پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

شب قدر و امام زمان علیه السلام


شب قدر و امام زمان علیه السلام
این بخش با اهداف زیر تدوین شده‌اسـت:
- اینکه با «شب قدر» و اهمّیّت آن، بیشتر آشنا شویم.
- این فرصت گران‏بها را غنیمت شماریم و از موهبت این شب ارزنده، بیشترین استفاده را ببریم.
- بیاموزیم که در این شب، مقدّرات یک ساله‏ی خلایق از جمله ما تقدیر می‏شود و توسّط فرشتگان مقرّب الاهی به امام زمان‏ علیه‌السلام‏ عرضه می‏شود.
- با اهمیت دعا در این شب آشنا شویم و در نهایت برای فرج مولایمان امام زمان ‏علیه‌السلام ‏با معنویّت و خلوص بیش‏تر دعا کنیم.
● شبی در هر سال:
“ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمانِ الرَّحیم ، إنّا أنْزَلْناهُ فی لَیْلَةِ الْقَدْر ، وَ ما أدْراکَ ما لَیلَةُ الْقَدْر ، لَیلَةُ القَدرِ خَیْرٌ مِنْ ألْفِ شَهْر ، تَنَزَّلُ الْمَلائِکَةُ وَ الرّوحُ فیها بِإذنِ رَبِّهِم مِنْ کُلِّ أمْر ، سلامٌ هِیَ حَتّی مَطْلَعِ الْفَجْر”
“ما قرآن را در شب قدر فرو فرستادیم. تو شب قدر را چگونه شبی می‏دانی؟ شب قدر از هزار ماه بهتر است. در آن شب فرشتگان و روح (جبرئیل) به اذن خدا، همه‏ی فرمان‏ها و سرنوشت‏ها را فرود می‏آورند. آن شب تا سپیده‏دمان، همه، سلام است و سلامت.”
چنان‏که از آیه‏های سوره‏ی قدر به روشنی فهمیده می‏شود، در هر سال شبی هست که از هزار ماه، به ارزش و قدر و فضیلت، بهتر است و این شب، در هر سال، هست و در هر سال، یک شب، شب قدر است. در این شب، فرشتگان به هم‏راه بزرگ خویش (روح) به زمین می‏آیند و هر امر و فرمان و تقدیری که از سوی خدا معیّن شده است، برای یک سال تا شب قدر سال آینده، فرو می‏آورند.
از احادیثی که در تفسیر این سوره و تفسیر آیات آغازِ سوره‏ی دخان و جز آن رسیده است، فهمیده می‏شود که: فرشتگان در شب قدر مقدّرات یک‏ساله را به نزد “ولیّ مطلقِ زمان” می‏آورند و بر او عرضه می‏دارند و به او تسلیم می‏کنند. این واقعیّت، همواره بوده است و خواهد بود.
این واقعیّت بزرگ، که با “فعل مضارع” بیان شده است و استمرار را می‏رساند چیست: “تَنَزَّلُ الْمَلائِکَةُ وَ الرّوحُ...” فرشتگان و روح، همی فرود آیند و همی فرود آیند، به کجا؟
آری، فرشتگان و روح، در هر سال، در شب‏هنگام “قدر” پیوسته فرود آیند و به “اذن خدا” هر “امری” و “تقدیری” را فرود آورند... این امر چگونه است؟ این فرشتگان نزد چه کسی می‏روند و فرمان‏ها و تقدیرها را به چه کسی می‏سپارند؟ آن‏جا که روح بزرگ فرود می‏آید کجاست؟ و آن آستان مقدّس و مطلع نور و مرکز ناموس که “کُلِّ أمْر” به همراه فرشتگان به جانب آن فرود آورده می‏شود، کدام آستان است؟ در شب قدر فرودگاه فرشتگان آسمان، در کدام سرمنزل قدس و مهبط مطهّر است؟
در روزگار پیامبر اکرم‏صلی الله علیه وآله وسلم، محلّ نزول فرشتگانِ شب قدر، آستانِ مصطفی‏صلی الله علیه وآله وسلم‏بوده است. این امر مورد قبول همگان است. امر دیگری که مورد قبول است این است که پس از پیامبر اکرم‏صلی الله علیه وآله وسلم‏نیز شب قدر هست؛ چنان‏که در قرآن کریم در سوره‏ی قدر و سوره‏ی دُخان به روشنی ذکر شده است که شب قدر در هر سال هست.
رشیدالدّین میبدی، مفسّر معروف اهل‏تسنّن، می‏گوید:
برخی گفته‏اند: این شب قدر، به روزگاران پیامبرصلی الله علیه وآله وسلم‏بود و سپس از میان رفت؛ امّا چنین نیست؛ زیرا که همه‏ی اصحاب پیامبر و علمای اسلام معتقدند که شب قدر تا قیام قیامت باقی است. (کشف‌الأسرار ۱۰: ۵۹)
از ابوذر غِفاری روایت است که گفت: به پیامبر خدا گفتم: ای پیامبر! آیا شب قدر و نزول فرشتگان در آن شب، تنها در زمان پیامبران وجود دارد و چون پیامبران از جهان رفتند دیگر شب قدری نیست؟ پیامبرصلی الله علیه وآله وسلم‏فرمود:
“نه، بلکه شب قدر تا قیام قیامت هست.”
● صاحب شب قدر:
هنگامی که در شناخت قرآنی به این نتیجه می‏رسیم که شب قدر در هر سال هست، باید توجّه کنیم که پس صاحبِ شب قدر نیز باید همیشه وجود داشته باشد؛ چنان‏که در احادیث آمده است وگرنه فرشتگان بر چه کسی فرود می‏آیند و کتابِ تقدیر را نزد چه کسی می‏گشایند و مجاری امور را به اذن خدا به چه کسی می‏سپارند؟
هدایت و ولایت تکوینی از هدایت و ولایت تشریعی جدا نیست. عکس این قضیّه نیز صادق است. پس چنان‏که قرآن کریم تا قیام قیامت هست و حجّت است، صاحب شب قدر نیز همواره هست و همو “حجّت” است و پس از رحلت پیامبر اکرم‏صلی الله علیه وآله وسلم‏این مقام ازآنِ جانشینان پیامبر است.
امیرالمؤمنین علیه‌السلام ‏از این دو واقعیّت بزرگ (وجود شب قدر در هر سال و وجود صاحب شب قدر در هر عصر) این‏چنین یاد می‏کند:
“إنَّ لَیْلَةَ الْقَدْر، فی کُلِّ سَنَةٍ. وَ إنَّهُ یُنْزَلُ فی تِلْکَ اللَّیْلَةِ أمرُ السَّنَة. وَ إنَّ لِذلکَ الْأمْر وُلاةً بعدَ رَسولِ اللَّه‏صلی الله علیه وآله وسلم...” (اصول کافی، کتاب الحجة، باب فی شأن “انا انزلناه فی لیلة القدر»، ح۲)
“شب قدر در هر سال هست. در این شب امور همه‏ی سال (و تقدیر و سرنوشت‏ها) فرو فرستاده می‏شود. پس از درگذشت پیامبرصلی الله علیه وآله وسلم‏نیز این شب، صاحبانی دارد...”
بسیار جالب توجّه است که عالمان اهل‏تسنّن نیز در مواردی این حقایق را به صراحت گفته‏اند، از جمله در شرح حدیث ثقلین. حدیث ثقلین حدیث مشهور و متواتری است که صدها مدرک سنّی و شیعی آن را نقل کرده‏اند و یکی از مسلّم‏ترین حقایق اسلامی و احادیث نبوی است.
ابن‏حجر هَیْتَمی مکّی شافعی از دانشمندان اهل‏تسنّن می‏گوید:
“احادیثی که از پیامبر رسیده است و در آن‏ها تأکید شده است بر پیروی از خاندان پیامبر و چنگ‏زدن به هدایت آنان، می‏فهماند که همیشه، تا قیام قیامت، کسی از خاندان پیامبر وجود دارد که شایسته‏ی رهبری و هدایت است.
چنان‏که قرآن تا ابد راهبر و هادی است آنان نیز سبب ایمنی و بقا هستند برای اهل زمین. (خورشید مغرب: ۱۳۴، به‌نقل از عبقات‌الأنوار)
بدین‏سان می‏نگریم که حدیث عظیم ثقلین، به‏جز اثبات اصل “امامت”، تداوم امامت را نیز اثبات می‏کند. این حدیث نبوی مسلّم، همان‏گونه که به ما می‏گوید هدایت با دو رکن تحقّق می‏یابد: قرآن و امام، همان‏گونه نیز تداوم بقای امام و امامت را، چونان تداوم و بقای قرآن، اثبات می‏کند و همین واقعیّت بزرگ و محتوای سترگ است که علّامه‏ی مجاهد میرحامد حسین نیشابوری هندی نیز آن را یادآور می‏شود:
این حدیث دلیل واضح امامت حضرت مهدی علیه‌السلام ‏و حجّت قائمه‏ی وجود و بقای آن امام عصر عجَّل‏اللَّه‏تعالی‏فرجه نیز هست؛ زیرا که این حدیث شریف، بلاشبهه، دلالت بر مرافقت و ملازمت کتاب و عترت تا به قیام قیامت دارد. پس چنان‏که قرآن مجید تا به یوم آخر باقی است، هم‏چنین از عترت معصومه‏ی جناب رسالت‏مآب‏صلی الله علیه وآله وسلم، کسی که امام زمان و حجّت وقت باشد، بقای او لازم و حتمی است.
امام جواد علیه‌السلام ‏فرمودند:
“خداوند متعال شب قدر را در ابتدای آفرینش دنیا آفرید. هم‏چنین در آن شب، نخستین پیامبر و نخستین وصی را آفرید. در قضای الاهی چنان گذشت که در هر سال شبی باشد که در آن شب، تفصیل امور و مقدّرات یک‏ساله فرود آید...
بی‏شک پیامبران با شب قدر در ارتباط بوده‏اند. پس از پیامبران نیز باید حجّت خدا وجود داشته باشد؛ زیرا زمین از نخستین روز خلقت خود تا آخر فضای دنیا، بی‏حجّت نخواهد بود. خداوند در شب قدر، مقدّرات را به نزد آن کس که اراده فرموده است (وصیّ و حجّت) فرو می‏فرستد. به خدا سوگند، روح و ملائکه در شب قدر بر آدم نازل شدند و مقدّرات امور را نزد او آوردند و حضرت آدم درنگذشت مگر این‏که برای خود وصیّ و جانشین تعیین کرد. همه‏ی پیامبرانی که پس از آدم آمدند نیز، بر هر کدام، در شب قدر، امر خداوند نازل می‏گشت و هر پیامبری، این مرتب را، به وصیّ خویش می‏سپرد...”
در این حدیث شریف که بخشی از آن آورده شد نکته‏های مهمّ چندی است که در این‏جا به پنج نکته اشاره می‏کنیم:
۱) ضرورت وجود نظم و تقدیر، تا جایی که نخستین چیزی که از این جهان آفریده می‏شود، شب قدر است یعنی ظرف زمانیِ تقدیر و تنظیم امور.
۲) ضرورت وجود اجراکننده، به گونه‏ای که می‏بینیم هم‏راهِ ظرف زمانیِ تقدیر، دست اجراکننده نیز پدیدار می‏گردد.
۳) ضرورت وجود حجّت در جریان امور، که همان اجرا کننده‏ی مقدّرات است به اذن خدا و خلیفه‏ی خداست: پیامبر یا وصیّ پیامبر
۴) ضرورت واسطه‏ی فیض، در پیوند باطنیِ عالَم، که همان ولیّ و حجّت است و وجود او مقدّم است بر دیگران.
۵) ضرورت تداوم سنّت‏های الاهی تاریخ و استمرار آن‏ها، بی‏وفقه تا هنگامه‏ی رستاخیز و قیام قیامت.
● قرآن و شب قدر:
در برخی از احادیث آمده است که راوی به امام جعفر صادق علیه‌السلام ‏می‏گوید:
درباره‏ی شب قدر به من اطّلاعاتی بدهید! آیا این شب، فقط در روزگاران گذشته (مثلاً روزگار حیات پیامبرصلی الله علیه وآله وسلم) بوده است (و اکنون دیگر نیست) یا این‏که شب قدر در هر سال هست؟ امام علیه‌السلام ‏می‏فرماید:
“لَو رُفِعَتْ لَیلَةُ الْقَدْرِ، لَرُفِعَ الْقُرْآن.”
“اگر شب قدر را بردارند، قرآن را نیز برمی‏دارند.” (نورالقلین ۵: ۶۲۱)
جهان ارضی از آن رو منزلگاه انسان قرار داده شد تا انسان در این منزلگاه آزمایش شود و کامل و ناقص و سعید و شقی از هم باز شناخته آید و سرانجام انسان به حرکت تکاملی و کمالی بپردازد و به سوی خدا برود. این امر مستلزم برقرار بودن جهانِ ارض است. برقراربودن جهان ارض، مستلزم حکمت و تقدیر و اجرا و تدبیر است و این‏همه مربوط به شب قدر و تنظیم امور و حضور ولیّ و حجّت است. پس از برقرارشدن این‏ها همه، کتاب شناخت و عمل لازم است. پس حکمت بقای جهان ارضی، حرکت تکاملی انسان است در رابطه با کتاب و حجّت و چون برداشتن شب قدر به منزله‏ی بر هم زدن جهان ارضی است، این است که در صورت برداشته‏شدن شب قدر، قرآن نیز برداشته خواهد شد و تکلیفی و فعلی و حرکتی باقی نخواهد بود. پس تا جهان هست شب قدر هست؛ تا شب قدر هست، قرآن هست و تا این هر دو هست، حجّت هست که صاحب شب قدر است و حامل علم قرآن و هر حرکت و فعل در صورتی تکامل و کمال است که پیروی ازاین دو انجام یابد و در خطّ تعلیمی و ارشادی این دو (کتاب و حجّت) قرار داشته باشد. آری، “ما إنْ تَمَسَّکْتُمْ بِهِما لَنْ تَضِلّوا.”
بدین‏گونه این بیان امام نیز اشاره است به ارتباط هدایت تکوینی و هدایت تشریعی و رابطه‏ی مستقیم حجّت صامت یعنی قرآن با حجّت ناطق یعنی امام و این همان سخن معروف پیامبر است در حدیث ثقلین:
“... لَن یَفْتَرِقا حَتّی یَرِدا عَلَیّ الحَوْض.”
“این دو نهاد گران‏قدر (قرآن و امام) تا روز قیامت که بر کنار حوض کوثر نزد من باز آیند، از یک‏دیگر جدا نشوند.”
● علی علیه‌السلام ‏و شب قدر:
امام علی علیه‌السلام ‏در حدیثی که برخی از مقامات خویش را برای حارث هَمْدانی یاد می‏کند می‏فرماید:
“مرا در شب قدر، همه‏ساله، نیرویی افزون رسد و این در فرزندانم که نگهبانان دین‏اند، هم‏چون آمدن شب و روز، تا قیامت باقی است.” (بشارة المصطفی لشیعة المرتضی، ص۴، چاپ دوم نجف)
امام صادق علیه‌السلام ‏به نقل از پدر بزرگوار خویش می‏فرماید:
“هنگامی، علی علیه‌السلام ‏سوره‏ی “إنّا أنزَلناه” را می‏خواند و فرزندانش، حسن و حسین، در نزد او بودند. حسین به پدر عرض کرد: ای پدر، وقتی تو این سوره را می‏خوانی، شیرینی و حلاوت دیگری از آن حس می‏شود؟
علی علیه‌السلام ‏فرمود: ای فرزند پیامبر و فرزند من! من از این سوره چیزی می‏دانم که تو (اکنون) نمی‏دانی. چون این سوره فرود آمد، جدّ تو پیامبرصلی الله علیه وآله وسلم‏مرا خواست. وقتی نزد او رفتم سوره را خواند. آن‏گاه دست خویش به روی شانه‏ی راست من نهاد و فرمود: ای برادر و وصیّ من و ای ولیّ امّت من پس از من و ای جنگنده‏ی بی‏امان با دشمنان من... این سوره، پس از من، ازآنِ توست و پس از تو، ازآنِ دو فرزند توست. جبرئیل که در میان فرشتگان او برادر من است حوادث یک‏سالِ اُمّتِ مرا (در شب قدر) به من خبر می‏دهد. پس از من این اخبار را به تو خواهد داد. “وَ لَها نورٌ ساطِعٌ فی قَلْبِکَ وَ قُلوبِ أوصیائِکَ إلی مَطْلَعِ فَجْرِ الْقائِم” و این سوره در قلب تو و قلب اوصیای تو همواره نوری تابناک خواهد افشاند تا به هنگام طلوع سپیده‏دمان ظهور قائم.” (برهان ۴: ۴۸۷)
● شب قدر و امام زمان علیه‌السلام:
جریان‏یافتن استوار و منظّم امور گوناگون در عالَم، با این‏همه پهناوری، چنین است که نخست در برنامه‏ای دقیق و تقدیری حکیمانه مقرّر می‏گردد و سپس در ارتباط با خلیفه‏ی خدا در زمین (مُجری و ناظرِ اجرا) به مرحله‏ی تحقّق می‏رسد. بدین‏گونه این آیات همه دلالت دارد بر استمرار وجود حجّت خدا در زمین و اکنون حجّت خدا در زمین و واسطه‏ی فیض و ولیّ مطلق و به تعبیر شیخ بهاءالدّین عامِلی: “صاحب اسرار خدایی در این جهان” امام موعود، قطب دوران، روح جهان، حقیقت زمان و عِدْل قرآن، حضرت حجّةبن‏الحسن المهدی علیه‌السلام ‏است و او خود صاحب شب قدر است و آستان اعلای او محلّ فرود آمدن روح و فرشتگان است در شب قدر. در حدیث است که:
“مردمان در شب قدر در حال نمازند و دعا و مسألت کردن از درگاه خدا و صاحب این امر سرگرم است به کار فرشتگانی که نزد او می‏آیند و مقدّرات و امور و پرونده‏ی حوادث سال را پیش او می‏آورند...” (نورالتقلین ۵: ۶۴۱(
در قرآن کریم، سخن از خلافت الاهی در زمین رفته است. خدا به فرشتگان گفت:
“از جانب خود در زمین خلیفه‏ای بگذارم و بگمارم.” (بقره: ۳۰(
در این‏جا یادآوری می‏کنیم که مقصود از تعبیرهای “ولیّ مطلق”، “ولیّ کامل”، “ولیّ زمان”، “ولیّ عصر”، “حجّت ناطق” و “صاحب شب قدر” همان خلیفه‏ی خدا است در زمین و پس از درگذشت پیامبر اکرم‏صلی الله علیه وآله وسلم‏و پایان‏یافتن دور نبوّت و پیامبری، این مرتبه‏ی بزرگ ازآنِ اوصیای پیامبر است یعنی علی و یازده فرزندش‏علیهم السلام.
سوره‏ی قدر و سوره‏ی دخان از مهم‏ترین دلیل‏های حضور و لزوم “امامت حقّه” و “خلافت الاهیّه” است در زمین. امام جواد علیه‌السلام ‏می‏فرمایند:
“ای پیروان تشیّع! با مخالفان امامت، به سوره‏ی “إنّا أنزَلناه” استدلال کنید تا پیروز گردید. به خدا سوگند این سوره پس از درگذشت پیامبر، حجّت خدای متعال است بر خلق. این سوره نقطه‏ی اوج دین شماست. این سوره نشانه‏ی ابعاد علم ماست.
ای شیعیان! هم‏چنین به سوره‏ی “حم دخان” که در آن آیه‏ی “إنّا أنزَلناهُ فی لَیلَةٍ مبارکَة” آمده است، استدلال کنید! این سوره پس از رسول اللَّه، خاصّ ولیّ امر (حجّت خدا) است در هر عصر.”
● ایمان به لیلة القدر:
پیامبر اکرم‏صلی الله علیه و آله و سلم‏می‏خواهد تا مردم به شب قدر باور آورند؛ زیرا این باور و اعتقاد از جنبه‏ی نظری و شناختی موجب می‏شود تا شناخت انسان، درست و مطابق با واقع و موافق قانون خدایی جهان باشد و از جنبه‏ی عملی، سبب می‏گردد تا انسان دارای موضع صحیح و سیاست درست و رهبری خدایی باشد و در نتیجه به حرکت تکاملی و کمالی دست یابد و به سعادت بزرگ برسد.
شیخ مفید با اسناد آورده که حضرت امام جوادصلی الله علیه وآله وسلم‏از پدران خود، از امیرالمؤمنین علیه‌السلام از پیامبر اکرم‏صلی الله علیه وآله وسلم‏نقل کرده است که به اصحاب فرمود:
“شب قدر را باور بدارید! در این شب تقدیر امور سال فرستاده می‏شود. این شب را پس از من نیز صاحبانی است. صاحبان این شب پس از من، علی و یازده فرزند اویند.”
حدیث مشهوری نیز که از پیامبرصلی الله علیه وآله وسلم‏نقل شده است، ناظر به همین حقایق است:
“مَن ماتَ وَ لَمْ یَعْرِف إمامَ زَمانِهِ ماتَ میتَةً جاهِلیَّةٍ.”
“هر کس بی‏آن‏که امام زمان خود را شناخته باشد، از جهان برود، هم‏چون مردم دوران جاهلیّت از جهان رفته است.”
بنابراین، نشناختن امام، نشناختنِ خطّ حرکت تکاملی و خصوصیّات آن است و نشناختن این خط یا مستلزم رکود است و سقوط یا انحراف و حرکت در جهت ضد. این‏ها همه، دوری و دورشدن از هدایت است و سقوط در ورطه‏ی هلاک و جاهلیّت. همین است که پیامبر اکرم‏صلی الله علیه وآله وسلم، در حدیث مشهور “ثقلین” که یاد شد، دو چیز را با هم و تفکیک‏ناپذیر، عامل هدایت و نجات شمرده و معرّفی فرموده است: قرآن و عترت، یعنی: برنامه و راهنما، کتاب و معلّم. کتابِ بدون معلّم و جدا از معلّم و معلّمِ بدون کتاب و جدا از کتاب، مفید فایده‏ای چندان نخواهند بود. کتابِ حقّ “نَزَّلَ الْکِتابَ بِالْحَق” (بقره: ۱۷۷) و معلّم صادق “وَ کونوا مَعَ الصّادِقینَ” (توبه: ۱۱۹) عامل هدایت تامّ و تمام است و تمسّک به این هر دو و پیروی از این هر دو، مستلزم نجات است و بیرون‏آورنده‏ی انسان است از ظلمات طبیعت و جهل و جاهلیّت.
این است که باید کوشید تا به هر اندازه که ممکن است با حقیقت زمان و سرّ دوران و روح جهان آشنا شد و به او متوجّه گشت تا حیات انسان، حیات بیداری و شناخت باشد و مرگ او نیز مرگ بیداری و شناخت باشد نه مرگ جاهلیّت.
● ظهور، مهم‏ترین تقدیر سال:
مهم‏ترین تقدیر الهی در دوران غیبت، ظهور امام عصر علیه‌السلام ‏این معلّم حقیقی قرآن است که اگر در شب قدر سالی مقدّر شود، آن سال بهترین سال مردم آخرالزّمان است. پس باید شب قدر را قدر دانست و قبل از هر چیز و هر حاجتی ظهور امام زمان علیه‌السلام ‏را از خداوند مهربان درخواست کرد.
حجت ناصری
این مقاله از کتاب "خورشید مغرب"، نوشته‌ی محمد رضا حکیمی تلخیص شده است.