پنجشنبه, ۲۳ اسفند, ۱۴۰۳ / 13 March, 2025
مجله ویستا
نگاهی دقیقتر به خانههای آرام!

●فمینیستها مخالف ازدواج و تشكیل خانواده نیستند؟ آنها آرامش خانوادگی را برهم نمیزنند؟
▪ما هیچ فمینیستی را نمیشناسیم كه گفته باشد با ازدواج یا تشكیل خانواده، فینفسه، مخالف است. اگرچه بسیاری را میشناسیم كه مخالف ازدواجها و تشكیل خانوادههایی هستند كه سعادتمندی و برابری و عدالت در آنها نیست. در واقع، ممكن است بسیاری از فمینیستها خانوادهها را از هم بپاشند، اما در مورد «آرام» بودن محیط این خانهها بعداً بحث خواهیم كرد.
درست مثل این میماند كه بگوییم افراد طبقهٔ «نجس» در هندوستان، با امتناع از حمل زباله، اجتماعات «آرام» را آشفته میكنند یا دهقانان/كارگران، با اعتراض به صاحب زمین/كارخانه، «آرامش و نظم» روستا یا كارخانه را برهم میزنند.
البته ممكن است آرامش یافتن یك فرد مستلزم آشفتگی فرد دیگری باشد؛ اما آیا سكوت نكردن زنان در برابر خشونت خانگی كار نادرستی است؟
آیا شما زنی را كه نخواهد صرفاً سایهٔ همسرش باقی بماند و خواستههای او را موبهمو اجرا كند یا زنی را كه تصمیم میگیرد بهجای آنكه همهٔ عمر خود را صرف پیشرفت تحصیلی و شغلی همسرش كند، كمی هم به پیشرفت خودش بیندیشد دردسرساز مینامید؟
آیا میتوان زنی را كه از یكنواختی زندگی، كار مكانیكی خانگی و زایمانهای پیاپی خسته شده است و خستگی خود را اعلام میكند «خانمانبرانداز» نامید؟
آیا زنی كه تصمیم میگیرد كمی هم برای خودش زندگی كند، رویاها و جاهطلبیهای خود را دارد و نمیخواهد صرفاً نمونهٔ ایدهآل یك زن مطیع و مظلوم باشد خانمانبرانداز است یا مردی كه مصرّانه میخواهد او را در این قالب نگاه دارد؟
اگر زنی بخواهد كه با او با احترام برخورد شود اما خانواده و شوهرش چنین نكنند، یقیناً گناهِ برهم خوردن آرامش آن خانه به گردن دیگران است و نه آن زن.
فمینیستها (زنانی كه احترام و عزت میخواهند) خانهها را برهم میزنند ولی نه خانههای «آرام» را. «آرامش» بسیاری از خانهها ظاهری است و در پس آن، احساسات و فردیت و افكار و رویاهای شمار نامحدودی از زنان تباه میشود. تا وقتی زنان به ظلمی كه در حقشان میشود اعتراض نكنند، صلح و آرامش برقرار است. تا زمانی كه زنان از مردان نخواهند در كارهای خانه و رسیدگی به نوزاد در نیمهشبها همكاری كنند، صلح و آرامش در خانه برقرار است. درست از زمانی كه زنان برابری و عدالت طلب میكنند، مشكلات آغاز میشود. به محض آنكه زنان از پذیرش رنج و تحقیر و سرخوردگی سر باز میزنند و آن را بیان میكنند، «آرامش» برهم میخورد و مردان به این حربهٔ همیشگی خود متوسل میشوند كه «بعد از یك روز پرمشغلهٔ طولانی، انصاف است كه تو هم در خانه با من اوقاتتلخی كنی؟»
بیایید به خانههای آراممان نگاه دقیقتری بیندازیم.
شواهد بسیاری وجود دارد مبنی بر اینكه در خانوادهها تضاد، تنش و خشونت هست.
در میلیونها خانه در آسیای جنوبی، تولد نوزاد دختر بدیمن تلقی میشود. كشتن نوزادان دختر رسمی است كه قرنها گریبانگیر مردم این منطقه بوده است. حالا، با كمك علم، هندیها نیز به كشتن جنینهای دختر روی آوردهاند. بهعلاوه، تحقیقات نشان میدهد كه نوزادان دختر، در مقایسه با نوزادان پسر، دورهٔ كوتاهتری با شیر مادر تغذیه میشوند و غذای كمتری دریافت میكنند. به نیازهای بهداشتی زنان نیز كمتر توجه میشود. در آسیای جنوبی، سالانه هزاران زن جوان هنگام زایمان میمیرند.
اینهمه غفلت و خشونت با زنان باعث شده است تا نسبت جنسی بهطرز وحشتآوری كاهش یابد. ۷۴ میلیون زن در آسیای جنوبی بهدلیل خشونت، غفلت و تبعیضهای پدرسالارانه گم شدهاند.
آیا این شرایط برای زنان هم «آرامشبخش» است؟ آیا وقتی نوعروسان را بهدلیل ناكافی بودن جهیزیه به آتش میكشند یا به اشارهای طلاق میدهند، شرایط «آرامشبخش» است؟
دادههایی كه نه فمینیستها بلكه دولتها و سازمانهای وابسته به سازمان ملل متحد ارائه میدهند حاكی از آن است كه بعضی خانهها ـ به احتمال قوی ـ ناامنترین مكان برای دختران و زنان هستند.
در واقع فمینیستها، با پرده برداشتن از تعارضات و تنشهای موجود در خانوادهها، سعی دارند خانهها را به مكانی شادتر برای ساكنانشان تبدیل كنند.
پزشكی كه دربارهٔ بیماری جسمیمان با ما صحبت میكند یقیناً دشمن خوانده نمیشود. همانطور كه ما برای تشخیص بیماریهای جسمی به پزشك روی میآوریم، باید به علاقه و دغدغهٔ فمینیستها نسبت به استقرار آرامش در خانهها و سلامت خانواده هم ایمان بیاوریم.
آنان كه میخواهند این «آرامش» كاذب به هر بهایی محفوظ بماند به برهمنانی میمانند كه برای حفظ «آرامش و نظم» دهكدهها در هند، خواستار بقای نظام كاستی هستند یا به ملاكانی میمانند كه مایلاند نظام اربابـ رعیتی دستنخورده باقی بماند.
آیا اعجابانگیز نیست كه اشخاص مترقی وقتی مسئلهٔ زنان به میان میآید به مدافعان سنت تبدیل میشوند؟
كسی دهقانان و كارگرانی را كه میخواهند نظامی را تغییر دهند سرزنش نمیكند، اما زنانی كه از پذیرش محدودیت سر باز میزنند و زیر بار زورگویی نمیروند سرزنش میشوند كه چرا بینظمی و ناآرامی ایجاد میكنند.
آیا این نظام اجتماعیِ پدرسالار نیست كه با سركوب زنان و شخصیت آنها، عامل ایجاد ناآرامی و تزلزل در خانوادههاست؟ اغلب فمینیستها با خانه و خانواده مخالف نیستند و معتقدند كه تنها راه نجات خانه و خانواده تغییر دادن ماهیت رابطهٔ زن و مرد است.
آرامش و نظم نمیتواند بیش از این به هزینهٔ زنان تداوم یابد.
ما نمیتوانیم از دموكراسی در خارج از خانهها صحبت كنیم درحالیكه در داخل خانهها مردان همچنان دیكتاتورند.
در واقع، ما معتقدیم كه دموكراسی واقعی فقط در صورتی در جامعه مستقر میشود كه دموكراسی، برابری و احترام متقابل در درون خانواده تضمین شود.
آرامش واقعی صرفاً زمانی در جامعه محقق خواهد شد كه ما در داخل خانهها به آرامش برسیم. باید تكرار كنیم كه دیگر بیش از این نباید در مورد خشونت خانگی سكوت كرد.
●فمینیستها مخالف مادری كردناند؟
▪این پرسش چه پایه و اساسی دارد؟ گاهی اوقات سؤالاتی كه در مورد فمینیسم میپرسند واقعاً كفر آدم را درمیآورد. این قبیل پرسشها اغلب دال بر این است كه پرسشكننده از فمینیسم در عذاب است.
فمینیستها بهطور قطع مخالف مادری كردن نیستند، اما مادری را نیز سرنوشت محتوم همهٔ زنان نمیدانند. از سوی دیگر، آنان معتقد نیستند كه زنانگی و مادری الزاماً همارزند.
ما معتقدیم هر زنی باید این حق را داشته باشد كه برای بچهدار شدن یا نشدن خود تصمیم بگیرد. در حال حاضر، در بسیاری از كشورها، این حق نه به لحاظ قانونی وجود دارد و نه به لحاظ اجتماعی و روانی.
بنابراین، تلاش ما در این جهت است كه گزینههای بیشتری پیش روی زنان قرار گیرد.
علاوه بر این، عقیده داریم بهرغم آنكه فقط زن میتواند بچه را در دوران جنینی حمل كند، هركس دیگری (حتی یك مرد) میتواند از او نگهداری و بزرگش كند.
مادری به معنای این نیست كه بچهای را به دنیا بیاوریم. مادری كردن به معنای مراقبت، پرورش و توجه نشان دادن به انسانی دیگر است. مادری یعنی اینكه به شخص دیگری كمك كنیم تا به لحاظ جسمی، عاطفی و روانی رشد كند. این نوع مادری كردن را هركسی ـ و نه الزاماً زنی كه بچه را به دنیا میآورد ـ میتواند انجام دهد. زنان بسیاری هستند كه نمیتوانند بچه به دنیا بیاورند اما مادران خوبی میشوند. از طرف دیگر، زنانی هستند كه بچههای زیادی به دنیا میآورند اما مادران بد و خشنی هستند.
اغلب زنان مادری كردن را سرنوشت محتوم خود میپندارند. اما این پندار اولاً به كمبود گزینههای جایگزین برمیگردد و ثانیاً به تحلیلی كه از جایگاه مادران میشود. زنان بهدلیل توانایی و تمایلشان برای ایثارگری، عذاب كشیدن و زندگی كردن برای دیگران تحسین میشوند. این دامی روانشناختی برای زنان است. چنین تحلیلهایی به روكش شیرین روی قرصهای تلخ میماند. زنان نسلها فریب این یك ذره شیرینی را خورده و نقشی را پذیرفتهاند كه آنها را محدود، خفه و فلج میكند.
ما زنان دست و پای مخصوصی نداریم كه صرفاً برای نگهداری از بچه در اختیارمان گذاشته شده باشد، غدد مخصوصی هم نداریم كه آنزیم عشق و توجه از آنها ترشح شود.
اگر مادری كردن، ایثار و توجه به دیگران واقعاً پرارج و قربترین فعالیتها بهشمار میرفت، مردان اجازه نمیدانند كه زنان آن را به انحصار خود درآورند.
در واقع، تجلیل پرشور مردان از مادری نشان میدهد كه آنان خود از انجام دادن وظایف مادری بیزارند. اگر فدا كردن زندگی خود برای دیگری برتر از هر فعالیت دیگری است، ما زنان باید در اقدامی دیگرخواهانه این فرصت را به مردان بدهیم كه مادری و توجه به دیگران را تجربه كنند.
بنابراین، توانایی و ظرفیت مادری الزاماً طبیعی نیست، یعنی به لحاظ بیولوژیكی تعیین نمیشود.
مردان هم میتوانند مادر باشند و بعضی مردها مادر هم هستند. مهاتما گاندی گفته بود كه فقط زمانی خود را انسان خوبی میداند كه ویژگیهای مادرانه را در خود پرورش داده باشد.
به عقیدهٔ ما، یكی از بدترین اقدامات پدرسالاری ایجاد دوگانگیهای غیرضروری بین زن و مرد، طبیعت و فرهنگ، و عاطفه و عقل بوده است. پدرسالاری و سرمایهداری این امكان را از مردان دریغ میكنند كه به فرزندان خود توجه كنند و آنها را پرورش دهند. در نتیجه، اغلب مردان نامهربان، خشن، بیعاطفه و فاقد حس همدردی بار آمدهاند.
اغلب فمینیستها باور دارند كه همه میتوانند و باید كه ملایم و قوی، و عاطفی و عقلانی باشند. مرد و زن، هر دو، میتوانند واجد و پذیرندهٔ خصوصیات و مسئولیتهای بهاصطلاح زنانه و مردانه باشند.●زدرست است كه فمینیستها میخواهند مادرسالاری را جانشین پدرسالاری كنند؟
▪این سؤال یا دلالت بر نداشتن درك صحیح از فمینیسم دارد یا تلاشی است برای بیاعتبار كردن آن. آیا هرگز شنیدهاید كه فمینیستی گفته باشد دوست دارد مادرسالاری را جانشین پدرسالاری كند؟ اگر چنین جملهای را بهیاد نمیآورید، احتمالاً این پرسش ناشی از ناتوانی پرسشگر در پذیرش برابری جنسیتهاست. بهنظر میرسد كه بعضی افراد فقط نظم سلسلهمراتبی را میشناسند و بس.
فمینیستها با بندگی، سلسلهمراتب و نابرابری از هر نوعی مخالفاند. ما طرفدار آزادی، برابری و عدالت هستیم.
●وقتی زنی مثل مردان رفتار میكند او را «قلچماق» خطاب میكنند، اما وقتی مردی ویژگیهای زنانه را در خود تقویت میكند به او «لطیفالقلب» میگویند. پس چرا شما فمینیستها میخواهید مثل مردان باشید؟
▪ما نه باور داریم و نه میپذیریم كه مردان مجموعهای از ویژگیها و خصلتها را دارند و زنان مجموعهای دیگر را. ما معتقدیم كه هم مردان و هم زنان میتوانند واجد خصلتهای بهاصطلاح مردانه (نظیر قدرت، شجاعت، سلطهجویی و رقابت) و خصلتهای بهاصطلاح زنانه (نظیر عاطفی بودن، پرورشدهندگی، عشقورزی، ترسویی و سلطهپذیری) باشند یا آنها را در خود پرورش دهند. اینها ویژگیهای انسانیاند و مختص مردان یا زنان نیستند.
مشكلات وقتی شروع میشود كه پدرسالاری مجموعهای از ویژگیها را به مردان تحمیل میكند و مجموعهٔ دیگری را به زنان. این تحمیل كلیشهای ویژگیهاست كه باعث شده مردان سلطهگر و متعصب و پرخاشگر و زنان مطیع و بیاراده و ترسو باشند. ما دوست داریم هم دختران و هم پسران، هم زنان و هم مردان ویژگیهای مثبت «مردانه» و «زنانه» را فرا بگیرند تا بتوانند استعدادهای خود را شكوفا كنند. در وجود هریك از ما، یك زن هست و یك مرد كه باید هر دو را پرورش داد.
فمینیستها بههیچوجه دوست ندارند ویژگیها و خصلتهای منفی «مردانه» را فرا بگیرند. امروز جهان زیر فشار خشونت و پرخاشگری مردانه در حال فروپاشی است؛ بنابراین، پرخاشگریِ بیشتری لازم نیست. در واقع، ما ترجیح میدهیم مردان بیشتر شبیه زنان شوند و مثلاً مراقب بچهها و افراد مسن باشند و خانه را بچرخانند. این كارها مردان را ملایمتر، حساستر و انسانتر میكند و زنان نیز به این ترتیب از فشار مضاعف كارها رهایی مییابند. و اگر شجاعت، عقلانیت و كارآیی ویژگیهای مردانه تلقی میشوند، زنان باید حتماً این خصوصیات را فرا بگیرند.
●شعار فمینیستی «هر امرِ خصوصی سیاسی است» به چه معناست؟
▪این شعار یكی از مهمترین شعارهایی است كه فمینیستها مطرح كردهاند و معانی متعددی دارد.
اول اینكه فمینیستها شكاف بین امر خصوصی/ امر عمومی یا امر خانگی/ امر عمومی را هم غیرواقعی میدانند و هم مشكلساز. ما معتقدیم كه هر امر عمومی بر زندگی خصوصی ما نیز اثر دارد و برعكس. حوزهها و عرصههای عمومی و خانگی جدا از هم نیستند. آنها در همهٔ زمانها با هم درمیآمیزند. سیاستها، بحثها و برنامههای عمومی در زندگی خصوصی ما تأثیر میگذارد و هر آنچه ما در درون خانواده میآموزیم یا انجام میدهیم بر حوزهٔ عمومی اثر میگذارد.
دوم اینكه فقط با درك و تحلیل وضعیت نامساعدی كه در زندگی خصوصیمان داریم میتوانیم به سمت درك موقعیت حاشیهایمان در عرصهٔ عمومی و سیاسی حركت كنیم. فمینیستها اعتبار دادن به تجربههای شخصی و احساسات درونی را ضروری میدانند.
سوم اینكه سركوب و استثمار زنان در درون خانواده نمیتواند «مسئلهٔ خصوصی» خانوادهها تلقی و نادیده گرفته شود. این مسئله را باید مطرح و ابعاد منفی آن را بررسی كرد.
با توجه به این واقعیت كه سركوب زنان در خانه/خانواده، تمایلات جنسی و روابط بین زن و مرد ریشه دارد، این ادعا كه «هر امرِ خصوصی سیاسی است» بیانگر ماهیت نظاممند سركوب زنان است.
وقتی ما فرودستی و مشكلات شخصیمان را منتج از نظام بدانیم، دیگر آنها را ثابت و تغییرناپذیر تلقی نمیكنیم. به همین دلیل فمینیستها درصدد بودهاند در عرصهٔ عمومی بحثهایی را در مورد مشكلات زنان در خانوادهها آغاز كنند. آنها كوشیدهاند موضوعاتی را سیاسی كنند كه پیش از این برای طرح در عرصهٔ عمومی بسیار پیشپاافتاده تلقی میشدند.
چهارم اینكه همهٔ اقدامات شخصی افراد و حتی اندیشهها و باورهای آنها بر جامعه و روابط بین افراد اثر میگذارد (در اینجا، مقصود ما از سیاست، توزیع قدرت یا روابط قدرت بین مردم است).
برای اینكه مسئله روشنتر شود چند مثال میزنیم. زنی كه مورد ضرب و شتم همسرش قرار میگیرد و دم برنمیآورد كنشی سیاسی انجام داده است. معنای كنش او رضایت فرزندان، همسایگان و شوهرش و تبعیت او از آنان است. كنش او این باور را تقویت میكند كه هر مردی مالك همسر خویش است و مرد مثل مالك و اربابی است كه میتواند با بردهٔ خود آنچنان كه دوست دارد رفتار كند.
زنی هم كه از پذیرش تحقیر و خشونت فیزیكی امتناع میكند كنشی سیاسی انجام داده است. معنای كنش او خلاف معنای كنش قبلی است. این مسئله در مورد همهٔ انتخابها و كنشهای شخصی ما صدق میكند: اینكه برای دخترمان جهیزیه تهیه كنیم یا نه، اینكه از عروسمان جهیزیه بپذیریم یا نه، اینكه با فرزندان دختر و پسرمان رفتار یكسانی داشته باشیم یا نه و...
در واقع، حتی لبخند زدن ما هم كنشی شخصی نیست چون وقتی لبخند میزنیم اطرافیانمان نیز لبخند میزنند. درحالیكه اگر قیافهای جدی بگیریم، لبخند از صورتشان محو میشود. دانشمندان به ما میگویند كه لرزش بالهای پروانهای در آمازون میتواند شرایط اقلیمی را چنان تغییر دهد كه منجر به بروز گردبادی در اندونزی شود. پس آیا این تعجبآور است كه تحرك داشتن یا نداشتن ما نیز میتواند فضای اجتماعی را تحت تأثیر قرار دهد؟
سرانجام اینكه معنای شعار «هر امرِ خصوصی سیاسی است» حول این محور میچرخد كه هركس باید در زندگی شخصیاش هم موضعگیری كند.
اگر میخواهیم در جامعه تغییر بهوجود بیاوریم، باید از خودمان شروع كنیم. بهجای آنكه همچون مبلغان صرفاً در مورد تغییر حرف بزنیم، باید طوری زندگی كنیم كه دیگران از زندگی ما درس بگیرند. آنچه انجام میدهیم تأثیری بهمراتب بیشتر از گفتههایمان دارد. به همین علت است كه بسیاری از گروههای فمینیستی در سراسر جهان تلاش كردهاند سازمانهایی با ساختارهای غیر سلسلهمراتبی و دموكراتیك ایجاد كنند. آنها همچنین كوشیدهاند تصمیمگیریهای جمعی و رهبری مشاركتی را تجربه كنند.
ممكن است بخش زیادی از این تلاشها ناموفق بوده باشد، اما دستكم ارزشهایی همچون دموكراسی، شفافیت، شراكت و دلسوزی رشد كرده، مورد بحث قرار گرفته و زنده نگاه داشته شده است.
●آیا فمینیسم مختص طبقهٔ متوسط است؟
▪ممكن است بهنظر برسد كه گرایش به فمینیسم در آسیای جنوبی و خاورمیانه محدود به طبقات متوسط است. اما واقعیت چنین نیست. این برداشت از آنجا نشئت میگیرد كه رسانهها صرفاً بر آنچه در شهرها رخ میدهد متمركز میشوند و همچنین فمینیستهای طبقهٔ متوسط صدایشان رساتر است. آنها نهتنها در جنبش فمینیستی فعالاند، بلكه در مورد مسائل گوناگون مطلب مینویسند و عقاید خود را از طریق رسانههای گوناگون همچون روزنامه، مجله، تئاتر خیابانی، آهنگ و تلویزیون با مردم در میان میگذارند.
ما چون بیشتر در مورد زنان طبقهٔ متوسط شهری و سازمانهایشان مطلب میشنویم گمان میكنیم كه زنان طبقهٔ كارگر روستایی و شهری یا احساس سركوب نمیكنند یا اقدامی در جهت رفع این سركوب انجام نمیدهند. اما در واقع، هزاران زن و گروههای زنانه در مناطق روستایی یا محلههای فقیرِ شهری هستند كه مسائل زنان را در كنار مسائل عمومیتری همچون فقر و محیط زیست مطرح میكنند. هزاران نفر از اعضای انجمنهای زنانهٔ كارگری و سازمانهای غیردولتی در بنگلادش، هند، نپال، پاكستان و سریلانكا در مورد ضرب و شتم زنان، آزارهای جنسی و دستمزدهای نابرابر آنان با دولتها وارد مذاكره شدهاند. زنان بعضی كشورها نیز به طرح مسائل زیستمحیطی و مسائل مربوط به انرژی از منظر زنان پرداختهاند.
حتی در سطح فردی نیز زنان روستایی، با تصمیمگیری برای خود، اولین قدم را به سمت فمینیسم برداشتهاند. مثلاً ممكن است تصمیم بگیرند كه در كلاسهای سوادآموزی شركت كنند یا برخلاف میل همسرشان به گروههای زنانه بپیوندند یا شهامت آن را داشته باشند كه در مقابل مشتهای گرهكردهٔ همسرشان، كه آماده است تا بر سرشان فرود آید، بایستند یا به آزارهای جنسیای كه از مالك زمین، مقامات سطح پایین دولتی یا پلیس میبینند بهطور علنی اعتراض كنند.
در جوامعی مثل جامعهٔ ما، بذرهای فمینیسم بر صفحهٔ ذهن هر زنی پاشیده شده است. برای آنكه فمینیست باشیم، لازم نیست كلمهها و اصطلاحات قلمبه سلمبه بهكار ببریم یا خود را با نظریه تجهیز كنیم. فقط لازم است به ستمی كه بر زنان میرود پی ببریم و این شهامت را داشته باشیم كه به این ستم و تبعیض پایان دهیم. زنی از طبقهٔ محروم لازم نیست با نظریههای فمینیستی آشنا باشد تا بداند كه هیچكس حق ندارد او را مورد ضرب و شتم قرار دهد یا به او تجاوز كند، و بفهمد كه دریافت دستمزد نابرابر برای انجام كار برابر ناعادلانه است.
همانطور كه گفته شد، بعضی زنان طبقهٔ متوسط صدایشان رساتر است و در نتیجه اعمالشان به چشم میآید، اما این دلیل خوبی نیست برای آنكه بر ضد آنها یا فمینیسم اقدام كنیم. برعكس، این واقعیت كه آنها سواد و استقلال اقتصادی خود را بهكار میگیرند تا برای خودشان و زنان دیگر مبارزه كنند باید نكتهٔ مثبتی تلقی شود. درهرحال، فمینیستهای طبقهٔ متوسط همان نقشی را در جنبش فمینیستی ایفا میكنند كه گروههای طبقهٔ متوسط شهری در هر جنبش اجتماعی دیگری. گاندی، جناح، نهرو، ماركس، مائو و همچنین بسیاری از رهبران مبارزات مردمی در دوران كنونی از طبقات متوسط بودند و هستند. طبقهٔ متوسط نقش فعالی در بسیاری از جنبشهای خواستار تغییر ایفا كرده است و فمینیسم هم از این قاعده مستثنی نیست.
منبع
What is Feminism?, Kamla Bhasin & Nighat Said Khan, Kali Primaries, ۱۹۹۶
ترجمهٔ نازنین شاهركنی
nshahrokni [AT] yahoo [DOT] com
What is Feminism?, Kamla Bhasin & Nighat Said Khan, Kali Primaries, ۱۹۹۶
ترجمهٔ نازنین شاهركنی
nshahrokni [AT] yahoo [DOT] com
منبع : ماهنامه زنان
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست