جمعه, ۱۴ دی, ۱۴۰۳ / 3 January, 2025
مجله ویستا
هجرت اندیشه اعتدالی
اجرای مراسم عبادی نماز برای مسعود کاچماز ـ یک معلم مسلمان ترکیهای ـ در پاکستان آسان نیست. او برای انجام این کار یک مسجدی که نزدیک منزلش بود را امتحان کرد اما در طبقه همکف آن پرچم دانمارک و اسرائیل بر روی زمین نقاشی شده بود تا مردمی که از آنجا عبور میکنند از روی این پرچمها بگذرند. مسجدی که او نزدیک آن کار میکند به کاچماز هشدار داده بود که دیگر با کراوات هرگز بازنگردد. پاکستانیها بر این باورند که او مسلمان نیست چرا که ریش در صورت ندارد. کاچماز میگوید: « بزن، ببند و بکش؛ این سوءبرداشتی از اسلام است.» اما این نگرش در پاکستان متداول است؛ جایی که مدارس آن با پولهای عربستان تغذیه میشود و ریشه آن هم به دهه ۱۹۸۰ بازمیگردد. همین موجب گسترش اسلام رادیکال در تمام بخشهای جامعه این کشور فقیر شده است. با نرخ سواد ۵۰ درصد و سیستم مدارس عمومی در حال نابودی، این کشور بهویژه آسیبپذیر است.
آقای کاچماز جزء گروه تحصیلکردگان ترکیهای است که با رویکرد کاملا متفاوتی از اسلام به پاکستان گام گذاشتهاند. رویکرد آنها میانهروانه و انعطافپذیر بوده و در عین حالی که از غرب متمایز است اما به راحتی همزیستی مسالمتآمیزی با آن دارد. کاچماز و گروهش این رویکرد میانهروانه را در مدارس پاکستان ترویج میکنند؛ رویکردی که اکنون در بیش از ۸۰ کشور ـ اعم از مسلمان و مسیحی ـ برقرار شده است.
تلاشهای این گروه ترکیهای در کشور هستهای پاکستان که ثبات و آسیبپذیریاش در برابر بنیادگرایی دغدغه خاطر اصلی سیاست خارجی آمریکا شده است بسیار مهم است. مناطق قبیلهای این کشور به مثابه پایگاهی برای طالبان و القاعده است و مبارزه با بنیادگرایی غالبا متکی به جوانان و آموزشهایی است که آنها دریافت میکنند اما در حال حاضر آنگونه آموزش بسیار ضعیف است. پاکستانیهای فقیر از استطاعت مالی برای فرستادن فرزندان خود به مدارس دولتی برخوردار نیستند؛ مدارسی که هر چند رایگان است اما برای کتابها و اونیفورمها باید مبالغی پرداخت شود. برخی فرزندان خود را به مدارس و حوزههای مذهبی میفرستند که در آن همچون سازمانهای خیریهای، غذا و پوشش رایگان است. بسیاری هستند که تدریس میکنند اما شیوه تدریس برخی دیگر آموزش رادیکال است. در عین حال، طبقه متوسط در حال ظهور مدارس دولتی ـ که هرج و مرجگونه بوده و به لحاظ مالی در فقر و فلاکت هستند ـ را رد میکند و از مجموعهای از مدارس خصوصی جدید استفاده میکند.
مدارس ترکیهای که از یک دهه پیش افتتاح شده و در حال حاضر در هفت شهر پاکستان گسترده شدهاند، نمیتوانند این کشور را به تنهایی تغییر دهند اما در عوض رویکردی جایگزین را ارائه میدهند که میتواند به کاهش تاثیر افراطگرایان اسلامی کمک کند. این گروه معلمان ترکیهای یک فهرست مجهز دروس غربی را به زبان انگلیسی تدریس میکنند؛ از ریاضی و علوم گرفته تا ادبیات انگلیسی و شکسپیر. آنها دروس مذهبی را - فراتر از آنچه که در کلاس مطالعات اسلامی ارائه میشود و از سوی دولت اجباری است - تدریس نمیکنند. به هر روی، بر خلاف مدارس خصوصی به سبک انگلستان، این معلمان اسلام را در خوابگاههای خود، جایی که معلمان مثالهایی در مورد سبک زندگی و عبادت ارائه میدهند، ترغیب و تشویق میکنند.
ارماک آیتاو ـ یک ترک که در یکی از این مدارس جدید کار میکند ـ میگوید: «بگذارید هر آنچه را که غرب از علوم دارد فرزندان ما نیز داشته باشند اما به فرزندانمان اجازه دهیم که مذهب خود را هم داشته باشند.» این رویکرد خواسته والدین پاکستانی است که دوست دارند فرزندانشان ظرفیت رقابت با غرب را داشته باشند اما بدون اینکه هویت خود را به غرب ببازند. اللهداد نیازی ـ یک استاد بازنشسته زبان اردو در کویته ـ میگوید: « مدارس خصوصی نمیتوانند از فرزندان ما مسلمانان خوبی بسازند. مدارس مذهبی نمیتوانند آموزش مدرن به فرزندانمان بیاموزند. اما مدارس ترکی هر دو را انجام میدهند.» این مدل، ایدهای است از « فتحالله گولن » دانشمند اسلامی ترک؛ یک واعظ با میلیونها هوادار در ترکیه. آقای گولن برخاسته از سنت « صوفیسم » یا صوفیگری اسلامی است. او پس از اینکه با مسوولان سکولار ترک به اختلاف برخورد، از سال ۲۰۰۰ تاکنون دوران تبعید را در ایالات متحده میگذراند.
ارماک آیتاو میگوید: «ایده آقای گولن این است که مذهب بدون علم به رادیکالیسم میگراید و علم بدون مذهب کور بوده و جهان را با خطر مواجه میسازد.» این مدارس فلسفه صوفی ترکی را به مرحله عمل آوردهاند که طی قرن گذشته پس از اینکه آتاتورک خلافت اسلامی را در دهه ۱۹۲۰ کنار زد، جدیدترین رویکرد و شکل مدرن خود را یافت. پاسخ متفکران اسلامی نیز تلاش برای تلفیق علوم غربی با باور و عقیدهای بود که خود از آن دفاع میکردند. در دهه ۱۹۵۰، زمانی که متفکران اسلامی عرب مثل سید قطب به شدت غرب را نفی میکردند، ترکهایی همچون سعید نورسی در پی راهی برای همزیستی مسالمتآمیز با غرب بودند. در کراچی، شهری که کشمکشهای خاص خود را با رادیکالیسم دارد ـ دانیل پرل گزارشگر آمریکایی در آنجا کشته شد و گفته میشود مدرسه مذهبی و معروف Binori پناهگاه اسامه بنلادن است ـ این دو رویکرد بهطور روزمره با هم در تضادند. مدرسه ترک در یک محله فقیرنشین در جنوب شهر واقع است، جایی که ساکنان آن عمدتا پشتون هستند و پشتونها نیز یک گروه قومی ـ قبیلهای قوی هستند که اقلیت فقیر آن جزء آسیبپذیرترینها در برابر رادیکالیسم بودهاند. کاچماز، که ۱۰ ماه پیش مدیر این مدرسه بود، در همان لحظه شروع به کار دچار مشکل شد. افراد محلی نسبت به ترکها سوءظن داشتند؛ ترکهایی که با کراواتهای خود و صورتهای سفید اصلاحکرده بیشتر شبیه معلمانی از قلب آمریکا به نظر میآمدند .
علی شوکت، معاون مدرسه که یک پاکستانی است میگوید: « آنها [مردم پاکستان] چندین بار از من پرسیدند: آیا آنها [ترکها] مسلمان هستند؟ آیا آنها نماز میخوانند؟ آیا در شبهنگام به استعمال نوشیدنیهای غیراسلامی میپردازند؟» در نزدیکی ورودی مدرسه محل جمعآوری زباله بود که محل تجمع حیوانات نیز شده بود و کاچماز از رهبر مذهبی محلی درخواست کرده بود که مردم را بسیج کند تا زبالههای خود را نزدیک مدرسه خالی نکنند اما فایدهای نداشت. کاچماز که از این کار به غضب آمده بود یک حدیث بر دیوار بیرونی مدرسه نوشت که: « نظافت از ایمان است ». وقتی او نماز خود را در مسجد به اتمام رساند دو مرد جوان او را تا بیرون مسجد دنبال کردند و به او هشدار دادند که دیگر با کراوات حق بازگشت به مسجد ندارد چرا که پوششی غیراسلامی است. کاچماز در پاسخ آنان گفت: «آیهای در قرآن به من نشان دهید که کراوات را ممنوع کرده باشد.» کاچماز به آن مردان در حالی که عینک بر چشم داشتند چنین گفت: «به لحاظ قرآنی هیچ تفاوتی میان کراوات و عینک نیست.»
عبدالباری مسلمان ۳۱ ساله که از خانوادهای مذهبی است و در فقدان پدرش هفت خواهر و برادر قد و نیمقد خود را بزرگ کرد تصمیم گرفت که به یکی از برادرانش سواد بیاموزد لذا او را در مدرسه ترک نامنویسی کرد. عبدالباری در مورد ترکها میگوید: « آنها کاملا مخالف افراطگرایی هستند. ترکها مسلمانان درستی هستند. آنها از برادر من یک مسلمان درست و حسابی میسازند. برادرم نیز با مردم با عدالت و خرد رفتار میکند و نه با عدمتساهل.»
مطیعالله ایل یکی از اندیشمندان مذهبی در کویته که از دانشگاه مدینه در عربستان فارغالتحصیل شد، میگوید یکی از ریشههای مشکلات دنیای اسلام همانا بیسوادی است. در بلوچستان نرخ سواد کمتر از ۱۰ درصد است و تقریبا نیمی از فرزندان این منطقه در مدرسه مذهبی حضور مییابند. مطیعالله ایل میگوید: « پزشکان و وکلا همیشه باید مدارک خود را نشان دهند اما زمانی که نوبت به یک روحانی میرسد هیچکس از مدرک او نمیپرسد. آنها هیچ سوادی ندارند اما تأثیر گذار هستند.»
یکی از مدیران ترک در یکی از مدارس میگوید: بسیاری از مردم قرآن را از حفظ دارند اما معنای آن را نمیفهمند. کاچماز نیز موافق است: «اینکه چگونه قرآن را تفسیر کنیم کاملا متکی به دانش ماست.»
آقای گولن در سال ۲۰۰۴ در مصاحبهای میگوید: « در کشورهایی که مسلمانان در آن میزیند، برخی رهبران مذهبی و مسلمانان نابالغ هیچ سلاح دیگری غیر از تفسیر بنیادگرایانه از اسلام در دست ندارند. آنها از این تفسیر استفاده میکنند تا افراد دیگر را نیز در مبارزه خود به نفع اهداف خود بهکار گیرند». برخی ترکها معتقدند که گولن از مدارس برای بسط ایده سیاسی خود استفاده میکند. حتی «مراد بلگه» یکی از اندیشمندان ترک که تجربیاتی از جنبش گولن داشت میگوید: «گولن صادقانه بر این باور است که از سوی خدا برگزیده شده است» و کاچماز پیروان او را نیز به عنوان «مهدویهای مسلمان» که در حال آمادهسازی نخبگان برای اداره کشور هستند توصیف کرد.
اما از آنجا که اسلامگرایان رادیکال سعی در بازتأسیس خلافت اسلامی قرن هفتمی دارند و مسلمانان میانهرو همچون اخوانالمسلمین از دموکراسی سکولار برای رسیدن به هدف خود مبنی بر دولت اسلامی استفاده میکنند اما گولن ملیگرایی است که میگوید چیزی بیش از یک دموکراسی سکولار نمیخواهد؛ دموکراسیای که شهروندان برای عبادت آزادند. این ادعایی است که ترکهای سکولار بسیار به آن تردید دارند.
البته این مدارس در کشورهای مسیحی مثل روسیه نیز فعال هستند ـ و تنها برای مسلمانان نیست ـ و یکی از اهداف اعلامشده آنها ارتقای درک درونمذهبی است. آقای گولن حتی با پاپ پیشین (پاپ ژان پل سوم) و نیز رهبران یهودی و ارتدوکس مسیحی دیدار کرده است و معلمان مدارس میگویند که بر تکثرگرایی فرهنگی و ارزشهای جهانی تاکید میورزند. کاچماز میگوید: تمام ما انسان هستیم. در اسلام وجود هر انسان بسیار مهم است. جامعه پاکستان به سرعت در حال دگرگونی است و بسیاری از پاکستانیها به اهمیت تحصیل و آموزش پی بردهاند. حتی والدین پاکستانی نیز از رویکردهای خشک احزاب سیاسی اسلامی خسته شدهاند. برخی پاکستانیها بر این باورند که آمریکا یا غرب همیشه پشت مشکلات کشورشان بوده و مسوول آن هستند در حالی که واقعیت این است که مشکل از درون این جامعه است .
منبع: نیویورک تایمز
ترجمه:محمدحسین باقی
ترجمه:محمدحسین باقی
منبع : روزنامه کارگزاران
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست