پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

امام خمینی و کرامت, عزّت و عظمت ملل مسلمان


امام خمینی و کرامت, عزّت و عظمت ملل مسلمان
امام خمینی در جستجوی کرامت و عزتی بود که برخدا باوری و توحید اتکا داشت و هدایت و تربیت انسان را عملی می ساخت و در این زمینه, همان اصلاحاتی را پی گرفت که انبیا و اولیای الهی آغاز کرده بودند.
● معنا و مفهوم کرامت
کرامت در زبان و ادبیات فارسی چندین معنا را به ذهن متبادر می کند; از جمله بزرگواری, جوانمردی, نوازش ها, کارهای خارق العاده اولیا۱, محرومان را مشمول لطف خویش قرار دادن, با قدر و قیمت بودن کار و یا تلاش, عزت و عظمت روح, کسی که قدر و منزلت و رتبه ای بالا, به لحاظ معنوی و اخلاقی دارد.۲
در فرهنگ اسلامی کرامت یک نوع علوّ روحی و اعتلای معنوی و معرفتی است که موجب می شود آدمی از موضع عزّت, صلابت و عظمت روحانی اخلاق, رفتار و کردار خود را سامان دهد و مناسبات خود را با افراد جامعه و حتی مخالفان بر این اساس تنظیم کند. انسانی که به این بزرگواری روحی رسیده است, باتلاق های ذلّت را پشت سرمی نهد و از امور لهو و بیهوده بپرهیزد و با رسیدن به آزادگی ویژه ای, در قبال سرنوشت اجتماعی و فردی خاموش نمی ماند, زیر بار هیچ قدرتی که از راه زور و سلطه به وجود آمده نمی رود و حق آزادی در اندیشه و انتخاب را برای گزینش بهترین راه سعادت برای اشخاص باز می گذارد; ضمن این که وفاداری به اصول و ارزش های اسلامی و بنیان های عقیدتی را در نظر دارد و حتی از چنین منابع ارزشمندی برای حل مشکلات جهانیان کمک می گیرد. انسان اهل کرامت جنبش ها, نهضت ها و جوشش های اجتماعی را به سوی فضیلت ها هدایت می کند.
امام خمینی در جستجوی کرامت و عزتی بود که برخدا باوری و توحید اتکا داشت و هدایت و تربیت انسان را عملی می ساخت و در این زمینه, همان اصلاحاتی را پی گرفت که انبیا و اولیای الهی آغاز کرده بودند. تجدید حیات معنوی و بیداری که آن روح قدسی به وجود آورد, حرکتی فرهنگی برای رشد معنوی, پرورش های اخلاقی و عروج و سیر انسان ها به سوی حق تعالی به شمار می رفت. او دین داری و رعایت موازین شرعی را لازمه چنین کرامتی تلقی می کرد و بر این باور بود که فضیلت خواهی, عزت, عظمت و سربلندی مسلمانان با هر گونه غرب زدگی, خرافات, نژادگرایی, مادی گرای و سلطه در تضاد آشکار است و امکان ندارد هویت اسلامی مسلمین, بدون پایبندی به احکام قرآن و سنّت نبوی حفظ شوند. به همین دلیل, او تمام جوشش ها و حرکت ها را به سمتی هدایت کرد که بر ایمان و پارسایی اتکا داشت و همین امر پایه گذار حرکت زنده و جاویدی در تاریخ شد و از این روی, لازم است ارزش های نهضت امام را برای تقویت یا تحصیل کرامت انسان ها به جهان انتقال دهیم. البته نباید فراموش کرد که امام این تحول را با تزکیه درونی, با تکیه بر قدرت الهی, زیستن با عموم مردم و انس با محرومین صالح آغاز کرد و با همین شروع ارزشمند طاغوت را درهم شکست, استکبار را در هراسی عمیق فرو بُرد و جهان غرب را تکان داد و از همان مکان ساده ای که در قم و جماران در آن می زیست, قدرت های مهم جهان را به چالش کشید.
● ریشه ها و میوه های کرامت
کرامت همان پاکی از هر گونه پستی و فرومایگی است و در مقابل فرد کریم, دنّی وجود دارد. کسی که می خواهد به مقام مکرمین دست یابد, از اعتبارات دنیایی فراتر می رود. به اعتلا گرایش دارد و کرامتی که به سوی مسیر حق می رود, بر تقوا و پارسایی متکی است و به عنوان کمالی نفسانی, بدون علم و عمل کامل نمی شود. بنابراین مقدمات آن مبتنی بر معرفت و کرداری صالح است. خداوند وقتی از این دو عنصر سخن می گوید, یکی را به عنوان راهنما و دیگری را به صورت دستیار معرفی می فرماید: (اِلَیْه یَصْعَدُ الکَلمُ الطّیّبُ والعَمَلُ الصالحَ یرفَعُهُ)۳ کلم طیّب همان نیّت پاک, اعتقاد درست, باور ژرف و معرفت اصولی است که به جانب حق ّ در حال صعود و ارتقاست و عمل صالح در این ترقّی و تعالی معرفت را یاری می کند. البته دانش و بینشی در این زمینه کارساز خواهد بود که میوه اش اخلاص است و تقوا و کرامت را به دنبال دارد.
خداوند به گونه ای انسان ها را خلق کرده که هم راه تقوا را می شناسند و هم طریق فجور را: (فَالهما فجورها و تقویها)۴.
انسان وقتی به تقوا رسید, کرامت را در آغوش می گیرد; چنان که قرآن می فرماید: (اِنَّ اکرمکم عند الله اَتْقیکُمُ)۵; یعنی انسان تقّی, در محور کرامت قرار می گیرد.
انسان دلباخته دنائت, در مدرسه تکریم پذیرفته نمی شود. از این روی, حضرت علی (ع) فرموده اند: (و اکْرِمْ نَفْسَکَ عَنْ کُلِّ دَنّیه و اِنْ ساقَتْکَ اِلتی الرغائب;۶ یعنی روح خود را از هر گونه پستی گرامی بدار; اگر چه برحسب ظاهر تو را به سوی اموری مرغوب می کشاند). کسی که به امور فرومایه روی می آورد, نه تنها چیزی نصیب خود نمی کند, بلکه از جان و روح و سرمایه های عظیم درونی خود مایه گذاشت و کالایی بسیار نازل دریافت کرده است. انسان کریم آزادگی دارد, بنده هیچ کس جز خدای خویش نیست, آنچه با گوهر ذاتش بیگانه است, به بوستان وجودش راه نمی دهد, از بند تمام دشمنان درونی و بیرونی رها شده و با سرشتی عالمانه و روحی کریمانه و آزاده به سوی فضایل قدم بر می دارد. قرآن فرموده است: (لَقَدْ کرّمنا بنی آدم)۷; یعنی خداوند بنی آدم را برسایر مخلوقات برتری داده است و این نکته مؤید آن است که پروردگار متعال به انسان ها عنایت افزون تر و ویژه ای دارد, اما آنان این لطف را همچون دیگر نعمت های الهی به بوته فراموشی و غفلت می سپارند. از این آیه استنباط می شود که هر کمالی که در سایر موجودات هست, حدّ اعلای آن در آدمی وجود دارد و این کرامت, هم یک وجه عمومی و کلّی دارد که شامل همه انسان هاست و هم فضایل روحی و معنوی و یژه ای که به پاره ای اختصاص یافته است. از این رو, حتی انسان های مشرک, کافر و فاسق از کرامت الهی برخوردار بوده اند, ولی چنین گوهری را کفران کرده و به سوی پستی ها سوق یافته و اصالت و هویت اصیل خویش را که هدیه ای الهی است, به پای امور فناپذیر, فاقد ارزش و بسیار پست, ذبح کرده اند.
انسان با عنایت به چنین سرمایه معنوی و فضیلت ملکوتی, می تواند در تمام وجوه زندگی قدم های بزرگی به سوی کمال بردارد و این خصیصه است که او را در میان سایر موجودات ممتاز می کند; ویژگی نابی که می تواند به کمک آن حق را از باطل, خیر را از شر, سود را از زیان تفکیک کند. خردمندی, نطق و بیان, استخدام سایر مخلوقات و دانش هایی که به وسیله آن انسان به ترقی و توسعه و اختراع ابزارها و امکاناتی می رسد, شاخه هایی از این شجره مبارک هستند.۸
افرادی که از کرامتی آسمانی برخوردارند, در محفل های گناه حاضر نمی شوند و از بدی ها و امور بیهوده کریمانه عبور می کنند: (وَ اذا مَرُّوا باللغو مرّوا کراماً)۹ و اگر هم در صدد حذف فساد از جامعه باشند, کریمانه این کار را انجام می دهند: (والَّذینَ هُمْ عَنِ اللّغو مُعرِضُونَ)۱۰. آنان به برکت پارسایی, قدرت تشخیص بین حق و باطل را به دست می آورند: (اِنْ تَتَّقُوا اللّه یَجْعَلْ لَکُمْ فُرقاناً)۱۱. انسانی که چنین معرفتی دارد, زیبایی حقایق را مشاهده می کند و از زشتی باطل آگاه است و کرامت نیز این گونه است: و نیروی معنوی آن موجب شرح صدر می گردد و تقوا طاقت را افزایش می دهد.
● راه و خصال بزرگواران
خداوند زمینه هایی را در درون و برون انسان ها فراهم کرده تا با آنها بتوانند به گوهر عزّت, بزرگواری و کرامت دست یابند. فطرت حق جویی و سرشت نیک خواهی, بینش درست و گرایش به خوبی ها, حجت های باطنی آدمی هستند. این ویژگی که بشر را به سوی دیانت, فضیلت و کرامت سوق می دهد, در طول تاریخ در نهان تمام انسان ها بوده است و هیچ کس فاقد این سرمایه های درونی نیست: (فطرة الله التی فَطَر الناس عَلَیها لا تبدیل لِخلق الله ذلک الدّین القیّم)۱۲ پس انسان به طور ذاتی مستعد کمال و کرامت است, اما باید با پارسایی آن را شکوفا کند و به فعلیّت برساند. بعثت انبیا برای تعلیم کرامت است; همان گونه که رسالت خاتم انبیا برای تتمیم مکارم اخلاقی است۱۳ و فرستادگان الهی به عنوان معلمان مدرسه بزرگواری, زمینه های بیرونی تحقّق چنین خصلتی را فراهم می سازند.
بنابراین تمام علل, لوازم و مبادی برای نایل شدن به این صفت وجود دارند و اینها خود شاهد قطعی هستند بر اینکه خداوند متعال می خواهد انسان ها را به مقامات بالای معنوی که برتر از رتبه فرشتگان است, برساند و چون دین اسلام کامل ترین آیین است, تعلیمات آن قادر است آدمی رابه عالی ترین درجه کرامت سوق دهد.
(احسن المخلوقین) بودن انسان هم این واقعیت را به اثبات می رساند که او جامع کمالات است; زیرا خداوند از روح خویش در وجودش دمیده: (نَفَخْتَ فیه من رُوحی)۱۴ و خداوند در آفرینش هیچ موجودی جز انسان نفرمود: (فتبارک الله اَحْسَنُ الخالقین)۱۵ پیمودن راه بزرگواری اگر چه توأم با سختی ها و مشکلات است, ولی اجباری نیست: (قل الحَق من ربّکم فَمَنْ شاء فَلْیُومِنْ و مَنْ شاءَ فَلْیَکفر)۱۶. ولی وقتی راه مزبور را برگزید, باید با گرفتاری ها و ناملایمات به مبارزه برخیزد و این عزّت پایدار و جاویدان را با تحمل رنج و مشقّت به دست آورد. حضرت علی (ع) فرموده اند: (المکارم بالمکاره)۱۷.
مسافر مسیر کرامت, به سوی مقصدی مقدّس و جاوید در حرکت است و این هجرت با ناگواری هایی توأم است: (یا ایّها الاِنسان اَنَّکَ کادِحَ ربَّکَ کَدْحا فَملاقی)۱۸. اما آن که در محوری درست حرکت می کند و زاد و توشه تقوا را با خود آورده است, در تنگنا قرار نمی گیرد: (وَ مَنْ یَتَّقِ اللّه یَجْعَلْ له مخرجاً)۱۹ اگر انسان کرامت را در آغوش بکشد, دیگر در مسیر زندگی دچار افسردگی و نگرانی نخواهد شد و آنچه را فناناپذیر است, به خود اختصاص خواهد داد. (ما عِنْدکُم یَنْفَد وَ ما عِندَ الله باقٍ)۲۰. او هرگز غصّه دنیا و مسائل مربوطه به آن را نمی خورد, چنان که حضرت علی (ع) تذکر داده اند: (مَنْ کَرُمَتْ نَفْسَهُ صَغُرَتِ الدُّنیا فی عنه). ۲۱
انسان های کریم حیثیّت فردی و اجتماعی را با امکاناتی که در اختیار دارند, صیانت می کنند و می دانند اگر عکس آن عمل کنند, یعنی امتیازات مادی و رفاهی را به وسیله آبروی خویش حفظ کند, نه تنها از کرامت بهره ای ندارند, بلکه این کار عین لئامت است و این سخن حضرت علی(ع) است که فرموده اند: (الکَرَمُ ایثار العِرْضِ عَلی المال)۲۲. اهل کرامت همتی والا دارند, چنان که علی(ع) فرمود: (الکرم نتیجه عُلّو اِلّهمه)۲۳. اراده قوی, مختص بزرگواران است و روحشان چنان قدرتی معنوی دارد که بدن های آنان تحت اراده آن است. امام صادق(ع) چنین گوهر افشانی کرده اند: (ما ضَعُفَ بَدَنُ عَما قَوَیَتْ عَلَیْه الِّنّیة)۲۴روح کریم در حوادث ناگوار, صحنه ها را ترک نمی کند, بلکه با مشکلات و مشقّات می سازد و آنها را پشت سر می گذارد تا به مقامات معنوی دیگری برسد. کریم و اهل کرامت از حرام الهی اجتناب می کند و صَفِ خود را از خلافکاران و معصیت کاران جدا می سازد: (الکریم مَنْ تَجَنَّتِ المَحارِم وَ تَنَزة عَنِ العُیُوب)۲۵کرامت, راستی و صداقت می آورد امیرمؤمنان (ع) فرموده اند: (الصادق علی شفا منجاة و کرامة و الکاذب علی شرف مهواة و مهانة);۲۶ یعنی راستگو در مسیر نجات و بزرگواری و دروغگو بر لب پرتگاه هلاکت و خواری است. آن حضرت خطاب به مالک اشتر می فرمایند: پست های مهم را به کسانی بسپار که موقعیت و مقام و ارجمندی آنها را مغرور نسازد.۲۷
عظمت خدا در چنین افرادی چنان جلوه کرده که غیر او در نظرشان خوار و حقیر است: (عَظُمَ الخلَقُ فی اَنْفُسِهِمْ فَصَغُرَ ما دُوَنُه فی أعیُنهم)۲۸ و چون در وجه الله به سر می برند و با حق مرتبط شده اند, نام و یادشان باقی است: (کُلُّ من علیها فان و یَبقی وجه ربّک ذوالجلال و الاکرام)۲۹. از این جهت, حضرت علی(ع) علمای راستین را که در وجه الله بوده اند, این گونه توصیف کرده اند: (العُلماءُ باقون ما بقی الدّهر). ۳۰ این گونه انسان ها نزد خدا شادمان و مسرورند و در نوعی آرامش روانی و امنیت درونی به سر می برند: (الکریم عندالله محبور مُثابُ)۳۱.
دنیاطلبی, تکاثر خواهی, جهالت, غفلت و طغیان می توانند از موانع جدی رسیدن به کرامت باشند.
● بذرهای عظمت
بزرگان و نامورانی چون حضرت ابراهیم(ع) در کشاکش حوادث سهمگین, مصائب فرساینده و برخلاف نقشه های کفار و مشرکین برای اعاده کرامت به آدمیان, شجره خبیث شیطانی را مورد هدف قرار دادند. حضرت موسی و عیسی برای نیل انسان ها به شرافت و بزرگواری و گام نهادن در طریق حق دمی فرو ننشستند. رسول اکرم(ص) برای رهایی قافله انسانیت از توفان ضلالت و موج های انحراف, با تلاش های خستگی ناپذیر خود کوشید تا نسل خوبان و پاکان را بر رفیع ترین قله های کرامت و رستگاری مستقر سازد.
در این میان, انسانی از سلاله انبیا که بحق ثارالله, وارث کشتی نوح, حامل تبر ابراهیم, صاحب عصای موسی, مسلح به دم عیسوی و مفسّر با فراست قرآن و سنت جدش خاتم پیامبران بود, در مقابل جرثومه های ستم, طغیان و تباهی, قیام بحق کرد و خُروشید; همو که تولدش طلوع شمس فداکاری بود و شهادتش معیار تشخیص حق از باطل.
از همین نسل رادمردی چون امام خمینی ظهور کرد; انسانی شگرف و با صلابت همچون اجداد پاکش, دل های کویرگونه آدمیان را از معرفت و معنویت سیراب ساخت و نکهت گلواژه های کلام و عطر جان بخش پیام های او در صحرای وجود انسان ها تحولی بزرگ به وجود آورد.
آن قله استوار ایمان و عرفان با شجاعت معنوی, چنان موضعی را در دفاع از اسلام و مسلمین اتخاذ کرد که دنیا در مقابلش متحیّر ماند: (و با ید بیضای موسوی و بیان مصطفوی به نجات مظلومان کمر همت بست, نخست فرعون های زمان را لرزانید و دل محرومان را به نور امید روشن ساخت, به انسان ها کرامت, به مؤمنان عزّت و به مسلمانان قوت و شوکت و به دنیای مادّی و بی روح, معنویت و به جهان اسلام حرکت و به مبارزان و مجاهدان فی سبیل الله, شجاعت و شهادت داد. اوبت ها را شکست و باورهای شرکت آلود را زدود). ۳۲
به فرمایش مقام معظم رهبری: (بر اثر نهضت امام, مسلمانان در همه جای عالم احساس عزّت کردند. مسلمانی از یکی از کشورهای بزرگی که در آن مسلمین در اقلیت هستند, به من گفت: قبل از انقلاب اسلامی, ما اسلام و مسلمانی خودمان را هرگز به زبان نمی آوردیم و اظهار نمی کردیم, اما بعد از انقلاب, مردم ما با افتخار اسلام و مسلمانی خودشان را می گویند.
اکنون مسلمانان در همه جای دنیا احساس عزت کرده و به مسلمانی خود افتخار می کنند. قبل از این مسلمانان در هر جای دنیا که بودند, چیزی به نام امّت اسلامی برای مسلمین عالم مطرح نبود یا جدی نبود; امروز مسلمانان در اقصی نقاط آسیا تا قلب آفریقا و در تمام خاورمیانه, در اروپا و آمریکا, همه احساس می کنند که جزء یک جامعه جهانی بزرگ هستند; یعنی جزء امت اسلامی هستند. این احساس شعور به امت اسلامی را امام خمینی در دنیا به وجود آورد و این بزرگ ترین حربه برای دفاع از جوامع اسلامی در مقابل استکبار است). ۳۳
ایشان در جای دیگر یادآور می شود: (امروز در هر نقطه ای از دنیای وسیع اسلام, جمعیتی و گروهی به انگیزه آزادی خواهی و ضدیت با استکبار حرکت می کنند, مبنا و قاعده کارشان, امیدشان و رُکنشان, تفکر اسلامی است و نهضت جهانی اسلام به برکت امام عزیز به راه افتاده است.۳۴
و این طبیعت انقلاب است که اگر بر پایه ای درست و منطقی استوار باشد, همچون آتشفشان, زلزله در تمام ارکان محیط پدید می آورد و همه چیز و همه جا و همه کس را از گرمی و اشتعال خود متأثر می سازد). ۳۵
به باور مقام معظم رهبری, این نهال طیّب اسلامی به وسیله آن دست ملکوتی و معنوی در سرزمین فطرت انسان غرس شده و عصر جدیدی در مناسبات عالم پدید آمده که باید آن را عصر امام خمینی نامید و بیداری, جرئت, اعتماد به نفس ملت ها در برابر ابرقدرت ها, شکستن قدرت های ظالمانه, بالندگی نهال قدرت واقعی انسان ها و سر بر آوردن ارزش های معنوی از ویژگی های آن است. او بود که این فضا را پدید آورد و ارزش های اسلامی را از انزوا خارج کرد و مس وجود مسلمانان را به طلا مبدل ساخت.۳۶
ایشان عقیده دارد: (یکی از مشخصه های عصر جدیدی که امام به وجود آورد, این احترام به حقوق انسان ها, احترام به حقوق ملت, احترام به نیازهای مردم, به انگیزه های مخلصانه طبقات مستضعف و فقیر جامعه است که بارها بر روی آن تکیه می کردند).۳۷
البته امام خمینی عزت و عظمت مسلمین را در گرو نفوذ معنوی فرهنگ اسلامی در میان آنان تلقی می کرد و عقیده داشت که در پرتو این خصلت, مسلمانان می توانند به قله بلند ایمان و تعهد به اسلام صعود کنند و با شجاعت و شهامت کم نظیر, بر کفر جهانی بتازند و قدرت های بزرگ از این نیروی روحانی غافلند. ۳۸
امام بارها اصرار می کرد که همه باید خدمتگزار مردم باشند و با وجود اینکه قدرت ها می خواستند نهضت او را منزوی کنند, حرکت مقدسش که از روی اخلاص بود, در تمام دنیا مطرح شد و مسلمین به همراه او به پا خاستند; زیرا او می خواست جهان اسلام را به این حقیقت توجه دهد که عزت و صلابت و کرامت در نوکری برای امریکا و صهیونیست ها نیست, و سروری در اسلام و حول بیرق الهی جمع شدن است.۳۹
امام در پیامی فریاد زد: (هان ای مسلمین از هر تیره و پیرو هر مذهب که هستید, دشمنی خانگی را کنار بگذارید و به فرمان قرآن کریم و خدای بزرگ گردن نهید: (و اعتصموا بحبل الله جمیعاً و لا تفرقوا)۴۰. خداوند تعالی عزت را برای خود و رسول عظیم الشأن خود و مؤمنین قرار داده۴۱ است).۴۲
آری, اگر مسلمانان خالصانه رفتار کنند و ارزش های الهی را در نظر گیرند, به قدرت لایزال الهی مرتبط می شوند و به اقتدار دست می یابند. امام تأکید داشت که اگر مسلمین روی پای خود بایستند و بکوشند و قبل از هر پیشرفتی در انسانیت ترقی کنند, در این صورت خداوند به یاری آنان خواهد آمد و با پیش گرفتن این مشی می توانند استقلال, آزادی و آیین خود را حفظ کنند.۴۳
ایشان در پیامی به انجمن اسلامی دانشجویان در آمریکا و کانادا متذکر شدند:
نسل حاضر و نسل های آینده, سرمایه های امیدبخش اسلام و کشورهای اسلامی هستند. اینان اند که با تعهد و صلاح, استقامت و پایداری, می توانند کشتی نجات امت اسلامی و کشورهای خود باشند و این عزیزان اند که استقلال و آزادی و ترقی و تعالی ملت ها مرهون زحمات آنان است۴۴.
امام عید مسلمین را هنگامی مبارک می دانست که آنان, استقلال و مجد خویش را به دست آورند:
مبارک روزی است که دست اجانب از ممالک اسلامی کوتاه شود و مسلمین روی پای خودشان بایستند و امور مملک خودشان را به دست بیاورند.۴۵
● پناه به پگاه شرافت
امام مدام هشدار می دادند که اگر مردم مسلمان به تعالیم نورانی و رهایی بخش قرآن تکیه کنند و احکام این کتاب مقدس را به کار بندند, آن گاه عزت و کرامت را به خود اختصاص می دهند و مرعوب استکبار و مقهور ابرقدرت ها نمی شوند و فریب نقشه های شیطانی دولت های سلطه گر را نمی خورند. او قرآن و فرهنگ اسلامی را محرک و بیدار کننده انسان ها و عاملی برای اعتراض علیه متجاوزان می دانست و خاطرنشان می ساخت:
حیات و عظمت مسلمانان در اعصار قبل, به دلیل عمل به قرآن, و سستی کنونی آنان در جدایی از این کتاب شریف است و اگر تجدید حیات معنوی را خواستارند, باید به سوی قرآن بازگردند).۴۶
او دردمندانه نوشت: (هان ای ملت غیور قرآن, دست تبهکاران را کوتاه کنید و قلم جنایتکاران را بشکنید تا تاج کرامت و شرف شما که قرآن است, بر قرار بماند).۴۷
به باور آن روح قدسی, وقتی مسلمانان به قرآن پناه آورند, بیگانگان جرئت نخواهند کرد مفاخر اسلامی, هویت دینی و ارزش های الهی را که مورد اتفاق مسلمانان است, هتک کنند. امام عقیده داشت مسئولیت پاسداری از قوانین الهی و عمل به قرآن کریم تنها راه بازیابی عظمت, عزت و شکوه پیشین اسلامی و مسلمین و زداینده هرگونه استعمار است).۴۸
ایشان راه رهایی از قدرت های شیطانی را این چنین نشان داده اند:
(مسلمین که در آستانه این قرن دردهای جانفرسای خود را یافته و از قدرت های شیطانی جز گرفتاری های گوناگون و چپاولگری ها و جنایات چیزی ندیده اند, باید با به هم پیوستگی صمیمانه و توجه به خداوند بزرگ و اسلام عزیز به فکر چاره برآیند. چاره و یا مقدمه اساسی آن است که ملت های مسلمان و دولت ها, اگر ملی هستند, کوشش کنند تا وابستگی فکری خود را از غرب بزدایند و فرهنگ و اصالت خود را بیابند و فرهنگ مترقی اسلام را که الهام از روحی الهی می باشد بشناسند و بشناسانند. ۴۹
امام در توصیه به جوانان مسلمان اصرار داشت در تحقیق و بررسی حقایق اسلامی در ابعاد گونانون سیاسی, اجتماعی, اقتصادی و غیر آن, اصالت های اسلامی را در نظر گیرند و امتیازاتی را که آیین مزبور را از دیگر مکاتب جدا می سازد, فراموش نکنند و هشدار داده که مبادا قرآن مقدس و تعلیمات نجات بخش اسلامی را با مکتب های غلط و منحرف کننده که از فکر بشر تراوش کرد, مخلوط کنند. ۵۰ تقاضای مکرر امام بر این اصل استوار بود که اگر مسلمانان می خواهند بیدار شوند و بر مشکلات خود غلبه کنند, باید اسلام را آن گونه که هست, بدون تحریف و اعوجاج, اجرا کنند, همان گونه که در صدر اسلام مسلمین چنین کردند و مجد و عزت را به دست آورند.۵۱
امام گرچه رعایت آداب و رسوم اسلامی, سنت های مذهبی و در یک کلام شعارهای دینی را در جوامع اسلامی امری ضروری می دانست, اما آن را کافی تلقی نمی کرد و می فرمود باید به سوی شعور و درک عمق گام برداشت; زیرا این دو لازم و ملزوم هم و تفکیک ناپذیرند:
من امیدوارم که مسلمین و خصوصاً سران مسلمین از شعار به اسلام, دست بردارند و به اسلام به حسب آنچه که هست, فکر کنند و عمل کنند. تا کنون گرفتاری مسلمین و ملت های مظلوم اسلامی این بوده که سران آنها به شعارهای اسلامی اکتفا می کردند و در پوشش شعار مقاصد دیگری که داشتند, اجرا می کردند و من امیدوارم که ملت های اسلامی و خصوصاً دولت ها, این ها از این شعار منتقل بشوند به شعور و عمل به اسلام و قرآن کریم.۵۲
اصولاً امام در تأکیدهای مکرر خویش از مسلمین می خواهد به دستورهای دینی عمل کنند و اگر بخواهند استقلال واقعی را به دست آورند, باید در صحنه ها حضور یابند; همان طور که ملت ایران در طلیعه آنان علمای مسلمان این گونه بوده اند. بی تفاوتی به ارزش های اسلامی و مسائل اجتماعی مسلمانان, آفت خطرناکی است که راه نفوذ ابرقدرت ها را به سرزمین های مسلمان هموار می کند, گرفتاری ها را افزایش می دهد و با تلقینات و تبلیغات دروغین ایادی استکبار, مردم مسلمان هویت و فرهنگ ارزشمند خویش را فراموش می کنند. ۵۳امام می فرماید اگر مسلمانان به عمل روی نیاورند و به مشکلات خود فکر نکنند, نمی توانند عزت را به خود اختصاص دهند:
… تا فکر نکنند بر بدبختی های ملت های اسلام… غربت اسلام و قرآن کریم, سیادت نمی توانند بکنند. باید فکر کنند, عمل کنند تا سیادت کنند و اگر این مطلب را انجام بدهند, سیّد دنیا خواهند شد. اگر اسلام را آن طوری که هست, به دنیا معرفی کنند و آن طوری که هست, عمل بکنند, سیادت با شماست, بزرگی با شماست. ۵۴
بدیهی است اگر قوانین اسلامی در جامعه پیاده شود و نظام سیاسی, مناسبات اجتماعی و روابط انسان ها بر اساس موازین قرآنی سامان یابد, دیگر پراکندگی وجود نخواهد داشت و چنان تألیف قلوب و انسجام و وفاق ملی پدید می آید که ابرقدرت ها با هیچ توطئه ای نمی توانند تلاطم فکری و سیاسی ایجاد کنند:
اگر اسلام پیاده شود, همان برادری و همان برابری که در صدر اسلام بود و همان قطع ایادی ظلمه که در آن وقت بود, ان شاءالله بر قرار می شود. ۵۵
امام در جای دیگر یادآور می شود:
اسلام تنها پناهگاه همه ما است و در زیر پرچم پر افتخار آن همه گروه ها به حقوق خود می رسند.۵۶
اگر ملت های مسلمان همت ورزند و حق را در جامعه خودشان محقق سازند, دیگر جایی و مجالی برای باطل وجود نخواهد داشت:
آمدن حق, شعار نیست; آمدن حق, عمل است. آمدن حق نشان دادن به حسب اعتقادات, اخلاق و اعمال است, پیاده کردن همه احکام الهی است واگر چنانچه احکام الهی در یک ملت پیاده شود, باطل از آن ملت کوچ می کند و اگر در همه ملت های اسلامی, احکام الهی ـ اخلاقی که سفارش شده است. اخلاق انسانی, عقاید ایمانی پیاده بشود, خود به خود باطل زاهق می شود… [عموم مسلمانان] مفادّ آیه شریف جاء الحق… ۵۷ را متحقق کنند, تا باطل خود به خود از بین برود….
امام می افزاید:
شرط عمده, پایداری ما درباره حق است… ما که مدعی هستیم که اهل حق هستیم و مسلمانان که… قرآن کتاب آنهاست, کعبه قبله آنهاست, کسانی که به اسلام ایمان آورده اند, باید در حق خودشان مجتمع باشند… من امید آن دارم که ملت ها به سرعت رو به حق بروند… تا باطل ها را به سرعت عقب بنشانند… . ۵۸
امام رمز پیروزی را در همه جوانب این می داند که ملل اسلامی به پاخیزند و تابع قرآن بشوند. به عقیده او ارزش مسلمانان, در عمل به دستورهای اسلام است:
همه مسلمین در نظر ما اگر چنانچه به احکام اسلام عمل بکنند, عزیزند. ملت اسلام را, تُرکش باشد, عربش باشد, عجمش, از آفریقا باشد, از آمریکا باشد, از هر جا می خواهد باشد, عزیز می داریم. ۵۹
● رمز اقتدار جهان اسلام
قرآن می فرماید: (انّما المؤمنُونَ اِخوة فاصلحوا بین اَخویکم).۶۰ این کلام الهی بر وحدت و اصلاح میان برادران مسلمان تأکید دارد. امام خمینی که یکی از مهم ترین و موفق ترین منادیان اتحاد و همبستگی جوامع اسلامی بودند, وحدت را عامل اساسی اقتدار جهان اسلام معرفی می کند.
از نظر ایشان از مقاصد بزرگ شرایع و انبیای عظام, توحید کلمه و عقیده بود که وسیله ای مهم برای تشکیل مدینه فاضله و نیروی بازدارنده از تعدیات ظالمانه است و این مهم جز در سایه وحدت نفوس, اتحاد همت ها, اُلفت و اُخوت, صداقت قلبی, صفای باطنی و ظاهری, امنیت روانی و سیاسی و توسعه و تعالی در پرتو آن پدید نمی آید. در صدر اسلام این اخوّت اسلامی موجب شد تا در اندک زمانی, جمعیتی کم بر سلطنت های بزرگ آن روز از جمله ایران و روم استیلا یابد. امام افراد جامعه را به قطراتی تشبیه می کند که اگر از هم جدا باشند, با وجود کثرت و فراوانی, نمی توانند کاری انجام دهند, اما در صورتی که به هم بپیوندند, قادر خواهند بود رودی خروشان را تشکیل دهند:
هان ای قطره های جدا از اقیانوس قرآن و اسلام, به خود آیید و به این اقیانوس الهی متصل شوید و به این نور مطلق استناره کنید تا چشم طمع جهانخوران از شما ببُرد و دست تطاول و تجاوز آنان قطع شود و به زندگی شرافتمندانه و ارزش های انسانی برسید و از این زندگی ننگین… رهایی یابید. ۶۱
به باور امام اخوّت و اتحادی که خمیرمایه آن را ایمان و انگیزه های خالصانه و الهی تشکیل دهد, قدرت معنوی و مادی را به وجود می آورد:
ممالک اسلامی با این مخازن که دارند, اگر آن طوری که خدا فرموده است, نسبت به یکدیگر اخوّت داشته باشند, نه در اقتصاد به کسی احتیاج دارند و نه در فرهنگ و سایر جهات. شما دیدید که ملت ما با این که از نظر تجهیزات نظامی هیچ نداشت, ولی چون به قدرت اسلامی متکی بود, هیچ نیرویی نتوانست جلوی او را بگیرد. از این رو, اگر تمام مسلمین با هم متعهد شوند, قدرتی خواهند بود که هیچ قدرتی در مقابل آنها نمی تواند ایستادگی کند. ۶۲
این دست نیازی که کشورهای مسلمان به سوی اجانب و استکبار دراز کرده اند و نیز یورش ابرقدرت ها به قلمرو مسلمین, به دلیل نبود اتحاد است و امام متذکر می شود که در صورت وجود اخوت اسلامی, مسلمانان به استقلال سیاسی, اقتصادی و فرهنگی می رسند:
اگر این دولت های اسلامی که همه چیز دارند, با هم اتحاد پیدا کنند, در سایه اتحاد احتیاج به هیچ چیز و هیچ کشوری و هیچ قدرتی ندارند, بلکه آنها به اینها محتاج هستند. اگر مسلمین با هم آن پیوند اخوتی که خدای تبارک و تعالی در قرآن کریم فرموده است, حفظ کنند و ایجاد کنند, نه افغانستان مورد هجوم واقع می شود و نه فلسطین مورد حمله واقع می شود و نه سایر کشورها. احتیاج وقتی پیدا می شود که متفرق باشند. چرا باید کشورها که یک همچو پشتوانه عظیمی دارند و آن قرآن کریم و اسلام عزیز و خدای بزرگ است, چرا باید همچو پشتوانه ای که آنها را دائم دعوت می کند به وحدت, تفرقه می اندازند. ۶۳
ملل مسلمانان در صورت اتحاد و اتفاق از هر گونه آسیبی مصون می مانند و به کرامت و شرافت معنوی و اقتدار سیاسی دست می یابند:
(برای همه مسلمین, پیام من این است که با دارا بودن تمام امکانات و جمعیتی عظیمی که مسلمین دارند و با ممالک کثیری که تحت سلطه و قدرت آنهاست, اگر چنانچه متحد شوند, هیچ یک از ابرقدرت ها, قدرت این که به آنها تجاوز کنند, ندارند).۶۴امام در جای دیگر فرموده اند:
شما با داشتن ذخایر مادی که از حساب افزون است و از همه آنها مهم تر ذخیره های الهی و معنوی که اسلام است, می توانید قدرتی باشید که هرگز ابرقدرت ها هوس تسلط بر شما را نکنند و این گونه شما را از چپ و راست مورد حمله قرار ندهند و همه چیزتان را غارت کنند. ۶۵
او دلسوزانه توصیه کرد:
مسلمین باید با هم ید واحده باشند, خودشان را از هم جدا ندانند, مرزها را اسباب جدایی قلب ها ندانند… مسلمین دارای قدرت بسیار هستند و دارای خزائن بسیار, اگر چنانچه با هم باشند و با هم اتحاد پیدا کنند (ضمن) حفظ مرزهای خودشان, آنها جمعیت بسیار کثیری هستند, خزائن بسیاری دارند و احتیاج به هیچ کشوری ندارند).۶۶
امام اتّحاد را وظیفه تمام مسلمانان می داند و سخنان ایشان مضمون این روایت است که: (المسلمون ید واحدة علی من سواهم یسعی بذمتهم ادفاهم ۶۷ ; مسلمانان به مثابه یک دست اند که در مقابل هر که جز آن است, برافراشته و همه در مسئولیت عمومی یکسان اند). امام هرگونه امتیاز, نژاد و عاملی را که این وفاق را بر هم می زند, مطرود اعلام می دارد و استقلال حقیقی را در گروه وحدت کلمه می داند.
به عقیده او تنها با عمل به یک امر و نهی قرآن, تمام مشکلات مسلمانان حل می شود:
… اگر مسلمین به حسب امری که خدای تبارک و تعالی فرموده است: (و اعتصموا بحبل الله جمیعاً ولا تفرقوا)۶۸ اگر به همین یک امر وهی عمل می کردند, تمام مشکلاتشان رفع می شد و هیچ قدرتی نمی توانست با آنها مقابله کند, لکن مع الاسف به واسطه غفلت بعضی و عدم توجه بعضی و تعامل بعضی, از این امر محروم ماندند و تا این امر الهی تحقق پیدا نکند, باید مسلمین انتظار گرفتاری های بیشتر داشته باشند).۶۹
اگرچه وحدت خود وسیله ای برای عزّت, عظمت و اقتدار جهان اسلام به شمار می رود, اما خود نیز به عوامل, اسباب و مقدماتی نیاز دارد که امام آنها را مورد توجه قرار داده اند. یکی از مهم ترین این عوامل اتکال به خدا و عامل دوم اسلام است که وجه مشترک تمام مسلمانان و سعادت آنان را تأمین می کند. انسان مؤمن, لطف, رحمت و نعمت الهی را به سوی خویش جلب می کند و با انجام دادن تکالیف الهی و ادای مسئولیت, دچار تحوّل معنوی می شود. البته بدون اراده الهی پیروزی میسّر نخواهد شد و تأییدات خداوند توطئه فتنه انگیزان را نقش بر آب می کند. عوامل بسیاری را برای تقویت وحدت کلمه می توان برشمرد که از آن جمله است اجتماعات مذهبی چون نماز جمعه و جماعات, فریضه حج, ضیافت الله, رهبری سالم و صالح, اصلاح ساختارهای اداری و سیاسی, مجالس محرم و صفر و تکریم و تعظیم سایر شعائر مذهبی۷۰.
● باران بیداری
جهان اسلام از نظر امکانات فکری, فرهنگی و مادی در سطح بالایی قرار دارد و ذخایر معنوی و اشتراکات مقدس توان مسلمانان را ارتقا می دهد. به علاوه, آنان در نواحی سوق الجیشی قرار گرفته اند و از منابع خداداد طبیعی بسیاری برخوردارند. جمعیت یک و نیم میلیارد نفری آنان نیز, قدرت سیاسی شان را افزایش داده است. فرازهای تاریخی هم مؤیّد آن است که مسلمانان در ابتکارات علمی, خلاقیّت های فکری, فرهنگ و تمدن جامعه بشری و سامان دادن دانش های گوناگون پیشگام بوده اند و مورخان غربی و محقّقان اروپایی این موفقیت ها را تأیید و به آنها در آثار خویش تصریح کرده اند.
با این همه, جهان اسلام, در فرهنگ و ارزش های بشری زخم های خون چکانی هم دارد و صلیبی ها, مغول ها و سایر مهاجمان بر پیکر این مجموعه ضربه هایی سخت وارد کرده اند. در قرون اخیر نیز استکبار و استعمار چنین تشکّلی را نخست تجزیه کرده و سپس به غارت منابع مادی و و معنوی آن پرداخته است و ایجاد نزاع های فرقه ای, مرزی و منطقه ای و آتش افروزی در سرزمین های اسلامی مانند: عراق, فلسطین, افغانستان, سودان, و… . از اموری است که جهان اسلام به آن دچار شده است و آگاهی یافتن از این معضلات و تنگناها نیز نیازمند تحوّل فکری, فرهنگی و تبلیغی است. امام خمینی کوشیده است در مناسبت های مختلف برای حفظ کرامت و شرافت و اعاده مجد و عظمت مسلمانان, آنان را به سوی بیداری, خودآگاهی و بازگشت به هویت اصیل سوق دهد:
(آیه وَاعِدّو لَهُمَ مااسْتَطَعْتُمْ مِنْ قّوةٍ) ۷۱ دستور می دهد که تا حد امکان نیرومند و آماده باشید تا دشمنان نتوانند به شما ظلم و تجاوز کنند. ما متّحد و نیرومند و آماده نبودیم که دستخوش تجاوزات بیگانه شدیم و می شویم و ظلم می بینیم.۷۲
امام خمینی مسلمین را به سوی ایجاد تحوّل ژرف در فکر, روح و اخلاق فرا می خواند:
مسلمین باید فکری بکنند که این تحوّل در آنها حاصل بشود, تحوّل از خوف به شجاعت و تحوّل از توجه به دنیا, به ایمان, به خدا. منشأ همه پیروزی ها همین است که ما متحول بشویم به یک موجود انسانی و ایمانی که خدای تبارک و تعالی از ما خواسته است و الاّ گفتگوها و ذکر دردها و گاهی درمان ها و بعد فراموش کردن آنها, نتیجه ای ندارد.۷۳
آن روح قدسی هشدار می دهد:
ـ هان ای مسلمانان جهان, به پاخیزید و مقدّرات خود را به دست گیرید تا کی نشسته اید که مقدّرات شما را واشنگتن یا مسکو تعیین کنند؟ تا کی باید قدس شما در زیر چکمه تقاله های آمریکا و اسرائیل پایکوب شود؟ تا کی سرزمین قدس, فلسطین, لبنان و مسلمانان مظلوم آن دیار در زیر سلطه جنایتکاران به سر برند و شما تماشاچی باشید؟ تا کی به جای مقابله با دشمنان اسلام غفلت نموده(اید)؟۷۴
او از جنبش های آزادی بخش می خواهد که ملّت مسلمان را به فجایعی که در جهان رخ می دهد, آگاه کنند:
شما ای جنبش های آزادی بخش و ای گروه های در خط به دست آوردن استقلال و آزادی, به پاخیزید و ملّت خود و ملل اسلامی راهشدار دهید که زیر بار ستم رفتن, بدتر و قبیح تر از ستمکاری است و به دولت ها اخطار کنید و از زبونی و ذلّت خود را نجات دهند و به همه تذکر دهید که به اسلام باز آیید و به اخوّت اسلام بگرائید.۷۵
امام در جمع نمایندگان سازمان های آزادی بخش جهان یادآور شده است:
کشورهای اسلامی, اگر هم به یک نقطه روی بیاورند و آن نقطه اسلام است, با این جمعیت زیادی که دارند, با این تجهیزاتی که دارند, با این سلاح هایی که در اختیار دارند مثل نفت و غیر نفت, در دنیا به آقایی می رسند. مع الاَسف نمی گذارند این طور بشود. باید ملّت خود را به یک ملّتی که هشیار باشد, برگردانید. امیدوارم که خداوند همه مسلمین را بیدار کند.۷۶
امام وضع مسلمانان را در عصر حاضر با مسلمین صدر اسلام مقایسه می کند و می افزاید: چرا در آغاز رشد و شکوفایی اسلام, دولت اسلامی به تفّوق و قدرت دست یافت و اکنون دولت های مسلمان و جمعیت یک میلیاردی مسلمانان با آن همه امکانات مشغول تماشای جنایات صهیونیست در فلسطین و لبنان هستند, و فریاد می زند که مسلمین کی می خواهند از خواب بیدار شوند و مشکلات بین خود را حل کنند؟ ۷۷
امام توصیه می کند که مبلغان مسلمان, پس از تهذیب نفس و مطالعات و تحقیقات وسیع و برای شناخت احکام اسلام, تضاد اسلام راستین را با حکومت های جائر و دست نشانده استعمار را افشا کنند و اضافه می کند:
چنان که کراراً اعلام خطر کرده ام, اگر ملّت اسلام بیدار نشوند و به وظایف خود آگاه نگردند, اگر علمای اسلام احساس مسئولیت نکنند و به پا نخیزند… روزهای سیاه تر و نکبت باری برای جامعه اسلامی در پیش است و خطر ویران کننده ای متوجّه اساس اسلام و احکام قرآن است… و ملّت اسلام و دولت های کشورهای اسلامی همیشه خوار و ذلیل و اسیر دست تجاوزکاران بین المللی بوده و روی استقلال, آزادی, آسایش و امنیت نبینند.۷۸
امام تأکید می کند که منافع تمام کشورهای اسلامی به هم پیوند خورده است و از هم جدا نیستند و هر مشکلی که در گوشه ای از جهان پیش می آید, برای دیگر مسلمانان هم مطرح است و همه برای رفع گرفتاری های جهان اسلام بکوشند. به باور امام تمام مسلمانان باید معضلات را بررسی و برای رفع آنها هم فکری کنند و راه های نفوذ ابر قدرت به جهان اسلام را بشناسند:
(ای مسلمانان جهان, شما را چه شد که در صدر اسلام با عدّه بسیار کم, قدرت های عظیم را شکستید و امت بزرگ اسلامی ایجاد نمودید; اکنون با یک میلیار جمعیت و دارا بودن مخازن بزرگی که بالاترین حربه است, در مقابل دشمن این چنین ضعیف و زبون شدید؟ از جای برخیزید و قرآن کریم را به دست گرفته و به فرمان خدای تعالی گردن نهید تا مجد و عظمت اسلام عزیز را اعاده کنید. بیایید به یک موعظه خداوند گوش فرا دهید, آنجا که می فرماید: قُلْ اِنّما اَعظُکُمْ بِواحِدَةً اَنْ تَقُومُوا لله مَثنی و فرادی۷۹…۸۰ ای مسلمانان عالم, دست به دست هم دهید و به خدای بزرگ روی آورید و به اسلام پناهنده شوید و علیه مستکبران و متجاوزان پرخاش کنید. مسلمین کی می خواهند از این خواب بیدار شوند و کی می خواهند که مشکلات خود را رفع کنند؟ امید اینکه بتوانید مجد خودتان را به دست بیاورید.۸۱
به اعتقاد امام مسلمانان با هوشیاری و بیداری می توانند مقدّرات خود را به دست پر قدرت خویش پایه گذاری کنند. البته صرف بیداری کفایت نمی کند و لازم است آنان خود را از قید بندگی غیر خدای متعال که شیاطین جنّی و انسی اند, رها کنند و به عبودیت خداوند در آیند و به قدرت لایزال الهی بپیوندند. سپس ایشان اظهار امیدواری می کند که:
(مسلمانان جهان گرفتاری ها و منشأ آن را به درستی بررسی کنند و دردهای جانفرسای خود را یافته, به فکر چاره برآیند.۸۲
همچنین دولت های اسلامی را به بیداری توصیه می کند:
باید دولت ها و ملّت هایی که بیدارند, از مصائب با خبر و با مسلمین متعهد, هم فکر, ملّت ها را بیدار و دولت های دیگر را بیدار کنند.۸۳
● نویدهای امیدوار کننده
اگر چه جهان اسلام دچار مشکلات عدیده ای است و با بحران و چالش های زیادی روبه روست, اما زمینه هایی به وجود آمده که امید و اطمینان را افزایش می دهد و عزم ها و اراده را تقویت می کند. آینده ای سرشار از پیروزی, رستگاری و پیشرفت و تحقق نویدهایی که قرآن و احادیث بدان ها اشاراتی آشکار دارند و نیز ارزش های نهفته در روح اسلام که مسلمانان را به سوی کمال, خیر و سعادت سوق می دهد, اشتیاق ملت های مسلمان به ویژه نسل فرهیخته و متعهّد را به توسعه مادی و معنوی امت اسلام برانگیخته است. گویا در دهه های اخیر موج بیداری اسلامی در میان ملّت های خفته روز به روز بیشتر و جریان های نواندیش در گوشه و کنار عالم اسلام ظاهر شده که به نظر می رسد آن تحوّل و هوشیاری و بیداری که امام بارها بر آن تأکید می کرد, اکنون آغاز شده و گسترش موج بیداری در میان مسلمانان اروپایی و آمریکایی, سردمداران غرب را به وحشت انداخته است. جان اسپوزیتو, استاد دانشگاه اکسفورد, ضمن آنکه این بیداری را خطری برای غرب مطرح می کند, اعتراف می کند که از الجزایر تا بوسنی و تا آسیای میانه, پاکستان و کشمیر, اسلام همچنان به عنوان یک عامل مهم در سیاست های بین المللی حضور خود را نشان داده است انقلاب اسلامی ایران به رهبری امام خمینی که بارقه ای الهی و ارمغانی آسمانی بود, استکبار را سرگردان کرد و به اعتراف دشمنان, تمام کاخ های ستم, تجاوز و استعمار را به لرزه در آورد و منافع زورگویان عالم را به شدّت تهدید کرد.۸۴
آری, چهارده قرن پس از هجرت با برکت رسول اعظم, با پیروزی این نهضت, بزرگ ترین تحوّل در جهان معاصر روی داد و برای نخستین بار یک کشور اسلامی به طور شگفت آمیزی ابرقدرت ها را به مبارزه طلبید و آنها را دچار ذلّت ساخت و منافعشان را به مخاطره انداخت. مقام های اطلاعاتی و امنیتی آمریکا اذعان داشتند. این انقلاب و رخدادهای آن, اوضاع ما را نابود کرد و افرادمان را پراکنده ساخت و روش های باثباتمان را به سوی پوچی سوق داد.۸۵
به برکت نهضت امام خمینی, گرایش های معنوی در جهان رشد کرد و جرئت ملّت ها در برابر ستم ابر قدرت ها, افزایش یافت. نشانه هایی از رشد دینی در جهان آشکار شده و ایامی که دیانت و فضیلت را استهزا می کردند, سپری شده و هویت اسلامی در دنیای اسلام احیا گشته است. به برکت این درخشش احساس عزّت و کرامت می کنند و تعلّق خاطر به این آیین محمدی احساس مشترک را در میان تمام مسلمانان پدید آورده که در افزایش اقتدار معنوی آنان دخالت عمده ای دارد.
کمتر منطقه ای از جهان اسلام را می توان یافت که از خیزش های مذهبی و معنوی بی بهره باشد و این نظریه متفکران غربی که می گفتند نقش تاریخی اسلام رو به رکود می رود, از اعتبار ساقط و باطل شده و برعکس, تحولات اخیر نشان می دهد که لیبرالیزم غربی و مدرن گرایی اروپایی در حال افول است.
پل و یریچ, ریاست بنیاد کنگره آزاد آمریکا, به همراه ویلیام اس لیند, ضمن هشدار به رهبران آمریکا تصریح کرده اند: بعد از حدود سیصد سال که اسلام استراتژی دفاعی داشت, حالا استراتژی تهاجمی را اتخاذ کرده است, الان اسلام در حال گسترش به تمام جهان است: از پایین به هر دو ساحل آفریقا, از شرق به سوی جنوب دریای چین تا استرالیا, از شمال به سمت اروپای شرقی و غربی و از غرب به سمت ایالات متحده امریکا اسلام نسبت به سایر ادیان در آمریکا بیشترین رشد را دارد و به همین دلیل جهان مسیحیت در مخاطره قرار گرفته است.۸۶
● آفت کرامت و شرافت
به رغم اینکه در قلمرو مسلمانان جهان, امواج بیداری پدیدار شده و مردم مسلمان دیگر دچار هزیمت روحی نیستند و شکوفایی مجدّد اسلام در سراسر جهان آغاز شده و حرکت های اسلامی در حال رویش و رشد و گسترش است, اما هنوز جوامع مسلمانان از برخی تلخی ها رنج می برند و در مسیر دستیابی به صلابت سیاسی و کرامت و شرافت خود با ناملایماتی مواجه اند. امام خمینی ابعاد این آفت ها را بررسی کرده و چند عامل را که به ابهت و خروش و خیزش مسلمانان آسیب وارد ساخته, برشمرده است که در ذیل به آنها اشاره ای گذرا خواهیم داشت.
۱) غفلت از توانایی ها و توطئه ها
اگر ثروت ها و توانایی های مهم و تأثیر گذار مسلمانان, با معنویت و اتحاد توأم شود, قدرتی فوق تصور خواهند داشت امّا به فرمایش امام:
ملت هایی با جمعیتی بسیار انبوه, اراضی بسیار وسیع, ذخائر بسیار گران بها, سوابق بسیار درخشان و فرهنگ و قوانین اسلامی تحت اسارت استعمار با گرسنگی, برهنگی, فقر, فلاکت و عقب ماندگی دست به گریبان بوده….۸۷
به دلیل آنکه مردم مسلمان از این امکانات و نیروها غافل ند و تحت تأثیر تبلیغات غربی سرمایه های مادی و معنوی را فراموش کرده اند. از این روی, امام از این غفلت مسلمین اظهار نگرانی می کند:
چه وقت ممکن است که دولت های ما, دولت های اسلامی, چشم هایشان را باز کنند؟ آیا نمی فهمند یا می فهمند و نمی کنند؟ اگر نمی فهمند, باید توجّه کنند به مسائل که بینند بدبختی مسلمین از کجا شروع می شود و چه هست آن دردی که مسلمین را این طوری کرده که خزاین آنها را می برند و خودشان روی خزاین خودشان گرسنگی می خورند.۸۸
در جایی دیگر غفلت مسلمانان را مورد انتقاد قرار می دهد.
مسلمین را چه شده است که در این مسائل که مربوط به حیثیّت مسلمین است, ساکت نشسته اند, تماشاچی شده اند؟ تأسف دارد که مسلمین بی توجه هستند به این مسائل اسلامی… چرا مطالعه نمی کنید در امر اسلام و در امر سرنوشت های مسلمین؟ تا کی ما باید زیر سلطه اجانب باشیم؟۸۹
به اعتقاد امام, بر اثر همین غفلت ها, برخی جوانان که حقایق اسلام را نشناخته بودند به مکتب های انحرافی روی آوردند و از سوی دیگر, ابرقدرت ها رهبران مسلمان را با تبلیغات دروغین ثروتمند یا حامی زراندوزان معرفی کردند تا جوانان از آنها فاصله گیرند. دشمنان, نژاد و ملیت را در مقابل مذهب قرار دادند و سران کشورهای مسلمان را از مسائل اصلی غافل کردند و حتی اسلام را به گونه ای جلوه دادند که از جاذبه های آن کاسته شود. آنان از طریق آموزش و پرورش و دانشگاه نسل جوان را از فرهنگ مذهبی و ارزشی جدا کردند و روحانیان دلسوز و عالمان وارسته را, چهره هایی منفی جلوه دادند. در پوشش مورخ, سیّاح, زمین شناس و جامعه شناس به سرزمین های اسلامی گام نهادند و با مطالعه فرهنگ سنت و شناخت امکانات مسلمانان, آنچه را که مایه عزّت و شرافت بود, یا از مردم جدا ساختند و یا چهره ای مخدوش از آن ارائه کردند. سلطه سیاسی و اقتصادی, تبلیغ جدایی اسلام از سیاست, روی کار آوردن حکومت های فاسد, ترویج ملی گرایی و قرار دادن اقوام مسلمانان در برابر یکدیگر, از دیگر عوامل عقب ماندگی مسلمانان است. همه این امور, تاوان غفلت جهان اسلام است. مسلمانان باید پس از خود آگاهی, منشأ چنین مصایبی را شناسایی و برای آنها چاره اندیشی کنند.
۲) تجزیه و پراکندگی امت اسلامی
عدم انسجام ملّت ها و دولت های اسلامی یکی از اموری است که بسیار مورد تأسف امام بود. ایشان نادانی برخی از افراد, موجب تفرقه می دانست:
این تفرقه در بین مسلمین است که باعث شده است اجانب بر ما تسلط پیدا کنند. این تفرقه مسلمین است که از اول با دست اشخاص جاهل تحقق پیدا کرد و الآن هم ما گرفتار هستیم. واجب است بر همه مسلمین که با هم باشند .۹۰
اگر مسلمین با هم بودند, این طور ذلیل نبودند زیر دست اجانب و عمّال اجانب… اجانب جدّیت کردند تا حکومت ها را به نفع خودشان متفرّق کردند, تکه تکه کردند.۹۱
در جای دیگر امام تصریح می فرماید:
[تفرقه] از روی جهالت و از روی تبلیغاتی که اجانب کردند, پیش آمده است… اگر تنازع بکنید به هر شیوه ای که باشد, به حسب قرآن کریم ممنوع است. این تنازع فشل می آورد و رنگ و بوی انسان را از بین می برد .۹۲
ابر قدرت ها با نیرنگ و فریب به پراکندگی دول و ملّت اسلامی روی می آوردند:
دولت های استعمار طلب که می خواهند ذخایر مسلمین را ببرند با وسیله های مختلف, با نیرنگ های متعدد, دول اسلامی را اغفال می کنند: گاهی به اسم شیعه و سنی اختلاف ایجاد می کنند. به اسم اسلام تبلیغاتی می کنند که طوایف مسلمین به جان هم بیفتند و آنها به ذخایری که مسلمین دارند, دسترسی پیدا کنند.۹۳
از دیدگاه امام کسانی که نمی توانند قدرت اسلام را ببینند, تفرقه ایجاد می کنند.
دشمنان اسلام و قرآن کریم, در کمین اند; آنهایی که اسلام را نمی توانند ببینند و آنهایی که از اسلام سیلی خورده اند… مفسده جو هستند و می خواهند اختلاف بیندازند. ۹۴
امام عقیده دارد تفرقه افکنان, اسلام راستین را نشناخته اند:
… اینهایی که کوشش دارند می کنند تفرقه بیندازند و تنازع ایجاد کنند و مع ذلک ادعای اسلام می کنند, اینها آن اسلامی را که قرآن کتاب اوست و آن اسلامی که کعبه قبله آنها است, آنها اسلام نیافته اند و ایمان به آن اسلام نیاورده اند… .۹۵
گرایش های نژادی, قومی, ملی گرایی و قراردادن هویت های منطقه ای در برابر اسلام موجب تشدید تفرقه می شود و کانون اتکای مسلمین را از بین می برد:
ییک نیرنگ بزرگی که از غرب سرازیر شده و دول اسلامی را تحت نفوذ قرار داده است یا تهدید کرده است [و آنان] را از قرآن کریم دور می کند, نژادبازی است. این نژادپرستی که در بین آقایان دارد رشد می کند و به آن دامن می زنند, یک مسئله بچه گانه است, اسلام روی آن قلم سرخ کشیده بین سیاه و سفید, ترک و غیر ترک, عجم و عرب هیچ فرقی نگذاشت. فقط میزان را تقوا و از خدا ترسیدن قرار داد. قضیه نژادبازی ارتجاع است.۹۶
و در جای دیگر اعلام می کند:
مکرّر اعلام کرده ام: در اسلام نژاد, زبان, قومیت و ناحیه مطرح نیست. تمام مسلمین برادر و برابر و همه برخوردار از همه مزایا و حقوق اسلامی هستند .۹۷
همچنین او خاطر نشان می سازد:
ابر قدرت ها به واسطه این تفاوت های نژادی با سوء استفاده و نیز غفلت سران اسلامی ملت و دولت های مسلمان را از هم متفرق نمودند.۹۸
امام ملّی گرایی را که استعمارگران آن را ترویج کرده اند, اساس بدبختی مسلمین می داند و می گوید:
… نقشه هایی است که مستعمرین کشیده اند که مسلمین با هم دیگر مجتمع نباشند, در عراق حکومت سابق تر, طرح می کردند که ما می خواهیم مجد بنی امیّه را احیا کنیم در مقابل اسلام. اسلام که آمده بود همه مجدها را فانی کند در مقابل مجدالله, اینها می گفتند ما مجد بنی امیّه را باید احیا کنیم و این چیزی نبود که شعور این ها برسد تلقینی بود که ابرقدرت ها می کردند که اسلام متفرق بشود… .۹۹
حتی امام تشکیل احزاب گوناگون را برای جدا کردن مسلمانان از یکدیگر تلقی می کند:
… دعوت هایی اجانب کردند بر ضد اسلام… ایجاد احزاب مختلف از صدر مشروطیت به این طرف, برای تفرقه بود و تمام برای این بود که مسلمین با هم نباشد و نتوانند برای اسلام و به نفع اسلام کاری بکنند.۱۰۰
به اعتقاد امام خمینی, چون اتحاد مسلمانان مایه ابهت و اقتدار آنان است و با وجود آن ابرقدرت ها نمی توانستند منابع جهان اسلام را غارت کنند از این رو, استعمارگران تلاش کردند با تفرقه افکنی و تجزیه ممالک اسلامی به اهداف خود دست یابند:
مسلمین همان ها بودند که مجد آنها دنیا را گرفته بود, تمدن آنها فوق تمدن ها بود, معنویات آنها بالاترین معنویات بود, رجال آنها برجسته ترین رجال بودند, توسعه ممالکشان از همه ممالک بیشتر بود, سیطره حکومتشان بر دنیا غالب شده بود: دیدند که با این سیطره, با این وحدت دول اسلامی, نمی شود تحمیل کرد چیزهایی که آنها می خواهند, نمی شود ذخایر اینها طلای سیاه آنها, طلای زرد اینها را قبضه کرد; در صدد چاره برآمدند. چاره این بود که بین ممالک اسلامی تفرقه بیندازند. دولت عثمانی یک دولت اسلامی بود که سیطره اش گرفته بود تقریباً از شرق تا غرب را… آنها… این دولت قوی اسلامی را تجزیه کردند به دولت های بسیار کوچک و برای هر یک از آنها امیری, سلطانی یا رئیس جمهوری قرار دارند: دولت در قبضه مستعمرین و ملت بیچاره در قبضه دولت با این وضع دولت عثمانی با آن مجد را زمین زدند و دولت های اسلامی از خواب بیدار نشدند یا خودشان را به خواب زدند.۱۰۱
با بررسی دیدگاه های امام خمینی محصول تلخ این تجزیه, تفرقه و پراکندگی, دوری امت اسلامی از فرهنگ اسلامی و فضیلت های اخلاقی, از دست دادن عزت و استقلال, تشدید, ناامنی و تشنج در قلمرو جهان اسلام و درگیری های قومی, مرزی و منطقه ای است. بدین ترتیب, دیگر مسلمانان قادر نخواهند بود که برخی معضلات چون اشغال فلسطین, عراق, افغانستان و بحران های دیگر را حل کنند, به مصالح و رشد و شکوفایی خود بیندیشند. از این رو, روح یأس و ناامیدی حاکم می شود و ابر قدرت ها به مطامع خود می رسند.۱۰۲
۳) حاکمان تحقیر کننده ملت ها
نظامی که برمبانی اسلام استوار است و به نشر معارف و اجرای حدود آن بپردازد, دارای وصف کرامت است: چنانکه در دعای افتتاح ماه مبارک رمضان می خوانیم: (اَلّلُهّم اَنّا نَرغَبُ اِلَیْکَ فی دَوْلَةٍ کَریمَةٍ تُعِزّ بها الاسلامَ وَ اَهْلَهُ و تُذِلّ بها النفاق و اَهْلَهُ و تَجْعَلنا فیها من الدعاة الی طاعَتِکَ والقادةِ اِلی سَبیلِکَ و تَرزُقنا بِها کرامة الدّنیا و الآخرة).
وقتی تار و پود حکومتی همان ایمان, عمل صالح, معرفت و معنویت باشد, می تواند ارزش های الهی را گرامی بدارد و اهل آن مکتب را عزیز بشمارد و اهل نفاق را خوار و ذلیل کند. این کرامت همان حرّیت خاص است که در پرتو آن توانایی ها شکوفا می شوند و استقلال و توسعه فرهنگی و علمی پدید می آید. امام خمینی تصریح می کند:
اگر حکومت کنندگان کشورهای اسلامی نماینده مردم با ایمان و مجری احکام اسلامی بودند, اختلافات جزئی را کنار می گذاشتند, دست از خرابکاری و تفرقه بر می داشتند و متحد می شوند.۱۰۳
امام منشأ ذلت مسلمانان را, رؤسای کشورهای اسلامی می داند:
(بدبختی ها از رؤسای اسلام است, این رؤسای بیچاره که توجه ندارند به مصالح خودشان یا نمی خواهند توجّه داشته باشند, اینهاست که ما را بدبخت کرده, اینهاست که روز سیاه برای مسلمین درست کرده (است)… .۱۰۴
آن گاه دلیل این ضایعه را چنین توضیح می دهد:
دوری دول اسلامی از قرآن کریم, ملت اسلام را به این وضع سیاه نکبت بار مواجه ساخته و سرنوشت ملّت های مسلمان و کشورهای اسلامی را دستخوش سیاست سازشکارانه ا ستعمار قرار داده است.۱۰۵
به باور امام, نه تنها احکام اسلام در کشورهای اسلامی اجرا نشده, بلکه اجرای قوانین ظالمانه و مفسده انگیز جایگزین مقرّرات اسلامی گردیده است. اختلافات دولت های اسلامی نیز میراث عصر ملوک الطوایفی و دوران توحش است که به دست اجانب شدت می یابد. آنان ضمن اینکه دشمنان را دوست تلقی می کنند, با ملّت ها هیچ تفاهمی ندارند و کرامت های مردم را نادیده می گریند و ملّت ها را تحقیر می کنند و موجبات بدبینی مردم را نسبت به خود فراهم می سازند. بدین ترتیب آنها هم برای خود و هم برای جهان اسلام, معضلاتی را به وجود آورده اند۱۰۶:
مشکل دولت ها و ملت ها این است که دولت ها خودشان را نشناخته و ملّت خودشان را نشناخته اند. اینها گمان می کنند باید فرمانروایی کنند و ملّت کورکورانه اطاعت کند. مادامی که این مشکل است که دولت ها می خواهند فرمانروایی کنند و برای خاطر آن ملّت ها را سرکوب کنند این مشکل رفع نخواهد شد.۱۰۷
دولت با ملّت ها طوری رفتار کرده اند که ملّت ها پشتیبان آنها نیستند, مشکلاتی که برای این دولت پیدا می شود, باید به دست ملّت ها رفع شود و چون تفاهی بین آنها نیست. اگر ملت ها به مشکلات دامن نزنند, لااقل بی تفاوت هستند۱۰۸
مصیبت مسلمین بسیارش از دولت های اسلامی سرچشمه می گیرد. دولت های اسلامی که باید هم صدا باشند, هم فکر باشند, همه از یک دیانت, صاحب یک کتاب… . همه حرفشان همین است که ماها از هم جدا باشیم و بلکه با هم دشمن باشیم و اشتغال پیدا کنیم به حال هم و آنها استفاده کنند… . دولت هایی هستند که با ملّت ها تفاهم ندارند, معامله دولت ها با ملّت ها, معامله دشمن با دشمن است. ملّت پشت می کند بر دولت و دولت می خواهد تحمیل کند بر ملّت. از این جهت, ملّت ها پشتوانه دولت ها نیستند و این موجب ضعف دولت هاست.۱۰۹
امام سران کشورهای اسلامی را این گونه نصیحت می کند:
شما کوشش کنید که حکومت بر قلوب کشورهای خودتان بکنید, نه حکومت بر ابدان و قلوب از شما کناره بگیرند. مسلمین اگر بخواهند موفق بشوند و از زیر تعهدهای اجانب و سلطه آنها بیرون بیایند, حکومت های آنها باید کوشش کنند که قلوب ملت خودشان را به دست بیاورند. حکومت بر قلوب یک حکومت شیرین است, به خلاف حکومت بر ابدان که قلوب با آنها نباشد.۱۱۰
امام اصرار دارد که حکمان قیّم مردم نیستند و این تصورت را باید از ذهن خود بیرون کنند و خاطرنشان می کند:
نباید دیگر از این به بعد این فکر بیاید در سر این حکومت ها که کار با آنهاست و به ملّت ها مربوط نیست. شما در مقابل ملّت هیچ کاره اید, ملّت ها هستند که باید کارها به تصویت آنها (برسد).۱۱۱
ایشان در جای دیگر هشدار داده اند:
باید این دولت ها این مطلب را از سرخودشان بیرون کنند که همان طوری که سابق می کردند, حال باید بکنند; یعنی خودشان را قیّم بدانند نسبت به ملّت ها… .۱۱۲
نویسنده:غلامرضا گُلی زواره
پی نوشت ها:
۱. فرهنگ معین, ج۳, ص ۲۹۲۹, ذیل کرامات و کرامت.
۲. لغت نامه دهخدا, دانشگاه تهران, ج ۱۲, ص ۱۸۲۲۸ـ۱۸۲۲۹.
۳. فاطر/ ۱۰.
۴. شمس/ ۸.
۵. حجرات/ ۱۳.
۶. نهج البلاغه, ترجمه فیض الاسلام, نامه ۳۱.
۷. اسراء/ ۷۰.
۸. ر. ک: المیزان فی تفسیر القرآن, علامه طباطبایی, ذیل تفسیر آیات ۶۶ تا ۷۶ سوره اسراء.
۹. فرقان/ ۷۲.
۱۰. مؤمنون/ ۳.
۱۱. انفال/ ۲۹.
۱۲. روم/ ۳۰.
۱۳. (انّما بُعثتُ لاتمّم مکارم الاخلاق). بحار الانوار, ج ۱۶, ص ۲۱۰.
۱۴. حجر/ ۲۹.
۱۵. مؤمنون/ ۱۴.
۱۶. کهف / ۲۹.
۱۷. غرر الحکم, آمدی, ج ۱, ص ۱۹, حدیث ش ۴۳.
۱۸. انشقاق/ ۶.
۱۹. طلاق / ۲.
۲۰. نحل / ۶۹.
۲۱. غرر الحکم, ج ۵, ص ۴۵۱, حدیث ۹۱۳۰; نهج البلاغه, خطبه ۱۸۴
۲۲. همان, ج ۱, ص ۳۴۹, حدیث ۱۳۲۳.
۲۳. همان, ص ۳۸۳, حدیث ۱۴۷۷.
۲۴. من لایحضرة الفقیه, ج ۴ ص ۴۰۰.
۲۵. غرر الحکم, ج ۲, ص ۱, حدیث ۱۵۵۵.
۲۶. نهج البلاغه, خطبه ۸۶.
۲۷. همان, نامه ۵۳.
۲۸. همان, خطبه ۱۸۴.
۲۹. الرحمن/ ۲۶ـ۲۷.
۳۰. نهج البلاغه, حکمت ۱۳۹.
۳۱. غرر الحکم, ج ۲, ص ۱۵۱, حدیث ۲۱۴۶.
۳۲. بیانات مقام معظم رهبری, روزنامه اطلاعات, ۲۴ تیر ۱۳۶۸.
۳۳. سخن آفتاب, به کوشش معاونت پژوهشی سازمان تبلیغات اسلامی, ص ۱۳۰ـ ۱۳۱.
۳۴. همان, ص ۱۳۷; روزنامه جمهوری اسلامی, ۲۳ تیر ۱۳۶۸.
۳۵. قسمتی از پیام مقام معظم رهبری به مناسبت رحلت امام, ۱۰ خرداد ۱۳۶۹.
۳۶. سخن آفتاب, ص ۱۴۳ـ۱۴۴.
۳۷. همان, ص ۱۹۷ـ ۱۹۶.
۳۸. صحیفه امام, ج ۱۸, ص ۱۴۴.
۳۹. همان, ص ۵۹ـ ۶۰.
۴۰. آل عمران/ ۱۰۳.
۴۱. اشاره دارد به آیه ۸ از سوره منافقون: (وَ لله العِزَّةُ و لِرَسُولِهِ و لَلْمؤمنینَ).
۴۲. در جستجوی راه از کلام امام, دفتر پانزدهم, ص ۱۶۹ـ ۱۷۰.
۴۳. همان, ص ۱۸۶.
۴۴. صحیفه امام, ج ۱۵, ص ۳۴۸.
۴۵. همان, ج ۱۰, ص ۴۱۴.
۴۶. (قرآن در سیره و سخن و اندیشه امام خمینی). مقاله نگارنده در فصلنامه نور مبین, سال اوّل بهار ۱۳۴۸. شماره ۱,ص ۶۲ـ ۶۳.
۴۷. کشف اسرار, امام خمینی, قطع جیبی, قم, پیام اسلام, ص ۸۰
۴۸. (قرآن در سیره و سخن امام خمینی), همان مآخذ, ص ۴۶; کتاب خمینی و جنبش, ص ۸۲.
۴۹. تبیان, دفتر نوزدهم, جهان اسلام از دیدگاه امام خمینی, ص ۳۸.
۵۰. همان, ص ۴۸ـ ۴۹.
۵۱. در جستجوی راه از کلام امام, همان, ص ۱۵۳ـ ۱۵۴.
۵۲. همان, ص ۱۸۰.
۵۳. همان, ص ۱۹۳ـ ۱۹۴.
۵۴. صحیفه امام, ج ۲, ص ۳۵.
۵۵. در جستجوی راه از کلام امام, دفتر پانزدهم, ص ۱۰۶ به نقل از کتاب روح خدا.
۵۶. همان, ص ۱۰۷.
۵۷. اشاره دارد به بخشی از آیه ۸۱ سوره بنی اسرائیل (اسراء): (جاء الحق و زهق الباطل ان الباطل کان زهوقا) ; حق آمد و باطل نابود شد. به درستی که باطل لایق محو (ابدی) است).
۵۸. صحیفه امام, ج ۱۳, ص ۱۶۲ـ ۱۶۳.
۵۹. تبیان, دفتر نوزدهم, ص ۲۹.
۶۰. حجرات/ ۱۰.
۶۱. در جستجوی راه از کلام امام, دفتر پانزدهم ص ۱۹۱.
۶۲. صحیفه امام, ج۹, ص ۲۵۰.
۶۳. در جستجوی راه از کلام امام, دفتر پانزدهم, ص ۱۸۹ـ ۱۹۰.
۶۴. مصاحبه روزنامه لبنانی النهار با امام خمینی در ۲۰ آبان ۱۳۵۷, همان, ص ۱۴۶.
۶۵. گفتگوی خبرنگار لبنانی روزنامه السفیر با امام در دوم آذر ۱۳۵۷, همان, ص ۱۴۷.
۶۶. صحیفه امام, ج ۱۱, ص ۱۰۵.
۶۷. بحار الانور, ج ۲۸, ص ۲۰۴.
۶۸. آل عمران / ۱۰۳.
۶۹. تبیان, همان دفتر, ص ۳۵.
۷۰. جهان اسلام, مشکلات و راهکارها, گردآورنده سید جلال میر آقایی, ص ۷۹ـ ۸۲.
۷۱. انفال/ ۶۰.
۷۲. ولایت فقیه, امام خمینی, ص ۳۸.
۷۳. صحیفه امام, ج ۹, ص ۴۰ و ۴۱.
۷۴. تبیان, دفتر نوزدهم, ص ۲۴.
۷۵. پیام به سازمان های آزادی بخش جهان, ۱۴ دی ۱۳۵۸.
۷۶. همان, ص ۱۶۸ـ ۱۶۹.
۷۷. سخنرانی در جمع سفرای کشورهای اسلامی به مناسبت عید قربان, ۱۰ آبان ۱۳۵۸.
۷۸. در جستجوی راه از کلام امام, دفتر پانزدهم, ص ۳۸ـ ۳۹.
۷۹. سبأ/ ۴۶.
۸۰. در جستجوی راه از کلام امام, همان دفتر, ص ۱۶۴.
۸۱. صحیفه امام, ج ۱۰, ص ۴۱۸.
۸۲. همان, ص ۳۹۵.
۸۳. در جستجوی راه از کلام امام, دفتر پانزدهم, ص ۱۷۹.
۸۴. گزیده مقالات فارسی دوازدهمین کنفرانس بین المللی وحدت اسلامی, ص ۲۲۳.
۸۵. اسناد لانه جاسوسی, ج ۳, ص ۹۴.
۸۶. ماهنامه هدایت, شماره ۱۷, آذر ۱۳۸۱.
۸۷. پاسخ به نامه محمدرضا حکیمی, آذر ۱۳۴۸, کتاب آوای انقلاب, ص ۱۲۲ و ۱۷۶.
۸۸. تبیان, دفتر نوزدهم, ص ۱۰.
۸۹. صحیفه امام, ج ۳۱, ص ۳۴۲.
۹۰. تبیان, دفتر نوزدهم, ص ۳۳.
۹۱. همان, ص ۳۳
۹۲. در جستجوی راه از کلام امام, دفتر پانزدهم, ص ۱۱۷.
۹۳. همان, ص ۱۰۱.
۹۴. همان, ص ۱۲۴.
۹۵. صحیفه امام, ج ۹۳ ص ۱۵.
۹۶. سخنرانی در مسجد اعظم قم, ۱۸ شهریور ۱۳۴۳, مجموعه ای از مکتوبات… امام خمینی, ص ۹۷.
۹۷. پیام امام به ملت ایران, ششم شهریور ۱۳۵۸, کتاب رهنمودهای امام خمینی.
۹۸. در جستجوی راه از کلام امام, دفتر پانزدهم, ص ۴۰.
۹۹. صحیفه امام, ج ۱۳, ص ۸۷.
۱۰۰. همان, ج ۶, ص ۳۳۷.
۱۰۱. سخنرانی در مسجد اعظم قم, مأخذ پیشین, ص ۹۷; در جستجوی راه از کلام امام, دفتر پانزدهم, ص ۲۷ـ ۲۸.
۱۰۲. در جستجوی راه از کلام امام, ص ۲۷, ۳۶, ۳۷, ۴۰, ۴۱, ۴۲, ۴۶, ۱۱۸, ۱۱۹, ۱۲۸, ۱۳; تبیان, همان دفتر, ص ۱۳۲.
۱۰۳. ولایت فقیه, امام خمینی, ص ۳۵.
۱۰۴. مجموعه ای از مکتوبات… امام خمینی, ص ۹۷.
۱۰۵. پاسخ به نامه دانشجویان مسلمان مقیم آمریکا و کانادا, ۲۲ تیر ۱۳۵۱, خمینی و جنبش, ص ۹۸.
۱۰۶. در جستجوی راه از کلام امام, ص ۵۹, ۶۲, ۶۷, ۷۰, ۷۱ و ۱۶۶; تبیان, ص ۲۵, ۸۲, ۸۳.
۱۰۷. در جستجوی راه از کلام امام, ص ۱۶۵.
۱۰۸. همان ص ۱۶۳.
۱۰۹. صحیفه امام, ج ۹, ص ۴۱.
۱۱۰. همان, ج ۱۴, ص ۱۷۹.
۱۱۱. تبیان, دفتر نوزدهم, ص ۲۶.
۱۱۲. در جستجوی راه از کلام امام, همان دفتر, ص ۸۲ـ ۸۳.
منبع : خبرگزاری فارس