چهارشنبه, ۲۶ دی, ۱۴۰۳ / 15 January, 2025
مجله ویستا
هستی و نیستی
«من هاکابیز را دوست دارم»، ساختهٔ مملو از ستارهٔ دیوید اُراسل، فرهنگ و روانپریشیهای وجودی را در یک کمدی اسکروبال به هم میپیوندد.
ـ بن والترز ـ
در دومین فیلم دیوید اُراسل، «بازی با مصیبت»، شخصیت تینا با بازی تئا لئونی ـ بازرس سازمان فرزندخواندگی که تجدید دیدار مل کاپلین حشرهشناس، با والدین اصلیاش را به غلط مدیریت کرده است یا میگوید: «مهم نیست در زندگیمان کجا هستیم، نمیتوانیم جلو این احساس را بگیریم که گمشدهای وجود دارد؛ اینکه چیزی وجود دارد که اگر بخواهیم میتواند به ما حسی از کامل بودن، تعلق داشتن، و مربوط بودن بدهد.» مادرخواندهٔ مل پاسخ میدهد، «حضور این زن به من القا میکند که ممکن است آدم خطرناکی باشد.» هویت و تعلق داشتن و دغدغههای همراه آن در مرکز فیلمهای راسل قرار داشتهاند، اما فیلم اخیر، او به وضوح به این مسائل میپردازد: «من هاکابیز را دوست دارم» مطمئناً نخستین فیلم فوکس است که با این عبارت تعریف نشده است، «یک کمدی اگزیستانسیال». «هاکابیز» با مرور و پروراندن این مضامین با سرزندگی و به صراحت فیلمنامهای به سبک و سیاق چارلی کافمن را روایت میکند، و توجهی مشابه به دلواپسیهای مربوط به مشکلات زندگی تجربه نشده دارد، نگرانیهایی که با لحنی گزنده توسط خانم کاپلین در بالا بیان شد. به دنبال یک برخورد سهگانه تصادفی با پناهندهٔ نحیف سودانی، فعال محیطگرا آلبرت مارکوفسکی (جیسن شوارتزمن) «کارآگاهان اگزیستانسیال» و یویان و برنارد جاف (لیلی تاملین و داستانِ هافمن) را ترغیب میکند پرده از یک اتفاق بردارند. راز و رمزهای دقیق کار این کارآگاهان، مانند دو پروفسور فلسفهای كه یک شرکت قانونی ظاهرالصلاح را غصب کردهاند، عمداً مبهم نگاه داشته میشود. جافهای فضلفروش گروهی از مشتریانی را دارند که به نظر میرسد از طریق کارتهایی که آنها در مکانهای عمومی پخش کردهاند از خدمات آنان آگاه شدهاند. تحقیق روی پروندهٔ آلبرت، مستلزم نظارت بر تمام جنبههای زندگی اوست، از حمام کردن گرفته تا ارتباط حرفهای آشفتهٔ او با براداستاند (جودلاو)، یک مدیر جوان طراز اول در فروشگاههای زنجیرهای هاکابیز که برای توسعهٔ فروشگاه (و بالا رفتن از نردبان ترقی) گروه فشار محیطی آلبرت، تحت عنوان «ائتلاف فضاهای باز» را تهدید میکند. براد برای برآشفتن حتی بیشتر آلبرت میپذیرد که زوج کارآگاه در مورد او هم تحقیق کنند. چنانکه توسط برنارد توضیح داده میشود، این یک فرآیند است که شورههای خود را تشویق میکند شخصیت خود را متلاشی کنند و بپذیرند که «همهچیز به هم مربوط و دارای اهمیت است.» نامزد براد و مجری برنامههای تلویزیونی هاکابیز داون (نائومی واتس) هم از این تحقیقات بینصیب نمیماند. در عین حال یکی دیگر از مشتریان آنان ـ آتشنشان سرخورده، تامی (مارک والبرگ) ـ به سمت تعلیمات مخالفتبرانگیز خانم نهیلیست فرانسوی کاترین واوبان (ایزابل هوپرت) کشیده میشود. مانند مل در «بازی با مصیبت» و ری در نخستین فیلم بلند راسل «تنبیه میمون» (۱۹۹۴)، آلبرت یک اندیشمند جوان بلندپرواز و سرسخت است که شرایط خانوادگی آزارش میدهد (او با لباسهای چروک، سوار بر دوچرخه، در حال حمل کتابچههایی حاوی اشعاری که خود سروده است از مکانی به مکان دیگر میرود.) «بازی با مصیبت» ژنتیک را ریشهٔ یک بحران وجودی میداند. در «هاکابیز» والدین آلبرت، یک زوج عصبی و پرخاشجوی یهودی هستند و در یک صحنه که نمایانگر روش اسکروبال راسل در رسیدن به آسیبهای روانشناسانه است، واوبان ناامنیهای آلبرت را به دوری از مادرش نسبت میدهد؛ اینکه مادر خود شوارتزمن تالیا شایر نقش مادر آلبرت را بازی میکند؛ هیجان بیشتری را به دفاع سؤالبرانگیز او اضافه میکند («من زندگیام را وقف این شیطان ازخودراضی کردم.») شخصیتهای «هاکابیز»، با کنار گذاشتن ضعفهای خانوادههایشان، میکوشند با توسل به چیزهای دیگر هویتی به دست آورند: آلبرت اشعار طبیعتگرایانهٔ خود را دارد («تو ای حنجره، حنجره») و علاقه به گرد آوردن عکسهای خود در یک آرشیو عکاسی را؛ براد متخصص داستانهای تعریف از خود است (داستانهای تسکیندهنده دربارهٔ چهرههای مشهوری که بر مجموعهٔ هاکابیز صحه میگذارند.) کار محور خودآگاهی هر چهار بازیگر اصلی فیلم است، و بحران حرفهای عاملی تعیینکننده در شکستهایشان محسوب میشود: اخراج آلبرت از گروه ائتلافی او را به سمت نومیدی میراند، درحالیکه براد حرفهای وقتی از او خواسته میشود داستان همیشگی خود ـ یک شایعهٔ بیاساس، کسارتآور و آزاردهنده دربارهٔ خوانندهٔ محلی شانیا تواین ـ را به مدیران هاکابیز ارائه دهد، از کار کناره میگیرد. داون در مقابل دیدگان متحیر مدیران فروشگاه، از یک سخنگوی جسور به یک زن بیمصرف تبدیل میشود، درحالیکه تامی در مقابل همکارانش میایستد و مصرف گازوئیل در کامیونهای آنان را زیر سؤال میبرد («من یک قهرمان نیستم؛ اما وقتی قهرمان میشویم که مصرف بنزین را متوقف کنیم.») مانند فیلمهای دیگر راسل، «هاکابیز» مخاطبان خود را از یک آشفتگی اولیه به سمت درکی وسیعتر از یک موفقیت مملو از پیچیدگی هدایت میکند.هجویهٔ جنگ خلیج «سه شاه» (۱۹۹۹) درست به اندازهٔ کمدیهای خانوادگی راسل با این انگاره تناسب دارد: برآشفتگی آغازین آن فیلم («ما داریم تیراندازی میکنیم؟ جوابش را نمیدانم، این چیزی است که سعی دارم بفهمم.») تکگویی درونی و ناهنجار آلبرت را منعکس میکند که در آغاز «هاکابیز» روی صدای یك پرنده میآید. («چه کار دارم میکنم؟ نمیدانم اگرچه انتظاری از من میرود.») روش راسل، شامل از هم گسیختن انگیزههای شخصیتهایش بنا بر شرایط خودشان است، بنابراین حتی شخصیت منفوری مانند براد با خیرخواهی مورد پرسش قرار میگیرد؛ بدون اینکه از ما خواسته شود او را دوست داشته باشیم. (اما تحول داون کمتر متقاعدکننده است.) و این به تأثیرگذارترین نحو در تامی با بازی مارک والبرگ مورد ملاحظه قرار میگیرد، که آمیزهٔ تأثیرگذار او از توجه صمیمانه و پرخاش کودکانه در صحنهای مشابه بروز مییابد. او لحظاتی پس از توضیح در مورد کارگاههایی با شرایط نامناسب برای دخترش با چهرهای که از رنج درهم کشیده شده است، کسی را که به برنارد بهعنوان درمانشناس او اشاره میکند؛ میزند. خانوادهٔ جاف هم نسبتاً دلچسب هستند؛ برنارد با بازی هافمن با موهای مترسکوار خود هوشمندانه بینظم به نظر میرسد؛ ویویان با بازی تاملین لباس سیاه یکدستی میپوشد که در لبهها کمی پرزدار است. گرمای ابلهانهٔ آنها در تضاد با نهیلیسم بسیار سرد واوبان با بازی هوپرت قرار میگیرد: درحالیکه کارت خانوادهٔ جاف این وعده را میدهد، «بررسی بحرانها و حل آنها»، کارت معرفی واوبان عنوان میکند، «خشونت، کنترل کردن، بیمعنا بودن»؛ درحالیکه او در فنون نظارت خود محجوب و ظاهرفریب است، ویویان به نحو استهزاآمیزی خودنما و پرسر و صداست. با این وجود واوبان به طرق دیگر نماد بینظمی است، درحالیکه رقبای او به دنبال نظم و ترتیب هستند ـ نماد بصری جافها زمینهای است که در آن مربع مستطیلها درهم میروند، که نخست روی یک تخته سیاه و سپس در یک بخش دیجیتالی از پرده بهصورت بلوکهای مربوط به هم منعکس میشود و برنارد اظهار میکند که واقعیت از آنها تشکیل شده است. از سوی دیگر، واوبان رنج و آشفتگی را در آغوش میکشد.ایدهٔ برنارد در مورد تصورات شناور بخشی از یک روش اساسی میشود که مبنای نگاههای اجمالی به صحنههای خیالی «سه شاه» قرار میگیرد. صریحترین این تصورات، تفکرات آلبرت را در بر میگیرد، که تلاشهای او برای شفافیت بخشیدن به ذهنیاتش، به خیالات خشن و مزاحم راه میبرد. تکنیکهای آرامشبخش شامل نشستن شخصیتها روی درخت، بهطور مشابهی غیرمفید از آب درمیآید. طراحی صحنه به وسیلهٔ کی.کی.بارت (که «جان مالکوویچ بودن»، «سرشت بشر» و «اقتباس» را در کارنامهٔ خود دارد) شامل دالانهای پیچاپیچ به سبک اشر و فضاهای اداری عجیب و غریب است که میتواند با فیلمنامهٔ کاوفمن سازگار باشد ـ این سازگاری به وسیلهٔ برخی تأثیرات جالب تقویت میشود، مانند وقتی که یک پیرمرد اسپانیایی برای مشتریان جافها دربارهٔ فقر بهعنوان «یک نوح کیک خامهای معنوی» حرف میزند یا گرمکی که بدون هیچ دلیلی روی میز تحریر به جا گذاشته شده است.مانند «اقتباس»، این داستانی است که دربارهٔ آشکار کردن خود صحبت میکند. موسیقی جون برایون ـ ترکیب عجیبی از یک رشته آهنگهای متوالی برای رقص والس ـ به فضای واکنشهای خودآگاهانه میافزاید، همچنین شوخیها دربارهٔ غیر قابل نفوذ بودن اندیشههای محوری: داون با گله میگوید، «نمیتوانی با طبیعت بیانتهای من سر و کار داشته باشی، میتوانی؟» براد بریده بریده پاسخ میدهد، «صبر کن! این چه معنایی دارد؟» شاید اینکه «هاکابیز» هرگز به این سؤال پاسخ نمیدهد؛ چندان تعجببرانگیز نباشد: مانند تصورات شناور و منقطع برنارد، لذایذ فیلم بهنوعی زودگذر هستند، کاریکاتورگونه بودن ملایم آن هرگز به وسیلهٔ ضربههای اخلاقی «سه شاه» به چالش خوانده نمیشود. علیرغم اشاره به «حادثهٔ بزرگ سپتامبر» و اظهار نظر واوبان در مورد آلبرت كه درحالیکه استفن سودانی «در جنگ داخلی یتیم شد، تو از بیاعتنایی یتیم شدی»، ارتباط میان بحرانهای شخصیتها و مسائل اجتماعی ـ سیاسی مبهم است. در عین حال، فیلسوفان رقیب بازرسان، نمیتوانند دیدگاهی مکاشفهای در مورد وجود و عدم ارائه دهند. اینکه شخصیتهای فیلم در میان آوار مشکلات خشنودتر هستند ممکن است کافی به نظر برسد ـ چنانکه شخصیت تاملین، مری، در «بازی با مصیبت» به مهربانی توصیه میکند: «هویت چیزی نیست مگر یک ساختار، تو نباید در آن توقف کنی.»
منبع: سایت اند ساوند دسامبر ۲۰۰۴
مریم خوبی
منبع : پایگاه رسمی انتشارات سوره مهر
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست