مغز مردها صد گرم سنگینتر است اما ...

هنگامی كه یك مرد و یك زن با یكدیگر برخورد می كنند، در واقع دو دنیای متفاوت با یكدیگر روبرو شده اند. آنها دارای ارزشها، اولویتها و عادتهای متفاوتی هستند كه تعیین كننده رفتارها و واكنشهای متفاوتی از آنهاست.
جدیدترین تحقیقاتی كه در مورد مغز زنان و مردان به انجام رسیده، روشن ساخته، كه معماری و نحوه كاركرد مغز این دو گروه دارای تفاوتهای اساسی است. در واقع مغز زن و مرد، اصولاً متفاوت مهندسی و طراحی شده است و بنابراین عملكردهای متفاوتی دارند.به نظر می رسد كه مردها در مقایسه با زنها اهمیت كمتری به روابط عاطفی می دهند. اینك می خواهیم ببینیم با توجه به تحقیقات دلیل این مسأله چیست؟
یكی از این دلایل، در تفاوتهای ساختمانی میان مغز مرد و زن نهفته است.
پژوهشگران عصب شناسی، مغز زنان و مردان را در دستگاه MRI گذارده و واكنشهای مغز آنها را مورد تحقیق قرار دادهاند. در مغز زنان اتصالها و ارتباطهای بیشتری بین دو نیمكره چپ و راست وجود دارد كه به آنها این توانایی را میدهد تا از مهارت گفتاری بهتری نسبت به مردان برخوردار باشند. از طرف دیگر در مردان ارتباط كمتری بین دو نیمكره مغزشان وجود داشته و به آنها این قابلیت را می دهد تا مهارت بیشتری در استدلالهای انتزاعی و هوش دیداری - فضایی داشته باشند.
در مورد وظایفی كه توانایی جسمی می طلبند، مثل نقشه خوانی، تمركز، مغز مردان بهتر عمل می كند. مغز مردها تخصصی تر است. این صرفا به این معناست كه تقسیم كار در آن صورت گرفته است.
به عبارت دیگر نیمكره راست مغز مردها با عملكردهای بینایی و فضایی سر و كار دارد. فعالیتهایی نظیر كسب مهارتهای فیزیكی، تطابقهای چشمی و ماهیچه ای. در حالی كه نیمكره چپ به مهارتهای گفتاری و شناختی اختصاص یافته است. مهارتهایی نظیر بیان احساسات و درك مسائل انتزاعی است.از طرفی، مغز زنها «عمومی تر» است. به این معنا كه هردو نیمكره راست و چپ مغز زنها با هم روی مشكلات كار كرده و هر دو عملكردهای مشابه دارند و تقسیم كار بین آنها صورت نگرفته است.
«دكتر چین برا» می گوید: درست به همین دلیل است كه بعضی از مردم احساس می كنند مردها در مقایسه با زنها از سرعت تصمیم گیری و قابلیت درك بیشتر برخوردار هستند. در واقع چنانچه یكی از نیمكره های مغز زنی آسیب ببیند، نیمكره دیگر كه قادر به كپی كردن تمامی قابلیتهای نیمكره تخریب شده می باشد، می تواند مسؤولیت تمامی كارها و عملكردهای زندگی او را به عهده بگیرد اما نظیر این حالت در مورد مردان صادق نیست. چنانچه نیمكره چپ مغز مردی به واسطه سكته مغزی آسیب ببیند، این امكان وجود دارد كه توانایی تكلم را از دست بدهد. چرا كه نیم كره راست مغز آنان، تنها می تواند عملكردهای بینایی و فضایی را سازمان دهی كند.
قابل ذكر است میزان سلولهای مغز مردان ۴ درصد بیشتر از زنهاست و مغز آنان ۱۰۰ گرم سنگین تر می باشد.
هوش مردان و زنان با هم برابر است. جالب است این را بدانید كه بالاترین ضریب هوشی، كه تا به حال در میان انسانها ثابت شده، مربوط به یك زن نویسنده است.
دو نیم كره مغز انسان توسط یك تونل، به یكدیگر متصل میشوند. حجم ترافیك میان این دو نیمكره در مورد مردان به مراتب از زنان كمتر بوده و اساساً ارتباط میان این دو بخش مغز در میان زنان به همین دلیل تنگاتنگتر از مردان است .
به همین دلیل زنان اطلاعات محیطی را به مراتب آسانتر از مردان، گردآوری و تحلیل و پردازش می كنند. بدین علت زنان بهتر از مردان می توانند به چند كار در آن واحد بپردازند، درست برعكس مردان كه متمایلند كارها را به طور ردیف شده، پشت سرهم، آن هم دقیقاً یكی از پس از دیگری، انجام دهند.
پیچیدگی پردازش موازی داده ها و اطلاعات در مغز زنان، آنها را به مراتب پیچیده تر می گرداند. این در حالی است كه رفتار مردان ماشینی تر به نظر می رسد.
مغز یك مرد در مقایسه با مغز یك زن، مدت زمان بیشتری احتیاج دارد تا تغییر وضعیت بدهد. بنابراین هنگامی كه خانمها با همسرشان مشغول گفتگو درباره مسائل مادی و اقتصادی هستند، یا درگیر مكالمه ای روشنفكرانه می باشند و ناگهان بخواهند از احساساتشان صحبت كنند، احتمالاً می بینند كه همسرشان حوصله این كار را ندارد، زیرا به همان سرعت آنها نمی توانند از وضعیتی به وضعیت دیگر تغییر جهت بدهند.
آیا تا به حال اندیشیده اید كه چرا مردها در پایان روز به وقت بیشتری احتیاج دارند تا پس از كار به خود استراحت دهند؟ چنانچه مغز آنها به مدت هشت ساعت روی فعالیتهای مغز راست تمركز كرده باشد، اكثرشان به راحتی قادر نخواهند بود به وضعیتی احساسی و ابرازگر برسند. این تفاوتها، علت این كه چرا مردها به سختی می توانند از تعقل و عقلانیت به یك باره به سمت احساسات و عواطف تغییر موضع بدهند را توضیح می دهد.
دانستن این تفاوتها می تواند در نحوه برخورد ما با طرف مقابلمان مؤثر باشد و از بعضی واكنشهای شرطی شده در برابر زنان یا مردان جلوگیری كند. در عین حال شناخت تفاوتها، به برقراری ارتباط عمیق تر و غنی تر با جنس مخالف و شناخت هرچه بیشتر او و تنظیم توقعات متقابل از یكدیگر كمك می كند. شناختی كه می تواند جایگزین برتری جویی ها، ناسازگاریها و انتظارات كاذب طرفین از یكدیگر باشد و آنها را به سمت برقراری روابط سیال تر و سازنده تری پیش ببرد.

نیلوفر ستاری

منبع : روزنامه قدس