جمعه, ۱۵ تیر, ۱۴۰۳ / 5 July, 2024
مجله ویستا

بررسی نگاه «ویلیام چیتیک» به «خیال» از منظر ابن عربی


بررسی نگاه «ویلیام چیتیک» به «خیال» از منظر ابن عربی
چیتیك در كتاب مذكور سعی دارد یك دوره كامل از جهان بینی ابن عربی را به دست دهد و در شیوه شناخت، تحول و انقلابی بزرگ در جهان معاصر به عمل آورد. وی معتقد است كه غرب با نشناختن عالم واسطه خیال، بین عالم حس و عالم عقل، دچار مسأله عظیمی شد كه یكی از این مسائل عظیم تقابل میان عقل و دین است.
دكتر قاسم كاكایی، مترجم كتاب عوالم خیال، در خصوص این اثر گفت: كتاب عوالم خیال در حقیقت مجموعه ده مقاله از ویلیام چیتیك است كه او آنها را تركیب كرده و ویراسته است و گویا با این كار مقاله جدیدی را ارائه كرده است. به رغم حجم كم این اثر، این كتاب در حقیقت یك دوره كامل از جهان بینی ابن عربی و حداقل این كه در خصوص سه اصل توحید، نبوت و معاد از نظر وی توضیحات كافی و وافی ای ارائه می دهد. او بحث وحدت وجود را بسیار موجز به عنوان اصل توحید بیان می كند و با انسان كامل به بحث نبوت می پردازد چیتیك بحثی از معادشناسی ابن عربی ارائه می دهد كه جای آن در آثار فارسی خالی است و كمتر كتابی را می توان یافت كه در بحث معادشناسی ابن عربی به پرباری عوالم خیال باشد.
وی در خصوص بحث اختلاف ادیان كه در كتاب عوالم خیال طرح شده تصریح كرد: او برای بیان اختلاف ادیان ابتدا به تعریف دین و چیستی آن می پردازد. برای شناخت دین نیازمند شناخت انسانیم چرا كه دین برای انسان است و اگر بخواهیم انسان را بشناسیم، باید كمال انسان را بشناسیم كه دین برای كمال انسان است. برای تعریف كمال انسان، باید معرفت را تعریف كنیم و به مناسبت اقسام معرفتی را كه از نظر ابن عربی انسان می تواند بیاید، چیتیك مطرح می كند، از نظر وی این معارف عبارتند از: معرفت حسی، معرفت عقلی و معرفت خیالی. از نظر ابن عربی مهمترین معرفت بشری، معرفت خیالی است. ابن عربی معتقد است كسی كه خیال را نشناسد، هیچ شناختی ندارد و خیال را با كشف مرتبط می كند، به همین مناسبت چیتیك ابتدا مسیر دوگانه معرفت را در غرب و شرق تصویر می كند و از این طریق مقایسه ای میان ابن عربی و ابن رشد می كند.او خط تفكر غرب را ادامه تفكر ابن رشد می داند و خط تفكر شرق و آن چه در جهان اسلام مطرح است، به شكلی وامدار ابن عربی می شمرد.
دكتر كاكایی درباره عدم توجه مشرقیان به ابن رشد از نظر چیتیك اظهار داشت: از نظر چیتیك ابن رشد و مشائیان به خیال نپرداختند و بحث خیال را به شكل خاصی مطرح نكردند و ابن عربی به خیال كه معرفت عظیمی در معارف بشری است، پرداخت و دستاوردهایی كه غرب آن را از دست داد، شرق حفظ كرد. به تعبیر چیتیك و كوربن غرب با نشناختن عالم واسطه خیال بین عالم حس و عالم عقل، یا به سوی حس رفتند و یا به سمت عقل، اما عالم خیال را نشناختند و با از دست دادن عالم خیال غرب دچار مسأله عظیمی شد. تقابل میان عقل و دین ناشی از نشناختن عالم خیال است. در صورتی كه اگر عالم خیال را بشناسیم بحث معرفت دینی صورت دیگری می گیرد. اگر این عالم شناخته شود حتی بحث پلورالیسم به نوع دیگری نمود می یابد.
به زعم چیتیك ابن عربی قهرمان خیال است و غایت مطلوب ابن عربی، عالم خیال است و فرا رفتن از عالم خیال را حتی اگر شدنی باشد، در عرفان مطلوب نمی داند. خیال در چهار معنا به كار رفته است:
۱-كل عالم و ماسوی الله خیال است كه میان وجود و عدم قرار دارد.۲- خیال منفصل كه واسطه میان عالم ناسوت و عالم عقل است.۳- وجود انسان خیال است چرا كه بین روح و بدن قرار دارد، نه این است و نه آن و هم این است و هم آن. ۴- ادراك انسان كه بین ادراك عقلی و ادراك حسی است و خیال متصل است.
وی در ادامه سخنان خود افزود: خیال هم گرفتاری های خاص خود را دارد كه انسان را گاه به خطا می افكند. همانطور كه ادراك حسی و عقلی با اندكی تسامح خطا می كنند چرا كه ابن عربی معتقد است كه دخالت عقل یا وهم اشتباه یا خطای شهود را سبب می شود. اینجاست كه هر كسی خدا را متعاقب با مزاج و طبع خود می شناسد و به خدا رنگ می دهد و او را به رنگ خود در می آورد و خدا را در آینه خود می بیند و چه بسا مرتكب اشتباه شود. اینجاست كه باید خدا را در آینه انسان كامل كه نبی است دید. من باید خدا را در آینه شریعت ببینیم كه در درك حل مسائل خیال به من كمك می كند. از طرفی كامل ترین آینه ای كه خدا را در آن می توان به كمال دید، آینه ختمی مرتبت است.
دكتر كاكایی با اشاره به تفاوت نظر ابن عربی با پلورالیستها درخصوص كثرت ادیان اظهار داشت: چیتیك به تبعیت از ابن عربی می گوید كه نه افراط را در مسأله گفت وگوی ادیان می پذیرد كه هر كسی حق تكفیر دیگری را داشته باشد و نه تفریط را كه مرز میان اسلام و كفر برداشته شود.
او معتقد است كه در شریعت ختمی مرتبت، انسان به مقام بی مقامی می رسد. انسانی كه به چنین مقامی دست می یابد، هیچ جا نایستاده است. حتی انبیاء هم كه انسان كامل در ظرف وجودی خود هستند، یك مقامی را پررنگ تر از سایر مقام ها نشان داده اند. مقام بی مقامی یعنی واجد تمام مقامات بودن اما به هیچ مقامی مقید نبودن. اگر شریعت ختمی مرتبت مقام بی مقامی است از یك منظر تمام شرایع حق هستند چرا كه همگی جلوه های خدا در آینه خاص اند. از منظر دیگر اگر كسی در این مقام كه رنگی ندارد قرار بگیرد شرایع دیگر غیر از آن می تواند باطل باشد چرا كه رنگ گرفته است. پس پارادوكس همیشگی ابن عربی در این مسأله بیان می شود. اگر چه ابن عربی معتقد است كه «راههای به سوی خدا به عدد نفس های مردم است» اما هر كس خدا را در آینه خود می بیند در حالی كه می بایست خدا را در آینه شریعت دید.
صراط های به سمت خدا عبارتند از: صراط الله كه تمام موجودات در این صراط قرار دارند، حتی شیطان نیز در این صراط است. صراط دیگر، صراط منعم است كه این صراط دایره تنگ تری نسبت به صراط الله دارد و در میان صراط های منعم، صراط محمد(ص) است. بنابراین دعوت كلی ابن عربی به صراط پیامبر است و نمی توان ابن عربی را پلورالیست نامید.
در ادامه نشست دكتر غلامرضا اعوانی در خصوص اختلاف ادیان گفت: دنیای امروز، دنیای شناخت ادیان است و بنابراین مسأله اختلاف ادیان و حقانیت ادیان مسأله مهمی است كه ابن عربی برای جهان امروز حرف هایی برای گفتن دارد و مطالب قابل تأملی در این خصوص بیان كرده است.
دكتر اعوانی ضمن اشاره به آثار پروفسور چیتیك و بیان خاطراتی از ایشان در خصوص ابن عربی و ابن رشد گفت: ملاقات ابن عربی و ابن رشد سمبلیك و تاریخی است و گویی واقعه ای است كه تمدن شرق و اسلام را از غرب جدا كرده است. گویی مقدر چنین بود كه ابن رشد در عالم اسلام ناشناخته بماند، حتی در غرب، در اندلس، هم زیاد با آثار او آشنا نبودند اما آثار او به زبان لاتین و عربی ترجمه شد و غرب وارث او شد و مقدر چنین بود كه ابن عربی بعد از ترك اندلس در شرق مطرح شود.
وی ضمن اشاره به مترجمان آثار ابن عربی و ابن عربی شناسان، درباره ابن عربی اظهار داشت: ابن عربی را واضع عرفان نظری دانسته اند اما بین نظر و عمل چندان تفاوتی نیست و این دو در حقیقت وحدت دارند، هر چند امروزه به تفكیك این دو حوزه پرداخته ایم اما مسائل نظری را او فراوان مطرح كرده است. با وجود این در عرفان نباید وجه نظری را از وجه عملی جدا كرد چرا كه اینها لازم و ملزوم یكدیگرند. او با استفاده از باطن وحی فهم بسیار ممتازی از دین ارائه می دهد. ابن عربی حافظ حدیث بود و مدت های بسیاری از عمر خود را صرف یادگیری حدیث كرده است. بنابراین از باطن وحی بهره برده و افق های جدیدی را بازگو می كند.
دكتر اعوانی درباره وحدت وجود در آثار ابن عربی تصریح كرد: لفظ وحدت وجود در آثار ابن عربی و شارحانش یافت نمی شود و این لفظ به اعتقاد چیتیك از سوی مخالفان ابن عربی برای كوبیدن او باب شد. از جمله این افراد می توان به ابن تیمیه اشاره كرد.
وی ضمن اشاره به آدم و عالم به عنوان صورت حق و جایگاه چنین تفكری در اندیشه ابن عربی، اظهار داشت: عالم وجه خداست و خدا در آن ظاهر شده است تا شناخته شود. بنابراین انسان كامل به عنوان صورت كامل الهی مطرح است. او در قسمتی از اندیشه های خود به تخلق به اخلاق یا صفات الهی می پردازد و توضیح می دهد كه انسان در طی سیر و سلوك خود متخلق به خلقی می شود.
دكتر اعوانی درباره مسأله ولایت اظهار داشت: در خصوص ختم ولایت مطالب بسیاری مطرح شده است و او قائل به اقسام ولایت است و اساساً نبوت بدون ولایت ممكن نیست چرا كه باطن هر نبوت، ولایت است. بنابراین امت هر رسولی، وارثان او و وارثان ولایت او هستند و چون امت اسلامی جامع تمام شرایط است، همه انواع ولایت در این امت دیده می شود. حتی ختم این ولایات نیز در این امت دیده می شود.
وی در خصوص كتاب عوالم خیال گفت: این اثر، كتاب بسیار ارزنده ای است و مطالب و مراجع آن بسیار در خور توجه هستند و مولف برای نگارش آن تلاش بسیاری كرده است و با این اثر مسائل پیچیده ابن عربی را ساده كرده است. به زبان روز نوشته شده و پاسخگوی بسیاری از مسائل امروزین است. مباحثی در خصوص كلام و فلسفه در این كتاب طرح شده كه برای خوانندگان بسیار مفید است. نكته در خور توجه این اثر این است كه مترجم علاوه بر حواشی مؤلف، مطالبی را بر اثر افزوده اند كه بسیار قابل تقدیر است.
منبع : روزنامه همشهری