چهارشنبه, ۲۶ دی, ۱۴۰۳ / 15 January, 2025
مجله ویستا

یوگا، راه شناخت پیوند انسان با هستی


یوگا، راه شناخت پیوند انسان با هستی
از هزاران سال پیش، ”یوگی‌ها“ گفته‌‌‌اند که بشر ماورای آن چیزی است که با حواس عادی درک می‌شود و هرکسی برحسب گنجایش‌های ذهنی و این‌که در چه جایگاه معنوی این هستی قرار دارد، قادر به‌درک و دریافت پاره‌ای از حقایق خواهد بود. بنابراین انسان موجودی بیش از ”جسم و ذهن“ است.
بیشتر پرچم‌داران علوم پیشرفته‌ی عصر حاضر عقیده دارند که بیشترین استعدادها و توانمندی‌های درونی ما بدون استفاده باقی مانده است. بعضی رقم ۹۵ درصد و بعضی ۹۹ درصد از ظرفیت پنهانی ما را ساکت و خاموش می‌دانند. حقیقت این است که بیشتر استعدادهای درونی ما دست نخورده باقی مانده است.
علم روان‌شناسی، ذهن را به سه قسمت آگاه، نیمه‌آگاه و ناخودآگاه تقسیم می‌کند. قسمت شناخته‌شده‌ی آن، سطح آگاه است. روان در روان‌شناسی به کوه یخی تشبیه می‌کنند که از آب اقیانوس بیرون آمده است. قسمت بیرون‌آمده از آب، هوشیاری خودآگاه است و قسمت هم سطح آب که گاه در آب فرو می‌رود و گاه بیرون می‌آید، معادل هوشیاری نیمه خودآگاه محسوب می‌شود. ولی بخش عمده این کوه یخ که در عمق اقیانوس قرار دارد و ابعاد آن نامشخص می‌باشد، ناخودآگاه است.
اما یوگا ذهن را به لایه‌هائی تقسیم‌بندی می‌کند. به‌راستی اگر ما قادر باشیم که جسم و ذهن را به‌وسیله‌ی ”چشم ظریف دیگر“ تجربه کنیم، چه می‌بینیم؟
ابتدا لایه‌های انرژی که از ظرافت کمتری برخوردارند و این بدن زمخت جسمانی را زنده نگه می‌دارد. سپس لایه‌ی ظریف‌تر انرژی که ذهن و فکر را به حرکت می‌اندازد و لایه‌ی ظریف‌تر دیگری که همان قسمت تاریک و ناشناخته و ساکن ذهن است که به‌طور معمول بدون استفاده باقی می‌ماند. به این قسمت، اشراق، الهام و بصیرت می‌گوئیم و سپس ماورای آن، حقیقت مطلق وجودمان است.
به کشف و گشودن لایه‌های ظریف ذهن در اصطلاح ”توسعه‌ی آگاهی“ می‌گویند و یوگا طریقت گسترش آگاهی و سفری به درون است.
بزرگان دین و تاریخ که نشان‌دهنده‌‌ی این راه بوده‌‌اند و به هدایت بشر پرداخته‌اند، با وجود اختلاف در گفتار و مفهوم، همه به یک اصل اشاره دارند ”به درون خویش بنگر تا خود را بشناسی.“
به‌عنوان مثال:
”حضرت عیسی (ع) می‌فرماید: ملکوت خداوند در درون توست“
”راماکریشنا می‌گوید: آهوی افسانه‌ای که مشک در ناف داشت، برای پیدا کردن سرچشمه‌ی بوی خوش خویش، تمام دنیا را جست‌وجو کرد.“
”حافظ می‌گوید:
سال‌ها دل طلب جام حم از ما می‌کرد
آن‌چه خود داشت، زبیگانه تمنا می‌کرد
بنابراین، حقیقت در درون شما است و کشف نمی‌شود، مگر از طریق شناخت خود. سفر روحانی خود را شروع کنید و آن را به تأخیر نیندازید. تمرین‌های مقدماتی یوگا برای برخورد با ضعف‌ها و ترس‌ها و تنش‌های جسمی و ذهنی شما است.
یوگا با تعلیم‌هایش، درس‌های بزرگی را برای انسان‌ دارد تا بتوان در آرامش و هماهنگی به تماشای این باغ بزرگ پرداخت.
یوگا چیست؟
یوگا درسی است برای ورود به اعماق وجود و استخراج گوهر حقیقی خویش و اتحاد با شعور هستی.
برای ”پیوستن“ و یکی شدن با حقایق هستی، ”گسستن“ و ”رها“ کردن آن‌چه که تو را در اسارت و قید و بند خود درآورده است، ضرورت دارد. رهائی از وابستگی‌ها، دانستگی‌ها و هویت‌های ساختگی و دروغین.
چه چیزی این هویت‌های ساختگی را تداوم می‌دهد؟
یوگا می‌‌گوید انسان از سرشت واقعی خود بی‌اطلاع است و خود را با هویت‌های کاذب و ساختگی شناسائی می‌کند و برای پشتیبانی و استمرار آن، درگیر ”بازی‌های ذهن“ می‌شود، بنابراین به اسارت و بردگی خود همچنان می‌افزاید.
”بازی‌های ذهن“ که همان ”واکنش‌های ناآگاهانه“ انسان است، از این جهت اتخاذ می‌شود که انسان تمایل ندارد با واقعیت همان‌گونه که هست، مواجه می‌شود، زیرا واقعیت برای او دردناک است. بنابراین شرایطی را برای خود فراهم می‌آورد تا بتواند آن را کتمان و انکار کند.
”واکنش‌های ناآگاهانه“ گره‌های روان را در ساختار وجودی ما ایجاد می‌کند و سبب نامتعادلی در جسم و ذهن می‌گردد و در نتیجه انسان بیمار می‌شود و این‌جا است که انسان به‌جای این‌که مشغول زندگی شود، ”دل ‌مشغول“ زندگی می‌شود و زندگی تبدیل به معضلی می‌شود که باید حل شود.
ذهنی که پذیرای واقعیت‌ها نیست و نمی‌خواهد با زشتی‌ها، کاستی‌ها و نقصان‌های خود مواجه شود، مسائل را به‌جای این که به‌خود ربط دهد، فرافکنی کرده و دیگران را مقصر می‌داند. بنابراین، مشکل را در جای دیگر می‌بیند و چنین فردی مدام در حال توجیه کردن خود و اشتباه‌های خود است.
واقعیت این است که آن جنبه‌های وجودی که موجب شرمساری ماست و سعی در پنهان کردن آنها داریم، راز تغییر و دگرگونی ما را در بر دارد. به‌شرط این‌که برخوردمان را با آن واقع‌بینانه کنیم.
چرا راضی و خشنود نیستیم؟ زیرا ذهن، آموخته است که ”آن“ بهتر است نه ”این“. مدام در حال بازی انتخاب ”این“ و ”آن“ سرگردان هستیم. در حالی‌که جریان هستی مجموعه‌ای از متضادها است. بدون شناخت ”بد“، ”خوب“ معنا ندارد. بدون آشنائی با ”نفرت“، ”عشق“ را نمی‌توان تجربه کرد و بدون احساس ”ترس“، ”شجاعت“ وجود نخواهد داشت.
”چوپرا“ می‌گوید: ”ما در جهان نیستیم، بلکه جهان در ماست.“
چیزی وجود ندارد که ادراک کنیم و آن نباشیم. ”بدی“،”خوبی“، ”اهریمن بودن“، ”الهی‌بودن“، ”ترس“، ”شجاعت“ و ... همگی ویژگی‌های نهانی در درون ما است. هر آن‌چه را که در دیگری شناسائی کنیم، در خود ما هم یافت می‌شود. تمام اضطراب‌ انسان از آن رو است که می‌خواهد انتخاب کند و زیبائی را برگزیند. ابرهای تیره، زمینه‌ای برای نمایش ابرهای طلائی است. لحظه‌ای که انتخاب نمی‌کنی و همه‌ی ویژگی‌های خود را پذیرا می‌شوی، تمام نگرانی‌ها ناپدید می‌شود و یکپارچگی و هماهنگی در ارکان وجودی توست که تجلی می‌یابد.
یوگا به تو یاد می‌دهد که از هر انرژی درونی چه مثبت، چه منفی بهره‌ بگیری، درک و آگاهی و پذیرش باید به‌وجود آید تا دانه‌های درون شکوفا شوند و جوانه بزنند. خشم و تنفر تو می‌تواند منبع پنهان تحول‌های تو باشد، زمانی که تغییر می‌کنند.
با تمرین‌های یوگا زندگی رنگ و جلای زیبا می‌یابد و تمام شخصیت‌ و رفتار شما تحت تأثیر تغییری معجزه‌آسا قرار خواهد گرفت و درخت هستی شما با برگ‌ها و جوانه‌های جدیدی به‌ رشد خود ادامه خواهد داد.

سیما میرحسینی
مربی یوگا
منبع : مجله موفقیت