شنبه, ۱۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 4 May, 2024
مجله ویستا
رهیافتهایی در روششناختی پدیدههای فکری
● روش تاریخی
از دیدگاه روش تاریخی، زمانی که تاریخ یک پدیده; مانند یک سیستم فکری را شناختیم، در واقع خود آن را شناختهایم; به عبارت دیگر، تبیین یک چیز مساوی و مساوق شناخت تاریخ آن است. و به عکس، دانستن تاریخ یک پدیده نیز با تبیین آن مساوی میباشد. پیشفرض این رهیافت این است که اندیشهی یک تاریخ پیوسته، خودکفا و مستقل است. اگر تاریخ فلسفه را تاریخ ذهن آدمی بگیریم، باید وحدتی در آن پیدا کنیم; هر چند که آن وحدت متحول و تکاملی باشد.
شرح حال اندیشه و فلسفه ربطی به شرح حال تاریخ، جامعه و سیاست ندارد و خود، عرصهی مستقل، تکامل یافته و پویا است. هر متفکر و فیلسوف، پرسشهایی مطرح میکند و پاسخهایی میدهد، و پاسخهایش نیز پرسشهای تازهای ایجاد میکند. متفکران و فلاسفهی بعدی میآیند و در آن تشکیک کرده یا آن را اصلاح میکنند و یا به سؤالات جدید پاسخ میدهند. پس فلسفه و اندیشهی سیاسی، پاسخهایی متفاوت به سؤالات اساسی است که در دورههای مختلف تاریخ مطرح میشود. بنابراین وضعیت فکری فعلی ما هیچ گسستی با گذشته ندارد و برای مثال حتی میتوان ریشهی فردگرایی و تجدد در مسیحیت یا رواقیون را پیدا نمود. طبق این نظر اساسا مرزهای مذهبی، غیرمذهبی، قدیم و جدید پایهای ندارند.
یکی از روشهایی که بر اساس این مبنا ارایه شده، «روش تکوینی» «هر در» است. (۱) وی بر اساس روش خود و با اتکا به مبنای فوق در بررسی سیر اندیشهها، مراحل بعدی را به مراحل قبلی پیوند میداد و صور باستانی و بدوی را ارج مینهاد. روش تاریخی، به ویژه از نوع «هر در» میتواند برخی از عرصههای تاریک و زوایای پنهان فلسفهی سیاسی را روشن و آفتابی کند; زیرا تردیدی نیست که هیچ اندیشهای بیپیشینه و بینتیجه نیست، بلکه پاسخی به برخی پرسشها و پاسخهای پیشین میباشد که خود نیز به پرسشهایی جدید پاسخ میدهد و داوری دربارهی آن را از آیندگان میطلبد. به نظر ما روش حکمت تاریخی یا تحلیل قدسی تاریخ و تاریخ معرفت از دیدگاه عرفای اسلامی، به ویژه اهل تاویل شیعه، میتواند دیدگاه نوینی را در تحلیل اندیشهی سیاسی ارایه کند. «محمد مددپور» در کتابهای خود تلاش کرده است تا حکمت تاریخ قدسی مسلمین را به زبانی نو ارایه و کاربرد دهد.
لازم به ذکر است که تاریخ اندیشهی یک فرد - نه نسبتبه کل تاریخ اندیشهی بشری - به حوزهی روانشناسی تعلق دارد; زیرا روان و تاریخ آن یک چیز واحد هستند; یعنی روان تاریخمند مورد مطالعهی روانشناسی است. احتمالا آن تاریخ مندیای که در هرمنوتیک مطرح میشود، نوعا از تاریخگرایی بیرون است و در واقع نوعی هرمنوتیک روانشناختی محسوب میشود.
● روش جامعهشناختی
در این روش، فلسفهها و اندیشههای سیاسی و دستگاههای فکری فرزند زمانهی خویش میباشند. از این رو محقق پیرو این روش باید تعارضات اصلی و بحرانهای اجتماعی مختلف جامعهی مؤلف را بشناسد تا به اندیشهی سیاسی آنان دستیابد; زیرا در واقع اندیشههای سیاسی در این دیدگاه، پاسخ و واکنشی به این بحرانها است.
کتاب «فهم نظریههای سیاسی» شکل متعادل و پذیرفتنی این رهیافت را ارایه داده است. برخی از نظریههای این رهیافت اساسا جامعه را یک سیستم میدانند که در آن اندیشمندان سیاسی کارکرد خاصی را عهدهدار میباشند; آنان باید بحرانها و مشکلات جامعه را شناسایی کرده و برای رفع آن به سایر اجزای سیستم، راهکارهای اساسی و بنیادی ارایه دهند. گاه مبنای این رهیافت «سیاسی دیدن» کل اندیشه است; زیرا برخی از جریانات این گرایش برآنند که اساسا وجود فیزیک نیز وابسته به زندگی سیاسی است; یعنی اصلا یک فکر سیاسی است که تشکیل شده، تکوین یافته و به شکل بزرگتر ظاهر شده است.
به نظر میرسد که این روش لااقل در حد آرای «اسپریگنز» در کتاب مذکور (۲) بسیار راهگشا است و در واقع مکمل رهیافت قبلی به شمار میآید; زیرا معلوم است که متفکران بزرگ نوعا در دورههای بحران، انقلابها و جنگهای بزرگ پیدا شدهاند و در عصر ثبات، متفکران نوآور کمتر وجود داشتهاند. البته به شرطی که بحران، بیش از حد نباشد; زیرا در این صورت جامعهی در واقع سقوط کرده، جایی برای اندیشه و امیدی برای آینده باقی نمیگذارد; مانند بحرانهای حاصل از حملهی مغولان در جوامع اسلامی. البته واضح است که کاربرد این روش بیشتر بررسی علت پیدایش، سیر تکوین، اظهار، و اثرات یک اندیشه را پوشش خواهد داد.
تذکر این نکته ضروری است که ما با انواع بحرانهای واقع، موهوم، جلی، خفی و... روبهرو هستیم. بحران موهوم یا تصور بحران، بیشتر از مقایسهی با جوامع پیشرفته یا مدینههای فاضله پیدا میشود; یعنی در واقع ممکن است جامعه در حد خود خیلی ساخته و پرداخته و آرام باشد، ولی در مقایسهها توقعات بالا میرود و توهم بحران مصداق پیدا میکند و خود این توهم نیز ممکن استبه عنوان منشا یک بحران واقعی نقش بازی کرده و مؤثر افتد.
● روش روانشناختی
این که چرا هنگامی که دو اندیشمند در یک جامعه و به سؤالات و بحرانهای یکسان، پاسخهای بعضا کاملا متفاوتی ارایه دادهاند، عدهای را وارد بحث «روانشناسی معرفت» نمود. مباحث روانکاوی «اریک اریکسون» که به زمینههای روانشناختی «گاندی» ، «لوتر» و «هیتلر» پرداخت، از کارهای شناخته شده در این روش به شمار میآید.
برخی روانکاوان معرفتبر این باورند. افرادی که عقدهی حقارت دارند، همواره به دنبال قدرت هستند. آقای «ترنر» نویسندهی کتاب «وبرو اسلام» ، در جایی میان «وبر» و «مارکس» به لحاظ تمایلات جنسی مقایسهای انجام داده است (۳) وی معتقد است: وبر از نظر جنسی ناموفق بود و همیشه احساس گناه میکرد. در مقابل مارکس فردی خوشگذران و دارای زندگی جنسی فعالی بوده است.
از آنجا که روانکاوی معرفت و اساسا خود روانکاوی مبنای تجربی و عقلانی صحیحی ندارد، در اندیشهی سیاسی چندان مورد توجه قرار نگرفته است. اساسا روانکاوی علم نیست، بلکه «شبیه علم» است; زیرا به شدت از ابطال تجربی میگریزد. از طرفی بیش از هر چیز دیگر خصلت «خودبنیان کن» دارد، زیرا چه بسا عدهای مدعی شوند که صاحبان این رهیافتخود در اثر «عقدهی ادیپ» چنین روش و نگرشی را ارایه دادهاند. به همین دلیل است که «یونگ» برجستهترین شاگرد «فروید» به جای عقدهی ادیپ، مفهوم «ضمیر ناخودآگاه جمعی» و «صور ازلی» را مطرح کرد که بر اساس آن میتوان ریشهی اندیشهها را در اعماق روح حقیقتجوی بشر دانست .
در هر صورت این روش اگر از حالت افراطی و غیبگویانهی هرمنوتیک کاهش معنا، و روانشناسانهی فرویدی به در آید و شیوهای معقول در پیش گیرد، حداکثر میتواند در مقامهای تبیینی بررسی اندیشه به کار آید و به برخی از سؤالات اندیشهای پاسخ بگوید و نهایتا در تکمیل سایر رهیافتها مؤثر افتد.
گفتنی است که «نخستین طرح از تعبیر روانشناختی اندیشه» توسط «ابن سبعین» (۶۱۴ - ۶۶۹ ق) در کتاب «بد المعارف» ارایه شده است. در این کتاب افکار «فارابی» ، «ابن سینا» ، «غزالی» و «ابن رشد» مورد تحلیل روانشناسانه قرار گرفته است. (۴)
● روش پدیدارشناختی
«پدیدارشناسی اندیشه» واکنشی در برابر سه رهیافت تجربی مذکور است. پدیدار شناسان چنین روشهایی را تحول گرایانه تلقی میکنند و بر آنند که به جای تبدیل دستگاههای فکری به مفاهیم دلخواه باید خود را آماده سازیم تا به فهم و سپس توصیف تفسیری اندیشهها نایل آییم. همین نکته میرساند که پدیدارشناسی جزو روشهای توصیف تفسیری است و به علل پیدایش، اظهار، تکوین و اثرات یک اندیشه چندان روی خوشی نشان نمیدهد. به هر حال پدیدارشناسی دو معنا دارد: یکی معنای قدیمی و گسترده که هر مطالعهی توصیفی را شامل میشود و دیگری معنای محدود قرن بیستمی که مبتنی بر نگرش پدیدارشناسی فلسفی «هوسرل» و دیگران است. اما آن چه در این تحقیق به کار میآید، یادآوری ویژگیهای پدیدارشناسی قرن بیستمی است:
الف) گرایش به توصیف به جای تبیین: این نوع پدیدارشناسی، تبیین را مانع فهم ماهیت پدیده میداند و بر این باور است که تبیین بدون نظریههای مفروض و مفاهیم فلسفی ناممکن است و استفاده از این پیشفرضها و مفاهیم، مانع درک صحیح و رسیدن به ماهیت پدیده میشود، از این رو صرفا به شهودی بیواسطه و توصیف مستقیم پدیدهها علاقه نشان میدهد. البته برای این کار باید خود را در شرایط شهود قرار داد، مانند در پرانتز قراردادن همهی پیشفرضها و همدلی با اندیشمند و پدیدههای انسانی - فرهنگی مورد مطالعه.
ب) مخالفتبا تحویل: تحویل، یعنی فروکاهش و تحلیل یک پدیدهی مرکب به اجزا و شرایط آن و نادیده گرفتن تفاوت کیفی آن پدیده با اجزاء و شرایطش. بنابراین اگر مثلا پدیدهای روانی را در غالب مفاهیم زیستشناسی بریزیم، مرتکب تحویل شدهایم که همواره مستلزم نوعی تحریف میباشد.
ج) تعلیق: یعنی خودداری دربارهی صدق و کذب یا حسن و قبح موضوع یا مسایل مورد بررسی یا حداقل در پرانتز قراردادن موقتی نقد جهت احتراز از پیشداوری که خود شرط همدلی نیز هست. این روش بیشتر در فهم معانی مؤثر است و ما در تحقیق حاضر سعی کردهایم تا حدودی از آن استفاده کنیم، زیرا به نظر ما تبیین جای خود را دارد و فهم معانی و مفاهیم و دستگاهگزارهای کار دیگری برای بررسی همه جانبهی یک اندیشه است. بنابراین این روش در کنار روش هرمنوتیک و برخی از روشهای تاویل قرآن کریم میتواند در مقام توصیف تفسیری اندیشهی سیاسی بیشترین کارآیی را داشته باشد.
● روش تحلیل منطقی
این روش به تاریخ و زمانهی اندیشمند و علل پیدایش، تکوین و اظهار اندیشه علاقهای ندارد و پدیدارشناسی، تفسیر و بازنگری نیز نمیکند. در مقابل، دستگاهگزارهای اندیشمند را کالبد شکافی مینماید تا تناقضات آن را بیرون کشیده و بر ملا کند. بنابراین اساسا به مقام توصیف تحلیلی و نقد اندیشه مربوط است.
کتاب «انسان و جامعه» نوشتهی «جان پلامناتس» مهمترین کار در روش فلسفهی تحلیلی آکسفوردی در باب اندیشهی سیاسی است. او از «ماکیاولی» به بعد با هر یک از متفکران بزرگ (مثل هگل و مارکس) چنین برخوردی کرده است. برای مثال در مورد مارکس نشان داده است که اگر ما بر اساس سخنان و نوشتههای خود مارکس پیش برویم، چیزی که به عنوان زیربنا ظاهر میشود، ساختار حقوقی جامعه است. ادعای او این است که لازمهی سخنان مارکس این است که تفاوت فئودالیته، استبداد شرقی و... در شیوهی استثمار بود، در غیر این صورت همه از حیث ابزار و شیوهی تولید شبیه هم بودند، ولی نظام حقوقی عوض میشود، و تکنولوژی مدرن صنعتی همان است که بود. (۵)
هدف فلاسفهی تحلیلی از به کار بردن این روش، افشاگری در باب فلسفهی سیاسی غیر تحلیلی است و این که انسجامی در هیچ یک از این فلسفهها یافت نمیشود. مفروض این روش این است که باید عناصر فلسفهی سیاسی یک فرد مانند هستیشناسی، معرفتشناسی و دیگر عناصر آن، وحدت و همخوانی داشته باشند. اگر این چنین بود، صرف نظر از این که اندیشهاش حقیقت دارد یا خیر، میتوان گفت که یک متفکر معتبر و شایسته است.
روش تحلیل منطقی یکی از دقیقترین روشهای توصیف تحلیلی و نقدی است و استفاده از آن جهت داشتن قدرت بهکارگیری منطق، حتی بیشتر از داشتن اطلاعات در زمینهی خود منطق ضرورت دارد. بنابراین اصل این روش که با منطق و اصول فقه ما قرابت دارد، میتواند یاور خوبی برای محقق تحلیلگر و نقاد اندیشه باشد، لکن چون علوم اسلامی کلاسیک در این زمینهها سخنهای شنیدنی و درخور فراوانی دارد، چندان به آن نیاز نداریم، به ویژه مبانی پوزیتیویستی آن که در نظر ما به کلی دفاعناپذیر است.
به نظر «دکتر مهدی حائری» نیز علم اصول ما از غربیها پیشرفتهتر است. وی بر این باور است که «یکی از چیزهایی که غربیها گم کردهاند و اساسا به آن دست نیافتهاند، این جا است و بر حسب اضطرار، گمشدهی آنها در علم اصول فقه اسلام مستتر است، زیرا ماهیت علم اصول چنان است که بر یک بحث آزاد از الفاظ انسانی - به معنی عام و نه الفاظ عربی یا فارسی یا انگلیسی... - استوار است. علم اصول لفظ را در سطح تفاهم انسانی فرض میکند.» (۶)
وی در توضیح بیشتر میافزاید: «اصول یک جریان تفکر آزاد است، حتی آزادتر از فلسفهی اسلامی، یک تفکر آزاد که به اصطلاح فاقد هر گونه اصل موضوعی است. در اصول دائما مساله و فکر تازه وارد کار میشود و این خصلت ذاتی آن است... [و] از بالاترین حد پویایی ذاتی خود برخوردار است.» (۷)
حائری معقتد است که باب الفاظ که در غرب با عنوان «سمانتیک» شناخته میشود، در منطق ما همواره مطرح بوده و فارابی آن را «شرح العبارة» نامیده است که در حقیقتیک میراث یونانی است. «حدود» ابن سینا نیز در همین رابطه است. کلیات خمس «فرفریوس» نیز به همین ترتیب و.....
به هر حال این مباحثبا سمانتیک نزدیک است، اما عین آن نیست، زیرا در سمانتیک مقصود اصلی الفاظی است که استعمال میشود; چه کلی و چه جزئی. برای مثال اسم اشاره که قدما آن را مطرح کردهاند، در حال حاضر هم از مسایل مهم سمانتیک است، و همین طور قضایای شرطیه است. خلاصه این که از نظر ایشان روش علم اصول بد نیست، اما محتوای آن باید به زبان نو افاده شود. اساسا ایشان «متدلوژی علم اسلامی را بسیار مترقیتر و کاملتر از متدلوژیهای فلسفهی غربی میداند». مثال ایشان، اگر چه چندان به بحث ما ربطی ندارد، اما توجه به آن میتواند افقهای تازهای نسبتبه سنتخودی ما بگشاید; مثلا علمای اسلامی معتقدند که تمامی موضوعات و مسایل را به سه عنصر تقسیمبندی کردهاند: ۱ - موضوعات; ۲ - مسایل; ۳ - مبادی. و با همین روش منظم پیش میروند و میپرسند: موضوع علم چیست؟ بعد مسایل و عوارض ذاتیهاش چیست؟ و... این روش بسیار منظمی است و حیف است از دستبرود.
به نظر ایشان «فلسفهی اسلامی بسیار متدیکتر از تفکرات جدید غرب است که گاه حتی برای علوم جدید نیز چنین متدهایی ندارند.» (۸)
● روش بازسازی هرمنوتیکی اندیشه
این روش از برخی جهات، واکنشی است در برابر روش وحدت بخش تکامل تاریخی که از نظر مبدعان و پیروان این روش، وحدت ادعایی در روش تاریخی یک وحدت کاذب است که محقق و مفسر به تاریخ اندیشه تحمیل میکند. هرمنوتیک نسبیگرا و نیمه ساختاری که مبنای معرفتشناختی این روش است، عقیده دارد که ما نمیتوانیم هیچ واقعیت عینی و هیچ معنای عمیق واقعیای را در هیچ متنی بیابیم. همین طور این پرسش را مطرح میکند که اساسا ما چگونه میتوانیم شخصی مانند افلاطون را بشناسیم؟ چه اطمینانی داریم که آن کسی که از او سخن میگوییم افلاطون واقعی است؟ آن چه هست اندیشهی محقق و مفسر است که در نهایت، افق نگاه خود را با افق نگاه افلاطون و زمانه ترکیب کرده است.
پیروان این روش، تاریخ اندیشه را از زاویهی علایق امروز خود بررسی میکنند و معتقدند که اساسا هیچ گریزی نیست که زمان حاضر را چون یک معضل اندیشهای پیش بکشیم و برای شناخت آن بکوشیم و مانند همهی فلاسفه با معضل زمان خود رو به رو شویم. از سوی دیگر، هر گونه دقت در سنت و افقهای معنایی گذشته، ناگزیر بحثی امروزی بوده و در چارچوب ادراک کنونی و افق دلالتهای امروز جای میگیرد. حال که از نظر اینان چنین است، بهتر آن است که این کار را آگاهانه انجام دهیم و بدانیم که دراین مکالمهی با سنت، نه تنها پاسخها امروزیاند، بلکه سؤالات نیز چنین هستند. (۹)
به نظر ما «پوپر» در «جامعهی باز و دشمنان آن» در مواردی از چنین روشی پیروی کرده است. اگرچه که او به مبانی هرمنوتیک نسبیگرا معتقد نباشد، زیرا اساسا هرمنوتیک نسبیگرا و نیمه ساختاری لزوما مبنای امروزی قرائت کردن سنت نیست. به هر حال در این دیدگاه، پوپر نمیتواند به عنوان یک شهروند «دولت - شهر» یونانی از افلاطون انتقاد کند، زیرا در افق دلالتهای فرهنگی یونان باستان جایی ندارد و زمانی هم که نقد پوپر از افلاطون از نظر ما درستیا غلط میآید، پیروان این هرمنوتیک برآنند که در این حالت نیز، با همین افق فکری امروزی با او موافقتیا مخالفت کردهایم و تاویل او را میپذیریم یا تاویل دیگری پیش میکشیم.
از دید پیروان هرمنوتیکی، روش امروزی کردن اندیشهی کهن به هیچ روی انکار دستاوردهای بررسی تاریخی نیست، اما فهم مباحث امروزی با روش تاریخی و قیاسهای آن را ممکن نمیداند. از مهمترین مبانی نظری این روش، اندیشههای «فوکو» است که تداوم تاریخی را افسانهای بیش نمیدانست و گسستهای معرفتی و به کارکردهای نامتعین صورتبندیهای دانایی متعارف باور داشت. همین طور «دلوز» ، «دریدا» و هرمنوتیکهای نسبی گرا مانند «کوهن» ، «فایرابند» ، «مانهایم» و دیگران که به مبنای معرفتشناختی و شکاکانهی این روش یاری رساندهاند.
اما به نظر میرسد اگر نسبیت نیمه ساختار گرایانه را که نوعا مبنای این روش است، به پرسش بخوانیم و واقعگرایی نسبی معرفت را بپذیریم، قطعا میتوانیم تفسیرهای امروزی مستند - و نه دلخواهانه - از اندیشههای دورانهای پیشین داشته باشیم و اطمینان حاصل کنیم که میتوانیم از این منظر تا حدی مثلا با افلاطون مفاهمه داشته باشیم و تا حد معینی به واقع برسیم و دربارهی آن به قضاوت بنشینیم. چنان که قبلا اشاره شد، زمانمندی و مکانداری اندیشهها مطلق نیست، بلکه امهات اندیشهها همواره بشری و فراتاریخی است.
در پایان میتوان گفت که روشهای مذکور هیچ کدام مطلق نیستند و به تنهایی ما را به کشف پردههای ابهام از «اندیشه» قادر نخواهند کرد، بلکه هر کدام به تنهایی میتواند به گوشهای از اندیشه پرداخته و سؤال ویژه و محدودی را پاسخ دهد. برای مثال روش تاریخی جایگاه تاریخی اندیشهی «اندیشمند مورد مطالعه» را آشکار میکند و روش جامعهشناسی نقش محیط و جامعه را پوشش میدهد و روش روانشناختی، سؤالات مربوط به اثرات و ویژگیهای روانی اندیشمند در نحوهی اندیشیدن و علل اظهار و نتایجخاص آن را میکاود، و روش پدیدار شناختی و هرمنوتیک ما را به فهم ماهیت اندیشه و امروزی دیدن آن نایل میسازد و روشهای منطقی میتواند در تحلیل ونقد منطقی کمک ما باشد.
۱. همایون همتی، «جامعهشناسی دین از دیدگاه استاد مطهری و دکتر شریعتی» نامهی فرهنگ، ش ۲۱، ص ۱۲۶، پینوشت ۱.
۲. توماس اسپریگنز، «فهم نظریههای سیاسی» ، ترجمهی فرهنگ رجایی، مؤسسهی انتشارات آگاه، چاپ و ویرایش دوم، زمستان ۱۳۷۰.
۳. حسین بشیریه، جزوهی گذری بر تحولات فکری قرن بیستم.
۴. هانری کربن، «تاریخ فلسفه اسلامی» ، ترجمهی جواد طباطبایی، ص ۳۲.
۵. حسین بشیریه، همان جزوه.
۶. دکتر مهدی حائری، «آفاق فلسفه» ، به کوشش مسعود رضوی، چاپ اول، تهران: نشر و پژوهش فرزان روز، ۱۳۷۹، ص ۱۱۷.
۷. همان، ص ۱۱۹
۸. همان، ص ۱۱۹ - ۱۲۴.
۹. رجوع شود به: حقیقت و زیبایی، بابک احمدی، چاپ اول، نشر مرکز، ۱۳۷۴، ص ۱۲ - ۲۰.
۲. توماس اسپریگنز، «فهم نظریههای سیاسی» ، ترجمهی فرهنگ رجایی، مؤسسهی انتشارات آگاه، چاپ و ویرایش دوم، زمستان ۱۳۷۰.
۳. حسین بشیریه، جزوهی گذری بر تحولات فکری قرن بیستم.
۴. هانری کربن، «تاریخ فلسفه اسلامی» ، ترجمهی جواد طباطبایی، ص ۳۲.
۵. حسین بشیریه، همان جزوه.
۶. دکتر مهدی حائری، «آفاق فلسفه» ، به کوشش مسعود رضوی، چاپ اول، تهران: نشر و پژوهش فرزان روز، ۱۳۷۹، ص ۱۱۷.
۷. همان، ص ۱۱۹
۸. همان، ص ۱۱۹ - ۱۲۴.
۹. رجوع شود به: حقیقت و زیبایی، بابک احمدی، چاپ اول، نشر مرکز، ۱۳۷۴، ص ۱۲ - ۲۰.
منبع : خبرگزاری فارس
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
تعمیر جک پارکینگ
خرید بلیط هواپیما
دولت حسین امیرعبداللهیان مجلس شورای اسلامی سیستان و بلوچستان افغانستان انتخابات امیرعبداللهیان عراق جنگ دولت سیزدهم حجاب مجلس
سیل ایران تهران هواشناسی سیلاب شهرداری تهران سازمان هواشناسی باران فضای مجازی آتش سوزی یسنا هلال احمر
خودرو قیمت دلار قیمت خودرو مسکن دلار بانک مرکزی قیمت طلا تورم ارز بازار خودرو حقوق بازنشستگان ایران خودرو
صدا و سیما مسعود اسکویی صداوسیما دفاع مقدس بی بی سی موسیقی مهران غفوریان تلویزیون ساواک سریال سینمای ایران تبلیغات
رژیم صهیونیستی جنگ غزه فلسطین اسرائیل حماس روسیه آمریکا ترکیه انگلیس اوکراین نوار غزه ایالات متحده آمریکا
فوتبال پرسپولیس استقلال سپاهان لیگ برتر رئال مادرید باشگاه استقلال جواد نکونام بازی علی خطیر باشگاه پرسپولیس بایرن مونیخ
هوش مصنوعی اینستاگرام آیفون دیابت اپل عکاسی ناسا موبایل گوگل تلفن همراه
سلامت استرس طب سنتی کبد چرب فشار خون گرما