سه شنبه, ۱۶ بهمن, ۱۴۰۳ / 4 February, 2025
مجله ویستا
بخشش پای چوبهدار
نسیم خنک سحرگاه روی صورتش شلاق میخورد. بدنش یخ کرده است و پایش پیش نمیرود. صدای خش خش دمپاییهایش روی سنگهای زیر پا در گوشش میپیچد. چند سال است که منتظر چنین لحظهای است. اصلا باورش نمیشود که دیگر آسمان را نمیبیند و خانوادهاش را. راستی خانوادهاش چه میکشند وقتی او را آویزان از چوبه دار ببینند. دلش نمیخواهد آن بالا دست و پا بزند و ضعف نشان بدهد.
چند سال است که برای این کار تمرین کرده است. اما چقدر سخت است وقتی که میداند دیگر تا چند لحظه دیگر نیست و از صفحه روزگار محو میشود. راستی خانوادهاش به یاد او میافتند؟ حتما میافتند اما اگر فراموشش هم بکنند دیگر به حالش فرقی نمیکند. وقتی او نیست چه تفاوتی دارد که دنیا چه رنگی باشد. همه اینها در چند ثانیه از ذهنش میگذرد. سربازهای همراهش او را به جلو میکشند.
نمیخواهد برود اما چارهای نیست باید سرنوشت را قبول کند. خاطرات مقابل چشمش رژه میروند یاد روزی میافتد که با دوستش درگیر شد اول خیلی آرام اما بعد خیلی عصبی. ای کاش هیچ وقت به دیدن دوستش نمیرفت، ای کاش هیچ وقت جر و بحث نمیکرد ای کاش عصبانی نمیشد، ای کاش دست روی او بلند نمیکرد، ای کاش او نمیمرد. ولی حالا همه چیز تمام شده است حتی عمر او.
او حال خودش را نمیفهمد. چشمش بسختی جایی را میبیند. ولی انگار کسی از آن گوشه به او چشم دوخته است. چشمش را تنگ و گشاد میکند. مثل اینکه درست دیده است. مادر رضا همان دوستش است که به خاطر اشتباه او زیر خروارها خاک خوابیده است. او هم آمده تا دست و پا زدنهای او را ببیند تا شاید سوز دلش کمی خنک شود. نه شاید هم از مرگ او خوشحال نشود، آخر اشکی گوشه چشم هایش خشکیده است.
دیگر نمیتواند مادر دوستش را نگاه کند. چشمش را پایین میاندازد و به راه میافتد. حالا دیگر چوبه دار خودش را نشان میدهد. فکرش را هم نمیکرد که دار آنقدر بلند و ترسناک باشد. راستی طنابش چقدر وهمآور است. وقتی آن را دور گردنش بیندازند و سرباز صندلی زیر پایش را هل بدهد، دیگر همه چیز تمام میشود.
حالا بدنش سردتر شده است. انگار به یکباره بدنش از انرژی خالی شده است. اما پلهها را بالا میرود. چشم میچرخاند. از اقوام خودش کسی نیست. آخر او خودش خواسته است کسی نیاید. دوست ندارد کسی دست و پا زدن هایش را ببیند. دوباره نگاهی به مادر رضا میاندازد. انگار خشمش فروکش کرده است. مثل این است که به او لبخند هم میزند. ولی باور کردنی نیست شاید دچار توهم شده است.
از صندلی بالا میرود در دلش بسمالله میگوید. خیلی میترسد. بیشتر از آن چیزی که فکرش را میکرد. حتی در کابوسهایش هم اینقدر نترسیده بود. طناب زبر دار گردنش را لمس میکند. چه طنابی! آنقدر محکم به هم بافته شده است تا راه فراری نداشته باشد. دوباره نام خدا را میبرد. دیگر آرزویی ندارد. یعنی فرصتش را هم ندارد. تا چند لحظه دیگر کارش تمام میشود راستی زیر قبر باید چکار کند. به خدا باید چه بگوید؟
صندلی از زیر پایش رها میشود و او در هوا غوطه میخورد. حال خودش را نمیفهمد. ولی انگار مردن آنقدرها هم ترسناک نیست. فقط مرگ با طناب کمی درد دارد. حالا دمپایی هایش از پاهایش میافتند یکی یکی. دیگر جانی برایش نمانده، ولی مثل اینکه کسی پایش را دودستی چسبیده است و به او برای زنده ماندن کمک میکند. حالا دستها بیشتر میشو د و او راحتتر نفس میکشد ولی هنوز منگ است.
چند نفری دوان دوان میآیند و او را پایین میآورند. باورش نمیشود که هنوز زنده است برای همین این را از سرباز کنار دستش میپرسد. اما همه باهم صلوات میفرستند و کسی صدای او را نمیشنود. حالا مادر دوستش تا کنار دار آمده است و میگرید او حمید را بخشیده است، ولی فقط میخواسته او بفهمد که پسرش وقتی میمرده چه احساسی داشته است. مادر نگاه مهربانش را به او دوخته و همچنان میگرید. انگار یکی از خوابهای چند سال پیشش تعبیر شده است.
فقط خدا میداند کسی که مرگش را در چند قدمیاش میبیند چه احساسی دارد. شاید حالتی میان ماندن و رفتن درست مثل وقتی که دیرت شده و میدانی دیگر وقتی برایت نمانده است. درست مثل لحظاتی که فکر میکنی هیچ فرصتی نیست و همه آرزوهایت معطل مانده است. کسانی که در چنین شرایطی قرار میگیرند، حتما احساسات تلختری را هم تجربه میکنند. همان حالاتی که کسی که کنار گود نشسته است نمیتواند آن را درک کند. ولی شاید شیرینترین و احساسیترین لحظهای که هر اعدامی میتواند با آن روبهرو شود، بخشش و عطوفتی باشد که خانواده مقتول نثار قاتل میکند. همان هدیهای که البته نصیب هر کسی هم نمیشود.
سالهاست برخی از کسانی که در اثر یک اتفاق عزیزی را از دست دادهاند، پا روی حس انتقامگیری خود میگذارند و با غلبه بر نفس خویش کسی را که میدانند عضوی از خانوادهشان را به مرگی زود هنگام محکوم کرده است، میبخشند. البته چنین تصمیمگیری کردن از دست هر کسی بر نمیآید چرا که بیشتر خانوادههای مقتولان تنها یک واژه را میشناسند؛ قصاص همان حقی که خداوند به آنان داده و قانون نیز بر آن صحه گذاشته است.
ولی به هر حال هستند کسانی که میدانند اگر عزیزشان را از دست دادهاند، دیگر راهی برای بازگشتن او وجود ندارد. پس با توسل به عفو و گذشت از خون قاتل میگذرند و به انتظار صبری مینشینند که میگویند خداوند به همه آدمها میدهد. البته این یک واقعیت است که هر قاتلی صلاحیت بخشیده شدن ندارد. چرا که آزاد شدن او در اجتماع فقط جان دیگران را تهدید میکند. اما به نظر میرسد آنانی که فقط از روی اشتباه و اینکه نتوانستهاند عصبانیت خود را کنترل کنند و دست به قتلی زدهاند که بلافاصله از آن پشیمان شدهاند میتوانند مورد بخشش قرار گیرند؛ همان اتفاقی که بارها برای برخی قاتلان ناخواسته اتفاق افتاده است.
● چند نمونه
اردیبهشت سال ۸۸ به نیمه رسیده است. قرار است صبح سهشنبه ۱۰ محکوم به اعدام در صف مرگ قرار بگیرند. قرعه به نام زنی به نام زینب افتاده است و باید جلوتر از محکومان دیگر پای چوبه دار برود. او محکوم به قتل شوهرش است و خانواده مقتول در خواست قصاص کردهاند و با اجرای حکم او نیز از دنیا میرود. دومین اعدامی جوانی به نام حسین است که محکوم به قتل همسایه ۸۰ سالهاش شده است. خانواده مقتول نیز درخواست قصاص دادهاند و از حرفشان برنمیگردند، پس او نیز سرنوشتش با چوبه دار تمام میشود. پس از این دو نفر دیگر هم اعدام میشوند. اما سرنوشت ۶ محکوم دیگر ختم به خیر میشود. در آن روز این ۶ تن توانستند در دقایق آخر از اولیای دم مهلت بگیرند و به سلولهایشان بازگردند. این در حالی است که پیش از این تاریخ دو محکوم دیگر به نامهای صفر و امیر نیز در فهرست اعدامیها قرار داشتند اما یک روز قبل از اجرای حکم با دستور رئیس قوه قضاییه از فهرست اعدامیها خارج شدند تا بتوانند رضایت اولیای دم را جلب کنند. صفر و امیر در حوادثی جداگانه در دوران نوجوانی مرتکب قتل شده بودند و هر دو اعلام کردهاند هرگز قصد آدمکشی نداشتهاند.
این در حالی است که مشابه این اتفاقات در پاییز سال ۸۷ نیز اتفاق افتاد. در آبان ماه این سال جوانی که دوست برادرش را که میدانست او را به انحراف میکشاند بدون قصد قبلی کشته بود، پس از حاضر شدن پای چوبهدار مورد بخشش اولیای دم قرار گرفت به شرط آن که قاتل دست به ساخت یک درمانگاه خیریه بزند.
بیشتر کسانی که پروندهشان به صلح و سازش میانجامد کسانی هستند که به هیچ وجه قصد انجام جنایت نداشته انددر ماجرایی دیگر با پایانی مشابه، مادری پس از ۸ سال از وقوع جنایت، قاتل فرزندش را عفو کرد تا سرانجامی خوش را بر پایان یک جریان ثبت کند. در واقع بخشش و عفو محکومان به قصاص از آن دست خبرهای خوشی است که هر از گاه در صفحات حوادث روزنامهها درج میشود تا نشان بدهد هنوز آدمهایی هستند که با درک شرایط پیش آمده برای مقتول قادرند از خون عزیزشان بگذرند.
البته تجربه نشان داده است بیشتر قاتلان بخشوده شده آنانی هستند که در پی یک اتفاق و بدون نقشه قبلی مرتکب قتل شده و از عمل خود بارها ابراز پشیمانی کردهاند. در واقع اگر چه قصاص حق مسلم اولیای دم است، اما از لحاظ اخلاقی چنین توصیه میشود تا خانوادههایی که عضوی از خود را در ماجرایی ناخواسته از دست دادهاند بهتر است میان قاتلان غیر عمد با سایر مجرمان تفاوت قائل شوند. به این ترتیب بسیاری از صاحبنظران از جمله قاضی کوه کمرهای رئیس شعبه ۷۴ دادگاه کیفری استان تهران معتقدند قصاص کردن فقط برای چند لحظه خشم و نفرت و اولیای دم را فرو مینشاند، در حالی که بخشش و گذشت باعث احساس رضایت در آنها میشود.
● هیاتهای صلح و سازش، امید نا امیدان
سابقه تلاش برای به صلح و سازش ختم کردن پروندههای قتل به سالها قبل بر میگردد یعنی همان روندی که در آن مسوولان در بخش اجرای احکام میکوشند تا کسانی که دستشان به خون کسی آلوده شده است و حالا برای مرگ لحظه شماری میکنند راه امیدی بازکنند تا شاید رافت اسلامی شامل حال آنان شود. البته تاکنون این تلاشها به نتایج خوبی نیز رسیده به طوری که چندی پیش جعفرزاده سرپرست دادسرای امورجنایی اعلام کرد در سال ۸۷، ۶۰ مورد از پروندههای قصاص به صلح و سازش منتهی شده است.
این چیزی است که عصمتالله جابری دادیار اجرای احکام دادسرای امور جنایی نیز آن را تایید میکند. او در گفتگو با جامجم البته تاکید میکند که تشکیلاتی با عنوان هیاتهای صلح و سازش به صورت سازمان یافته وجود ندارد، ولی دفتر اجرای احکام دادسرای امور جنایی سالهاست برای برقرای صلح میان خانوادههای قاتل و مقتول در تلاش است.
جابری البته تلاشهای صورت گرفته در این رابطه را در دوران ریاست آیتالله شاهرودی بیش از زمانهای پیش از آن میداند و میگوید: در سال گذشته بیش از ۵۰ پرونده قتل با تلاش دفتر اجرای احکام به صلح و سازش منتهی شد که این رقم برای سه ماهه نخست سال ۸۸ تاکنون ۱۳ پرونده بوده است. البته این آمار تنها مربوط به پروندههایی است که به مرحله اجرای حکم رسیدهاند چرا که بسیاری از پروندهها بدون آن که به این مرحله برسد به صلح و سازش و عفو محکومان منتهی میشود.
وی در توضیح اینکه تلاش برای برقراری صلح و سازش شامل حال کدام یک از پروندههای قتل میشود ادامه میدهد: ما میکوشیم با توجه به تاکید اسلام مبنی بر روی آوردن افراد به بخشش و گذشت با تمام اولیای دم صحبت کنیم و آنها را برای بخشش قاتل ترغیب کنیم که پس از این تلاشها عدهای در ازای دریافت دیه و عدهای تنها با توکل بر خدا و بدون چشمداشتی از قاتلان میگذرند. این در حالی است که ما تمام تلاش خود را معطوف آن دسته از پروندههایی میکنیم که قتل از پیش تعیین شده نبوده و تنها یک اتفاق آن را رقم زده است.
● احتمال تکرار جرم، آری یا خیر
اما سوال اینجاست، اگر چه بخشیدن و مورد عفو قرار دادن دیگران از فضایل اخلاقی است، اما آیا این امکان وجود ندارد که قاتل بخشیده شده بار دیگر در زندگیاش دست به جنایتی دیگر بزند ؟ البته به نظر میرسد آنانی که سالها در انتظار مرگ نشستهاند و روزهای در حبس را با کابوس مردن گذراندهاند بویژه آنانی که در اثر یک حادثه کسی را کشتهاند پس از مورد عفو قرار گرفتن دیگر به سراغ این قبیل کارها حتی درگیری با دیگران نروند. زیرا کسی که ذاتا قاتل نیست و از کردهاش پشیمان است، بعید است دوباره دست به کاری مشابه بزند و حوادث تلخ و سنگین گذشته را بار دیگر تکرار کند. این همان چیزی است که جابری نیز آن را تایید میکند.
او میگوید: در طول سالهایی که در بخش اجرای احکام فعالیت کردهام، حتی یک مورد وجود نداشته است که به رضایت اولیای دم منجر شده باشد ولی بعد از آن قاتل بخشیده شده دوباره دست به جنایتی تازه بزند. در واقع بیشتر کسانی که پرونده شان به صلح و سازش میانجامد، کسانی هستند که به هیچ وجه قصد انجام جنایت نداشته اند و حتی گمان این که درگیری شان به قتل منجر شود را نیز نداشتهاند. به همین سبب به نظر میرسد میتوان به طور قطع گفت، این افراد پس از بخشیده شدن دیگر گرد این کارها نمیگردند.
● بخشیدن را بیاموزیم
اما با وجود تمام این بحثها چیزی که باید مورد توجه قرار گیرد، پرورش روحیه عفو وبخشش در جامعه است. البته آنانی که گرفتار پروندهای جنایی نشده و عزیزی را از دست ندادهاند، هرگز نمیتوانند برای خانوادههای درگیر در این مساله نسخه بپیچند و از آنان بخواهند خیلی راحت همه سختیها و درد فقدان را فراموش کنند و دست به عفو کسی بزنند که مسبب تمام مصائب آنان بوده است. ولی توصیهای که از سوی مسوولان و صاحبنظران ارائه میشود، بر این اصل استوار شده که بخشیدن دیگران لازمه زندگی اجتماعی است به طوری که بدون آن زندگی فرآیندی سراسر انتقام است.
به این ترتیب گفته میشود در مرحله نخست در فرآیند بخشش باید به آموزههای دینی متوسل شد. پس بالطبع کسانی که اعتقادات قوی مذهبی دارند میتوانند راحت تر از خون دیگران بگذرند و یک فاجعه را با سرانجامی خوش به پایان ببرند. اما نکته قابل توجه دیگر آن است که بخشش دیگران باید به مردم آموخته شود و این کار باید از خانوادهها شروع شود، اما تنها پدر و مادرهایی میتوانند این فضیلت اخلاقی را به بچهها آموزش دهند که خود قبلا آن را آموخته باشند.
در این میان آنچه مانع بخشیده شدن برخی از مقتولان از سوی اولیای دم میشود، این باور است که بخشیدن قاتل باعث پایمال شدن خون مقتول میشود و مقدمات سرزنش اطرافیان فراهم میشود. در حالی که اگر کسی با درایت به فرآیند بخشش توجه کند، چنین مسائلی پیش رویش رنگ میبازد. این همان چیزی است که جابری، دادیار اجرای احکام نیز آن را تایید میکند و معتقد است آنانی که قاتل عزیز خود را میبخشند، بیشتر از آنانی که تقاضای قصاص دارند احساس آرامش خیال میکنند.
البته کسانی هم هستند که تنها با شرط دریافت دیه به همراه مبالغ سنگین دیگر حاضر به بخشش قاتل میشوند. شاید در نگاه بعضیها این نوعی کاسبی باشد، ولی به هر حال این حقی است که برای اولیای دم به رسمیت شناخته شده است. ولی همه ما باید بدانیم اگر روحیه بخشش در جامعه تقویت میشد، شاید هرگز قتل ناخواستهای رخ نمیداد. چنانچه اگر قاتل نیز مقتول را میبخشید و قدری کوتاه میآمد، شاید هرگز خون کسی به دستش بر زمین ریخته نمیشد.
مریم خباز
منبع : روزنامه جامجم
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست