سه شنبه, ۹ بهمن, ۱۴۰۳ / 28 January, 2025
مجله ویستا
بادهای دگرگونی: ملیسازی منابع و تغییر توازن قدرت به نفع شرکتهای ملی نفت
صنعت نفت و گاز در بحبوحه یك تحول اساسی قرارداد كه متاثر از مجموعه عواملی از قبیل كاهش تقاضای انرژی آسیا در سال ۲۰۰۴، طوفانهای سال ۲۰۰۵ در خلیج مكزیك و سرعت پایین اكتشافات كنونی است. این عوامل كه با تردیدهای سیاسی، تهدید زیرساخت تولید و توزیع نفت با ناآرامیهای داخلی و دسترسی محدود شركتهای بینالمللی نفتی(IOCs) به منابع عظیم نفتی خاورمیانه و شوروی سابق ارتباط یافتهاند طلایهدار پدیدهای شدهاند كه به عنوان «عصر اضطراب تامین انرژی» موسوم شده است.
در مجموع، قیمتهای بالاتر نفت و فشار رو به تزاید سیاسی، همراه با كمی از احساسات ضد آمریكایی و تقاضای فرآینده انرژی در بازار آسیا (به ویژه در چین)، كشورهای تولیدكننده نفت را به افرایش كنترل منابع نفت و گاز خود برانگیخته و آنها را به سوی ملیسازی منابع نفتی میراند. تلاش جهانی حاصله از سوی شركتهای بینالمللی نفتی و شركتهای ملی نفت برای منابع ایمن هیدرو كربنی چشمانداز رقابتی این صنعت را به صورت قابل توجهی دگرگون كرده است، كه این امر به نوبه حوزه باعث تغییر عظیمی در توازن قدرت مطلوب شركتهای بینالمللی نفتی (NOCs) و حاكمیت افق و چشماندازهای جدید بر گفتوگوها و مشاركتها شده است. شركتهای ملی نفتی (NOCs) دیگر برای تامین منافع دراز مدت ملی خودشان فقط ادارهكننده منابع هیدروكربنی دولتی نیستند، آنها به لحاظ بینالمللی نیز در حال گسترش هستند تا منابع انرژی مازادی را تضمین كنند كه برای رشد اقتصادی پایدار كشورهایشان ضروری است. به عبارتی دیگر شركتهای ملی نفت (NOCs) در حال تبدیل به شركتهای بینالمللی اكتشافی هستند كه با شركتهای بینالمللی نفتی (s IOC) در داخل كشورهایشان و در بازار جهانی در رقابتند.
● اثرات تغییر پارادایم
با در نظر گرفتن اینكه دولتها و شركتهای ملی نفت (NOCs) كه بیش از ۸۰درصد منابع نفتی كنونی جهان را در كنترل دارند در حال توسعه و ارتقای پالایشگاهها و زیرساختهای خود هستند و منابع گازی را توسعه میدهند، اثر تغییر پارادایم (مذكور در بالا) قابل تاملتر میگردد. اما مساله همیشه این نبوده است. در گذشته وقتی قیمتهای نفت كاهش یافت سرمایهگذاری در اكتشاف تنزل پیدا كرد و دولتها تمایل داشتند تا مشوقهایی را (از قبیل كاهش نرخ مالیات و مشاركت دولتی یا كاهش بهره مالكانه) برای جذب سرمایهگذاریها ایجاد كنند، در سال ۲۰۰۳ كه قیمتهای نفت رو به افزایش نهاد این اوضاع به طور كلی تغییر كرد. بسیاری از كشورها و در وهله نخست كشورهای صاحب منابع عظیم نفتی از قبیل روسیه، نیجریه و ونزوئلا تغییر جهت دادند و مالیاتها را بالا بردند و یا مشاركت دولت در امتیازات نفتی را افزایش دادند.
در الجزایر (كه قبلا به عنوان یكی از كشورهای بسیار استقبالكننده از سرمایهگذاران خارجی انرژی شناخته میشد) قانون دولتی جدیدی در ابتدای سپتامبر ۲۰۰۶ تصویب شد. این قانون با توجه به اینكه از ایفای نقش سونا تراچ Sonatrrach (شركت ملی نفت الجزایر) حمایت میكند، تصریح میكند كه سونا تراچ سهم ۵۱درصد را در تمام پروژهها بالا دستی و نیز پروژههای پالایشگاهی و خط لوله در اختیار خواهد گرفت. به تازگی دولت ولادیمیر پوتین به صورت غیر منتظرهای مناقصههای تمام ۵ درخواستدهنده خارجی (كونكوفیلپس، شورون، استات اویل، نوروسك هیدرو و توتال) را كه هنوز برای گرفتن سهمی در توسعه میدان فوقالعاده عظیم Shtokman در رقابت هستند رد كرده است. دولت روسیه برای به دست آوردن كنترل بیشتر بر دارندگان منابع نفتی مجوزهای زیست محیطی مربوط به فاز دوم طرح ساخلین دو را كه توسط شركت شل انجام میشود لغو كرده است و بدنبال آن است تا با اكسون موبیل كه رهبر پروژه ساخالین است به هیمن سیاق رفتار كند. نتیجه: مادامی كه قیمتهای نفت بالاتر از ۵۰دلار در هر بشكه باقی بماند كشورهای تولیدكننده نفت تحت فشار زیادی جهت به دست گرفتن كنترل بیشتر منابع هیدروكربنی خود قرار خواهند گرفت كه نشانه خوبی برای مشاركت شركتهای بینالمللی نفتی نیست.
● امتیازات صاحبان منابع نفتی
پس از گذشت یك دهه از گسترش بینالمللی بینظیر شركتهای ملی نفت (به ویژه شركتهای ملی نفت آسیایی) چالش رقابتی برای شركتهای بینالمللی نفتی (IOCs) هراسناك میشود. حیطه گسترش شركتهای ملی نفت با جایگاه آنها به عنوان بهرهبردار نزدیك به ۳۰درصد اكتشافات بالقوه و عظیمی (بیشتر از ۲۵۰میلیون بشكه نفت) مشخص میشود كه باید در طول ۲۰۰۸-۲۰۰۶ حفاری شوند. این بزرگی با سهم اكتشافاتی كه در دست سرآمدان نفتی و شركتهای مستقل بزرگ قرار دارد برابری میكند. شركتهای ملی نفت با فعالیت در قالب یك مجموعه قوانین جداگانه، حصول مشوقهای انگیزشی مختلف و با حمایت از سوی دولتهایشان، میتوانند روابط مساعد دولت با دولت یا شركت ملی نفت با شركت ملی نفت را (در سطح جهانی) دگرگون سازند. این روابط همزیستانه به شركتهای ملی نفت توان مذاكره در معاملاتی را میدهد كه اصولا میتوانند به حذف رقابت بینجامند و برخلاف شركتهای بینالمللی نفتی، شركتهای ملی نفت نوعا نه مسوولیت سهامداران را دارند و نه به یك هیاتمدیره گزارش میدهند. تمركز شركتهای ملی نفت نه بر سود بلكه بر منابع انرژی برای حفظ و ثبات اقتصادهای در حال رشد ملی آنهاست. این كار امتیاز مالی توانایی ارائه پیشنهاد مناقصه با سهم تولید پایین یا نرخ كم بازگشت سرمایه را به آنها میدهد كه باعث میشود بتوانند در حاشیه سودهای بسیار كم فعالیت كنند. شركتهای ملی نفت (NOCs) با حمایت دولت نیز ممكن است پاداشهای قابلتوجهی را به صورت سرمایهگذاریهای زیرساختی ارائه كنند كه با فعالیتهای یك شركت بینالمللی نفتی جور در نمی آید.
شركتهای ملی نفت با دسترسی به سرمایه ارزان، كار كمقیمت و سیاستهای داخلی كه دسترسی شركتهای بینالمللی نفتی را به منابع تحت كنترل دولت محدود میكند، از قدرت چانه زنی كاملا ممتاز و متمایزی برخورد دارند. اثر پر تكاپوی پیشنهاد مناقصه توسط شركتهای ملی نفت آسیایی (در وهله نخست شركتهای ژاپنی و هندی) در مرحله اول فاز ۴ EPSA لیبی یك نمونه برجسته است. در می۲۰۰۶ Irena Agalliu تحلیل گر حقوقی ارشد شركت IHS گزارش كرد كه متوسط سهم تولید پیشنهاد شده در این دور ۱۳درصد بود و تقریبا نیمی از بلوكهای اكتشافی پیشنهاد مناقصه كمتر از ۱۰درصد (سهم تولید) را به دست آورد. شركتهای ملی نفتی آسیایی تمام پیشنهادات (مناقصه) تك رقمی را ارائه كرده بودند. با در نظر گرفتن متوسط پیشنهاد ۱۳درصد سهم تولید در یك میدان ۲۰میلیون بشكهای و یك قیمت مشخص ۴۰دلار در هر بشكه، در دور دوم مناقصه فاز ۴ پروژه EPSA عایدی دولت ۳۰درصد افزایش یافت و نرخ بازگشت سرمایه داخلی مناقصهدهنده تا ۳۱درصد در مقایسه با دور سوم EPSA كاهش یافت.
● شركتهای بینالمللی نفت چگونه باید رقابت كنند؟
این كار آسان نخواهد بود اما شركتهای بینالمللی نفتی باید كسب و كارشان را با كار در الگویی جدید منطبق كنند كه مستلزم انعطاف و تفكر نوآورانه است. مهارتهای مدیریت پروژه، دانش و تكنولوژیهای شركتهای بینالمللی به آنها اجازه خواهد داد تا در آبهای عمیق و محیطهای قطبی، در پروژههای خط مقدم و عظیم مخازن غیر متعارف و عرصههای نوین دیگری كه تخصص منحصر به فرد آنها است به موفقیت نایل شوند. سوای از تصور جزیی از فیلی چون انرژی و در تاریكی، یك چیز درست است: اینكه جهان تغییر كرده است و فقط یك بازار نفتی جهانی وجود دارد. دیگر برای كشورها (چه شركتهای ملی چه بینالمللی نفتی) عمل كردن در خلاء یا نفع كوتاه مدت امكانپذیر نیست. مشاركت و همكاری نوآورانه احتمالا مهمترین مسیرهای یك وضعیت برد - برد برای تمام طرفها است.
نوشته: پیت استارك
ترجمه: محمدرضا مهدیزاده
ترجمه: محمدرضا مهدیزاده
منبع : روزنامه دنیای اقتصاد
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست