چهارشنبه, ۱۴ آذر, ۱۴۰۳ / 4 December, 2024
مجله ویستا
اظهار دوستی دشمن، نباید ما را بفریبد
خطبه اول)
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله المتفرد بالکبریا، و اشهد انّه متوحد بتدبیر الارض و السماء، و اشهد انّ محمدٍ المبعوث، رحمةٌ للورا، أکمل الامناء و أفضل السفراء، و خاتم الانبیاء، و اشهد انّ امیرالمؤمنین علیبنابیطالب، و اولاده المعصومین، هم المحجّة البیضاء، و منقض البشر من الضلالة و العما، اللهم بلغ مولانا صاحبالزمان صلوة الله علیه، عن جمیع المؤمنین و المؤمنات، فی مشارق الارض و مغاربها، سهلها و جبلها و برّها و بحرها، حیّهم و میّتهم، و عنّا و عن والدینا من الصلوة و التحیاة زنة عرش الله، و مداد کلماته، و منتهی رضاه، و عدد ما احصاه کتابه، و احاط به علمه، اللّهم انا نجدد له فی هذا الیوم، و فی کلّ یوم عهدا و عقدا و بیعة له فی رقابنا، اللهم کما شرفتنا بهذا التشریف، و فضلتنا بهذه الفضیله، و خصصتنا بهذه النعمه، فَصَلّ علی مولانا و سیدنا صاحبالزمان، واجعلنا من انصاره و اعوانه، و الذابّین عنه، و المستشهدین بین یدیه، طائعین غیر مکرهین، فی الصّف الذی نعتَ اهله فی کتابک، فقلت صفا کأنهم بنیان مرصوص، علی طاعتک و طاعةِ رسولک و آله علیهمالسلام، اللهم هذه بیعت له فی اعناقنا، الی یوم القیامه.
عباد الله! اوصیکم و اوصی نفسی بتقوالله
قال الله تبارک و تعالی فی محکم کتابه الکریم: «قد افلح من تزکی و ذکر اسم ربه فصلی» (۱)
همه شما خواهران و برادران را به تقوای الهی سفارش میکنم.
بنا شد درباره بندگی حق و آموزه بندهشدن برای پروردگار، با محوریت قرآن بحث کنیم. در این آیه شریفه در سوره مبارکه اعلی، مقدمه عبادت و ذکر و یاد حق، تزکیه نفس معرفی شده است. آن چه مسلم است نماز و ذکر خدا، نمایشی برای بنده خدا در محضر پروردگار و خلق خداست. با نماز خواندن و ذکر و یاد حق، در محضر پروردگار اظهار بندگی میکنیم و ژست عملی نماز، نمایش بندگی و عبودیت حق است.
در این دو آیه شریفه از این سوره مبارکه اعلی، مقدمه و راه ذکر خدا و نماز را تزکیه نفس قرار داده است. این تزکی با توجه به تفاسیر دگری که دارد، مرحوم علامه طباطبایی، رضوان الله تعالی علیه، در تفسیر شریف المیزان، «تزکی» را «تطهر» معنا میکند و میفرمایند: «التزکی هو تطهر» این که ذات مقدس پروردگار، اول به انسانها دستور میدهد و اعلام میکند که سعادت قطعی، برای انسانی که میخواهد در جریان ذکر حق و نماز، نمایش بندگی خدا قرار بگیرد، تزکیه و تطهر نفس است، این دلالت میکند بر این که تا تزکیه نفس صورت نگیرد و تا انسان باطن و دلش را پاک نکند، نه تنها نمیتواند بنده خدا بشود، حتی در عرصه نمایش بندگی حق هم نمیتواند اقدام بکند.
آن چه که این استظهار را از این سیاق آیه شریفه تایید میکند، روایتی است از وجود مقدس امام مجتبی علیهالسلام، میوه دل صدیقه اطهر، سبت اکبر رسول الله صلیالله علیه و آله و سلم، فرمودند: «ان من طلب العبادة، تزکی لها» (۲) هر کس جویای عبادت باشد و بخواهد خدا را بندگی کند و بنده ذات اقدس پروردگار قرار بگیرد، باید برای عبادت، خودش را پاک کند، تا این تزکیه و پاکی در انسان محقق نشود، انسان نمیتواند در عرصه بندهشدن برای خدا قدم بردارد. اینجا نکتهای در این کلمه «قد افلح» است که از این نکته دو مسأله برای ما قابل درک است و آن نکته این است که ذات مقدس پروردگار، در قرآن کریم، در بسیاری از آیات، وقتی که انواع و اقسام عبادتها و خیرات و مبرات را نقل میکند، انتهای آیه میفرماید: «لعلکم تفلحون» منجمله همین آیهای که در سوره مبارکه جمعه قرائت میکنیم: «فإذا قُضیت الصلوة فانتشروا فی الأرضِ و ابتغوا من فضل اللَّه واذکروا اللَّه کثیرا لعلکم تفلحون» (۳) در مقابل انجام چند عمل برای بندهای که در نماز پرفضیلت جمعه شرکت کرده است، نماز را خوانده است و بعد از نماز با توکل به حق در خط ابتغای فضلالله و طلب و جویایی فضل خدا اقدام کرده است، ذکر خدا را هم بسیار ادا کرده و بسیار به یاد خدا بوده است، در مقابل این همه برنامهها میفرماید: «لعلکم تفلحون» «شاید رستگار شوید». با تردید فلاح و رستگاری چنین انسانی، در قرآن، یادآور میشود. «شاید رستگار شوید»، شاید هم رستگار نشوید.
نظیر این در قرآن، آیاتی داریم اما ذات مقدس پروردگار در آیات شریفه قرآن، چهار آیه است که قاطعانه اعلام فلاح و رستگاری میکند و با قطعیت، خدا میفرماید این فرد رستگار است.
آیه اول از قول فرعون است، در سوره مبارکه «طه» که میفرماید: فرعون به سحره گفت: « فأَجْمِعوا کَیْدَکُمْ ثُمَّ ائْتُوا صَفًّا وَقَدْ أَفْلح الْیَوم منِ اسْتَعْلَی» (۴) اینجا فلاح با قطعیت با تحقیق اعلام شده، البته این فلاح قاطع و رستگاری قطعی را فرعون به سحره اعلام میکند که میگوید کید خودتان را جمع کنید، تمام توطئهها، برنامهها، نیرو و توانمندی سحر خودتان را آماده کنید، متراکم به صف، با انسجام بیایید در میدان موسی، «و قد افلح الیوم من استعلی»، امروز آن کسی به تحقیق رستگار است که بتواند در این مسابقه برنده شود.
اما غیر از این یک آیهای که خداوند قاطعیت فلاح را و قطعیت رستگاری را، از قول فرعون نقل میکند، ما سه آیه در قرآن داریم که ذات مقدس پروردگار خودش قاطعانه اعلام رستگاری میکند. آیه اول، آیه اول سوره مبارکه مؤمنون «بسمالله الرحمن الرحیم قد افلح المومنون»(۵)، خداوند اعلام قطی میکند که مؤمنین رستگارند. آیه دوم در سوره مبارکه «و الشمس» میفرماید: «قد افلح من زکیها»(۶)، کسی که تزکیه نفس بکند قطعا رستگار است و اعلام رستگاری قاطعانه میکند، برای کسانی که در جهت پاکسازی دل و باطن اقدام کرده است و آیه سوم، همین آیه شریفه سوره مبارکه «اعلی» است، که میفرماید: «قد افلح من تزکی»، هرکس پاک کند خودش را و تزکیه کند دل وباطن خودش را دقیقا تطهیر کند، قاطعانه رستگار است. خوب حالا غیر از آن یک موردی که خدا از قول فرعون میگوید، در این سه مورد خود خدا قاطعانه اعلام رستگاری میکند و قطعا افراد را رستگار میداند. چه طور شد این خدایی که در برابر آن همه کار، نمازجمعه خواندن، ذکر خدا را بسیار گفتن، ابتغاء فضل الله داشتن و فضل پروردگار را جویا شدن، با تردید میفرماید لعلکم تلفحون، شاید رستگار شوید، اما در این سه مورد قاطعانه میگوید قد افلح المومنون، قد افلح من زکیها و قد افلح من تزکی. یا قاطعیت اعلام فلاح و رستگاری میکند و چرا آنجا با تردید؟
این تردید از طرف خدا نیست، این تردید از طرف خلق است. به خاطر این که انسان اعمال خیری را که انجام میدهد، اگر تزکیه نفس نداشته باشد، باطنش پاک نباشد، خیلی کار خوب میکند، عبادت میکند، نماز میخواند، انفاق میکند، خیرات میکند، اما ممکن است در وسط عمل گرفتار بلای ریا بشود و کیش شخصیت، او را به عنوان یک آفت و آسیب فرا بگیرد، در مقام متبلورسازی شخصیت خودش، این خیرات را انجام بدهد. یا این که بعد از عمل ممکن است دچار غرور بشود، این منم که هر هفته نمازجمعه میآیم، این منم که همیشه حرمم ترک نمیشود، این منم که همیشه درسحرها و نیمههای شب تهجدم در حرم امام هشتم علیهالسلام برقراراست. این منم که نماز را اول وقت میخوانم، کمکم گرفتار غرور بشود، لذا قرآن میگوید لعلکم تفلحون، شاید آدمی که این کارها را انجام میدهد، رستگار شود چرا شاید؟ شاید هم رستگار نشود. اگر این آفتها او را عارض شد رستگار نمیشود، اگر از این آفات و آسیبها نجات پیدا کرد، در این اعمال خیر رستگار میشود، چون اینجا پای تزکیه نفس در کار نیست.
اما آن جایی که پای تزکیه نفس در کار است. آنجایی که انسان اول اقدام کرده، باطنش را پاک کرده، دلش را تطهیر کرده، نفس خودش را کاملاً جایگاه خواست و گرایش اراده در راه حق قرار داده است، این انسان «قد افلح» قطعا رستگار است. دیگر تردید ندارد. با یک یا الله به جایی میرسد که یک انسان ممکن است با یک میلیون رکعت نماز هم به آن جایی نرسد که او با یک یا الله رسید. چون تزکیه نفس کرده است. باطنش را پاک کرده. این یک نکته، نکته دوم این که خوب ما چه جوری تزکیه نفس کنیم؟ چه جوری دل و باطن خودمان را پاکسازی کنیم؟
ببینید عزیزان! اینجا یک اعلام رستگاری قطعی از طرف جریان شیطان است، در منطق فرعون، فرعون به سحره و جادوگرها گفت در برابر موسی «فأَجْمِعوا کَیْدَکُمْ ثُمَّ ائْتُوا صَفًّا وَقَدْ أَفْلح الْیَوم منِ اسْتَعْلَی»، رستگاری قطعی مال آدمی است که درخط تفوقطلبی است، در خط زیادهخواهی است، درخط برندگی و رقابت در عرصه پول و قدرت است. از نظرشیطان در منطق اولین عابد و بنده سرسپرده ممتاز شیطان، فرعون، قد افلح الیوم من استعلی، فلاح قطعی و رستگاری قطعی در حوزه افزونخواهی، زیادهخواهی، رقابت، پشت هم اندازی، دنبال کید و مکر و شیطنت رفتن برای پول بیشتر و قدرت افزونتراست. نقطه مقابل این منطق، منطق خداست: «قد افلح من تزکی»، فلاح و رستگاری قطعی مال آن کسی است که خودش را پاک کرده، از چی پاک کرده؟ از آن «من استعلایی» که فرعون گفت. یعنی انسانی که بتواند گرایشهای مادی را از درون خودش بزداید. انسانی که پولپرستی و قدرتپرستی را از باطن خودش حذف کند. این انسان «قد افلح». اول این کار را بکن، بعدش «و ذکر اسم ربه فصلی» بعد بیفت دنبال عبادت و دنبال بندهشدن خدا. تا وقتی که این تزکیه را انجام ندادی این باطن دلت پاک نیست، گرایشهای پولخواهی، قدرتخواهی، منصبخواهی در تو وجود دارد، دنبال هر کار خوبی که بروی، دنبال مجاهده میروی این مجاهده را استخدام میکنی در جهت بالا بردن شخصیت سیاسی. دنبال خیرات و مبرات و انفاق میروی این امداد بیچارگان و بینوایان را استخدام میکنی در جهت شخصیت پیدا کردن.
دنبال اظهار عبادت ذکراسم ربه فصلی میروی این را استخدام میکنی در جهت جلب توجه مردم به خودت. چون باطنت پاک نیست. داری نماز میخوانی در حرم امام رضا زیارت میکنی، حال پیدا کردی اشک پهنای صورتت را گرفته، رفیقت از کنارت رد شد، همسایه از آن طرف عبور کرد، فلان آقا تو را دید، در همان حالت در ذهنت میآید خوب فلانی هم که من را دید خوب شد! باطن پاک نیست، تزکیه نشده.
ببینید برادران! خواهران! عزیزان مسوولی که شما در این نظام در عرصههای مختلف مسؤولیت دارید فداکاری میکنید، حواستان جمع باشد، اگر خدای نکرده کیش شخصیت شما را گرفت، گرایش به پول و مقام و منصب و توسعه قدرت بر شما عارض شد، شما میشوید جزء جُند فرعون، جزء سحره و لشکر فرعون شیطانی که گفت «قدافلح الیوم من استعلی» اما اگر توانستید این گرایشهای باطنی را از خودتان بزدایید، باطن و دلتان را پاک کنید میشوید «قد افلح من تزکی» ما ببینیم دنبال چه کسی میخواهیم راه بیافتیم، در کدام خطیم؟!
برادرم، خواهرم! اینها خطابه نیست، اینها سخنوری نیست، اینها بیان جدی یک حقیقت باطنی، در تمام من و تو هست. ببینید در زندگی کجا راه افتادیم. دنبال کدام خط راه افتادیم.
خودم را بگویم، دارم چه کار میکنم؟ من در خط فرعونم؟ خطی که تزش این است، قد افلح الیوم من استعلی، تفوقطلبیها، افزونخواهیها، زیادهخواهیها، مقامپرستیها، منصبخواهیها، این خط در وجود من حاکم است یا نه؟! خط «قد افلح من تزکی». باطنم را توانستم پاک کنم؟
خدا رحمت کند امام رضوان الله تعالی علیه را، از پاریس حرکت کردند آمدند تهران. دوازده میلیون نفسکش دل میدهند برای امام، جان میدهند برای امام، آن خبرنگار گفت: آقا شما چه احساسی دارید. گفت: «هیچی»، «هیچی». فرق نمیکند برای من! تفاوتی ندارد! چون در درون باطن همهچیز پاکشده، نفس تزکیه شده، گفت: «هیچی»! یک روز او در ماشین جیپ ارتش گذاشتند، ساعت ۴ صبح از خانه بیرونش آوردند، فرستادند ترکیه، یک روز دوازده میلیون انسان در استقبالش منتظرند هر دو یکی است، «هیچی»
برادران!خواهران! میخواهید بنده خدا بشوید، اول «هیچی» بشوید. اگر به این «هیچی» رسیدید، بنده خدا هستیم، اما عزیزان اگر به این هیچی نرسیدیم، بنده خدا نیستیم.
خدایا! به عزت اولیائت که آموزگارما هستند ،معلم ما هستند، این حرفها را از اینها یاد گرفتیم. امام حسن علیهالسلام، یک کلمه گفت: ان من طلب العباده تزکی له» همین یک کلمه امام حسن علیهالسلام راه را به ما نشان داد، دنبال فهم قرآن از خط امام مجتبی رفتیم، خدایا! به حق این اولیائت توفیق تزکیه نفس به همه ما کرامت بفرما
پروردگارا! نقطه نهایی پیروزی انقلاب ما فرج مولایمان بقیه الله را تعجیل بفرما، خداوندا ارواح مطهره شهدا و روح مطهر امام بزرگوارمان را از این عبادت و دعا و نیایش و قرآنخوانی ما بهرهمند بگردان سایه پربرکت مقام معظم رهبری بر سر ما مستدام بدار.
بسم الله الرحمن الرحیم
قل هو الله احد، الله الصمد، لم یلد و لم یولد، و لم یکن له کفوا احد
والسلام علیکم و رحمت الله و برکاته
خطبه دوم )
بسم الله الرحمن الرحیم
نحمده و نستیعنه و نستغفره و نتوب الیه، و اشهد ان لا اله الا الله، وحده لا شریک له، کما شهد الله لنفسه و شهدتله ملائکته و اولوالعلم من خلقه، لا اله الا هو العزیز الحکیم. و اشهد انّ محمدا صلیالله علیه و آله، عبده المنتجب، و رسوله المرتضی، ارسله بالهدی و دین الحق، لیظهره علی الدین کله و لو کره المشرکون. و اشهد انّ امیرالمؤمنین علیبن ابیطالب و اولاده المعصومین، هم حجج الله علی الخلق اجمعین. اللهم صل و سلم علی عبدک و حبیبک و رسولک، محمد سیدالاولین و الاخرین، و صل علی علیّ امیرالمؤمنین و صل علی فاطمة بنت رسولک، سیدة نساء العالمین، و صل علی سبطی الرحمه و امامی الهدی، الحسن و الحسین سیدی الشباب اهل الجنة اجمعین، و صل علی علیّ بن الحسین و محمد بن علی، و جعفر بن محمد و موسی بن جعفر، اللهم صل و سلم علی صاحب هذه القبة السامیه، غوث الملحوف، الامام الرؤوف، ابیالحسن علی بنموسی الرضا، علیه آلاف التحیة و الثنا، و صل علی محمد بن علیٍّ و علیّ بن محمد و الحسن بن علی. اللهم صل علی نورک و سراجک، و ولیّ ولیک و وصی وصیّک. و حجتک علی خلقک، الحجة القائم المنتظر المهدی، روحی و ارواح العالمین لتراب مقدمه الفدا.
عباد الله اوصیکم و اوصی نفسی بتقوالله
همه شما برادران و خواهران را به تقوای الهی سفارش میکنم.
امروز مصادف است با شب شهادت جانگداز میوه دل علیبن موس الرضا علیهالسلام، امام جواد. این مصیبت را به محضر ولایتمدار امام هشتم علیهالسلام و به شما برادران و خواهران دلداده ولایت این حضرت در عتبه مقدس امامرضا علیهالسلام تسلیت عرض میکنم.
سیره اهلالبیت علیهمالسلام یک جریان آموزشی قاطع و مؤثر برای ما است. متاسفانه این ضعف معرفتشناسی که ما نسبت به معصومین علیهمالسلام داریم، باعث شده است نقشآفرینیهای محوری یکایک معصومین علیهمالسلام را در ابقای دین و در احیای خط امامت، نتوانیم تشخیص بدهیم.
برادران! خواهران! عزیزان جوان! شمایی که در این دوره توسعه پژوهش و تحقیق، دنبال تحقیقات گوناگون و پژوهشهای متنوع هستید، در ارتباط با عواطفی که در درون جانتان، نسبت به ولایت اهلالبیت علیهمالسلام قرار دارد، یک مقدار ولایتپژوهی داشته باشید و در سیره معصومین علیهمالسلام متعمقانه، تحلیلگرانه، متأملانه وارد بشوید. واقعاً وجود مقدس امام جواد علیهالسلام در ۱۷سال دوران امامتشان، آنهم در یک سنین خاص دوران طفولیت و به ظاهر بچگی ۸ ساله، و دوران جوانی و دوران نوجوانی و ترهیبی از دوران جوانی، این امام در این مقاطع سنی، در تداوم خط امامت و تثبیت توسعه امامت که ابقای اساس دین بود، چه نقشآفرینیهای محوری داشت.
امام جواد علیهالسلام را بشناسیم. اینگونه نیست که شما فکر کنید، ائمه علیهمالسلام فقط مسأله گفتند، نماز خواندند، عبادت کردند، در عرصههای اجتماعی، سیاسی آن هم با آن پیچیدگیها و تیرگیها و ظلمتهای خفقانبار آن روز، اینها بیتفاوت از کنار جریانها گذشتند.
عزیزان! مأمون که در شیطنت در بین خلفای بنیعباس، لقب معاویه بنیعباس را پیدا کرده است، بعد از این که در شگردهای شیطانی خودش در برابر امام هشتم علیهالسلام شکست خورد و مقاومتهای مدبرانه، حکیمانه، پیامبرگونه آقا علیبن موسی الرضا علیه السلام، نه تنها باعث شد مامون به مقاصد شومش نرسد، دقیقاً از توطئهای که در خط براندازی امامت، سر راه امام هشتم علیه السلام، مامون تهیه دیده بود، وجود اقدس امام هشتم علیهالسلام از تمام این موانع و توطئهها به عنوان فرصت استفاده کردند.
دسیسه مامون در براندازی امامت به فرصت برای توسعه امامت مبدل شد و یک روزی مأمون چشم باز کرد، با این حاکمیتی که امام هشتم علیهالسلام، در امت اسلام پیدا کرده است، مخصوصاً در نخبگان سیاسی، نمیتواند به بغداد برسد، تا بغداد نرسیده بساط خلافت غاصبانه عباسی جمع شده است و گستره امامت الهی معصوم علیهالسلام در امت برقرار خواهد شد. لذا باید یکجایی که فقط سه روز توقف داشت، بین راه در توس، در همین سه روز امام هشتم علیهالسلام را شهید کرد.
مامون دید نه تنها مقاصدش عمل نشد، اصلا مساله امامت به عنوان یک تز قطعی الهی و معنوی، همه اندیشههای نخبگان سیاسی کشور را پر کرده است. وقتی وارد بغداد شد جریان امامت در امت جوری تثبیت شده بود که مردم چهره امامت و واقعیت خط امامت را در یک کودک ۸ ساله دیدند و به عنوان امام بدون کوچکترین اختلافنظر همه شیعیان و سرسپردگان ولایت و امامت به او گرویدند.
یعنی مسأله امامت امامجواد علیهالسلام در ظاهر و شکل یک بچه ۸ ساله، اصلاً برای همیشه تز امامت را از آن پندارهای سیاسی، حکومتی، مدیریتی مبدل کرد به یک خاصیت ساختاری تکوینی الهی آسمانی که جز معصوم دیگری نمیتواند امامت کند، و مامون دید اصلاً با امامت یک آقازاده ۸ ساله، خط رهبری اسلام در یک مسیری قرار گرفته است که دیگر از جریان عصمت، قابل انتقال به هیچ جریانی با هیچ توطئه ، با هیچ دسیسه با هیچ نقشهای نیست و لذا به این فکر افتاد همان شگردهای شیطانی زمان امامرضا علیهالسلام را ادامه بدهد.
ببینید عزیزان! شیطان نوآوری ندارد، شیطان همه کارش تکرار مکررات است! عوامل شیطان هم در کارشان ابتکار ندارند به ظاهر، آدم خیال میکند دست به یک ابتکار زده اما باطناً همان شگرد قبلی است.
دستور داد امام جواد علیهالسلام را از مدینه به بغداد منتقل کردند، آن حضرت در سن ۱۲ سالگی بودند و آخرین فرزند خودش که دختر ۹ سالهای بود در نکاح امام جواد علیهالسلام در آورد و فکر کرد با این که امام داماد خلیفه بشود و یک آقازاده ۱۲ ساله بیاید در لفافه پیجیده سیاست و خلافت، هضم و غرق بشود، دیگر امامت از بین رفته است، جریان ارتباطی امام با مردم قابل کنترل و مهار است و به تدریج سفره امامت قابل جمعشدن است.
امام وارد دستگاه مأمونی شد اما مثل پدر بزرگوارشان امام هشتم علیهالسلام از همه حصارهای محکم و دیوارههای قصری که مامون برای مانع توسعه امامت تراشیده بود، امام جواد علیهالسلام از همه این موانع به عنوان فرصت استفاده کردند.
شخصیت امام در کانون سیاست بغداد باعث شد حضور امام در مجامع علمی، فرهنگی کاملاً آزاد، توسعهیافته و رشادتهای علمی امام علیهالسلام در برابر تنتنههای علم و فقاهی که دستگاه عباسی مثل یحییابناکثم تراشیده بوند، کار را به جایی رساند که در یک مدت کوتاه امام جواد، در بغداد مرجع دینی امت اسلام شد و مسلمانها همه مسایل را از امام جواد سوال میکردند. دستگاههای خلافتی و امنیتی هم نمیتوانستند امام را محدود کنند، چون به ظاهر داماد خلیفه بود و از آن طرف هم برای توسعه ارتباطات با مردم، امام علیهالسلام زندگی خودشان را به صورت رسمی از داخل کاخ مأمون بیرون آوردند با ازدواجی که با حضرت ثمانهخاتون مادر بزرگوار امام هادی علیهالسلام انجام دادند، زندگی رسمی امام جواد مخصوصاً امالفضل عقیم بود، نازا بود ثمانه خاتون - فرزندان امام جواد از ثمانه خاتون متولد شدند - خانواده رسمی امام، خانه ثمانه خاتون شد، کانون ارتباطات امام هم با مردم زندگی ثمانهخاتون شد. و به این وسیله امالفضل بایکوت شد. در زندگی سیاسی امام جواد منزوی شد، او که در برابر این بایکوتشدن مقاومت میکرد و میخواست این وضع را به هم بزند، یک شب مامون را تحریک کرد، مامون مست بود به خانه امام جواد حملهور شد، ضربات شمشیر را بر روی بستر امام فرود آورد، این ضربتها بر بدن نازنین امام جواد اثر نگذاشت، اما یک حرکت ناهنجار مستانه مامون زمینه را جوری آماده کرد که امام فردای آن روز، فرمودند من دیگر بغداد نمیمانم، باید بروم مدینه.
مامون هم دربرابر آن عمل زشتی که شب گذشته انجام داده بود، نتوانست مانع امام جواد بشود. حضرت زندگیشان را از بغداد به مدینه منتقل کردند. دور از چشم مامون با یک قدرت فوقالعاده، با یک توانمندی و نیروی عظیم جوانی و با یک گرایش شدیدی که در دل مرکز کشور به علمیت امام جواد پیدا شده بود، همه اطراف و اکناف امت اسلام، متوجه مدینه و امام جواد شدند و امام جواد، معارف ولایت و علوم اهل البیت را توسعه دادند. امالفضل هم که بیچاره شده بود و مجبور بود دنبال امام به مدینه بیاید، در مدینه هم به خاطر این که غریب بود، از یک پشتوانه سیاسی، مثل پدرش برخوردار نبود، در زندگی امام جواد هم بایکوت شده بود، قدرت اجرای ماموریتهای سیاسی را در خانه امام جواد علیهالسلام نداشت، و در نهایت وجود مقدس امام جواد علیهالسلام در خط توسعه امامت و ولایت کاملاً پیش رفتند.
اما مامون بیمار شد، امالفضل به بهانه بیماری پدرش، امام علیهالسلام را وادار کرد حضرت یک مسافرتی به بغداد بکنند. امام به قصد حج از مدینه خارج شدند اما بعد از حج، امالفضل نگذاشت امام جواد به مدینه برگردند. حضرت مجبور شدند بیایند بغداد تا رسیدند بغداد، مامون به درک رفته بود و معتصم هم بر اریکه قدرت به عنوان جانشین مامون تکیه زده بود. معتصم تازه به حکومت رسیدهای که از تدبیر مامون هم برخوردار نبود، با ورود امام به بغداد در برابر یک سیل تهاجم و اقبال شدید ملت به امام جواد علیهالسلام قرار گرفت به طوری که احساس کرد، اصلاً معتصم و دستگاه خلافت منزوی شدهاند و همه مردم اقبال به جوادالائمه علیهالسلام دارند. اینجا تصمیم گرفت امام جواد علیهالسلام را به شهادت برساند.
ببینید عزیزان! توجه داشته باشید ما از این سیره سیاسی امام جواد علیهالسلام، دو نکته به عنوان آموزش سیاسی میآموزیم. نکته اول این که امام موانع را به فرصتها مبدل کردند و میشود در عرصههای سیاسی، با یک حکمت، با یک تدبیر مانعتراشی دشمن را به فرصت مبدل کرد. شما تاریخ این ۳۰ ساله انقلاب را اگر بررسی کنید، عمده شگرد رهبری امام رضوانالله تعالی علیه و مقام معظم رهبری در تبدیل کردن موانع به فرصتها بود. این ابتکارات بدیع این رهنمودهای حکیمانهای که مقام مقدس ولایت امر چه امام بزرگوار، چه مقام معظم رهبری دارند، اینها ابتکارات شخصی نیست، اینها همه اخذ شده از آموزههای ولایت اهلالبیت و معصومین علیهمالسلام است. ۳۰ سال است در این دنیا هر مانعی که آمریکا و استکبار در برابر انقلاب ما تراشید، امام و مقام معظم رهبری این را مبدل به یک فرصت کردند، برای تثبیت قدرت سیاسی این نظام و این انقلاب در عرصه بینالملل. (تکبیر نمازگزاران)
آموزه دوم سیاسی از سیره سیاسی امام جواد علیهالسلام، جدی گرفتن دشمن است. امام جواد علیهالسلام دشمن را جدی گرفتند. یعنی تظاهر به دوستی، تظاهر به قوم و خویشی، ایجاد نسبت فامیلی، اینها هیچکدام باعث نشد امام جواد دشمنی مامون و بنیعباس را فراموش کند. دشمن را جدی گرفتند، چون دشمن را جدی گرفتند، توانستند در برابر توطئههای دشمن مقاومت مدبرانه و حکیمانه داشته باشند. و ما امروز بایستی از این آموزه سیاسی در عرصه زندگی اجتماعی، سیاسیمان درس بگیریم، باید ما دشمن را جدی بگیریم. این که آمریکا بیاید به خاطر بیآبروییاش در سراسر جهان و به خاطر سقوط حیثیت استکباریاش در روی کره زمین بخواهد با چهار تا دولتمرد عراقی دست بدهد، یک توافقنامه امنیتی دیکته شده را به عنوان خواسته مردم عراق، خودش را در عراق تثبیت بکند، این دشمن است. دشمن دوست نمیشود. اسلام که مرز عراق و ایران ندارد، اسلام که این خاک و آن خاک ندارد. عراق کربلای ماست، کربلایی که همه دلها دارد پروانهوار میچرخد. عراق کاظمین ماست آنجایی که امشب شب شهادت امام جواد، دلهای شما دارد آنجا پرواز میکند، عراق نجف ماست، پایگاه عظمت ولایت امیرالمونین علی علیهالسلام، نمیتوانیم ما در برابر سرنوشت این کشور بیتفاوت باشیم. ۸ سال دفاع ما در برابر جریان کافر حاکم بر عراق بعثی، به خاطر دلدادگی ما به سرزمین عراق بود و ما نمیتوانیم در برابر سرنوشت این مملکت بیتفاوت بایستیم. دولتمردان ما هم نباید بیتفاوت بایستند، سیاستمداران ما هم باید موضع سرسختانهای داشته باشند، در برابر شگرد شیطانی این شیطان بزرگی که در برابر بیآبرویی جهانیاش میخواهد سلطه بر عراق را به امضای مردم عراق و نمایندگان مردم عراق برساند.
امام جواد به ما درس دادند، دشمن را جدی بگیرید. در برابر دشمنی دشمن جدی بایستید. این آموزه سیاسی حضرت جوادالائمه علیهمالسلام است.
در شب شهادت امام جواد، برادران! خواهران! برای خشنودی قلب امام هشتم علیهالسلام، بیایید روضه امامرضا را برای میوه دلش جوادالائمه گوش بدهید.
اول روضهخوان امام جواد، خود اما رضا علیهالسلام بودند، مرحوم مجلسی در کتاب بحارالانوار از عیونالمعجزات، نقل میکند. عبارتی دارد در روایت، آخرش میگوید: «و کان طول لیلته یناغیه فی مهده» امام رضا علیهالسلام در طول شب، آنجایی که از تهجدشان فارغ می،شدند، نمیخوابیدند، کنار گهواره جوادالائمه با جوادشان حرف میزدند. جوهری در «صحاح اللغه» میگوید: تناغی بچه به معنای تکلم است، این که مادر کنار گهواره بچهاش میآید با بچهاش حرف میزند و اظهار سرور میکند، اظهار شادی میکند.
این حرکت امامرضا کنار گهواره جوادالائمه بود و این راوی که قضیه را نقل میکند، قبلش جملات امام رضا علیهالسلام را گفته است، میگوید: قال الرضا علیهالسلام: «یقتل غصباً فیبکی له علیه اهل السماء و یغضب الله علی عدوه و ظالمه فلا یلبث الا یسیراً حتی یعجل الله به الی عذابه الالیم و عقابه الشدید»(۷) امام رضا علیهالسلام در این مکالمهای که با میوه دلش داشت، زمزمهای کنار گهواره جوادش داشت، فرمود «یقتل غصبا» این میوه دل من را از روی غصب میکشند. «فیبکی له و علیه اهل السماء» مظلومیت جواد من طوری است، اهل آسمان بر او میگریند و «یغضب الله تعالی علی عدوه و ظالمه» خدا بر دشمن و ظالمش غضب میکند، «یعجل الله به الی عذابه الألیم و عقابه الشدید» و خدا تعجیل میکند او را به عذاب ألیمش گرفتار کند.
تمام سخن روی این کلمه «یقتل غصبا» است از روی غصب جواد من را میکشند، قتل غصب یعنی چه؟ علما، بزرگان، فضلا میخواهید به درد دل امام رضا شب شهادت امام جواد برسید، این قتل غصب را باید بفهمید یعنی چه. تا ببینیم در آن نیمهشب کنار گهواره جواد عزیزش بردل نازنین این پدر مظلوم چه گذشت.
قتل غصب شاید این باشد که گاهی از اوقات هست شما در خانه نشستید، یک متجاوزی وارد خانه میشود، تهاجم میکند به داخل خانه، کسی که به خانهاش تهاجم میکنند او را در خانهاش بکشند، این را میگویند قتل غصب امام رضا میگوید، میوه دلم جوادم در زندگانی خودش کشته میشود.
ای خدا! مظلومیت هر امامی را که نقل میکنیم، بعد میگوییم، «لا یوم کیومک یا ابا عبدالله» به سراغ مظلومیت حسین، میرویم. اما میخواهیم از نقطه مظلومیت سیدالشهداء به سراغ مظلومیت جوادالائمه برویم، آقا امام حسین خیلی مظلوم بود، خیلی غریب بود، اما امام حسین یک همسر وفاداری داشت به نام رباب، یک سال رباب بعد از سیدالشهداء عمر نکرد، در این یک سالی که رباب زنده بود، هیچوقت در سایه نمینشست از صبح که آفتاب میزد میآمد وسط آفتاب در آفتاب مینشست، یکسر هم گریه میکرد. میگفتند خانم خوب بیا در سایه بنشین گریه کن. چرا در آفتاب گریه میکنی؟ میگفت: چه جور من از آفتاب بیایم در سایه؟ آخر با چشم خودم دیدم، بدن پارهپاره حسینم در آفتاب است.
ایخدا! آقا امام هشتم علیبن موسی الرضا! شمایی که دارید برق اشک را در صورت این زن و مرد در مظلومیت جوادتان میبینید، فرمودید بر هر که میخواهید گریه کنید بر جدم حسین گریه کنید، اما ما میخواهیم بگوییم، آقا به خاطر گریه بر جدتان حسین اجازه بدهید، بر میوه دل مظلومتان جوادالائمه گریه کنیم، چرا شما به جوادتان گفتید: «یقتل غصبا» جواد من را از روی غصب میکشند، خواستید بگویید جوادتان آن قدر مظلوم است که تو خونه سرش را کنار قاتلش میگذاشت. خواستید بگویید جواد عزیزتان را در فراش، در داخل منزل به قتل میرسانند.
خدایا! به مظلومیت امام جواد علیه السلام نقطه نهایی انتقام مظلومیت همه مظلومان، فرج مولایمان بقیة الله را تعجیل بفرما.
خدا از اشک و عشق ما در ولایت اهلالبیت علیه ارواح مطهره شهدای ما و روح مطهر امام بزرگوارما را بهرهمند بگردان
پروردگارا! سایه پربرکت مقام معظم رهبری برسرما مستدام بدار.
بسم الله الرحمن الرحیم
قل یا ایها الکافرون، لا اعبد ما تعبدون، و لا انتم عابدون ما اعبد، و لا انا عابد ما عبدتم، و لا انتم عابدون ما اعبد، لکم دینکم ولی دین.
والسلام علیکم و رحمت الله و برکاته
۱. سوره مبارکه اعلی، آیات شریفه ۱۴ و ۱۵/ قد افلح من تزکی و ذکر اسم ربه فصلی / رستگار آن کس که خود را پاک گردانید، و نام پروردگارش را یاد کرد و نماز گزارد.
۲. تحف العقول، ص ۲۳۶ / ان من طلب العبادة تزکی لها / امام حسن علیهالسلام: به درستی که هر کس طالب عبادت باشد، خود را برای آن آراسته و پاک میکند.
۳. سوره مبارکه جمعه، آیه شریفه ۱۰ / فإذا قُضیت الصلوة فانتشروا فی الأرضِ و ابتغوا من فضل اللَّه واذکروا اللَّه کثیرا لعلکم تفلحون / و چون نماز گزارده شد در [روی] زمین پراکنده گردید و فضل خدا را جویا شوید و خدا را بسیار یاد کنید باشد که شما رستگار گردید.
۴. سوره مبارکه طه، آیه شریفه ۶۴ / فأَجْمِعوا کَیْدَکُمْ ثُمَّ ائْتُوا صَفًّا وَقَدْ أَفْلح الْیَوم منِ اسْتَعْلَی / پس نیرنگ خود را گرد آورید و به صف پیش آیید در حقیقت امروز هر که فایق آید رستگار میشود
۵. سوره مبارکه مؤمنون، آیه شریفه ۱ / قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ / به راستی که مؤمنان رستگار شدند.
۶. سوره مبارکه شمس، آیه شریفه ۹ / قَدْ أَفْلَحَ مَن زَکَّیهَا / که هر کس آن را پاک گردانید قطعا رستگار شد
۷. کتاب عیون المعجزات به سند معتبر از کلیم بن عمران؛ روایت شده است که گفت : به امام رضا ( علیهالسلام ) گفتم که دعا کنید خداوند به شما فرزندی کرامت فرماید . امام فرمود : انما اُرزق ولداً واحداً و هو یرثنی. به من یک پسری کرامت خواهد شد که او وارث امامت من خواهد بود چون امام جواد تولد یافت امام به اصحاب خود فرمود: قد ولد لی شبیه موسیبن عمران، فالق التجار و شبیه عیسی بن مریم قدست امّ ولدته قد خلقت طاهرة مطهرة.
خداوند به من فرزندی عطا کرده است که شبیه به موسیبن عمران است که شکافنده دریاهاست و مانند عیسیبن مریم است که حق تعالی مادر او را مقدس و مطهر گردانیده بود و پاک و پاکیزه آفریده شده بود آنگاه فرمود: یقتل غصباً فیبکی له علیه اهل السماء و یغضب الله علی عدوه و ظالمه فلا یلبث الا یسیراً حتی یعجل الله به الی عذابه الالیم و عقابه الشدید. / این فرزند من به جور و ستم کشته خواهد شد و بر او اهل آسمانها خواهند گریست و خداوند بر دشمن او و کشنده و ستمکننده او غضب خواهد کرد و بعد از قتل او از زندگی بهره نخواهد برد و به زودی به عذاب الهی واصل خواهد گردید.
۲. تحف العقول، ص ۲۳۶ / ان من طلب العبادة تزکی لها / امام حسن علیهالسلام: به درستی که هر کس طالب عبادت باشد، خود را برای آن آراسته و پاک میکند.
۳. سوره مبارکه جمعه، آیه شریفه ۱۰ / فإذا قُضیت الصلوة فانتشروا فی الأرضِ و ابتغوا من فضل اللَّه واذکروا اللَّه کثیرا لعلکم تفلحون / و چون نماز گزارده شد در [روی] زمین پراکنده گردید و فضل خدا را جویا شوید و خدا را بسیار یاد کنید باشد که شما رستگار گردید.
۴. سوره مبارکه طه، آیه شریفه ۶۴ / فأَجْمِعوا کَیْدَکُمْ ثُمَّ ائْتُوا صَفًّا وَقَدْ أَفْلح الْیَوم منِ اسْتَعْلَی / پس نیرنگ خود را گرد آورید و به صف پیش آیید در حقیقت امروز هر که فایق آید رستگار میشود
۵. سوره مبارکه مؤمنون، آیه شریفه ۱ / قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ / به راستی که مؤمنان رستگار شدند.
۶. سوره مبارکه شمس، آیه شریفه ۹ / قَدْ أَفْلَحَ مَن زَکَّیهَا / که هر کس آن را پاک گردانید قطعا رستگار شد
۷. کتاب عیون المعجزات به سند معتبر از کلیم بن عمران؛ روایت شده است که گفت : به امام رضا ( علیهالسلام ) گفتم که دعا کنید خداوند به شما فرزندی کرامت فرماید . امام فرمود : انما اُرزق ولداً واحداً و هو یرثنی. به من یک پسری کرامت خواهد شد که او وارث امامت من خواهد بود چون امام جواد تولد یافت امام به اصحاب خود فرمود: قد ولد لی شبیه موسیبن عمران، فالق التجار و شبیه عیسی بن مریم قدست امّ ولدته قد خلقت طاهرة مطهرة.
خداوند به من فرزندی عطا کرده است که شبیه به موسیبن عمران است که شکافنده دریاهاست و مانند عیسیبن مریم است که حق تعالی مادر او را مقدس و مطهر گردانیده بود و پاک و پاکیزه آفریده شده بود آنگاه فرمود: یقتل غصباً فیبکی له علیه اهل السماء و یغضب الله علی عدوه و ظالمه فلا یلبث الا یسیراً حتی یعجل الله به الی عذابه الالیم و عقابه الشدید. / این فرزند من به جور و ستم کشته خواهد شد و بر او اهل آسمانها خواهند گریست و خداوند بر دشمن او و کشنده و ستمکننده او غضب خواهد کرد و بعد از قتل او از زندگی بهره نخواهد برد و به زودی به عذاب الهی واصل خواهد گردید.
منبع : اخبار انصار
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست