چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا

پتی‌هرست - Patty Hearst


پتی‌هرست - Patty Hearst
سال تولید : ۱۹۸۸
کشور تولیدکننده : آمریکا و انگلستان
محصول : ماروین وورت
کارگردان : پل شریدر
فیلمنامه‌نویس : نیکلاس کازان، برمبنای کتابی نوشته پاتریشا کامبل هرست، با همکاری آلوین ماسکو.
فیلمبردار : بوجان بازلی و استوارت باربی
آهنگساز(موسیقی متن) : اسکات جانسن.
هنرپیشگان : ناتاشا ریچاردسن، ویلیام فورسایت، وینگ ریمز، فرانسس فیشر، جودی لانگ، آلیویا باراش، دانا دلینی و مارک جانسن.
نوع فیلم : رنگی، ۱۰۸ دقیقه.


چهارم فوریه 1974، یک گروه توریستی چپ‌گرا، «پاتریشا هرست» (ریچاردسن)، نوه نوزده ساله «ویلیام راندولف هرست»، غول مطبوعات را می‌ربایند. هدف آنان از این آدم‌ربائی آزاد کردن دو عضو زندانی گروه است اما با وجود اینکه به مقصود نمی‌رسند، همچنان گروگان خود را نگه می‌دارند. رابطه اعضای گروه و «پتی» که در آغاز بسیار خصمانه است بهبود می‌یابد. پس از گذشت پنجاه‌وهفت روز از اسارت «پتی» به او پیش‌نهاد می‌کند میان گروه یکی را انتخاب کند. او که مطمئن نیست اعضای گروه زنده رهایش کنند، دومی را دستگیر و در دادگاه به زندان محکوم می‌شود. در سال 1979 «جیمی کارتر»، رئیس‌جمهور وقف آمریکا دستور تخفیف محکومیت او را صادر می‌کند.
* همان‌طور که می‌شینمای شریدر (1985) با عنوان فرعی یک زندگی در چهار فصل آغاز می‌شد، از پتی‌هرست نیز می‌توان به‌عنوان «بخش‌هائی از یک زندگی در یک پرده» که میان یک مقدمه و یک مؤخره قرار گرفته یاد کرد. مقدمه با نمائی از «هتی» در محوطه دانشگاه برکلی آغاز می‌شود که صدای اول شخص روی آن، جمله‌ائی را از کتاب خود سرگذشت‌نامه «پتی» که فیلم از آن اختباس شده می‌خواند: «من فکر کردم می‌دانم چه‌کسی هستم». در مؤخره، در صحنه ملاقات «پتی» با پدرش در زندان (صحنه نمونه‌ائی شریدر که بسیاری فیلم‌هایش ژیگولوی آمریکائی، 1989، و آدم‌های گربه‌نما 1982، گرفته تا سبک‌خواب 1999 هم به‌عنوان «امضا»ی مؤلف و هم‌در مقام ادای دین به فیلم محبوبش جیب‌بر جیبور روبربرسون، 1959، با آن پایان می‌یابند)، در نمای درشت چهره «پتی»، شاهد کوشش او برای ارائه تعریفی از «من واقعی» (خویش‌تن خویش)اش هستیم. در واقع فیلم مثل دیگر آثار شریدر شرح یک خودشناسی است و در سه پرده بین این مقدمه و مؤخره به تشریح چگونگی این امیر می‌پردازد. در این میان «پتی» به‌عنوان یک شخصیت نمونه‌ای شریدری، مثل دیگر شخصیت‌های آثار او، مراحل مختلف نیل به خودشناسی و بازآفرینی شخصیت را از طریق خود ویرانگری می‌پیماید [مسیر تبدیل «پتی» از شخصی «نابینا / بی‌خرد» به انسانی «بینا / دانا» به‌ویژه طنین آشنای فیلم‌نامه گاو خشمگین (مارتین اسکورسیزی، 1979) شریدر را در خود دارد]، در اینجا نیز مثل آدم‌های گربه‌نما، شاهدیم که میان حاصل کار شریدر (مثل هر «مؤلف» دیگری) با فیلم‌نامه نویسنده‌ای دیگر (کازان) با آن دسته آثار او که خودش نویسنده فیلم‌نامه‌شان بوده یا حتی فیلم‌نامه‌هایش برای دیگر فیلم‌سازان، به‌ویژه از لحاظ نحوه پرداخت مضامین، نمی‌توان تفاوت چندانی قائل شد. خواه حاصل، فیلمی ترسناک، مثل آدم‌های گربه‌نما باشد، یا کار با دست‌مایه‌ای «اسطوره‌ای / مذهبی» در آخرین وسوسه مسیح (اسکورسیزی، 1988)، یا یک کمدی سیاه با پرداختی «نیمه‌مستند» در اینجا، کار بازلی، فیلم‌بردار بسیاری از آثار آبل‌فرارا، به‌ویژه در خلق فضای اکسپر سیونیستی نیمه اول، از امتیازهای فیلم است.