جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا


زنان و تبعیض‌های اجتماعی اقتصادی


زنان و تبعیض‌های اجتماعی اقتصادی
در آخرین دهه‌های گذشته یک سری تغییرات جمعیتی در جوامع غربی رخ داده که روی الگوهای خانواده‌ها به‌طور چشمگیری تأثیر داشته است.
▪ نرخ در حال افزایش طلاق
▪ نرخ در حال افزایش فرزندان نامشروع، خصوصاً در میان مادران جوان
▪ نرخ در حال افزایش در والدین طلاق گرفته، نامادری‌ها
▪ نرخ فزاینده زنان در نیروی کار و کسب درآمد که باعث کاهش تمایل آنان به ازدواج شده است.
▪ فردگرائی و آزادی‌خواهی شدیدتر زنان که ساختار خانواده هسته‌ای را با بحران مواجه کرده است.
مادر بودن طبقه اجتماعی مشاجره‌آمیزی شده است و رابطه‌های بین خانواده بسیار گوناگون، سیال و بحث‌انگیز شده است. خانواده‌های امروزی روابط چندگانه‌ای را منعکس می‌کنند که در آن هر یک زا افراد خانوار ارزش‌ها و عقیده‌ها، روش‌های زندگی و شخصیت‌های گوناگونی دارند.
● ازدواج: یک وضعیت نامساوی
برخی مطالعات انجام شده در جوامع غربی نشان می‌دهدکه در امر ازدواج مردان از زنان بیشتر نفع می‌برند و مردان ازدواج کرده احتمالاً خیلی بیشتر از مردان مجرد هم از لحاظ فیزیکی و هم از نظر روانی سلامت می‌باشند. همچنین مردان ازدواج کرده دارای حقوق بیشتر، موقعیت اجتماعی بالاتر و عموماً موفق‌تر در حرفه خود می‌باشند.
در حالی که در بین زنان، زنان مجرد احتمالاً خیلی کمتر فشار و بیماری را نسبت به زنان ازدواج کرده تحمل می‌نمایند. علاوه بر آن زنان مجرد در شغل خود موفق‌تر، دارای درآمد بیشتر و پایگاه اجتماعی بهتری نسبت به زنان ازدواج‌کرده می‌باشند. زنان روش زندگی و شخصیت خود را براساس نیازهای همسرانشان تغییر می‌دهند. هنوز زنان مسئولیت خانه‌داری را داشته و مردان ممکن است به آنها کمک کنند اما این کمک احتیاط‌آمیز و مصلحتی می‌باشد. این مطالعات نشان می‌دهد که
▪ خانه محل استراحتگاه و اوقات فراغت مردان است.
▪ زنان بیشترین توجه احساسی را در خانواده‌ها ایجاد می‌کنند.
▪ از زنان انتظار می‌رود که مردان را سرگرم و زندگی خود را وقف سایر اعضاء خانواده کنند.
● چه کسی بیشترین بهره را از ازدواج می‌برد؟
نتایج مطالعات دیگری در سال ۲۰۰۳ از یک تحقیق روی ۸۵ نفر از زنان و مردان که نظر آنها را در ارتباط با تقسیم کار در داخل خانه، نگهداری از بچه‌ها، اوقات فراغت و اینکه آیا آنها از ازدواج خود در حال حاضر خوشحال هستید یا خیر نیز نشان می‌دهد که ۷۵% از وظایف خارج از خانه توسط مردان انجام می‌گیرد.
اما ۹۰% از وظایف داخل منزل از جمله آشپزی و نظافت توسط زنان انجام می‌گیرد.
وظایف خانه دو برابر، زمان بیشتری برای انجام می‌طلبد و فراوانی بیشتری دارد. به‌علاوه نگهداری از بچه‌ها نیز در ۹۰% موارد به‌عهده زنان است.
همچنین ۷۸% از زنان معتقد بودند که مردان بیشترین بهره را از ازدواج و ۱۶% زنان معتقد بودند که زنان بیشترین بهره را از ازدواج می‌برند.
این در حالی بود که ۴۰% از مردان معتقد بودند که مردان و ۲۵% از مردان معتقد بودند که زنان بیشترین بهره را از ازدواج می‌برند.
%۶ از زنان و ۳۵% از مردان هم معتقد بودند که امکان تعیین اینکه کدام بیشترین بهره را از ازدواج می‌برند، نمی‌باشد.
هنگامی‌که از ازدواج آنها سؤال شد، زنان اظهار نارضایتی بیشتری از ازدواج کردند، دلایل نارضایتی آنها عبارت بود از:
▪ تقسیم کار نامناسب
▪ وظیفه مراقبت از فرزندان
▪ نداشتن اوقات فراغت
▪ نداشتن ارتباطات کافی
▪ نگذراندن وقت کافی با همسر
● مسائل مربوط به زیبائی
ظاهر فیزیک انسان‌ها به‌طور عمده‌ای در روابط جنسی آنها تأثیر دارد و به این دلیل زنان به‌نوعی به‌وسیله افکار زیبا بودن محبوس شده‌اند. گواه این بحث زنان ویتنامی می‌باشند که از جراحی پلاستیک در قسمت‌های مختلف بدن خود استفاده می‌کنند تا خود را مانند آمریکائی‌ها نمایند.
هر زنی می‌تواند خود را همانطور که است بپذیرد، اما در این صورت باید در مقابل تقریباً همه اذهان فرهنگ غربی بایستد در صورتی‌که در این جوامع هیچ سیستم مشابه‌ای برای مردان پذیرفتنی نیست. مردان خود را همانطور که هستند نمایش می‌دهند. به‌عبارتی مردان واقعی و زنان گریم‌شده هستند.. هنگامی‌که یک زن در آینه نگاه می‌کند آنچه را ملاحظه می‌کند به‌عنوان یک عیب شخصی می‌بیند. او خود را در موقعیتی نمی‌بیند که با ذهنیت غرب در مورد سیستم زیبائی مقابله کند. بنابراین به‌ ناچار آن را مسئله شخصی خود تلقی می‌نماید.
اسطوره زیبائی به‌طور مؤثری از آزادی زنان کاسته است. در این جوامع زنان همواره نگران چیزهائی از قبیل اندام، مو و سایر مشخصات زیبائی خود می‌باشند.
برخی نظرات بیانگر ان است که زیبائی زنان باعث شده است که به‌عنوان سلاح سیاسی برای کنترل آنها استفاده شود و برای آنها محدودیت‌هائی را ایجاد نماید تا از قدرت دور بمانند.
در جوامع فوق مسائل زیبائی زنان با استخدام شدن آنها نیز گره خورده است. به‌عبارتی فیزیک زنان با سازمان‌ها ارتباط پیدا کرده است.
● مسائل اقتصادی، بحران فردیت و مخاطره‌های آن
در جوامع امروزی خصوصاً جوامع غربی، بزرگترین مشکل بحران فردیت می‌باشد که به واسطه ساختارشکنی‌های نظام مردسالارانه و سنت‌ها می‌باشد. در واقع نوعی فرار از نقش‌های تعریف‌شده قبلی مثل مادر بودن، ازدواج و ... فردیت تعریف دوباره‌ای از رابطه بین فرد و جامعه ارائه نموده است. افراد زندگینامه‌ای را می‌سازند که می‌خواهند نه آنچه که تعیین شده یا به آن مجبور شده‌اند، دستورالعمل‌های موروثی برای زندگی و نصایح تاریخی و مدل‌هائی که توسط والدین افراد اجراء شده‌اند دیگر برای آنها قابل قبول نمی‌باشند.
دسته‌بندی‌های ثابت اجتماعی و ملی جوامع صنعتی در حال از بین رفتن یا تغییر می‌باشند. این موضوع هیچ جائی آشکارتر از حوزه جنسیتی نمی‌باشد. فردیت زنان در این زمان بالا رفته و ذهنیت ازدواج با جنس مخالف تحلیل رفته است. دیگر زنان به انتظار ازدواج و ایجاد خانواده نمی‌باشند. زنان سابقاً آرزوهای خود را ترک می‌کردند ولی امروزه تمایل به رسیدن آرزوهایشان را دارند و ازدواج را ترک گفته‌اند.
بنابراین امروزه فرصت‌های جدیدی برای زنان ایجاد شده و همچنین مخاطره‌های جدیدی نیز به‌وجود آمده و این خطرات به‌علت آزادی زنان از نقش‌های انتسابی سنتی خانه‌داری و مادری است. قدرت همسران کاهش پیدا کرده و زنان دیگر نیازی به همسر جهت تأمین مایحتاج زندگی یا پایگاه اجتماعی خود ندارند. اگرچه فقر یکی از خطرات برای زنانی است که از خانواده پدری خود جدا شده و معمولاً زنان مجرد کم‌تجربه از لحاظ تجارت و کسب و کار گروهی هستند که با بیشترین سرعت در دام فقر گرفتار می‌شوند.
فردیت، زنان و مردان را از نقش‌های جنسیتی آنها در جامعه سنتی رها کرده است. امروزه انتخاب روش زندگی خود را در همه جهات زندگی روزمره افراد نمایانتر ساخته است.
از افراد انتظار می‌رود که یک زندگی با انتاب خود براساس مهارت‌ها و توانائی‌هائی که آنها به‌عنوان افراد می‌توانند در بازار کار داشته باشند. برای خود مهیا کنند اما این بدان معنی نیست که افراد، حتی زنان و مردان تنها، عواطف و احساسات خود را رها ساخته و یا گم کنند.
مادر بودن نیز تعریف دوباره‌ای برای آنها پیدا کرده و انتظار داشتن فرزند برای زنان دیگر چندان اهمیتی ندارد و جای آنرا انتخاب روش زندگی اشغال نموده است. زنان امروزه به استفاده از وسایل ضدبارداری و نیز انجام سقط جنین روی آورده‌اند و به‌نظر می‌رسد که مادر بودن دیگر سرنوشت طبیعی زنان نمی‌باشد و تمایلات جنسی ناگزیر به تولد فرزندان نمی‌شود.
مترجم: عبدالحمید حقیقی
منبع : ماهنامه اقتصاد خانواده


همچنین مشاهده کنید