شنبه, ۱۲ خرداد, ۱۴۰۳ / 1 June, 2024
مجله ویستا
شیر و شراب
با دست و روی خونین به كنار نهر آب رسید. نگاهی به آب انداخت: قطرههای خونِ آخرین قربانی، روی صورتش مانده بود. سرش را در آب فرو برد و چند بار تكان داد. بعد تن بزرگ و كوه مانندش را كِش داد و پنجههایش را در آب نهر شست.
نسیمی از راه رسید و یال مرطوبش را نوازش داد. احساسی از خرسندی و بینیازی، همهٔ وجودش را دربرگرفت. از سر شوق نعرهای كشید. چند پرنده پر كشیدند و چند پر از بالهایشان جدا شد و بر زمین افتاد. آهویی رمید؛ خرگوشی ترسید، و طوطی بچهای جیغ كشید. گوزنی سراسیمه گریخت، و شاخهایش به شاخههای درختچهای گیر كرد و گرفتار شد.
از كنار نهر دور شد. همه چیز شادی آور و دلپذیر بود: زمانی مناسب، برای گشت و گذار، زیر پا گذاشتن جنگل، و جا به جا كردن قربانی در شكم؛ تا گوشت او بسوزد و هضم شود؛ و نعرهاش، زورِ پنجههایش و برندگی دندانهایش افزون گردد.
با هر قدم كه بر میداشت حیوانی از برابرش میگریخت و صدای ترسآلودی از گوشهای برمیخاست.
قدمزنان پیش میرفت؛ كه بوی مطبوعی او را به خود خواند: بوی گوشت سوخته؛ بوی كباب. سیر بود. به هیچ غذایی میل نداشت. اما چیزی، از روی كنجكاوی، او را به سوی بوی مطبوع میكشید.
ایستاد و سر چرخاند و بو كشید و در هوای ملایم عصرگاهی، بوی كباب را دنبال كرد.
به جایی رسید كه چند هیزم نیمسوخته، یك تكه گوشت نیم خورده و پیالهای با مایعی سرخ فام بر جای مانده بود. صدای قهقههٔ چند آدمی كه از آنجا دور میشدند، لحظهای درجا لرزاندش. ولی صداها دور و دورتر میشدند؛ و او، آنجا، تنهای تنها بود.
گوشت نیمخورده، اشتهایش را به خود نخواند؛ اما پیاله و مایع سرخفام، نگاهش را به سوی خود كشید.
سر به پیاله نزدیك كرد. چند مگس و زنبور كه دور آن جولان میدادند، از برابر چهرهٔ ترسناك او دور شدند. سر به پیاله نزدیك كرد؛ آن قدر كه دیگر تصویر خود را هم در آن میدید. زبان از دهان بیرون كرد و در مایع سرخفام فرو برد. زبانش كمی سوخت. ولی هرچه بود، برایش تازگی داشت. با آنچه كه تا آنوقت از نهر و بركه نوشیده بود، تفاوت داشت. مایعی چسبناك، كه آرواره بزرگ و سنگینش را نرمش داد.
این بار بیشتر، از مایع سرخفام نوشید. هر چه پیش میرفت گرمایی تازه و ناشناخته، بیشتر در تنش میدوید. گرمایی نه چون گرمای صحرا و بیشه و گرمای دمكردهٔ جنگل؛ گرمایی كه تنش را آن به آن سبكتر میكرد، و میل به برخاستن از زمین را در تن او جاری میساخت.
سر از پیاله كه بیرون آورد، دیگر شیر نبود. پرندهای بود سبكبال، كه بیهیچ مانعی به هر جا پرواز میكرد. پاهایش چون بال پرندگان، او را به این سو و آنسو میبردند، و یالهایش چون پر پرندگان، با وزش نسیم میرقصیدند. نعره در گلویش خاموش شد و لبخندی كه نمیدانست از كجا آمد، لبهایش را از هم گشود. ناگاه همه را به خود نزدیك دید: گوزنی كه شاخهایش او را گرفتار كرده بود خود را رها ساخت و پیش آمد. از او نمیترسید و چابك میدوید. گوزن آمد و با شاخهایش محكم بر شكم او كوفت.
شیر دردی احساس نكرد. گویی یكی تنش را خاراند. آهویی آمد و با سُم، محكم بر صورت او كوبید. شیر دردی نكشید تا بر آشوبد و آهو را بترساند. دَم به دَم بدنش گرمتر میشد و زمینی بودن را فراموش میكرد. خرگوشی دُمش را گاز گرفت. موشی بر پشت او سوار شد و مسخرگی آغاز كرد. گورخری پیش روی او شروع به رقصیدن كرد. طوطیان، جیغ كشان میخندیدند. میمونها به سرش میوههای جنگلی میزدند و آب دهان بر او میانداختند.
قدم به قدم میرفت و از خود بیخودتر میشد. دیگر او نبود. اویِ او در پیاله جا مانده بود. جنگل پی در پی دور سرش میچرخید: چهرههای حیوانهای جنگلی چون صورتكهایی كج و كوله و مسخره، او را میخنداندند. دیگر رو به رویش جنگل نبود. جنگل برایش بود و نبود. همه چیز بین زمین و آسمان سرگردان بود.
ناگهان به خود آمد. از آسمان به زمین افتاد. بیآنكه بخواهد پیش میرفت. خواست به عقب بازگردد؛ اما دیگر دیر شده بود. پرتگاهی دهان باز كرده بود...
محمد میر کیانی
منبع : سورۀ مهر
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
پیچ و مهره پارس سهند
تعمیر جک پارکینگ
خرید بلیط هواپیما
دورههای مدیریتی دانشگاه تهران
انتخابات ریاست جمهوری انتخابات علی لاریجانی انتخابات ریاست جمهوری 1403 ایران انتخابات ریاست جمهوری چهاردهم ریاست جمهوری سعید جلیلی مجلس شورای اسلامی مجلس دوازدهم وزارت کشور دولت
هواشناسی آموزش و پرورش سلامت پلیس تهران سازمان هواشناسی مشهد بازنشستگان وزارت بهداشت شهرداری تهران قتل گرما
ترکیه برق دولت سیزدهم قیمت خودرو قیمت طلا ایران خودرو قیمت دلار مسکن بازار خودرو بانک مرکزی دلار مالیات
احسان علیخانی تلویزیون رسانه ملی سینمای ایران حامیم سینما شهید اینستاگرام بازیگر
هواپیما وزارت علوم
رژیم صهیونیستی جو بایدن غزه فلسطین آمریکا روسیه جنگ غزه دونالد ترامپ یمن رفح اوکراین چین
فوتبال پرسپولیس استقلال لیگ برتر جواد نکونام رئال مادرید لیگ برتر ایران باشگاه استقلال باشگاه پرسپولیس بازی سردار آزمون پیکان
هوش مصنوعی گوگل ایلان ماسک سامسونگ ماهواره جنگنده تلگرام ناسا
رژیم غذایی سرطان سازمان غذا و دارو سرطان ریه