پنجشنبه, ۱۳ دی, ۱۴۰۳ / 2 January, 2025
مجله ویستا
شهید عدالت
<قتل علیبن ابیطالب لشده عدالته>
وقتی جماعت به منزلش هجوم آوردند تا به عنوان خلیفه مسلمین با او بیعت کنند، دستان خویش را فرو بست اما جماعت به اصرار آن را گشودند، پس از آن از دست دراز کردن سر باز زد اما باز هم دستش را کشیدند۱
چه اینکه امام (ع) میدانست چهرهِ حقیقت را ابرهای تیرهِ فساد گرفته و دلهای جماعت بر این بیعت ثابت و عقلهایشان بر این پیمان استوارنمیماند ولی انگار جماعت نمیدانست حکومت بر آنان نزد علی(ع) از کفش پینهزدهِ او هم بیارزشتر است مگر اینکه به واسطهِ آن، حقی را به پا دارد یا باطلی را دفع نموده و عدالت را برقرار نماید ۲ گویی بزرگان و اشراف مدینه که پیش از این سهم چربتری از بیتالمال دریافت مینمودند گمان نمیکردند در صورت خلافت علی(ع) بر مسلمین، تقسیم نابرابر بیتالمال به رسم دوران خلافت عمر و عثمان شکسته شده و بیتالمال مطابق سنت پیغمبر اکرم(ص) به طور مساوی میان امت تقسیم گردد. ۳
سهل بن حنیف انصاری تصور نمیکرد در برخورداری از بیتالمال با فردی سیاه که تا دیروز غلام او بوده، برابر خواهد شد.۴ منذربن جارور عبدی نمیدانست اگر خویشاوندانش را اندک بهرهِ بیشتری از بیتالمال دهد آنگاه ارزش او از ارزش شترخانهاش و بند کفشش کمتر خواهد شد و بدون درنگ عزل و خوارمیگردد.۵
عثمان بن حنیفانصاری نمیپنداشت در مقام فرماندار بصره نباید در میهمانی سرمایهداران شرکت کند در حالیکه نیازمندان شهر، از آن میهمانی محروم هستند.۶ اشعثبن قیس گمان نمیکرد فرمانداری آذربایجان برای او وسیله آب و نان نبوده، بلکه امانتی در گردن اوست و حق ندارد نسبت به رعیت استبداد ورزد.۷ اونمیدانست هیچ هدیه و سوغاتی برای تغییر نظر علی(ع) در قضاوت مؤثر نیست و اگر هفت اقلیم را با آنچه زیر آسمانهاست به علی(ع) دهند تا پوست جویی را از دهان مورچهای به ناروا بگیرد، چنین نخواهد کرد.۸ عبدا...
بن زمعه باور نداشت اگر بدون رنج از غنایم جنگی درخواست گنج کند علی(ع) پاسخ خواهد داد؛ این اموال که میبینی نه مال من و نه از آن توست، غنیمتی است که مسلمین با شمشیرهای خود در جنگ به دست آوردهاند اگر تو در جهاد همراهشان بودی، سهمی چون آنان داشتی وگرنه دسترنج آنان خوراک دیگران نخواهد بود.۹ هیچیک از طلحه و زبیر نمیپنداشتند علی(ع) قدرت حکومت را به هواهای نفسانی آنان نسپارد و از خدا بخواهد هیچگاه ایشان را به این آرزو نرساند۱۰ و توصیه نماید پیش از اینکه عار ایشان از انجام امور غیرحکومتی با آتش خشم پروردگار توأم گردیده و دامنگیرشان شود، به حق و عدالت بازگردند.۱۱ حتی عقیل برادر نابینای علی(ع) میپنداشت برادرش ولو بهمیزان اندک یعنی یک من از گندمهای بیتالمال را در حق او و خانوادهِ مستمندش رحم خواهد کرد
پ اما نمیدانست علی(ع) خود و او را از آهن گداخته برحذر خواهد داشت.۱۲ امام (ع) میدانست در صورت پذیرش خلافت، باید بیتالمال به تاراج رفته از سوی درباریان را به محل خود بازگرداند ولو اینکه به عنوان مهریهِ زنان آنان تعیین شده باشد.۱۳ اومیدانست خوارترین افراد نزد او عزیز خواهند بود تا حق ایشان را بازگرداند و نیرومندترین افراد نزد او پست و ناتوان خواهند بود تا حق مظلومان را از آنان بازستاند۱۴ و صد البته امام(ع) به نیکی میدانست که آن جماعت تاب عدل علی(ع) را نخواهند داشت لذا خطاب به جمعیت هجوم آورنده برای بیعت فرمود <مرا واگذارید و دیگری را به دست آرید.>۱۵ لیکن جماعت همچنان به سوی او هجوم آوردند تا جایی که فرمود:
<گمان کردم مرا خواهند کشت>۱۶ و <ردای من از دو طرف پاره شد و نزدیک بود حسن و حسین لگدمال گردند.>۱۷ لاجرم علیرغم بیرغبتی به خلافت و اینکه در ولایت به آن جماعت علاقهای از خود نشان نداد سرانجام دعوت تحمیلی ایشان را پذیرفت۱۸ و بدینسان مردم ردای خلافت را بر تن امام(ع) پوشاندند. پس جماعت را به رعایت قرآن و سنت پیامبر نوید داده و در اولین گام، همگان را به رعایت عدالت بین خود و مردم توجه داد و فرمود <به خدا قسم، من شما را به هیچ طاعتی وادار نمیکنم مگر آنکه پیش از آن، خود عمل کردهام و از معصیتی شما را بازنمیدارم جز آنکه پیش از آن، خود ترک گفتهام>۱۹ .سپس دستور تقسیم مساوی بیتالمال را صادر و متعاقب آن به عزل فرمانداران ظالم و مستبد پارهای از ولایات همانند کوفه و بصره و شام همـت گمارد.
در این هنگام مغیره بن شعبه یکی از چهار سیاستمدار مشهور آن زمان، نزد امام(ع) آمده و درخصوص حاکم شام پیشنهاد داد؛ با معاویه مدارا کن تا از مردم شام برای تو بیعت بگیرد آنگاه با فراغ بال و اطمینان خاطر، او را از مقامش عزل کن. ابنعباس نیز پیشنهاد مغیره را بر صلاح دانسته و گفت؛ وقتی معاویه از مردم شام برای تو بیعت گرفت، بر من که او را از شام بیرون کنم امام(ع) در پاسخ ضمن مذمت استفاده از مکر و حیله برای پیروزی بر دشمن، فرمود؛ به خدا سوگند دو روز هم اجازه نمیدهم معاویه بر جان و مال مردم مسلط باشد۲۰ و بلافاصله به معاویه نوشت <میدانی که من دربارهِ شما معذورم ... تو و همراهانت بیعت کنید و با گروهی از یارانت نزد من بیا> ۲۱ و پس از آن حکم انتصاب سهلبن حنیف به حکومت شام را صادر نمود.
معاویه نیز زیرکتر از این بود که معنی نامهِ امام(ع) و دستور ایشان مبنی بر رجعت به مدینه را درنیابد و از انتصاب جانشین خود بیخبر بماند لذا با جمعآوری سیاسان و مکارانی چون عمروعاص و با تدبیر ایشان، به بهانهِ دروغین خونخواهی خلیفه پیشین، در مقابل امام(ع) به جنگ ایستاد. لشکر معاویه که زودتر به ساحل رودخانهِ فرات در منطقهِ صفین رسیده بود مانع استفادهِ سپاه امام(ع) از آب شد تا از طریق فشار تشنگی بر امام(ع) فائق آید اما سرانجام سپاه امام (ع) توانست ساحل فرات را به طور کامل از دست لشگر شام خارج کند.
پ در این هنگام گروهی از لشگریان امام(ع) به نزد ایشان آمده و گفتند هماکنون نوبت ماست که از فرصت سودجسته و با استفاده از فشار تشنگی، لشکر شام را به راحتی از پای درآوریم، اما امام (ع) اینچنین جنگ نابرابر را عادلانه ندانست و دستور داد آب برای هر دو لشکر آزاد باشد پس از این نیز که سپاه امام علی(ع) با نفوذ در قلب لشکر شام تا آستانهِ پیروزی پیش رفت، این بار مکر عمر و عاص به کمک لشکریان شام آمده و متاسفانه کارساز هم گردید به طوریکه لشکریان فریب خوردهِ امام(ع) به خیمهِ فرمانده خود هجوم آوردند! که ما بر قرآنیم و لشکر معاویه نیز قرآن را میان ما و خود قرار داده است هماکنون متحیریم که پیشوای ما بر حق است یا معاویه؟
هرچند همگان از پیامبر گرامی اسلام شنیده بودند که <علی مع الحق و الحق مع علی> اما مولای غدیر خم که هیچگاه پیروی ناآگاهانهِ جماعت را پایدار و ارزشمند نمیدانست و این سوال را در جنگ جمل به حارث بن حوت اینگونه پاسخ گفته بود که؛ تو برو حق را بشناس آنگاه خود خواهی فهمید چه کسی برحق است و چه کسی باطل۲۲ لذا تمام سعی خود را نمود تا سیمای حق را به سپاهیان خود شناسانده و مهر بطلان بر مکر و حیلهِ پسر نابغه بکوبد.
لیکن دلهای کور و گوشهای ناشنوای عدهای متعصب، ظاهربین و خشکمقدس، سرانجام حکومت، جنگ صفین را از دست امام(ع) خارج و به پیمان حکمیت واگذار کرد و بدینسان نطفهِ ناپاک خوارج منعقد گشت. این عده نااهل هنوز به کوفه نرسیده، پی به اشتباه خود برده و از امام(ع) خواستند که پیمان حکمیت را نادیده گرفته و به جنگ با معاویه بازگردد ولی حاشا! که امام عادل ولو با دشمن، بیسبب پیمان شکند.۲۳ کار خوارج، این گروه نااهل و نادان به جایی رسید که به دلیل اشتباه خود در نافرمانی و رها کردن جنگ، خواستار توبه امام(ع) مسلمین از گناه پذیرش حکمیت شده! و همواره در مساجد کوفه بر این طبل غفلت میکوبیدند.
امام(ع) نیز در منبر به تبیین موضوع پرداخته و النهایه نتیجه گرفتند که رجوع به حکمیت در صفین گناه نبود تا نسبت به آن توبه شود، بلکه یک نوع سستی در فکر و عمل بود که از جانب خوارج بر ایشان تحمیل شد و امام قبلاً آنان را از این کار مطلع کرده و از انجام آن بازداشته بود. در این هنگام یکی از خوارج حاضر در مسجد با توهین به امام(ع) فریاد زد خدا او را بکشد عجب کافر فقیهی است! یاران امام(ع) هجوم آوردند تا آن هرزهگو را بکشند لیکن امام(ع) مانع این اقدام شد و فریاد عدالت برآورد <دشنام داد یا بدش بگوئید یا از او درگذرید.>۲۴ ا...، ا... که در این موقعیت نیز امام(ع) عدالت در تقسیم بیتالمال را رعایت نموده و سهم خوارج از بیتالمال را در حق ایشان پرداخت مینمود.
۲۵ تا اینکه یکی از همین کوردلان از نهروان گریخته یعنی ابن ملجم مرادی، به نعمت فربهی ناشی از این عدالت، شمشیرگران قیمتی را به زهر ناب آغشته و در شب لیله القدر سال چهلم هجری، فرق مولود کعبه را در محراب عبادت شکافت.
امام(ع) پس از ضربت شمشیر ابن ملجم نیز همگان را به رعایت عدالت رهنمون شده و امر فرمودند؛ نکند پس از من به بهانهِ قتل امام مسلمین، دست در خون جماعت ببرید، ابنملجم ضربتی زد و حسنین برای قصاص حق دارند فقط ضربتی به او بزنند و بس. و به راستی چنین بود که شبلی شمیل از متفکران لائیک عرب که به امور ماوراءالطبیعه نیز اعتقاد ندارد میگوید <پیشوا، علیبن ابیطالب، بزرگ بزرگان، یگانه نسخهای است که نه شرق و نه غرب، نه در گذشته و نه امروز صورتی مطابق این نسخه ندیده است>۲۶ و دکتر جورج جرداق دانشمند مسیحی لبنانی، نتیجهِ چندین سال تحقیق خود در خصوص بزرگان تاریخ عرب را <امام علی(ع) صدای عدالت انسانیت> نام نهاده و تصریح مینماید.
<امام زمانی که به خلافت رسید جز اجرای عدالت نکرد و آن کسی را که لازم بود برکنار کرد و از قدرت وا داشت و مردم دور و نزدیک بر ضد او توطئه نکردند مگر برای آنکه او را در عدل و داد میزانی بود که به هیچ سوی متمایل نمیشد و تحتتأثیر زورمندان قرار نمیگرفت و جز حق را به آن راهی نبود >۲۷ و ابن ابیالحدید در شرح نهج البلاغه میگوید <من درباره علی(ع) چه بگویم که اهل ذمه با وجودی که منکر رسالت پیامبر اسلام بودند، او را دوست داشتند> اما سعدی علیهالرحمه معتقد است؛ کس را چه زور و زهره که وصف علی کند بار در مناقب او گفته هل اتی۲۸
[جمال خندان کوچکی]
منبع : روزنامه اعتماد ملی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست