یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

سیاست اندیش تماشاگر


دکتر حمید عنایت را می توان پس از محمدعلی فروغی دومین مولف بزرگ علم سیاست مدرن در ایران دانست. او اعتقاد راسخی به دموکراسی داشت و بر این باور بود که هر جامعه یی در هر سطحی از توسعه سیاسی و فرهنگی، باید به سوی دموکراسی حرکت کند و آرام آرام نهادهای دموکراتیک را استقرار بخشد. عنصر غالب در اندیشه سیاسی اش آزادی اجتماعی و سیاسی بود و به فلاسفه یی چون جان لاک و جان استوارت میل ارادت عمیقی داشت و از میان فیلسوفان معاصر آیزایا برلین و کارل پوپر را بیش از دیگران می پسندید. الگوی کشورهای اسکاندیناوی را از جمله نمونه های موفق اختلاط سرمایه داری و سوسیالیسم می دانست. دلمشغولی و دغدغه عنایت این بود که تمدن غرب و شرق را درست درک کند تا بتواند نسخه دلخواه را به دست آورد. عنایت در زمانی که تجدد خداوندگار ذهن و فکر ایرانیان و سنت امری مذموم، زشت، بی ارزش و مطرود بود، به این وادی گام نهاد و در همان زمان به سنت ها و مباحث دینی پرداخت و آن را مانع پیشرفت و ترقی نمی دانست.
حمید عنایت سال ۱۳۱۱ در یک خانواده متوسط شهرنشین روحانی تبار در تهران متولد شد. پدرش را در ۱۳سالگی از دست داد. پدر و نیز دو تن از عموهایش از روحانیونی بودند که در دوره رضاشاه، کسوت روحانیت را کنار گذاشته و با گرفتن پروانه دفتر اسناد رسمی، محضردار شده بودند. دکتر محمود عنایت (ناشر مجله نگین) برادر دوقلوی دکتر حمید عنایت بود. حمید عنایت تحصیلات ابتدایی خود را در مدرسه های متفاوتی گذراند. از مدرسه سپهر شروع کرد، اما بعد از چند سال هنگامی که به کلاس چهارم رسید مدرسه منحل شد. سپس به مدرسه ارامنه رفت و دو سال در آنجا درس خواند. پس از آن به مدرسه خیام که در توپخانه بود، رفت اما دوباره به مدرسه ارامنه برگشت و تا پایان دوره ابتدایی در آنجا ماند. دوران متوسطه را در مدرسه فیروز بهرام و سال آخر دبیرستان را در دارالفنون گذراند و به دانشکده حقوق رفت و در امتحانات دانشکده شاگرد اول شد.
بعد از اتمام دوره لیسانس تا دو سال سرگردان بود. در آن ایام به سفارت ژاپن رفت و در آنجا مشغول شد. ژاپنی یاد می گرفت و روی زبان های انگلیسی و فرانسه نیز کار می کرد. عنایت آن دوران را بهترین دوران زندگی خود می دانست، حتی به قول خودش از دوران تحصیل در فرنگ بیشتر به او خوش گذشته بود. عنایت یادگیری زبان انگلیسی را بعد از اینکه از کلاس خورشید در خیابان منوچهری ناامید شد، به صورت خودآموز ادامه داد. او این کار را از سال سوم و چهارم دبیرستان شروع کرده بود. در مورد یادگیری زبان فرانسه نیز خود چنین روایت می کند؛ «پس از دو سال که به حساب خودم دیدم انگلیسی ام خوب شده رفتم به سراغ فرانسه. آخر، در ایران آدم زود خودش را گم می کند چون به دور و بری ها نگاه می کند. همه هم تشویقش می کنند. گفتیم حالا که انگلیسی مان کامل شد، برویم به سراغ این زبان.
در زبان فرانسه این شانس را آوردم که معلم خوبی نصیبم شد. علی اصغر سروش، در جمعیت دوستداران فرانسه، راستی فرانسه را خوب درس می داد. او مرا به فرانسه علاقه مند کرد.» عنایت در مورد نحوه یادگیری زبان عربی نیز می گوید؛ «من از یک خانواده اهل دیانت هستم، پدربزرگم روحانی و پدرم متدین بود. دوازده سال داشتم که پدرم فوت شد. پس از دو سال با مادربزرگم محشور شدم که پیرزنی باسواد و در معارفه قدیمه قرآن، سنت و حدیث وارد بود. پیرزن برای من مثل معلم بود. می توانم بگویم آموختن عربی را از آن زمان شروع کردم تا بعدها که به مدرسه یی که دم دروازه شمیران بود رفتم... قدری سیوطی نزد آل آقا خواندم. زمانی هم نزد استاد محمدعلی ناصح ادبیات فارسی می خواندم.»پس مدتی کار در سفارت ژاپن و انجام کارهای مختلف، در سال ۱۳۳۵ برای ادامه تحصیل به مدرسه اقتصاد و علوم سیاسی لندن رفت منتها به خرج خودش و در ضمن تحصیل کار هم می کرد. در بی بی سی مشغول به کار شد و به همین خاطر تحصیلات فوق لیسانس و دکترای او به جای چهار سال، شش سال طول کشید.
رساله دکترای خود را درباره «تاثیر غرب بر قومیت عرب» نوشت و در تهیه آن بیشتر از منابع عربی بهره جست. پس از گرفتن دکترا سه سال در لندن ماند و در سال ۱۹۶۵ در دانشگاه سودان به مدت یک سال«اندیشه های سیاسی در اسلام» را تدریس کرد. بعد از سودان به انگلستان بازگشت و از آنجا به ایران آمد و در دانشگاه فعالیت خود را به عنوان دانشیار و سپس استاد علوم سیاسی آغاز کرد و به تدریس درباره موضوعات زیر پرداخت؛ اندیشه سیاسی غرب، حکومت و سیاست در خاورمیانه، تحولات سیاسی و اجتماعی در ایران و اندیشه سیاسی در ایران. دکتر عنایت از ۱۳۴۸ تا ۱۳۵۴ رئیس گروه علوم سیاسی بود. بعد از دو دوره مدیریت گروه علوم سیاسی دانشکده حقوق و علوم سیاسی برای فرصت مطالعاتی اش عازم لندن شد. عنایت پس از انقلاب از مقام خود در دانشگاه تهران استعفا داد و بار دیگر به انگلستان بازگشت و در آنجا عضو کادر آموزش کالج سنت آنتونی در دانشگاه آکسفورد شد. در سال ۱۳۵۹ به عنوان دومین مدرس تاریخ مدون خاورمیانه در آکسفورد، جانشین آلبرت حورانی مورخ برجسته شد، اما مدت زیادی در این مقام نماند، زیرا در سه مرداد ۱۳۶۱ (۲۵ ژوئیه ۱۹۸۲) در طول پرواز از فرانسه به انگلیس در اثر سکته قلبی به مرگ ناگهانی درگذشت و پیکرش را در قسمت مسلمانان گورستان شهر آکسفورد به خاک سپردند. حمید عنایت از فعالیت های سیاسی علنی پرهیز می کرد. چه در دوران دانشجویی اش در تهران و سپس در انگلستان و چه در قریب به ۱۵ سالی که در دانشگاه تهران به تدریس اشتغال داشت به جریانات سیاسی وارد نشد. البته در خارج از کشور فعالیت هایی در «کنفدراسیون» دانشجویان ایرانی داشت، اما می توان گفت ارتباطش با کنفدراسیون بیشتر فرهنگی و در قالب نوشتن مقالات پژوهشی،سیاسی و تاریخی برای نشریات آن تشکیلات بود. از جمله فعالیت های دیگری که عنایت به آن مشغول بود، همکاری با موسسات انتشاراتی مانند موسسه فرانکلین، انتشارات دانشگاه صنعتی شریف، شرکت انتشارات دانش نو و... بود. از دکتر حمید عنایت آثار ترجمه یی و تالیفی مهمی برجای مانده است که برخی از آنها عبارتند از؛
ترجمه ها؛ سیاست ارسطو، قیصر و مسیح ویل دورانت، فلسفه هگل استیس، عقل در تاریخ هگل، تاریخ طبیعی دین دیوید هیوم، لوی استروس ادموند لیچ، مارکوزه السدیرمک اینتایر، بخش هایی از بنیاد مابعدالطبیعه اخلاق ایمانوئل کانت، بخش هایی از مقدمه یی بر خواندن هگل الکساندر کوژو، فلسفه تاریخ هگل، سه داستان انتقام معجزه آسا برنارد شاو، بابای سیمون گی دو موپاسان، نیروی نیرومندان جک لندن، سه آهنگساز رومن رولان.
تالیفات؛ بنیاد فلسفه سیاسی در غرب، جهان ازخودبیگانه، اسلام و سوسیالیسم در مصر، سیری در اندیشه سیاسی عرب، تفکر سیاسی نوین در اسلام (به انگلیسی)
منبع : روزنامه اعتماد


همچنین مشاهده کنید