چهارشنبه, ۲۶ دی, ۱۴۰۳ / 15 January, 2025
مجله ویستا
آیین هندوئیسم
آیین هندو در قدیم دین برهمایی خوانده میشد كه به برهما، خدای هندوان اشاره میكرد. هندوئیسم شكل تكامل یافته آنیمیسم است و به همین دلیل بنیانگذار آن شناختهشده نیست. این آیین گونهای فرهنگ، و آداب و سنن اجتماعی است كه با تهذیب نفس و ریاضت همراه شده و در تمدن و حیات فردی و جمعی مردم هندوستان نقش بزرگی داشته است.
● مردم هند پیش از هجوم آریاییها
پیش از مهاجرت آریاییها به ایران و هند، مردم این سرزمینها قومی كوتاه قامت و سیاه چرده بودند كه فرهنگ و دین و مراسم مخصوص خود را داشتند و تمدن آنان در سطح تمدن بینالنهرین بود. این قوم در ایران تقریبا به طور كامل از میان رفتند، ولی در هندوستان به طرف جنوب آن كشور رانده شدند و اكنون به نام قوم دراویدی (Dravidians) شناخته میشوند و گروه بزرگی از اینها به نام نجسها (Untouchables) معروفند كه درباره ایشان سخن خواهیم گفت. حفاریهای باستانشناسان در منطقهای به نام موهنجودارو (Daro-Mohenjo) در كرانه رود سند (پاكستان)، آثار عظیمی از تمدن آنان را نشان داده است. از این كشفیات برمیآید كه برخی از خدایان آیین هندو قبل از ورود آریاییان در هندوستان وجود داشتهاند.
● اصول دین هندو
اصول دین هندو عبارت است از: اعتقاد و احترام به كتابهای باستانی و سنتهای دینی برهمنان و پرستش خدایانی كه به ظهور آنها در دورههای قدیم عقیده دارند. اعتقاد به تناسخ و رعایت مقررات طبقات اجتماعی در معاشرت و ازدواج، همچنین احترام به موجودات زنده، مخصوصا گاو از اصول آن دین است.
لفظ ام (Om) به معنای آمین برای هندوان بسیار تقدس دارد و از سویی اسم اعظم الهی به شمار میرود و از این نظر به اسم اعظم یهوه در دین یهود شباهت دارد.
● خدایان ودایی
هندوان به عده بیشماری از خدایان آسمانی و زمینی با اسما و صفات عجیب و غریب معتقدند و به آنها كرنش میكنند و برای هر یك بتخانههای باشكوهی میسازند. این خدایان با هم خویشاوندی سببی و نسبی دارند و ویژگیهای جسمی و روحی هر یك به تفصیل و با ذكر جزئیات در كتابهای مقدس و فرهنگ دینی هندوان آمده است. اعتقاد به جلوهگری خدایان به شكل انسان و حیوان در ادوار مختلف، نیز بسیار جلب نظر میكند. دستهبندی خدایان در ارتباط با طبقات اجتماعی نیز معهود است. برخی از معروفترین خدایان هندو عبارتند از:
اگنی (Agni) یعنی آتش
وارونا (Varuna) یعنی آسمان
ایشوار (Isvara) یعنی قادر متعال
رودرا (Rurdra) یعنی وحشتناك
راما (Rama) یعنی دلپذیر
كریشنا (Krishna) یعنی آبی پر رنگ
یاما (Yama) یعنی ارابه ران (معادل جم در آیین زرتشت) كه خدای حاكم بر ارواح مردگان است .
اشوین (Asvin) یعنی اسبسوار، عنوان دو تن از فرشتگان آیین هندوست. هندوان معتقدند كه این پزشكان آسمانی برای انسان تندرستی، نیكبختی و دارایی به ارمغان میآورند.
پرستندگان بت مؤنث زشت و بدتركیب كالی (Kali) به معنای سیاه معتقدند هدایای ویژه این بت را باید از طریق راهزنی به دست آورد و تقدیم بتخانه كرد. البته باید توجه داشت كه معمولا بتان را بسیار زیبا میسازند تا آنجا كه بت در شعر فارسی كنایه از محبوب زیباست.
● كتابهای مقدس
ادعیه و آیینهای هندوان در مجموعهای به نام وداها(Vedas) به معنای دانش، به زبان سانسكریت گرد آمده است و به آن شروتی (Sruti) یعنی وحی و الهام و علوم مقدس موروثی لقب میدهند. پژوهشگران تاریخ تصنیف وداها را بین ۱۴۰۰ تا ۱۰۰۰ ق.م. میدانند، و بر این اساس سالهای ۱۵۰۰-۸۰۰ ق.م. را دوره ودایی میخوانند.
چهار ودا وجود دارد، به این شرح:
۱. ریگ ودا(veda-Rig) یعنی ودای ستایش
۲. یجور ودا(veda-Yajur) یعنی ودای قربانی
۳. سام ودا(veda-Sama) یعنی ودای سرودها
۴. اتهرو ودا(veda-Atharva) یعنی ودای اتهروان (نام نویسنده این ودا).
در زمانهای بعد برهمنان شرح و تفسیرهایی بر بوداها نوشتند؛ از این رو هر یك از وداها دارای دو بخش است:
نخست: منتزها (Mantaras)كه عبارت است از متن اورادی در ستایش آتش، خورشید و سایر مظاهر طبیعت و دعاهایی برای فراخی روزی، باروری، بخشایش گناهان و غیره.
دوم: براهمناها (Brahmanas)كه مناسبتهای آن اوراد را تعیین میكند. پژوهشگران سالهای ۸۰۰ ق.م. تا ۵۰۰ ق.م. را دوره برهمنی مینامند..
كتابهای دینی، فلسفی، عرفانی و ادبی بیشماری در میراث فرهنگی هندوستان وجود دارد كه به زبانهای مختلف ترجمه شده و از جمله آنها کتاب معروف كلیله و دمنه است كه در سانسكریت پنچاتنتر(tantra -Panca) یعنی پنج بخش خوانده میشود.
كتابهای مهابهاراتا (bharata -Maha) و رامایانا(Ramayana) با محتوای اساطیری رزمی و بزمی از احترام ویژهای برخوردارند. كتابهای دینی و ادبی یاد شده به همه زبانهای زنده جهان (و از جمله فارسی) ترجمه شدهاند.
كتاب بسیار معروف و جذاب بهگودگیتا (gita -Bhagavad) یعنی سرود خدای مجید در بخشی از مهابهاراتاست كه مستقلا مورد توجه قرار گرفته است. این كتاب گاهی به تخفیف گیتا نامیده میشود، در باب اخلاص (Bhakti) سخن میگوید و در اهمیت كتاب یاد شده همین بس كه به طور مكرر به هر یك از زبانهای زنده جهان ترجمه شده و دست كم شش ترجمه فارسی از آن موجود است.
این رساله مكالمات كریشنا با شاهزادهای به نام آرجونا (Arjuna) یعنی روشن را در بر دارد. رساله یاد شده ظاهرا در قرن اول میلادی در روزنامه بزرگ مهابهاراتا گنجانیده شده است و نزد هندوان از هر كتاب دینی و عقلی دیگر محبوبتر و محترمتر به شمار میرود. نظم آن كتاب یك دست نیست، ولی نیروی ذوق و شوقی كه طی كلمات آن نوشته اعجابانگیز وجود دارد، هزاران تن را دلباخته و فریفته خود ساخته است.
راز موفقیت گیتا در این است كه میكوشد اثبات كند راه حقیقی نجات و رستگاری در طریقه اخلاص قرار دارد و برای بیان این امر از داستانی كمك میگیرد. آرجونا سوار بر ارابه سلطنتی برای جنگیدن با عموزادگان خود به سوی میدان میرود و راننده ارابه كه خدای پهلوانی یعنی كریشناست و در كنار او نشسته است، وی را به رزم و نبرد تشویق میكند. شاهزاده دل به جنگ با خویشاوندان خود نمیدهد. در حالی كه سرداران سپاه خصم یعنی عموزادگان او در شیپور جنگ میدمند، به راننده فرمان میدهد كه ارابه او را در وسط رزمگاه در محلی قرار دهد كه بتواند كوشش و رزمآوری هر دو سپاه را بدرستی مشاهده كند، ولی همین كه خویشان و عموزادگان و بزرگان قوم را در حال پیكار و خونریزی میبیند، دل او از پشیمانی و اندوه لبریز میشود.
وی درد و رنج خود را با كریشنا، راننده ارابه در میان میگذارد و از گرانی اندوه، تیر و كمان را از دست بر زمین میافكند.
كریشنا او را بر این كم دلی سرزنش میكند و دوباره وی را بر جنگ و نبرد برمیانگیزاند. در این هنگام بین آن دو یك سلسله مكالمات رد و بدل میشود. در مرحله اول كریشنا او را به انجام وظایفی كه در برابر صنف و طبقه خود دارد، متوجه میسازد و به او خاطر نشان میكند كه انجام فرایض اجتماعی بر هر كاری مقدم است و نتایج و عواقب آن هر چه باشد، باید آنها را به عمل آورد و نباید پاداش و سزایی توقع داشت. ارجونا وظیفه خود را به یاد میآورد كه باید به عنوان یك شاهزاده از افراد طبقه كشاتریا جنگجویی و رزمآوری پیشه كند. آنگاه وی پای به میدان نبرد میگذارد و اعتراف میكند كه تهاون و سستی در انجام این واجب صنفی و فریضه مذهبی گناهی بزرگ است. از سوی دیگر اگر به جنگ بپردازد و كشته شود، روان او رستگاری یافته، به آسمان صعود خواهد كرد، و اگر پیروز شود، بر تخت پادشاهی خواهد نشست. علاوه بر این، میدان جنگ جای تاسف و غم خوردن برای كشتگان و قربانیان نبرد نیست، زیرا اگر چه جسم آنان هلاك میشود، روحشان جاویدان، باقی و برقرار است.
در یكی از قطعات گیتا سخنان زیر آمده كه تعالیم اوپانیشادها را در مسئله وحدت الوهیت بیان میكند و از این نظر قابل توجه است. كریشنا میگوید:
من برهما هستم، همان خدای واحد ازلی ...
قربانی منم، دعا و نماز منم.
طعام خیرات مردگان منم.
این جهان بیپایان منم.
پدر و مادر و نیاكان و نگاهبانان و متنهای معرفت همه منم.
آنچه در زلالی آب و روشنایی آفتاب تصفیه میشود، آن كلمه ام منم.
و منم كتابهای ریگ ودا، سام ودا، یجور ودا، طریقت، شریعت، مربی، خداوندگار و قاضی، شاهد، صومعه و پناهگاه، دوست و دشمن، سرچشمه حیات و دریای زندگانی.
هر آنچه برمیآید و هر آنچه فرو میرود، بذر و برزگر و فصول و درو همه منم.
مرگ منم و زندگانی منم.
ای ارجونا، حیات این جهان كه میبینی، و حیات آن جهان كه نمیبینی، همه منم و بس...
● فرهنگ و تربیت ودایی
حدود قرن ۶ ق.م. در اوج اقتدار روحانیان هندو، كه برهمن (Brahmana) نامیده میشوند، نظام طبقاتی شدیدی پذیرفته شد كه مدت ۲۵۰۰ سال سایه سهمگین خود را بر كشور پهناور هندوستان افكنده بود و هنوز هم بقایای آن وجود دارد. پژوهشگران طبقات اجتماعی را كاست (Caste) میخوانند كه واژهای پرتغالی و به معنای نژاد است. در این نظام چهار كاست اصلی وجود داشت:
۱. برهمان (Brahmanas) طبقه روحانیان
۲. كشاتریاها (Kshatrias) طبقه شاهان، شاهزادگان و جنگاوران
۳. ویشیاها (Vaisyas) طبقه بازرگان و دهقانان
۴. شودراها (Sudras) طبقه كارگران.
معاشرت افراد یك طبقه دیگر شرعا و عرفا ممنوع بود، بخصوص طبقه اخیر كه هر گونه تماس، حتی نگاه كردن افراد طبقات بالا به این گروه، گناه كبیره شمرده میشد.
فروتر از این چهار طبقه، گروهی از بومیان غیرآریایی هندوستان بودند كه نجسها (Untouchables) نامیده میشدند. افراد این طبقه به هیچ وجه حق نداشتند در محلههای آن طبقات چهارگانه تردد كنند و هر گاه از باب ضرورت برای حمل زباله به اماكن آنان میرفتند، موظف بودند با صدای بلند حضور خود را اعلام كنند كه مبادا نگاه افراد طبقات بالا به این گروه بیفتد. در این صورت، بیننده باید با غسل خود را طاهر كند. داد و ستد نیز از راه دور، با گذاشتن پول در مكانی و تقاضای متاع با فریاد و اختفای كامل انجام میگرفت.
گوش دادن به تلاوت كتابهای مقدس نیز بر آنان حرام بود و اگر فردی از ایشان در این مورد استراق سمع میكرد، برای مجازات، سرب مذاب در گوش او میریختند.
عجیبتر اینكه افراد طبقه نجسها به این وضع خو گرفته، آن را حق میپنداشتند و باور داشتند كه این تیرهبختی زاییده بدكرداری آنان در زندگانی پیشین است كه از طریق تناسخ آن را دریافت كردهاند. هر گونه اقدامی برای كم كردن فاصله طبقات چهارگانه (و حدود ۲۰۰۰ طبقه فرعی كه بتدریج در ضمن آن چهار طبقه پدید آمد) و دفاع از نجسها، خلاف شرع و غیرمقبول بود. البته این سنت اجتماعی در سال ۱۹۵۵ رسما لغو شد و تنها جلوههایی از آن باقی است.
رود خروشان و پر بركت گنگ به معنای تندرو كه در بخش بزرگی از هندوستان جریان دارد، از تقدس بالایی برخوردار است و غسل كردن در آن، بخصوص در شهر بنارس (Benares)، عبادتی مهم شمرده میشود. نیلوفر (Padma) نیز بسیار مقدس است.
قربانی و بویژه قربانی اسب (medha - Asva) كه قبلا به عنوان یك عمل عبادی میان آنان معمول بود، بعدا به منظور برآورده شدن حاجات انجام میگرفت.اهیمسا (hinsa - A) به معنای پرهیز از آزار جانداران اصل مهمی است كه در زمانهای بعد، تحت تعالیم مهاویرا مورد توجه قرار گرفت و تاكنون بشدت رعایت میشود. این آموزه خوردن گوشت حیوانات را عملی غیراخلاقی میداند و این مسئله اثر عجیبی بر شیوه زندگی هندوان باقی گذاشته است.
هندوان جسد مردگان خود را میسوزانند و خاكستر آن را بر روی گنگ بر باد میدهند. قبلا سنت مذهبی این بود كه هنگام سوزاندن جسد مرد متوفی، همسر وی نیز به نشانه وفاداری میان تودههای هیزم میخوابید و همراه شوهر میسوخت و برای تشویق زنان به این امر به وی لقب ستی (Sati) به معنای بانوی وفادار و بافضیلت عطا میشد (این واژه سانسكریت در فارسی و عربی برای تجلیل از بانوان بسیار برجسته به كار میرود). اگر احیانا زنی تاب و تحمل این فداكاری را در خود نمییافت، پس از مرگ شوهر موی سر خود را میتراشید و جلای وطن میكرد. زنده سوزاندن زوجه را انگلیسیها پس از استعمار هندوستان در سال ۱۸۲۹ م. ممنوع كردند و از این منع كمتر تخلف شده است. صائب تبریزی در اشاره به این سنت میگوید:
چون زن هندو كسی در عاشقی مردانه نیست
سوختن بر شمع خفته كار هر پروانه نیست
● فلسفه اوپانیشادها
در دوره برهمنی (سالهای ۸۰۰ ق.م. تا ۵۰۰ ق.م.) آیین قربانی به افراط گرایید و با توسعه آن مسائل عمیق دینی به فراموشی سپرده شد. قربانی اسب و چیزهای دیگر آسیب شدیدی به اقتصاد كشور وارد آورد و خزانه پادشاه را تهی كرد. از این رو، برهمنان چاره كار را در اصلاح دین دیدند و بدین منظور براهمناها را پدید آوردند كه مشتمل بر دو بخش است:
الف) آرنیاكاها (Aranyakas) یعنی جنگل نامه، مشتمل بر مسائل مورد نیاز اهل ریاضت
ب) اوپانیشادها (Upanishads) به معنای نزدیك نشستن، كنایه از آموختن اسرار دین.
اوپانیشادها شهرت زیادی پیدا كرد. این كتاب را برای نخستین بار شاهزاده دانشمند، هنرمند و عارف، داراشكوه عرفان اسلامی و هندویی، در ۱۰۶۷ ه.ق. به زبان فارسی ترجمه كرد و آن را سر اكبر نامید. (نخستین آشنایی غریبان با اوپانیشاد از طریق همین ترجمه بود.)
اوپانیشاد به نام ودانتا (Vedanta) به معنای پایان وداها نیز خوانده میشود. این كتاب بطون وداها را میشكافد و توجه مردم را از آداب و رسوم ظاهری به اسرار درونی و مفاهیم باطنی جلب میكند. كتاب یاد شده شهرت جهانی دارد، تا آنجا كه برخی مطالب توحیدی آن در المیزان نوشته علامه طباطبایی آمده است .(۱)
● خدایان سه گانه
آریاییان هندوستان مانند سایر مشركان به خدای حقیقی جهان نیز معتقد بودند و او را برهما (Brahman) به معنای قائم بالذات و ازلی و ابدی مینامیدند. آنان در آغاز بت و بتخانه نداشتند و مراسم عبادی خویش را در فضای باز میدادند و به خدایانی مذكر كه معمولا نماد اجرام آسمانی بودند، عقیده داشتند. در دورانهای بعد بتهایی بیشمار و بتخانههایی باشكوه و گوناگون ساختند و خدایانی مانند الهه مادر، الهه زمین، مار كبرا و غیره را به مجموعه خدایان خود میافزودند.
خدایان تثلیث هندو (Trimurti Hindu) عبارتند از:
۱. برهما (Brahman)، خدای ایجاد كننده (كه قبلا اشاره شد)
۲. شیوا (Siva) خدای فانی كننده كه مجسمه چهار دست و در حال رقص او فراوان است. رقص شیوا نقش او را در ایجاد و انهدام نشان میدهد
۳. ویشنو (Vishnu) خدای حفظ كننده. جلوههای دهگانه این خدا برای مردم در طول تاریخ عبارت است از: ماهی، لاك پشت، گراز، موجود نیمه آدم و نیمه شیر، كوتوله، راما (Rama)تبر به دست، راما، كریشنا(Krishna)، بودا (Buddha) و كلكی (Kalki).
(۲) آیین هندو فرقههای بیشماری دارد كه با یكدیگر در صلح و صفا به سر میبرند. پیروان هر یك از این فرقهها بر جنبه خاصی از دین تاكید میكنند و معمولا به یكی از خدایان روی میآورند. طرفداران هر یك از شیوا و ویشنو جمعیت بزرگی را تشكیل میدهند.
شیواپرستان عورت شیوا را نیز میپرستند و آن را لینگا (Linga) مینامند. مجسمههای لینگا و معابد آن نیز فراوان است.
از جمله ۱۲ بتخانه بزرگ و باشكوه كه به افتخار لینگا و برای پرستش آن بنا كرده بودند، معبد سومنات(Somanatba) است. ثروت هنگفت و خیالانگیز آن بتخانه كه چهارده گنبد طلا داشت، سلطان محمود غزنوی را تحریك كرد تا به سال ۴۱۶ هجری قمری به سوی آن لشكر كشد و خزائن انباشته از زر و سیم و گوهرهای گرانبهای آن را كه طی قرنها گرد آمده بود، تاراج كند. هندوان حملههای سابق وی به بتخانههای دیگر را به علت خشم گرفتن بت معبد سومنات به آن معبد توجیه میكردند. سلطان محمود با سپاهی انبوه به عنوان بتشكنی به سومنات حمله كرد و پس از كشتن گروهی بیشمار از هندوان، گرزگران خود را بر فرق مجسمه لینگا كوبید. وی برای نشان دادن فتح نمایان خود قطعهای از آن را به مكه معظمه و بغداد و بلاد اسلامی دیگر فرستاد.(۳)
افرادی از شیواپرستان، به نام لینگاوات (vat - Linga) یعنی حاملان لینگا كه مسلكشان در قرن دوازدهم میلادی پایهگذاری شده است، پیوسته مجسمهای از لینگا را كه داخل كیف كوچكی است به گردن آویخته دارند. چیزهای شگفتآوری مانند قربانی انسان و نوشیدن شراب در كاسه سر مردگان به برخی از فرقههای شیوایی نسبت داده میشود. فرقههای شكتی (Sakti) به معنای نیرو، معتقدند قوه الهی در جنس لطیف قرار دارد. از اینجاست كه در معابد شكتی زنانی جوان میرقصند. برخی از این فرقهها رقصهای وحشیانه، آوازهای گوش خراش و حركات جنونآمیز را برای تكامل روحی لازم میدانند.
● نظریه تناسخ و تصور كارما
بر اساس قانون كارما (Karman) به معنای كردار، آدمی نتیجه اعمال خود را در دورههای بازگشت مجدد خود در این جهان میبیند. كسانی كه كار نیك انجام دادهاند، در مرحله بعد زندگی مرفه و خوشی دارند و آنان كه كار بد میكنند، در بازگشت با بینوایی و بدبختی دست به گریبان خواهند بود و چه بسا به شكل حیوان بازگشت كنند. به عقیده برخی تناسخیان، بازگشت انسانها ممكن است به یكی از چهار صورت زیر باشد كه تصادفا به ترتیب الفبا از جمادات تا انسانها را شامل میشود:
۱. رسخ، یعنی حلول شخص متوفی در جمادات
۲. فسخ، یعنی حلول شخص متوفی در نباتات
۳. مسخ، یعنی حلول شخص متوفی در حیوانات
۴. نسخ، یعنی حلول شخص متوفی در انسانها (تناسخ).
سمسارا (Samsara) به معنای تناسخ در بسیاری از ادیان و مذاهب جهان (حتی نزد برخی فرقههای انحرافی جهان اسلام) با عناوین گوناگون وجود داشته و دارد،(۴) اما این عقیده در آیین هندو از اهمیت بیشتری برخوردار است. هندوان معتقدند آدمی همواره در گردونه تناسخ و تولدهای مكرر در جهان پر رنج گرفتار است.
تنها راه رهایی انسان از گردونه تناسخ و تولدهای مكرر در جهان پر درد و بلا پیوستن به نیروانا (Nirvana) است. این كلمه در لغت به خاموشی و آرامش و در اصطلاح به فنای فیالله دلالت میكند. نیروانا مورد توجه بوداییان واقع شده است.
● فلسفه وحدت وجود
حكیمان و دانشمندان هندو میگویند خدایان بیشمار آن دین همه مظاهر یك خدای واحد و بزرگند و تمام موجودات بخشهایی از كالبد عظیم الوهیت به شمار میروند. از دیدگاه آنان این جهان و همه اجزای آن در حقیقت خیالی بیش نیست. این خیال را مایا (Maya) یعنی فریب و وهم مینامند. به عقیده آنان تمام این صورتهای وهمی سرانجام نابود میشوند و تنها برهما كه ثابت و پایدار است، باقی میماند.
در قرون اخیر عرفان هندویی غربیان را مسحور كرده است، همان طور كه عرفان اسلامی نیز در جلب غربیان به اسلام سهم زیادی دارد.
قوانین اخلاقی، تصوف و اندیشههای لطیف آیین هندو از روزگار كهن جذابیت داشته است و تاثیر تفكرات هندو بر اهل تصوف در مسیحیت و اسلام دیده میشود.
اصول ایمان هندوان چهار چیز است:
۱. الوهیت روح
۲. وحدت موجودات
۳. وحدت خدایان
۴. وحدت مذاهب و ادیان.
آیین هندو با خودمحوری میانهای ندارد و یك هندو میتواند علاوه بر آیین خود به هر یك از ادیان جهان بگرود. با این وصف، شدیدترین تعصبها را میتوان میان هندوان یافت. كافی است به یاد بیاوریم كه مهاتما گاندی به سبب اعتقاد به برابری هندوان و مسلمانان، مورد دشمنی گروهی از هندوان قرار گرفت و یكی از ایشان او را با گلوله كشت. ملیگرایی هندویی در دورههای اخیر بسیار شدت یافته است و یكی از تازهترین و خشنترین مظاهر آن تخریب مسجد بابری و كشته شدن تعداد بیشماری از مسلمانان و هندوان در این حادثه بود. مستمسك آنان در ارتكاب این عمل این بود كه مكان مسجد بابری زادگاه بت راما بوده است. آنان با این سخن ادعا میكنند كه ویشنو (یكی از خدایان تثلیث هندو) در آنجا به شكل بت راما جلوه كرده و به همین دلیل، هندوان در آن مكان بتخانهای ساخته بودند كه به مسجد تبدیل شده است. آنان به همین بهانه بتهای خود را بر ویرانههای مسجد نصب كردند و آنها را پرستیدند. هندوان تصمیم دارند ساختمان بتخانه را در فرصت مناسب آغاز كنند.
● فلسفه یوگی یا روش جوكیان
به عقیده هندوان، دستیابی به حقیقت یا اتحاد با خدای توانا از طریق یوگا (Yoga) یعنی یوغ نهادن حاصل میشود. یوگا به ریاضتهای سخت و طاقتفرسا دلالت میكند و معمولا با نشستن آرام و پیوسته به شكل چهار زانو و همراه با تامل انجام میگیرد، اما شیوههایی دیگر نیز معمول است، مانند ایستادن، وارونه ایستادن، خم شدن و آویختن دستها و زیستن روی تختی كه سراسر آن میخهای تیزی سر بر آورده است. این عملیات چه بسا برای دهها سال ادامه یابد و با مشقتهایی دیگر مانند پیش رو نهادن آب و تشنه به سر بردن همراه باشد.(۵)
با آنكه هدف از ریاضت وصول به حقیقت است، گاهی كشف و كراماتی را پدید میآورد. یوگی (Yogin) معمولا آن امور را مانع كمال خود میداند و بسیار میشود كه به آن خوارق عادت ابدا توجهی نكند و از اظهار آن روی بگرداند.
حبس دم به گونهای است كه بر اثر تمرینهای سخت تنفس كاهش مییابد و یوگی در طول سال به چند نفس بسنده میكند. همچنین ضربان نبض و سایر كارهای بدن را میتوان با یوگا در اختیار گرفت. در همه این حالات بدن شیوههای نویی را برمیگزیند و زنده میماند. چه بسا یك یوگی را به مدت شش ماه دفن كنند و پس از این مدت قبر او را بشكافند و او را بیرون آورند و وی با یك بار تنفس زندگی را از سر گیرد. تواناییهای دیگری نیز برای برخی از آنان میسر میشود، مانند رهایی از جاذبه زمین، متوقف كردن قطار، به جوش آوردن آب با یك نگاه و غیره. (۶)
دانشمندان مغرب زمین به تكرار، آزمایشهای علمی گوناگونی روی یوگیان انجام داده و واقعی بودن این حالات را به اثبات رساندهاند. از جمله یك هیئت علمی فرانسوی به رهبری دكتر بروس در ۱۹۳۶ تحقیقات و آزمایشهایی در باب یوگیان انجام داد و دستاوردهای خود را منتشر كرد.(۷)
پینوشتها:
۱- المیزان، ج ۱۰، صص ۳۰۲ - ۳۰۱.
۲- كلكی موعود آخرالزمان است كه برای اصلاح جهان، شمشیر به دست و سوار بر اسب سفید، ظاهر خواهد شد.
۳- معبد سومنات بارها ویران شده و شالوده بنای كنونی آن در سال ۱۹۵۱ نهاده شده است.
۴- شاعری از روی طنز، چارپایی را مخاطب قرار داده و این رباعی را گفته است:
ای رفته و باز آمده بل هم گشته
نامت زمیان مردمان گم گشته
ناخن همه جمع آمده و سم گشته
ریشت ز عقب در آمده دم گشته
۵- آداب و شرایط یوگا در كتاب پاتانجالی آمده است و دانشمند بزرگ مسلمان، ابوریحان بیرونی آن را به عربی ترجمه كرده است.
۶- لازم است تاكید شود كه در امثال این امور، شایعات بیاساس و داستانهای بیپایه بمراتب بیشتر از واقع است.
۷- مجله Medicale Presse، ش ۸۳، ۱۴ اكتبر ۱۹۳۶.
۱- المیزان، ج ۱۰، صص ۳۰۲ - ۳۰۱.
۲- كلكی موعود آخرالزمان است كه برای اصلاح جهان، شمشیر به دست و سوار بر اسب سفید، ظاهر خواهد شد.
۳- معبد سومنات بارها ویران شده و شالوده بنای كنونی آن در سال ۱۹۵۱ نهاده شده است.
۴- شاعری از روی طنز، چارپایی را مخاطب قرار داده و این رباعی را گفته است:
ای رفته و باز آمده بل هم گشته
نامت زمیان مردمان گم گشته
ناخن همه جمع آمده و سم گشته
ریشت ز عقب در آمده دم گشته
۵- آداب و شرایط یوگا در كتاب پاتانجالی آمده است و دانشمند بزرگ مسلمان، ابوریحان بیرونی آن را به عربی ترجمه كرده است.
۶- لازم است تاكید شود كه در امثال این امور، شایعات بیاساس و داستانهای بیپایه بمراتب بیشتر از واقع است.
۷- مجله Medicale Presse، ش ۸۳، ۱۴ اكتبر ۱۹۳۶.
منبع : موسسه گفتگوی ادیان
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست