرش را و گرویدگان را. لیكن دورویان ندانند.
۲۵. توبه / ۱۲۰، ترجمه: مردم مدینه و مردم پیرامون آن از تازیان را، نَبُود كه از همراهی پیامبر خدا واپس مانند و جان خویش را از جان او بیش خواهند... .
۲۶. آل عمران / ۱۲۳، ترجمه: خداوند شما را در بدر، یاری كرد و شما خوار بودید... .
۲۷. انفال / ۴۲، ترجمه: آنگاه كه شما بر كرانه نزدیكتر بودید و آنها بر كرانه دورتر و كاروان فروتر از شما.
۲۸. توبه / ۲۵ - ۲۶، ترجمه: هر آینه خداوند در جاهای بسیار یاریتان كرده است و در روز حنین، آنگاه كه از بسیاری شمارتان در شگفت شدید و شمارتان سودیتان نبخشید و زمین با فراخیش بر شما تنگ شد و سپس پشت كنان بگریختید. آنگاه خداوند آرامش خویش را بر پیامبرش و بر گرویدگان فرو فرستاد ... .
۲۹. احقاف / ۲۱، ترجمه: یاد برادر [ت ] عاد كن، آنگاه كه مردمش را در آن ریگستان بیم داد، و بیم دهندگانی پیش و پس از وی گذشتند، كه جز خدای نپرستید. من از عذاب روزی بزرگ بر شما بیم دارم.
۳۰. ابن كثیر، البدایه و النهایه، ج ۱، ص ۱۲۰.
۳۱. فجر / ۶ - ۸.
۳۲. شعرا / ۱۳۲ - ۱۳۴.
۳۳. سبأ / ۱۵ - ۱۶، ترجمه: سبائیان را در شهرشان نشانهای بود: دو پردیس از راست و چپ، كه از روزی پروردگارتان بخورید و سپاس او گزارید. شهری خوش و پروردگاری آمرزگار؛ پس روی بگردانیدند و ما آن سیل شكننده را بر آنان فرستادیم و دو پردیسشان را به دو پردیس با می وههایی تلخ و شوره گز و چیز اندكی از كُنار بدل ساختیم.
۳۴. رودو كاناكیس، الحیاهٔ العامه للدول الجنوبیه؛ ص ۵۲، نیلسون و دیگران، التاریخ العربی القدیم، تعریب فؤاد حسنین.
۳۵. احمد فخری، الیمن و آثارها، ص ۱۳۴.
۳۶. سبأ / ۱۸، ترجمه: در میان ایشان و آبادیهایی كه خجستهیشان داشتیم، آبادیهایی پیدا پدید آوردیم و راه را میانشان براندازه كردیم كه شبان و روزان بیهیچ گزند از آن بگذرید.
۳۷. تفسیر ابن كثیر، ج ۷، ص ۷۰.
۳۸. سبأ / ۱۹، ترجمه: پس گفتند: ای پروردگار ما، سفرهای ما را دور ساز و بر خود ستم كردند و ما افسانهیشان ساختیم و سخت از هم پراكندهیشان ... .
۳۹. بروج / ۴ - ۷.
۴۰. دخان / ۳۷.
۴۱. حجر / ۶۷.
۴۲. حجر / ۷۶.
۴۳. حجر / ۷۸ - ۷۹.
۴۴. حجر / ۷۹ - ۸۰ .
۴۵. شعراء / ۱۴۶ - ۱۵۰.
۴۶. نیلسون، همان، ص ۳۷.
۴۷. مظفرالدین ندوی، همان، ص ۱۹۶.
۴۸. ابن كثیر، البدایهٔ و النهایهٔ، ج ۱، ص ۱۳۸.
۴۹. صافات / ۱۳۷ - ۱۳۸.
۵۰. زخرف / ۵۱.
۵۱. یوسف / ۱۰۹، ترجمه: ... آیا در روی زمین نگشتهاند كه ببینند فرجام آنان كه پیش از ایشان بودند چگونه بوده است؟ سرای واپسین بهتر است آنان را كه پروا كنند. پس آیا خرد نمیورزند؟
۵۲. مؤمنون / ۱۸ - ۲۰، ترجمه: از آسمان آبی به اندازه فرو فرستادیم و آن را در زمین جای دادیم و ما بر بردنش تواناایم. پس، هم به آب برایتان بوستانهایی از خرما و انگور فراهم كردیم كه شما را در آن میوههای بسیار است و از آنها میخورید و درختی را كه در طور سین ا بر میآید و روغن رویاند و نان خورشی برای خورندگان است.
۵۳. تین.
۵۴. اسراء / ۱، ترجمه: پاكا آن كه بندهی خویش را شبانه از مسجد الحرام به مسجد دورتر كه پیرامونش را خجسته داشتهایم برد، تا نشانههای خویش را به وی بنماییم. كه او خود آن شنوای بیناست.
۵۵. روم / ۲ - ۴.
۵۶. ر.ك: زمخشری، تفسیر كشاف، ج ۴، ص ۷.
۵۷. مؤمنون / ۵۰؛ زمخشری، همان ج ۳، ص ۱۸۹ - ۱۹۰.
۵۸. بقره / ۱۰۲.
۵۹. ابن كثیر، همان، ج ۳، ص ۱۳۶.
۶۰. حج / ۲۷، ترجمه: در میان كسان بانگ به آهنگ خانه زن، تا پیاده و سوار بر اشتران تكیده؛ از هر رهی دور سوی تو آیند.
۶۱. قریش.
۶۲. آل عمران / ۱۲۳.
۶۳. توبه / ۲۵.
۶۴. سیوطی، لباب المنقول فی اسباب النزول، ص ۱۴۴ - ۱۴۵.
۶۵. سفر خروج، ص ۲۵ - ۳۰.
۶۶. ابن عبدالبر، جامع بیان العلم و فضله، ج ۲، ص ۱۴۱.
۶۷. كهف / ۲۲، ترجمه: خواهند گفت: سه تنند. چهارمینشان، سگشان است و گویند پنج تنند، ششمینشان، سگشان است، تیری به ناپدید زدن. و گویند هفت تنند، هشتمینشان، سگشان است. بگو پروردگارم بر شمارشان داناتر است، جز اندكی از كسان، كس بر كارشان آگاه نیست. پس در شمارش ان با ایشان ستیز، مگر ستیزی آشكار، و در كارشان از كس چیزی مپرس.
۶۸. قرطبی، تفسیر، ج ۱۱، ص ۳۳.
۶۹. مسعودی، التنبیه و الاشراف، تحقیق الصاوی، ص ۱۱۶ - ۱۲۷.
۷۰. ابوكلام آزاد، مقاله، شخصیه ذی القرنین المذكور فی القرآن، مندرج در مجله «ثقافه الهند» ص ۳۲.
منابع:
۱ـ ابن حنبل، مسند، تحقیق احمد شاكر، (قاهره، بینا، ۱۳۶۷ق / ۱۹۴۸م) ج ۴.
۲ـ ابن عبدالبر، جامع بیان العلم و فضله، (قاهره، طبع منیریه، بیتا) ج ۲.
۳ـ ابن كثیر، البدایهٔ و النهایهٔ (بیجا، طبع المنار، ۱۳۴۷ه ) ج ۱، ۳ و ۷.
۴ـ ابوكلام آزاد، شخصیهٔ ذی القرنین المذكور فی القرآن (بیجا، مجلهٔ ثقافهٔ الهند، بیتا).
۵ـادریسی، شریف، صدرهٔ الارض، تحقیق محمد بهجت الاثری و دكتر جواد علی (بغداد، مطبعهٔ المساحهٔ، ۱۳۷۰ق / ۱۹۵۱م).
۶- جادالمولی، محمد احمد و دیگران، قصص القران (قاهره، بینا، ۱۹۳۷م).
۷- خرمشاهی، دانشنامه قرآن و قرآن پژوهی (تهران، ناهید دوستان، ۱۳۷۷) ج ۱.
۸- خلف الله، محمد احمد، الفن القصص فی القران الكریم (قاهره، بینا، ۱۹۵۰م).
۹- دورانت، ویل، مباهج الفلسفه، تعریب دكتر اهوانی، ج ۲.
۱۰- دیاری، محمد تقی، پژوهشی در باب اسرائیلیات در تفاسیر قرآن (تهران، سهروردی، ۱۳۷۹).
۱۱- رضا، محمدرشید، تفسیر المنار، (قاهره، بینا، ۱۳۶۷ق).
۱۲- رود وكاناكیس، الحیاهٔ العامهٔ للدول الجنوبهٔ (بیجا، بینا، بیتا).
۱۳- سیوطی، الباب المنقول فی اسباب النزول، (قاهره، بینا، ۱۹۳۵م).
۱۴- شكویی، حسین، جغرافیای كاربردی و مكتبهای جغرافیایی، چاپ دوم (مشهد، آستان قدس رضوی، بیتا).
۱۵- فخری، احمد، الیمن و آثارها (بینا، بیجا، بیتا).
۱۶- قرطبی، تفسیر، (بیجا، دارالكتب، ۱۳۶۰ق / ۱۹۴۱م) ج ۱۱.
۱۷- محمد قاسمی، حمید، اسرائیلیات و زمینههای نفوذ آن به فرهنگ اسلامی (مجله بینات، شماره ۲۴، سال ششم، زمستان ۷۸).
۱۸-، اسرائیلیات و تأثیر آن بر داستانهای انبیاء در تفاسیر قران (تهران، سروش، ۱۳۸۰).
۱۹- مسعودی، التنبیه و الاشراف، تحقیق الصاوی (قاهره، بینا، ۱۹۳۸م).
۲۰- نجار، عبدالوهاب، قصص الانبیاء، (قاهره، بیجا، ۱۹۵۶).
۲۱- ندوی، مظفرالدین، تاریخ الجغرافی القرآن، مقدمه و تعریب عبدشافی غنیم (قاهره، ۱۹۵۶).
۲۲- نیلسون و دیگران، تاریخ العربی القدیم، تعریب فؤاد حسین (قاهره، بینا، ۱۹۵۸م).
منبع:فصلنامه تاریخ اسلام ،شماره ۱۷
پینوشتها:
۱. این نوشتار، برگردان بخشی از كتاب (بحوث فی قصص القرآن) - ص ۲۹۹ - ۲۶۵ - تألیف سید حافظ عبدربه، استاد دانشگاه الازهر مصر است. (با حذف برخی جزئیات). اما مقالهی حاضر در اصل یكی از سخنرانیهای دكتر عبدالعزیز كامل است كه مؤلف كتاب فوق الذكر به جهت تت میم و افاده بحث آن را در آخر كتاب خود آورده است.
۲. در مكتب جبر جغرافیایی، بر تأثیرات شرایط محیط طبیعی، بیش از حدّ تأكید میشود. و حتی اثرات محیط طبیعی را نه تنها در فعالیتهای اقتصادی، بلكه در پرورش ذهن آدمی و روان انسانی نیز دخالت میدهند. كتابها و مقالات كلاسیك مكتب جغرافیایی كه به وسیلهی فردریك راتزل، الن چرچیل، سمپل وهانتینگتن نوشته شده است مربوط به این دوره است. بنابر باور این عده، سطح بالای تمدن بشری، نتیجهی عامل آب و هواست و گرمای خسته كننده و یكنواخت مداری، عامل عمدهی بازماندن از رشد و عدم توسعهی ساكنین این مناطق میباشد.
با گذشت زمان، جبر محیطی یا جغرافیایی به مثابه یك طرز تفكر در خدمت امپریالیسم درآمد. برای اطلاعات بیشتر، ر.ك: دكتر حسین شكویی، جغرافیای كاربردی و مكتبهای جغرافیایی، چاپ دوم، ص ۲۵ به بعد. [مترجم]
۳. ویل دورانت، مباهج الفلسفه، تعریب دكتر اهوانی، ج ۲، فصل ۱۴.
۴. عبدالوهاب نجار، قصص الانبیاء، مقدمه، ص س، ع.
۵. محمد احمد جاد المولی و دیگران، قصص القرآن، مقدمه.
۶. محمد احمد خلفاللَّه، الفن القصصی فی القرآن الكریم، ص ۹.
۷. همان، ص ۶۰.
۸. محمد رشید رضا، تفسیر المنار، ج ۱، ص ۲۷۹.
۹. همان، ج ۱۲، ص ۴۲.
۱۰. مظفرالدین ندوی، تاریخ الجغرافی للقرآن، تعریب عبدشافی غنیم، مقدمه.
۱۱. در مورد مبحث اسرائیلیات و كتابشناسی آن، از جمله رجوع شود به:
الف) پژوهشی در باب اسرائیلیات در تفاسیر قرآن، محمد تقی دیاری؛
ب) مقالهی اسرائیلیات و زمینههای نفوذ آن به فرهنگ اسلامی، حمید محمد قاسمی، در مجلهی بینات، شماره ۲۴؛
ج) دانشنامهی قرآن و قرآن پژوهی، به كوشش استاد خرمشاهی، ج ۱، مدخل اسرائیلیات؛
د) كتاب اسرائیلیات و تأثیر آن بر داستانهای انبیا در تفاسیر قرآن، حمید محمد قاسمی (تهران، سروش، ۱۳۸۰). [مترجم]
۱۲. طه / ۱۲۰، ترجمه: ... آیا تو را به درخت جاودانگی و پادشاهیای كه نفرساید رهنمون شوم؟ در برگردان آیات این مقاله از ترجمهی عالمانه و دلپذیر دكتر ابوالقاسم امامی استفاده شد.
۱۳. غافر / ۷۸، ترجمه: ... داستان بعضی از آنان را با تو گفتهایم، و داستان بعضی از آنان را با تو نگفتهایم... .
۱۴. یوسف / ۳، ترجمه: ما با این قرآن كه بر تو وحی كردهایم، بهترین داستان را بر تو باز میگوییم... .
۱۵. ابراهیم / ۹، ترجمه: آیا نرسیده است تان خبر آنان كه پیش از شما بودهاند، خبر مردم نوح و عاد و ثمود و آنان كه از پس ایشان بودند، كه جز خدای كسی نشناسدشان پیامبرانشان نشانههای آشكار آوردندشان وآنان دستهایشان را بر دهانهاشان نهادند و گفتند: ما بدانچه بدان فرستاده شدهاید ناباوریم و ما در آنچه ما را به سوی آن میخوانید در گمانی سختیم.
۱۶. آل عمران / ۹۶، ترجمه: نخستین خانهای كه برای مردم نهاده شده است، همان است كه در مكه است، خجسته و راهنمای مردمان.
۱۷. ابن حنبل، مسند، تحقیق احمد شاكر، ج ۴، ص ۲۳۵۴.
۱۸. فتح / ۲۴، ترجمه: اوست كه دست ایشان را از شما و دست شما را از ایشان، در وادی مكه باز داشت؛ پس از آن كه شما را بر آنان پیروز ساخت. و خداوند بر آنچه میكنید بیناست.
۱۹. انعام / ۹۲، ترجمه: این نامهای است كه فرو فرستادهایم، خجسته و راست دارندهی آنچه پیش از اوست، تا تمام شهر و پیرامونش را بدان بیم دهی... .
۲۰. آل عمران / ۹۶.
۲۱. بقره / ۱۵۸،ترجمه: صفا و مروه از نشانههای خداست. هر كه حج خانه كند یا عمره بگذارد باكی بر او نَبُود كه بر آن دو نیز طواف كند... .
۲۲. بقره / ۱۹۸، ترجمه: ... و چون از عرفات باز گردید در مشعرالحرام خدای را یاد كنید... .
۲۳. احزاب / ۱۳، ترجمه: و آنگاه كه گروهیشان گفتند: ای مردم یثرب! جایِ ماندنتان نیست، پس باز گردید ... .
۲۴. منافقون / ۸، ترجمه: گویند: هر گاه به مدینه باز گردیم توانمندتران، خوارتران را از آنجا برانند. توان، خدای راست و پیامبرش را و گرویدگان را. لیكن دورویان ندانند.
۲۵. توبه / ۱۲۰، ترجمه: مردم مدینه و مردم پیرامون آن از تازیان را، نَبُود كه از همراهی پیامبر خدا واپس مانند و جان خویش را از جان او بیش خواهند... .
۲۶. آل عمران / ۱۲۳، ترجمه: خداوند شما را در بدر، یاری كرد و شما خوار بودید... .
۲۷. انفال / ۴۲، ترجمه: آنگاه كه شما بر كرانه نزدیكتر بودید و آنها بر كرانه دورتر و كاروان فروتر از شما.
۲۸. توبه / ۲۵ - ۲۶، ترجمه: هر آینه خداوند در جاهای بسیار یاریتان كرده است و در روز حنین، آنگاه كه از بسیاری شمارتان در شگفت شدید و شمارتان سودیتان نبخشید و زمین با فراخیش بر شما تنگ شد و سپس پشت كنان بگریختید. آنگاه خداوند آرامش خویش را بر پیامبرش و بر گرویدگان فرو فرستاد ... .
۲۹. احقاف / ۲۱، ترجمه: یاد برادر [ت ] عاد كن، آنگاه كه مردمش را در آن ریگستان بیم داد، و بیم دهندگانی پیش و پس از وی گذشتند، كه جز خدای نپرستید. من از عذاب روزی بزرگ بر شما بیم دارم.
۳۰. ابن كثیر، البدایه و النهایه، ج ۱، ص ۱۲۰.
۳۱. فجر / ۶ - ۸.
۳۲. شعرا / ۱۳۲ - ۱۳۴.
۳۳. سبأ / ۱۵ - ۱۶، ترجمه: سبائیان را در شهرشان نشانهای بود: دو پردیس از راست و چپ، كه از روزی پروردگارتان بخورید و سپاس او گزارید. شهری خوش و پروردگاری آمرزگار؛ پس روی بگردانیدند و ما آن سیل شكننده را بر آنان فرستادیم و دو پردیسشان را به دو پردیس با می وههایی تلخ و شوره گز و چیز اندكی از كُنار بدل ساختیم.
۳۴. رودو كاناكیس، الحیاهٔ العامه للدول الجنوبیه؛ ص ۵۲، نیلسون و دیگران، التاریخ العربی القدیم، تعریب فؤاد حسنین.
۳۵. احمد فخری، الیمن و آثارها، ص ۱۳۴.
۳۶. سبأ / ۱۸، ترجمه: در میان ایشان و آبادیهایی كه خجستهیشان داشتیم، آبادیهایی پیدا پدید آوردیم و راه را میانشان براندازه كردیم كه شبان و روزان بیهیچ گزند از آن بگذرید.
۳۷. تفسیر ابن كثیر، ج ۷، ص ۷۰.
۳۸. سبأ / ۱۹، ترجمه: پس گفتند: ای پروردگار ما، سفرهای ما را دور ساز و بر خود ستم كردند و ما افسانهیشان ساختیم و سخت از هم پراكندهیشان ... .
۳۹. بروج / ۴ - ۷.
۴۰. دخان / ۳۷.
۴۱. حجر / ۶۷.
۴۲. حجر / ۷۶.
۴۳. حجر / ۷۸ - ۷۹.
۴۴. حجر / ۷۹ - ۸۰ .
۴۵. شعراء / ۱۴۶ - ۱۵۰.
۴۶. نیلسون، همان، ص ۳۷.
۴۷. مظفرالدین ندوی، همان، ص ۱۹۶.
۴۸. ابن كثیر، البدایهٔ و النهایهٔ، ج ۱، ص ۱۳۸.
۴۹. صافات / ۱۳۷ - ۱۳۸.
۵۰. زخرف / ۵۱.
۵۱. یوسف / ۱۰۹، ترجمه: ... آیا در روی زمین نگشتهاند كه ببینند فرجام آنان كه پیش از ایشان بودند چگونه بوده است؟ سرای واپسین بهتر است آنان را كه پروا كنند. پس آیا خرد نمیورزند؟
۵۲. مؤمنون / ۱۸ - ۲۰، ترجمه: از آسمان آبی به اندازه فرو فرستادیم و آن را در زمین جای دادیم و ما بر بردنش تواناایم. پس، هم به آب برایتان بوستانهایی از خرما و انگور فراهم كردیم كه شما را در آن میوههای بسیار است و از آنها میخورید و درختی را كه در طور سین ا بر میآید و روغن رویاند و نان خورشی برای خورندگان است.
۵۳. تین.
۵۴. اسراء / ۱، ترجمه: پاكا آن كه بندهی خویش را شبانه از مسجد الحرام به مسجد دورتر كه پیرامونش را خجسته داشتهایم برد، تا نشانههای خویش را به وی بنماییم. كه او خود آن شنوای بیناست.
۵۵. روم / ۲ - ۴.
۵۶. ر.ك: زمخشری، تفسیر كشاف، ج ۴، ص ۷.
۵۷. مؤمنون / ۵۰؛ زمخشری، همان ج ۳، ص ۱۸۹ - ۱۹۰.
۵۸. بقره / ۱۰۲.
۵۹. ابن كثیر، همان، ج ۳، ص ۱۳۶.
۶۰. حج / ۲۷، ترجمه: در میان كسان بانگ به آهنگ خانه زن، تا پیاده و سوار بر اشتران تكیده؛ از هر رهی دور سوی تو آیند.
۶۱. قریش.
۶۲. آل عمران / ۱۲۳.
۶۳. توبه / ۲۵.
۶۴. سیوطی، لباب المنقول فی اسباب النزول، ص ۱۴۴ - ۱۴۵.
۶۵. سفر خروج، ص ۲۵ - ۳۰.
۶۶. ابن عبدالبر، جامع بیان العلم و فضله، ج ۲، ص ۱۴۱.
۶۷. كهف / ۲۲، ترجمه: خواهند گفت: سه تنند. چهارمینشان، سگشان است و گویند پنج تنند، ششمینشان، سگشان است، تیری به ناپدید زدن. و گویند هفت تنند، هشتمینشان، سگشان است. بگو پروردگارم بر شمارشان داناتر است، جز اندكی از كسان، كس بر كارشان آگاه نیست. پس در شمارش ان با ایشان ستیز، مگر ستیزی آشكار، و در كارشان از كس چیزی مپرس.
۶۸. قرطبی، تفسیر، ج ۱۱، ص ۳۳.
۶۹. مسعودی، التنبیه و الاشراف، تحقیق الصاوی، ص ۱۱۶ - ۱۲۷.
۷۰. ابوكلام آزاد، مقاله، شخصیه ذی القرنین المذكور فی القرآن، مندرج در مجله «ثقافه الهند» ص ۳۲.
منابع:
۱ـ ابن حنبل، مسند، تحقیق احمد شاكر، (قاهره، بینا، ۱۳۶۷ق / ۱۹۴۸م) ج ۴.
۲ـ ابن عبدالبر، جامع بیان العلم و فضله، (قاهره، طبع منیریه، بیتا) ج ۲.
۳ـ ابن كثیر، البدایهٔ و النهایهٔ (بیجا، طبع المنار، ۱۳۴۷ه ) ج ۱، ۳ و ۷.
۴ـ ابوكلام آزاد، شخصیهٔ ذی القرنین المذكور فی القرآن (بیجا، مجلهٔ ثقافهٔ الهند، بیتا).
۵ـادریسی، شریف، صدرهٔ الارض، تحقیق محمد بهجت الاثری و دكتر جواد علی (بغداد، مطبعهٔ المساحهٔ، ۱۳۷۰ق / ۱۹۵۱م).
۶- جادالمولی، محمد احمد و دیگران، قصص القران (قاهره، بینا، ۱۹۳۷م).
۷- خرمشاهی، دانشنامه قرآن و قرآن پژوهی (تهران، ناهید دوستان، ۱۳۷۷) ج ۱.
۸- خلف الله، محمد احمد، الفن القصص فی القران الكریم (قاهره، بینا، ۱۹۵۰م).
۹- دورانت، ویل، مباهج الفلسفه، تعریب دكتر اهوانی، ج ۲.
۱۰- دیاری، محمد تقی، پژوهشی در باب اسرائیلیات در تفاسیر قرآن (تهران، سهروردی، ۱۳۷۹).
۱۱- رضا، محمدرشید، تفسیر المنار، (قاهره، بینا، ۱۳۶۷ق).
۱۲- رود وكاناكیس، الحیاهٔ العامهٔ للدول الجنوبهٔ (بیجا، بینا، بیتا).
۱۳- سیوطی، الباب المنقول فی اسباب النزول، (قاهره، بینا، ۱۹۳۵م).
۱۴- شكویی، حسین، جغرافیای كاربردی و مكتبهای جغرافیایی، چاپ دوم (مشهد، آستان قدس رضوی، بیتا).
۱۵- فخری، احمد، الیمن و آثارها (بینا، بیجا، بیتا).
۱۶- قرطبی، تفسیر، (بیجا، دارالكتب، ۱۳۶۰ق / ۱۹۴۱م) ج ۱۱.
۱۷- محمد قاسمی، حمید، اسرائیلیات و زمینههای نفوذ آن به فرهنگ اسلامی (مجله بینات، شماره ۲۴، سال ششم، زمستان ۷۸).
۱۸-، اسرائیلیات و تأثیر آن بر داستانهای انبیاء در تفاسیر قران (تهران، سروش، ۱۳۸۰).
۱۹- مسعودی، التنبیه و الاشراف، تحقیق الصاوی (قاهره، بینا، ۱۹۳۸م).
۲۰- نجار، عبدالوهاب، قصص الانبیاء، (قاهره، بیجا، ۱۹۵۶).
۲۱- ندوی، مظفرالدین، تاریخ الجغرافی القرآن، مقدمه و تعریب عبدشافی غنیم (قاهره، ۱۹۵۶).
۲۲- نیلسون و دیگران، تاریخ العربی القدیم، تعریب فؤاد حسین (قاهره، بینا، ۱۹۵۸م).
منبع : خبرگزاری فارس
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست