دوشنبه, ۱۶ مهر, ۱۴۰۳ / 7 October, 2024
مجله ویستا


گندم: اسلحه برتر


گندم: اسلحه برتر
از سال‌ها پیش و به‌ویژه پس از جنگ جهانی دوم مسئله گرسنگی و کمبود موادغذایی از یک طرف و افزایش جمعیت کره زمین از طرف دیگر توجه دانشمندان و کارشناسان جهان را به خود معطوف داشته است. در سال‌های اخیر مطبوعات جهانی خطر گرسنگی را وحشتناک‌تر از هر حادثه‌ای بیان کرده‌اند خطری که می‌تواند ابرقدرت‌ها را در کسب امتیاز بیشتر حریص کند. شبحی که دنیا را به نیستی تهدید می‌کند و مشکلی که می‌تواند موجب نابودی ملت‌ها شود و برای ابرقدرت‌ها اسلحه‌ای برتر از اسلحه گرم باشد.
مسئله گرسنگی در کشورهای در حال توسعه و بالاخص در قاره آفریقا غوغا می‌کند. چون ضمن کمبود موادغذائی، اثرات شوم آن در جسم و جان بشر اثر می‌گذارد و آنها را از کار و فعالیت روزانه باز می‌دارد.
● انواع گرسنگی
هرگاه به فرد غذای کافی برای تأمین نیازهای او داده نشود، و این امر برای چند نوبت تکرار شود، فرد توان کار کردن و انجام فعالیت‌های روزمره را نخواهد داشت. در این حالت تظاهرات گرسنگی به زودی آشکار می‌شود که به آن گرسنگی آشکار گویند مانند قحطی‌هائی که تاکنون اتفاق افتاده است.
گرسنگی تنها مربوط به دریافت کالری لازم از موادغذائی نیست، بلکه جیره‌های غذائی نامناسب که یک یا چند عنصر از مواد معدنی و یا ویتامین را دارا نیستند، نیز ایجاد گرسنگی می‌کند.
این نوع گرسنگی پس از چند ماه ممکن است مشاهده شود که حتی تشخیص آن برای متخصصین تغذیه نیز دشوار است. چنین مواردی را گرسنگی پنهان نامند مانند بیماری بری‌بری bari-Beri که به‌علت کمبود ویتامین B یا Thiamine می‌باشد. و سال‌ها سرنشینان کشنتی‌ها به آن مبتلا می‌شدند تا اینکه کشف شد که به‌علت صیقل دادن و یا در واقع زدودن پوسته نازک تاریکی سطح برنج که دارای این ویتامین است، در سرنشینان کشتی به‌وجود آمده است.
عوارض این ویتامین شامل بیماری‌های عصبی، قلبی عروقی، خستگی و بی‌اشتهائی، روم‌های مغزی و پیشرفت آن موجب بیماری ”دم“ یا جمع شدن آب در زیرپوست می‌شود.
زبان‌های ناشی از گرسنگی پنهان به مراتب سنگین‌تر و وسیع‌تر از خسارات ناشی از جنگ‌ها و بیماری‌های همه‌گیر است، زیرا زبان جنگ‌ها و بیماری‌های همه‌گیر در یک فرصت دهساله جبران می‌شود، در حالی‌که زبان‌های ناشی از جیره‌های نامناسب غذائی سبب می‌شود که افراد تا پایان عمر از لحاظ جسمانی در یک حالت نامناسب به سر برند.
● مالتوس
توماس رابرت مالتوس در انگلستان در سال ۱۷۶۶ متولد شد و در سال ۱۸۳۴ درگذشت. در سال ۱۸۰۵ به سمت استاد تاریخ و اقتصاد سیاسی در کالج هیلی‌بری استخدام شد.
وی در یک مقاله که در سال ۱۷۹۸ در خصوص قاعده کلی جمعیت ارائه داد چنین اظهارنظر کرد: جمعیت جهان با تناسب هندسی و موادغذائی با تناسب عددی افزوده می‌شود، در نتیجه این امر پیوسته بر فقر و گرسنگی می‌افزاید. مگر آنکه با قحطی و جنگ درباره تعادلی پیرامون جمعیت و مواد غذائی حاصل شود، لذا باید رشد جمعیت کاهش یابد تا از خطرهای احتمالی کاسته شود.
نظریه مالتوس در طول رمان مورد بحث‌های متفاوتی قرار گرفته است. ضمن اینکه قحطی‌هائی که در آن زمان خاصه در آفریقا و آسیا رخ داد نظره او را تا حدی مستحکم ساخت (دایره‌المعارف آفریقائی)، انقلاب سبز و به نژادی گیاهان نظریه او را تضعیف نمود.
● انقلاب سبز
از جنگ جهانی دوم به این طرف اصطلاح معروف ”انقلاب سبز“ از مزارع گندم آغاز شده است. این انقلاب با کوشش دکتر ”تورمن بورلاگ“ صورت گرفت و به او جایزه صلح نوبل در سال ۱۹۷۰ اختصاص یافت.
دکتر بورلاگ وقتی از دانشگاه مینه سوتا فارغ‌التحصیل شد و در بنیاد راکفلر به‌کار مشغول شد. این بنیاد همواره کوشش خود را در جهت بهبود تولید محصولات کشاورزشی در کشورهای در حال توسعه مصروف داشت. اداره مرکزی آن در یک کلبه محقری نزدیک شهرک ”سیود آبرگنب“ در شمال غربی مکزیک قرار داشت. این منطقه مرکز تولید گندم مکزیک به‌شمار می‌آمد. آنچه بیش از هر چیز مورد نیاز بود، تولید یک نوع گندم جدید پرمحصول بود.
اولین کار بورلاگ پیدا کردن اوقاتی از گندم بود که در مقابل زنگ ساقه مقاومت داشتند.
گندم‌های بومی از نظر پروتئین غنی نبودند و طوری بلند و نازک می‌شدند که ساقه‌های آن‌ها بر روی زمین می‌خوابید و اصولاً برای جلوگیری از سیل و آبشوئی از آنها استفاده می‌شد و چون قد بلندی داشتند، کوه‌های از ته که موجب رشد و بالا بودن میزان محصول و روتئین دانه‌ها می‌شد در مورد آن‌ها قابل مصرف نمود و بر خمیدگی آنها می‌افزود.
در همین ایام دکتر «سالمون» در سفرش به ژاپن، توجهش به یک مزرعه گندم که دارای بوته‌هائی با قد کوتاه و ساقه‌های خشک بود جلب شد. او تعدادی از این گندم‌ها را به‌نام ”نورین“ جمع‌آوری کرد و برای گروهی از کارشناسان گندم آمریکا فرستاد. در بین این کارشناسان فردی به‌نام ”اورویل وگل“ بود. اورویل گندم‌های نورین را با انواع آمریکائی آمیخت و یک گندم زمستانی کوتاه قد جدید به‌نام گینز پدید آورد.
دکتر بورلاگ گندم گینز را با گندم‌های زیادی از کشورهای مختلف آمیز داد و نتیجتاً گندم جدیدی در سال ۱۹۶۲ آماده کشت کرد. این گندم همانی بود که به دنبالش می‌گشت: کوتاه ساقه کلفت و نسبتاً خشک، به‌طوری که ساقه‌ها کاملاً‌ استوار بودند و ورس نمی‌کردند و با ۱۲۰ کیلوکود از ته ۶ تن محصول در هکار می‌داد.
در نتیجه ایجاد چنین گندمی، کشور مکزیک به جای واردکننده گندم به صادرکننده گندم تبدیل شد و این گندم‌ها به کشورهای مختلف منجمله هندوستان راه یافت و جان بسیاری را از خطر قحطی نجات بخشید.
کاربورلاگ نظریات مالتوس را تضعیف کرد و نشان داد که در پرتودانش، بصیرت، عشق و ایمان می‌توان نه تنها بر میزان تولید گندم و سایر نباتان افزود، بلکه در صورت نیاز چندین میلیون هکتار زمین کاشت نشده را به زیر کشت برد.
با وجود این نباید به خواب رفت زیرا افزایش جمعیت جهان به سود تمام مردم روی زمین نیست. آنچه مسلم است جمعیت جهان در حال افزایش است، اما با طبیعت نمی‌توان جنگید. همان‌طور که در ایران بارها اتفاق افتاده گاهی دوران خشکسالی به ۷ – ۵ سال طول می‌کشد و چون زراعت خوب تابع آبیاری منظم و یا باران کافی است، در میزان تولیدنفصان های چشمگیری حاصل می‌شود.
جمعیت کره زمین در سال ۱۸۳۰ یک میلیارد نفر بود که در سال ۱۹۳۰ در میلیارد نفر شد، در سال ۱۹۶۰ به سه میلیارد نفر افزایش یافت، در سال ۱۹۷۵ به چهار میلیارد نفر، در سال ۱۹۸۷ پنج میلیارد نفر بود، در سال ۲۰۰۰ شش میلیارد نفر شد و برآورد می‌شود در سال ۲۰۵۰ به ده میلیارد نفر برسد.
بنابراین فاصله بین افزایش مواد غذایی و افزایش جمعیت مصرف‌کننده روزبه‌روز بیشتر می‌شود خطر کمبود مواد غذایی و قحطی حتی اگر تولیدگنندگان عمده غلات منصف باشند، جامعه جهانی را تهدید می‌کند. مشکلات افزایش جمعیت تنها به مسئله غذا محدود نمی‌شود، بلکه مسایل زیست محیطی و عوامل دیگری از قبیل آلودگی هوا، انقراض برخی زا گونه‌های گیاهی و جانوری، نابودی جنگل‌ها و مرتع، فرسایش خاک و... از جمله پیامدهایی است که افزایش بی‌رویه جمعیت بر کره زمین تحمیل خواهد کرد.
ناگفته نماید یکی از علل مهم گرسنگی در برخی از نقاط دنیای امروز، توزیع نامناسب موادغذائی و مصرف بیش از حد نیاز آن توسط مردم برخی کشورهای دیگر می‌باشد.● قحطی‌ها در ایران
بررسی تحلیلی قحطی‌هائی که در ایران اتفاق افتاده گویای این واقعیت است که در کنار علل طبیعی و جغرافیایی، عوامل تاریخی و اجتماعی نیز در ایجاد و با تشدید قحطی‌ها دخالت داشته‌اند از جمله این عوامل می‌توان از جنگ‌ها و محاصره‌های اقتصادی، تهاجم‌های مکرر، ملوک الطوایفی، نداشتن ارتباطات و امکانات حمل و نقل و... نام برد.
الف) عوامل طبیعی قحطی
▪ میزان بارندگی متأسفانه اکثر نقاط ایران جزو مناطق خشک محسوب می‌شوند. میانگین ریزش باران در ایران در حدود ۲۵۰ میلی‌متر است. متأسفانه همین مقدار باران هم توزیع نامناسب دارد و اکثر ریزش‌های جاری در اواخر زمسان و با اوایل بهار اتفاق می‌افتد.
▪ گیاهان در این مدت نیاز چندانی به باران ندارند. در ضمن همین مقدار باران نیز در طی سال‌ها ثابت نیست و در برخی از سال‌ها به نصف به تقلیل می‌یابد و صرف‌نظر از ایجاد قحطی موجب فرار کشاورزان از مناطق روستائی می‌شود.
▪ سرما و سیل، در برخی از سال‌ها، برف‌های سنگین زمستانه و یا برودت نابهنگام سرما به‌ویژه در آغاز بهار موجب سرمازدگی غلات و گل و میوه درختان و در نتیجه کمبود و گرانی مواد غذایی و قحطی می‌شود. در مناطق خشک چون پوشش کوهسارها و دشت‌ها عاری از گیاه می‌باشد، اندک بارندگی تبدیل به سیل می‌شود و صرف‌نظر از خسارات مادی، تخریب مزارع و باغات و اماکن مسکونی، موجب از بین رفتن دام‌ها و تلفات انسانی می‌شود.
▪ بیماری‌های همه‌گیر انسانی و یا و طاعون نیز در برخی از سال‌ها به‌ویژه پس از قحطی‌ها که منجر به ضعف نیروی انسانی می‌شود، طغیان کرده و آن‌هائی را که از چنگ قحطی گریخته‌اند به کام مرگ می‌فرستد.
▪ آفات و بیماری‌های گیاهی:
از آفتاب مهم گندم و جو می‌توان از سن و ملخ نام برد. این دو جزء آفات عمومی شناخته شده می‌باشند. از بیماری‌های مهم گندم و جو نیز می‌توان از انواع زنگ و سیاهک نام برد که می‌توانند کشتزارهای گندم و جو را منهدم سازند.
▪ آفات و امراض حیوانات اهلی؛ از آفات عمده حیوانات اهلی می‌توان از کنه و بیماری‌ها در مورد گاو، از وبا طاعون، جنون گاوی، سل و در مورد گوسفندان:
از سل گوسفندی، جنون گوسفندی و در مورد مرغ و ماکیان می‌توان از آنفلوانزای مرغی،‌ برونشیت مزمن و نیوکاسل نام برد. این بیماری‌ها به شدتگسترش می‌یابند و می‌توانند حداقل یک قاره را آلوده سازند.
● عوامل تاریخی و اجتماعی
۱) جنگ و محاصره اقتصادی:
هجوم سپاهان بیگانه به کشور ایران موجب قلع و قمع موادغذائی و کشتار افراد بی‌گناه و قحطی ده است. شخصاً در جنگ جهانی دوم در بیرجند شاهد بودم که نان پیدا نمی‌شد و آنچه از نانوایی خریداری می‌شد، مخلوطی از آرد و خاک اره بود.
در سال‌های ۶۱۹ – ۶۱۶ هجری قمری می‌توان از حملاتوحشیانه مغول‌ها به نقاط مختلف ایران و قتل‌عام بسیاری از شهرهای ایران چون نیشابور و طوس و سایر نقاط یاد کرد که ضمن کشتار، قحطی به بار آورد.
محاصره اقتصادی نیز در حال حاضر از ابداعات کشورهای بزرگی چون آمریکا می‌باشد که با هدف به سلطه کشیدن اقتصاد ممالک کوچک طراحی شده است.
۲) حاکمیت امرای مختلف در سال‌های دور بر نقاط مختلف ایران و تحمیل دست‌نشانده‌ها بر جان و مال مردم موجبات ناامنی را به کرات فراهم ساخته بود و گاهی نیز عمال حکومتی با احتکار ارزاق عمومی موجبات گرانی و قحطی موادغذایی را فراهم می‌ساختند.
۳) ارتباطات و حمل و نقل:
نداشتن وسایل ارتباط جمعی از گونه وسایل امروزی: رادیو، تلویزیون، تلفن و تلگراف، درنگار، روزنامه و مجله از یک طرف و نداشتن جاده‌های خوب و امن و نیز نبود وسایل حمل و نقل ماشینی و از این قبیل از طرف دیگر موجب می‌شد که مردم یک منطقه آباد از وضعیت منطقه یا مناطق دیگر باخبر نباشند.
تنها برای بیان سخنی حمل و نقل مواد غذایی کافی است گفته شود: برای رساندن آذوقه از مشهد به تهران و یا از تبریز به تهران ۲۰۰۰۰ شتر در ظرف یک ماه می‌توانستند ۱۰۰۰۰ خروار و یا ۳۰۰ تن گندم حمل کنند (هر شتر ۱۵۰ کیلوگرم بار).
۴) از زمان قدیم تاکنون نان قوت لایموت اکثر مردم ایران بوده است. افراد سودجو برای رسیدن به منصب فتنه‌جویی‌هائی را در زمینه کمبود موادغذائی آغاز می‌کردند که موجب عزل برخی از افراد و نصب تعداد دیگری می‌شد. مثلاً برنامه دولت (قوام السطنه) تأمین خواربار و نان کشور اعلام شده بود.
۵) نداشتن انبار غلات (سیلو):
مسئله نگهداری گندم در سال‌های فراوانی و استفاده از آن‌ها در سال‌های خشکی و قحطی پیوسته از دیر زمان مورد توجه بوده است و همیشه تأکید شده که دولت‌ها ۲ تا ۳ برابر مصرف سالانه گندم را باید ذخیره‌سازی کنند. اولین کتابی که به ما می‌آموزد تا در روزگار فراوانی به فکر فردای سخت خود باشیم و اندوخته کافی برای سال‌های قحطی ذخیره کنیم. (کلام‌الله مجید ـ آیات ۴۶ و ۴۷ سوره یوسف) می‌باشد.
همچنین در کتیبه داریوش در تخت جمشید آمده است: ”خداوند این کشور را از دشمن و از خشکسالی محفوظ دار“.
در وصیت‌نامه داریوش به فرزندش خشایار در رابطه با انبارهای غله نیز آمده است ”ده سال است که من مشغول ساختن انبارهای غله در نقاط مختلف کشور هستم و من روش ساختن این انبارها را که از سنگ ساخته می‌شود و به شکل استوانه هست، در مصر آموختم و چون انبارها پیوسته تخلیه می‌شود، حشرات در آن به‌وجود نمی‌آید و غله در این انبارها ندین سال می‌ماند. بدون این‌که فاسد شود و تو باید بعد از من به ساختن انبارها موجود باشد و هر سال بعد از این‌که غله جدید به‌دست آمد، از غله موجود در انبارها برای تأمین کسری خواربار استفاده کن و غله دید را بعد از اینکه بوجاری شد، به انبار منتقل نما و به این ترتیب تو برای آذوقه در این مملکت دغدغه‌هائی داشت ولو دو یا سه سال پیاپی خشکسالی شود“.
● سیلوهای نگهداری غلات
سیلوها مخازن ویژه‌ای برای ذخیره درهم (فله) غلات و یا سایر مواد و برای مدت‌های طولانی می‌باشند. چون رطوبت و حرارت و وجود اکسیژن برای تنفس موجودات زنده از عوامل رشد قارچ‌ها و افزایش جمعیت حشرات می‌باشند. در سیلوها پیوسته به‌صورت خودکار کنترل می‌گردند، از این رو مواد غذایی مدت‌های مدید در سیلوها به‌طور سالم نگهداری می‌شوند. حتی در سیلوها می‌توان گاز بی‌اکسید کربن وارد ساخت که به نوبه خود کنترل‌کننده خوبی برای میکرو و ماکروارگانیسم‌ها می‌باشد. به علاوه سیلوها مخازن بسته‌ای می‌باشند که می‌توان در داخل آن‌ها از آفت‌کش‌های تدخین‌شونده مانند قرص‌های فستوکسین استفاده نمود و غلات را در مقابل حشرات حفظ کرد. در هر کشور فضای سیلوها حداقل باید دو برابر مصرف سالانه جمعیت کشور باشد تا ذخیره کافی از غلات راهم آید.
دکتر محمدرضا بهنیا
منبع : ماهنامه سرزمین سبز