پنجشنبه, ۱۳ دی, ۱۴۰۳ / 2 January, 2025
مجله ویستا

عدل با بی‌تقوایی اقامه می‌شود؟


عدل با بی‌تقوایی اقامه می‌شود؟
در گذشته‌های نه چندان دور خیلی از فعالین میادین مبارزه سیاسی و به ویژه روحانیونی که در خط مقدم مبارزه و همچنین در میان مردم حضور داشتند مخاطب نصایح و توصیه‌هایی از جانب افرادی بودند که هر چند نیات متفاوتی داشتند، ولی اکثراً ظاهری مصلحت اندیش و خیرخواهانه داشتند.
این افراد به مبارزین سیاسی در دوران ستمشاهی که مشی و مرام دینی و مذهبی داشتند و خود را مقید به همه احکام دین در مبارزه می‌دانستند، می‌گفتند: عالم سیاست عالم آلوده‌ای است که با دین و دینداری سازگاری ندارد و چرا شما که مقید به دین و آخرت هستید، وارد این دنیای مسئله دار می‌شوید. در این عالم (عالم سیاست) قدرت طلبی، تهمت زنی، غیبت، افترا، نامردی و ناجوانمردی و... کمترین و کوچکترین گناهانی است که مجاز و بلکه لازمه پیشرفت در دنیای سیاست است و شماها که اینها را گناه کبیره می‌دانید، چرا در این وادی وارد می‌شوید و همه بارها این جواب را از علما و روحانیون و مبارزین سیاسی مذهبی شنیده و می‌شنوند که سیاست متدینین و مشی سیاسی دینداران عالمی متفاوت است و در این عالم اخلاق اسلامی حاکم بر همه منویات سیاسی است و احکام دینی میزان سنجش صحت اقدامات سیاسی و تلاش و نیت برای خدمت بیشتر به مردم و بندگان خداوند جایگزین قدرت طلبی است.
جملات رسا و بلندی از بزرگان دینی در این زمینه و تأکید آنها برای رعایت اخلاق در سیاست و پایبندی به اخلاق اسلامی مطرح و زینت بخش تابلوها و نگارش‌های زیبا و هنری شده است. در تاریخ حکومت دینداران هم در مقاطعی کوتاه نمونه‌هایی از این نوع سیاست و سیاستمداران را شاهد بوده ایم. این بحث ادامه داشت تا اینکه انقلاب اسلامی پیروز شد و حاکمیت در کشور ایران بنا به خواست و اصرار مردم به دینداران سپرده شد. اوایل انقلاب حضور در مسئولیت‌های حکومتی بنا به اصرار توسط افراد پذیرفته می‌شد به هرکسی مسئولیتی پیشنهاد می‌شد از ترس اینکه مبادا نتواند به وظیفه خود به خوبی عمل کند یا نتواند عدالت را رعایت کند یا مبادا دچار تکبر و غرور شود و از این قبیل طرفه می‌رفت، شاید مسئولیت را به دیگری محول کنند.
رعایت اخلاق اسلامی، سعی در مشی و عملکرد عادلانه، تواضع و فروتنی در برخورد با زیردست و مردم، آزادگی و حریت در اظهار نظر، پرهیز از تملق و چاپلوسی در برخورد با بالادست، عدم دلبستگی به مسئولیت و آنچه با آن بود، عدم تلاش برای توسعه مسئولیت و دوری از قدرت طلبی و استبداد رأی نشانه‌های بارز و محسوسی بود که در اکثر مدیران متدین که به اصرار دیگران مسئولیت پذیرفته بودند دیده می‌شد. همه بدون شک معتقد بودند که هدف وسیله را توجیه نمی‌کند، هر چند هدف مقدس باشد، تا چه برسد به اهداف دنیایی و قدرت طلبی.
گرچه رگه‌های ناخالصی نیز در همان اوایل پیروزی انقلاب در سطوح مدیریتی کشور و به ویژه سطوح بالا دیده شد و وجود داشت که با اهداف و نیات خاصی مسئولیت‌ها را گرفته و بدنبال توسعه آن بودند. عناصری مثل بنی صدر، قطب زاده بعضی اعضاء کابینه، بعضی استاندارها و موارد دیگری بودند که خلاف مسیر کلی مدیریت انقلابی و متدین کشور حرکت می‌کردند و از فضای اعتماد و حسن ظن مدیران متدین هم سوء استفاده کردند اما آن سالهای اولی و بخصوص تا سالها بعد در نهادهای انقلابی و بویژه در میادین دفاع مقدس و خدمات جهاد سازندگی به وضوح مسئولین، سیاستمداران و مدیران متخلق به اخلاق اسلامی که به تأسی از رهبران دینی و روحانی خود و به ویژه امام امت پایبند به اصول اخلاقی و اسلامی بودند دیده می‌شدند و بسیار هم محبوب دل مردم و خدمتگزار آنها بودند.
این فضا را از این بابت یادآوری کردم که بدانیم سیاست همراه با اخلاق و دیانت چیز غیر ممکنی نیست اما متأسفانه به مرور که از روزهای اولی انقلاب فاصله گرفتیم آفتهایی به این ارزش‌های گرانبها لطمه وارد کرده و مرتب آنرا تضعیف می‌کند باید اعتراف کنیم که فرهنگ انتخاباتی بجز در یکی دو دوره اول یکی از میادین ترویج این بداخلاقی‌ها بوده است. متوسل شدن به شیوه‌های غیر اخلاقی، تخریب چهره رقبا، تعریف و القاب اغراق آمیز و... راههایی برای رسیدن به کرسی نمایندگی یا بعضی مسئولیت‌های دیگر به تدریج در کشور رایج شد عدم اتخاذ تدابیر موثر برای جلوگیری از این روشها بتدریج به آنها مشروعیت بخشیده و عرف قابل قبولی شده است و متأسفیم که امروزه شاهد هستیم مدیران سطوح بالایی در کشور با استفاده از امکانات حکومتی و تریبون‌های ملی برای پیشبرد اهداف خود که قطعاً مقدس هم نیستند به راحتی به رقبا، به مخالفین، به مستقلین و به هر کسی که با او نیستند، با تهمت و افترا و اتهام بی‌اساس هجمه می‌کنند و نه تنها این اخلاق ناپسند به صورت فراگیر مورد نکوهش قرار نمی‌گیرد، بلکه در محافل و بعضی حامیان متملق، تحسین هم می‌شود.
ما را و مدیران ما را چه شده است که فکر می‌کنند دیگر اصل «هدف وسیله را توجیه نمی‌کند» عمرش به سر آمده! آنها را چه می‌شود که فکر می‌کنند بقا آنها در تخریب دیگران است! چگونه به خود مجوز تهمت زدن به دیگران می‌دهند در حالی که تهمت از غیبت بدتر و غیبت از زنا بدتر است! آیا حتی اگر هدف به جای قدرت طلبی بیشتر و توسعه حوزه نفوذ و قدرت و فراهم کردن لوازم خودکامگی خدمت به مردم و اقامه عدل هم باشد این مجوزی برای تهمت‌های ناروا زدن به دیگران آن هم در تریبون‌های عمومی می‌شود؟
تذکر به جایی در نامه اخیر برادرمان آقای دکتر محسن رضایی به روزنامه کیهان در همین باب بود که ذکر آن خالی از لطف نیست. «متأسفانه امروز تخریب، تهمت و افترا، ابزاری برای اظهار وجود عده‌ای در عالم سیاست شده است، امیدواریم همه مراقبت کنیم تا به نظام و مردم آسیبی وارد نشود و بدانیم خطر ایمان بدون تقوی در سیاست کمتر از جاسوسی برای بیگانگان نیست.»
آیا عدل می‌تواند به دست افراد بی تقوی اقامه شود آیا بی تقوایی، بد اخلاقی، قدرت طلبی توسط یک صاحب قدرت عین بی عدالتی و عین ظلم نیست؟ پس چگونه این وسیله می‌تواند هدف عدالت را محقق کند؟ اگر در کشور به این گستردگی دستگاه قضائی و قضاوت درست شده برای اثبات اتهام و مجازات مجرم و اقامه عدل و احقاق حقوق مظلوم پس چرا یک مدیر به خود اجازه می‌دهد به جای پلیس و دادسرا و قاضی و مجری حکم و همه عمل کرده و حکم صادر کند و اسم آن را هم عدالتخواهی بگذارد و هر مخالفتی با این بداخلاقی را هم ضد عدالت و عامل بیگانه و دشمن ملت و مانع پیشرفت معرفی کند؟ و بدتر از آن چرا در مقابل توسعه چنین فرهنگ غلطی که مطمئناً همه دینداران در بطلان آن تردیدی ندارند سکوت و حتی بعضی مواقع تحسین دیده می‌شود ویژگی منحصر به فرد نظام اسلامی قبل از هر چیز همین تلازم تقوی و اخلاق با سیاست است و گرنه سیاست بدون رعایت اخلاق و تقوی همانی است که همانطور که در صدر این نوشتار ذکر شد متدینین را از ورود به آن نهی می‌کردند.
امیرعلی امیری
منبع : رودسر نیوز