دوشنبه, ۸ بهمن, ۱۴۰۳ / 27 January, 2025
مجله ویستا
پیرامون فرهنگ عمومی
فرهنگ عمومی مقولهای است شامل تمامی فعالیتهای مبنی بر اندیشه و عادت كه در جهت برآوردن نیازهای بشری، بسته به انواع جوامع از نظر تاریخی، سیاسی، اقتصادی، مذهبی، رفتارهای عموم مردمی را شكل میدهند. رفتارهایی كه گاه ویژگی خاص یك جامعه میگردد و در بعد خاص خود به عنوان ویژگیفرهنگی، سیاسی، مذهبی. اقتصادی ... اجتماع مورد توجه قرر میگیرد .
از همین رو در شناسایی فرهنگ عمومی یك جامعه باید به شناسایی كلیه نهادهای تشكیل دهندهٔ فرهنگ از جهات مذكور اهتمام داشت و با دیدی وسیع، و با صبر و حوصلهای در خور تحقیقات میدانی دراز مدت، به جستجوی شاخصهایی كه این ویژگیها را شكل میدهند، پرداخت.
نیز به همین جهت، شناسایی فرهنگ عمومی توسط یك فرد فاقد ارزش علمی و صحت و دقتی در خور كاربرد، در برنامه ریزیهایی كه هدف آنها رعایت مبانی واقعی مسائل موجود در جهت دسترسی به اهداف ملموس و عینی و نه كلی گوئیهای خیالپردازانه عملی نیست .
اساس این شناخت امكان سنجش و مطالعه واقعیات رفتار مردم در هر زمینه است .
این مطالعه اساساً نباید متكی بر نظریه پردازی صرف باشد و اگر در این مطالعات، فصلی نیز به تبیین نظریات تخصیص یابد، باید شامل مطالعات كامل وجامعی باشند كه به حداكثر ثمردهی و واقعگرایی نزدیك گردد.
به هنگام مطالعه موردی هر یك از ابعاد فرهنگ عمومی باید از انواع طرق تحقیق میدانی از جمله مصاحبه، مشاهده، تهیه مونوگرافیها و پرسشنامه، آمار و بررسیهای جامعه شناسانه و روانشناسانه از سوی افرادی كه پیوندهای نزدیك و عمیق با مردم عادی و عامه دارند و استغراق در فعالیتهای آكادمیك، آنان را از واقعیات زندگی عامه مردم جدا نمیكند، بهره جست.
در تعیین شاخصهای تشكیل دهنده فرهنگ عمومی، مهمترین وجه، چهرهٔ غالب رفتار مردم در هر زمینه است .
برای مثال در ایران مطالعه باید در بین گروههای تحقیق و با تمامی روشهای مفید ممكن، بسته به دیدگاه ملی یا منطقهای یا محلی، و با توجه به بعد اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، و در هر یك از ابعاد فوق، شاخههای عرف، سنت،قانون، مذهب، صنعت، مدرنیزم، تعلقات و همبستگیهای خانوادهای، قومی، عشیرهای، مرزی یا درون مرزیتر بودن منطقه سكونت، امكانات دستیابی به راهها و ارتباطات صنعتی، علمی، تجاری، كشاورزی، شرایط جغرافیایی یا نظام خانواده، مهاجرت، بافت و شكل شهرها و نحوه رشد و توسعه آنها، نظام اطلاعرسانی و میزان اطلاع مردم هر منطقه، امكانات تفریحی و امكان گذاران اوقات فراغت بنحو سالم،و درعین حال با توجهات خاص در هر مورد به تقسیمات سنیو جنسی، گروههای درآمدی و ساختار سنتی آن جامعه، انجام پذیرد و پس از گردآوری نتایج، مورد جمعبندی وتحلیل نهایی قرار گیرد.
تاثیرات فرهنگ عمومی و سیاستهای برنامهای هر كشور، از نوع متقابل و متعادل هستند . یعنی هر یك به نوبه خود قویاً از دیگری تبعت میكند . گاه شناخت فرهنگ عمومی تبعیت میكند و گاه شناخت فرهنگ عمومی جهت انجام برنامهریزیهای صحیح چنان ضروری است كه عدم توفیق یا توفیق رنامهها را تحت تأثیر مستقیم قرار میدهد . و لازم است كه بدون دستیابی به چنین شناحتی، حتیالامكان،از دستاندازی به موارد حساس زندگی عامه مردم پرهیز و به عنگام تصمیمگیری ملاحظات مربوطه را دقیقاً برآورد نمود.
فرهنگ عمومی از آنجا كه محصول مستقیم رفتارهای عادی مردم است، باید در سادهترین فعالیتهای اجتماعات مردم از جمله روشهای كسب و معاش، پیوندهای خانوادگی، نظام ادارهٔ خانواده و جامعه، نحوه پوشش ، سنتهای غذاخوردن ، تربیت كودك و مسائل جزئی و روزمره كه در ظاهر بیاهمیت به نظر میآیند، مورد مطالعه و تفحص قرار گیرد .
از جمله عوامل اساسی شكلگیری فرهنگ عمومی میتوان سه عامل حكومت، اقتصادو ارتباطات را به نهادیترین اركان تشكیل جوامع نام بد .
نظام تشویق یا تنبیه و ترفیع در هر شكل كه اجرا شود، اهداف خاصی را مورد توجه و حمایت قرار داده موجب سوق دادن رفتار پیروان نظام در جهت یا خلاف جهت اهداف مورد نظر میگردد.
اینكه فرد با انجام چه مجموعه رفتارهایی حداكثر بهرهمندی و حداقل زیان را در عین حفظ امنیتهای لازم برای حیات روزمره از جمله امنیت سیاسی ـ شغلی ـ اقتصادی و خانوادگی و عواقب شخصی كسب میكند، معمولا ً تركیبی است كه در تعامل بین آرمانهای درونی و امكانات بیرونی یا اجتماعی برای فرد شكل مییابد .
هر گاه نظام مبتنی بر تشویق كارآیی، صرفهجویی، كا و عملگرایی، پرهیز از اتلاف منابع و ارج نهادن به عمل افراد باشد چنین خصائلی خواه ناخواه مورد سبقتجویی بهرهمندان از این تشویقها قرار میگیرند.
برعكس نظامهای مبتنی بر رابطه قومی و خویشی، زد و بندهای سیاسی، معیارهای غیر عملی مانند چاپلوسی یا اظهار ادعای بدون عمل در باب اهداف مورد توجه نظام، موجبات گسترش همین صفات را در رفتار عامه مردم فراهم میسازد. بیشك فرموده عمیق رسول گرامی (ص) در باب مردم و حكومتها نیز به چنین معضلی اشاره دارد:
بر شما همان گونه حكومت میشود كه شما آن گونه زندگی میكنید . این تعامل به حدی عمیق است كه گاه از فرط ظرافت و شدت تأثیرآن ، توجه به آن كم شده و مورد دقت برنامهریزان و مجریان قرار نمیگیرد. دیدگاه خاص اسلام در پنهانكاری هر چه بیشتر در عبادات فردی در مقابل اظهار جزئیترین حقوق اجتماعی، بیارتباط با این نكت ظریف نیست.
هر قدر در ادای حقوق فردی نسبت به خداوند باید محتاط، پنهانكار و پردهپوش بود، و این امور بسته به شدت اخفای آنها در عین عمل، اجر بیشتری مییابند برعكس ادای حقوق مردم هر چه علنیتر باشد، اجر عظیمتر است و ثواب بیشتری دارد. . جزئیترین مورد اجرای عدالت، كلمه حق درنزد ظالم با برترین درجات عبادات فردی برابری مینماید.
از همین جا میتوان به شناسایی و ارزیابی نحوه استقرار نظام ارزشی دینی در اجتماعات پیبرد و درستی یا نادرستی آنرا برآورد نمود. آنجا كه مردم دینداریشان برای فریب و زیر پا گذاردن عدالت است، برای سرپوش گذاردن بر خطای خودـ چون قصد ندارند چیزی از حقوق مردم را ادا كنند، با تظاهر به ادای حقوق خداوند، و افشای عبادات فردی، برای خویش كسب و جهه میكنند.در چنینوضعی ملاك آن نیست كه حقوق انسانی یا عدالت اجتماعی تا چه حد احقاق یا تضییع شده، بلكه رفتارهای ظاهری از جمله آنچه در جامعه ما متاسفانه به غلط ملاك شده، عدالت را به فراموشی سپرده و ظلم را به صورت پنهان شدن در پشت مظاهر دین، تبرئه مینماید. جالب اینجاست كه چنین افرادی به محض دستیابی به ترفیعات مورد نظر خویش، اولین چیزی كه فراموش میكنند، همان حفظ ظاهری است كه سبب آن به اینجا رسیدهاند و اطمینان دارند كه كسی به كارآیی و عملكرد واقعی آنان رسیدگی نخواهد كرد .
ایجاد تغییرات اساسی در نظام ارزشیابی مسئولین اجزائی در كلیه ردهها و سطوح، امكان دسترسی عامه ارباب رجوع به مرجع معتمد و عادل بررسی شكایات، پاداش و مجازات دقیق د حتمی و قطعی بر مبنای ارزیابی عملكرد، علیرغم انتصاب مجرمین به مظاهر مقدس دین و مجازات یا پاداش فقط و فقط به عمل ، ایجاد نظام دقیق و معتمد بازرسی كل كشور برمبنای گزینش و تربیت نیروهای صالح و معتقد، و اصلاحات ساختاری نظام ارتقاء مراتب اداری و كسب درجات در هر بخش، در دراز مدت قادر است نظام ارزشی مورد نظر را حكمفرما نماید. و در صورت هر چونه سهلانگاری در تدوین و تبیین این نظام، نه تنها بخش اداری و اجرائی، بلكه كل جامعه كه شامل عموم مردم است، لاجرم راههای ریا و تظاهر، فساد و رشوه و دروغپردازی و گناهكاری رابرای دستیابی به كمترین اهداف برخواهند گزید و با چندین مورد مشاهده موفقیت در وصول به اهداف مطلوب، آن را در رأس. آموزشهای خود به فرزندانشان و انتقال بهنسلهای بعد قرار خواهند داد و به این ترتیب،فرهنگ عمومی شكل خواهد گرفت .
عنصر مهم دیگر، با توجه به گسترش روزافزون تكنولوژی ارتباطات، خود ارتباطات است .
هیچ جامعهای بدون ارتباط مستمر و مؤثر با اجتماعات دیگر، دچار تحول جدیدی درساختار فرهنگ عمومی خود نمیگردد. ارتباطات نخستین، سنگ بنای جزئی ترین تحول فرهنگی در یك جامعه است .ارتباط از نخستین شكل آن كه ایجاد راه، سفر به سرزمینهای مجاور و دور دست یا ناشناخته، مبادله تجاری یا سیاسی، روابط عاطفی و مذهبی و در مهمترین شكل خود، ابداع خط، زمینهساز تحولات اساسی درجوامعی بوده كه به هر یك از این انواع رابطه دست یافته اند.
رشد تكنولوژی جهان معاصر نیز، بیشترین وجه تأثیر خود را بر توسعه و گسترش ابزارها، شیوهها و حوزهٔ كاركرد ارتباطات نهاده، به نحوی كه جهان معاصر از سوی اندیشمندان ملقب به دهكده جهانی و انقلاب ارتباطات در رده انقلابات كشاورزی و صنعتی قرار گرفته است .
اما از آنجا كه قدرت برتر به سبب تكنولوژی پیشرفته در دست كشورهایی است كه مدعی داشتن فرهنگ برتر نیز هستند، در عصر ما، ارتباطات از مهمترین و سائل القاء سلطه این فرهنگ برمللی است كه اینان قصد دستیابی به منابع مادی و انسانی آنان را دارند. و دراین راستا از هیچ تلاشی جهت تحمیل برتری فرهنگ خود و اعتقاد. ملتهای دیگر به پیروی مطلق از این فرهنگ ونفی فرهنگ خودی حتی تحقیر آن، فروگذار نمیكنند. تبلیغات اگرنه تنها سلاح ابن فرهنگ مدعی برتری است و دومنبع سكس و پول ابزارهای اصلی این تبلیغ هستند .
و اگر علائق مردم به طرز صحیحی به خدمت رشد و تعالی انسان و تقرب او به منبع حقیقت و هدایت گرفته نشود، بهترین وسیله ذلت و ضلات بشر میگردد. درگروهای سنی جوان كه سرمایههای انسانی و نیروی فعال هر كشوری هستند، به مراتب بیش از گروههای سنی دیگر آسیبپذیر هستند و از همین رو، نوك تیز حمله بیگانگان نیز متوجه این گروه سنی بطور خاص است .در مقابل، مهمترین نكته اتكاء چاره اندیشان و برنامهریزان تقابل فرهنگی نیز باید هدایت نسلها در جهت آن باشد كه همین دو نیاز اساسی را وسیله كمال انسانی قرار دهند و اگر نه، اقلاً مشكلات و معضلات ناشی از آن و توجه به این مسائل را به حداقل كاهش دهند. بر آوردن نیازهای مادی و معنوی چنانكه امكان رشد و تقویت مبانی خانواده، سهولت دستیابی به امكانات ازدواج وتشكیل خانوادههای پایدار، تبلیغ فرهنگ خانواده خواهی وخانواده خواهی و خانواده دوستی، تقویت نهادهای حمایت از خانواده، از جمله اصلح قوانین وبهبود وضع محاكم دادرسی و نشر كتب ومجلات آموزش فرهنگ سالم خانوادگی میتوانند از جمله این سیاستها شمرده شوند.
از سویی جنگ فقیر و غنی كه به سبب جاذب قوی آن در تمامی اعصار حیات بشر، سرمنشاء انقلابات واندیشهها و جنگها و حكومتهای بیشمار بوده است، همچنان عنصر اساسی در جهت شكلیابی فعالیتهای اقتصادی ـ اجتماعی و سیاسی بخصوص در میان جوانان است . شكلدهی فعالیتهای جوانان درقالب فعالیتهایی نظیر كمكهای جمعی اوائل انقلاب اسلامی ایران به روستاها از طریق جهاد سازندگی، ایجاد زمینههای فعالیت سیاسی و امكان ابراز عقیده وفوران انرژی مبارزه طلبیجوان، تأمین گستردهٔ امكانات اوقات فراغت، ایجاد اشتغال مولد، رشد امكانات دسترسی به منابع اطلاع رسانی، ترویج روحیه تحقیق و مطالعه و ترویج فرهنگ خودكفایی ضمن فراهم كردن امكانات بدوش كشیدن بار تكفل فردی، كاهش قطعی تضاد طبقاتی و دفع رنگ محرومیت از چهره شهرها وروستاها، حذف موارد بیعدالتی و تلاش در جهت استقرار عدالت اجتماعی، از جمله وظایف سیاستگذاران در جهت بهرهمندی از جاذبه این تضاد در جهت سازماندهی رفتار نسلها است .
در غیر این صورت اندك فقر، بیكاری یا محرومیتی كه پناه و پاسخی درجامعه خودی نیابد، لقمهای آماده برای گلوی گشاده فرهنگ بیگانه خواهد ساخت.
عنصر مهم دیگر، اقتصاد است. هیچ اندیشهٔ سالمی تأثیر مهم اقتصاد بر فرهنگ و متقابلاً فرهنگ بر اقتصاد را تكذیب نمیكند. رشد یا ركود، بارورشدن و بالییدن یا پژمردن افسردن روحها واندیشهها، استعداهای شگرف همه و همه در گرو حمایتها و آزادیهای اقتصادی و امكانات باوری این استعدادها است، اقتصاد، چندان درچرخه حیات بشری اثر سازنده یا تخریبی میتواند داشته باشد كه عدم معاش یا دین مبین، معادل عدم معاد خوانده شده است .
توصیف این بخش از مبانی تئوریك توضیح واضحات خواهد بود . اما جهت ان كه میزان دخالت این امر مهم درشكل دهی یا تغییر فرهنگ عامه تبیین گردد، خاطرهای را برایتان مینویسم كه از نظر بنده به حد كافی نمایانگر این مطلب هست.
امید آنكه مجموع بحث راهگشای آرزومندان اصلاحات ساختاری و بهبودی اساسی شیوه حیات بشری بالاخص در میان امت اسلام و مسلمین باشد . ان شاءا...
در پس بسیاری از سنتهای جوامع، حكمتهایی نهفتهاند كه بیاطلاعی از آنها گاه موجب عدم درك صحیح ارزش و اهمیت این سنتها شده و رمینهای جهت پایمال شدن آنها را فراهم میسازد .
یكی از موارد انحراف و اخلال در نظام فرهنگی جامعه كه اثرات سوء آن شایسته تحقیق و تدبر و اقدام فوری درجهت رفع آنهاست، ایجاد مراكزی جهت فروش البسه دست سوم خارجی در تهران و شهرستانها و بالاخص شهرهای مرزی است .
هر چند منشاء ورود این لباسها برای حقیر نامعلومی است، لیكن تاریخچه پیدایش آنها زیاد قدیمی نیست و حداقل دربعضی موارد خاص به سهالی چهار سال قبل مربوط میشود .
در سال ۱۳۶۶ كه یكی از دوستانم به مناسبت حملات موشكهای عراقی به تهران، مجبور شده بود یك ترم تحصیلی میهمان دانشگاه زاهدان شود، در نهایت اعجاب، خبر وجود چنین مراكز فروشی را به من داد. نام این مركز فروش بوتیك لته، بود و ظاهراً لباسهای مستعمل خارجیان از طریق مرزهای پاكستان و دریای عمان وارد شده و توسط اقشار مختلف مردم، خریداری و استفاده میشداین استقبال از سوی مردم مرفهتر ( كه در این مناطق بسیار معدودند) از جهت تقلید و پیروی خارجیان و خودباختگی فرهنگی و از سوی مردم فقیر ( كه اكثریت غالب مردم منطقه را تشكیل میدهند ) به سبب نیازمندی و محرومیت شدید آنان بوده است .
چند سال بعد خبر ایجاد چنین مراكزی را در ارومیه شنیدم و با ناباوری تمام شاهد استقبال مردم نیز بودم . مردمی كه زمانی پوشیدن لباس كهنه اقوام و آشنایان مسلمان و پاكیزه خود را كسر شأن خود و مخالفت عزت نفس خود میدانستند، با حرص و ولع تمام به این مراكز رفته، لباسهای دست دوم خارجیان را خریداری و پس از شستشو ، مصرف میكردند. و جز بعضی خانوادههایی كه بشدت پای بند اصول سنتی و عرف بودند، هیچ خانوادهای از این جریان و تبعات آن در امان نماند. این سنتشكنی زشت، طبیعتاً در خانواده فقیرتر، كه با پولی اندك ، لباسی مناسب را میخریدند ، بیشتر ریشهدواند .
مدتی بعد، شاهد اختصاص میدان وسیعی جهت ایجاد غرفههای متعدد فروش این لباسها در ارومیه بودم. با دلی دردمند و اندهی پایان ناپذیر شاهد بودم كه صرفاً از آن جهت كه اداره این غرفهها منشاء ایجاد كار برای عدهای از بیكاران محلی كه قبلاً روستایی و كشاورز بودهاند، موجبات گرایش جوانان روستایی به چنینكاری شده، زیرا سود حاصل از آن با زحمتی بسیار اندك، چندین برابر كاز طاقتفرسا و كمبازده كشاورزی است .
از طرفی در هر خانه و خانوادهای به نحوی مصرف این لباسها رایج شده بود و وقتی از مردم میپرسیم علت عمده آن را ارزانی فوقالعاده این لباسها در مقابل گرانی فوقالعاده لباسهای مشابه دربازار بیان میكردند و این قیمتها هر چه بود، قدرت آن را داشت كه داستان عزت نفس را قدیمی كند .
پس از مدتی كه دوباره به ارومیه رفته بودم شنیدم كه قیمتهای این بازار نیز بالا رفته و اجناس به قیمتهایی به مراتب بالاتر از قبل به فروش میرسند. زیرا تقاضا از شهرستانهای اطراف زیاد شده و از شهرهای كوچكتر برای خرید البسه به طور عمده با این میدان مراجعه میشود.
در شهرهای دیگر نیز، ایجاد اشتغال و درآمدفوقالعاده، سرمنشاء اصلی رشد و رواج این مراكز بود .
هر چند مشكل عدم رعایت بهداشت و رواج بیماریهای گوناگون و عواملی از قبیل هجوم فرهنگی ورواج شیوه پوشش غربی نیز مهماند، اما من همچنان بر تاثیر شگرف اقتصاد ب فرهنگ، درمانده بودم و به چشم میدیدم كه تا چه حد قدرت تخریب، در چنین عاملی بای از بین بردن اصیلترین نهادهای فرهنگی مردم وجود دارد . و تا چه حد مسئولینی كه موجبات پیشرفت و ایجاد چنین معضلاتی را فراهم میسازند، از حساسیت این مسائل بیخبر یا نسبت به آن بیتوجهند.
آیا سزاوار نبود كه با اختصاص بازار محصولات پوشاك ارزان قیمت داخلی این مشكل حل شود و موجبات رشد تولید ملی و مصرف فرآوردههای وطنی فراهم شود تا اینكه ضمن وابستگی اقتصادی ، آنهم به محصولات مستعمل بیگانه، ارزشهای فرهنگی اصیل دینی و مل خویش را نیز چنین ارزان از دست بدهیم ؟
بعدها شنسدم چنین مراكز فروشی در تمامی شهرهای مرزی مثل اهواز، بندرعباس ، باختران، ماكو، مشهد، زاهدان و كرمان وجود دارد و بعید نیست كه شهرهای درون مرزی نیز صاحب چنین مراكزی شده باشند. چنانچه در تهران نیز شاهد وجود آنها هستیم .
چه باید كرد؟ سرمنشاء چنین حركتی چه بودهاست ؟ علت رشد و گسترش آن چیست ؟ آیا هجوم بیامان كالاهای دست اول تولید غرب به بازار مصرف گسترده ما كافی نیست ؟
آیا وجود این همه بیكار مستعدكار ، برای مسئولین نشانه خوبی از آن نیست كه در این مناطق میتوان به رشد و گسترش تولیدات برمبنای صنایع كار بر همت گماشت؟ آیا سرمایهگذاری برای جذب نیروی فعال كار در این مناطق وظیفهای خطیر در جهت حفظ ارزشهای ملی و دینی ما نیست؟ آیا جامعه روستایی ما شایسته حمایتی بیش از پیش در عرصه تولید، چه صنعت روستایی و چه كشاورزی نیست؟ حمایت از ارزشهای فرهنگی محدود به نهادهای مطبوعاتی و رسانههای گروهی نیست، بخش اعظم واصلی این حمایت بر دوش متولیان اقتصاد جامعه است و رسانههای گروهی پیام رسان این ارزشها هستند نه ایجاد كننده اصلی آنها .
الهم اصلح فاسدا من امور المسلمین .
و صاحبنظران مسائل ادبی برای جلوگیری از بروز ناهنجاریهای ادبی و دستور در امر تبلیغات .
ـ هماهنگی با مراكز ذیربط همچون ستاد انقلاب فرهنگی و فرهنگستان علوم در امر تبلیغات .
ـ در نظر گرفتن هویت فردی و ملی و قومی افراد به عنوان مخاطبان و حفظ حرمت انسانی آنان در امر تبلیغات .
ـ دادن بهای لازم به تبلیغات فرهنگی و مذهبی بدون مخدوش نمودن چهره فرهنگی و مذهبی و بررسی میزان تأثیرگذاری آن برآحاد جامعه .
ـ انجام پژوهشهای گسترده به منظور دستیابی به الگوهای مناسب جهت نحوه، نوع و چگونگی انجام تبلیغات درایران اسلامی .
ـ بررسی شیوههای خارج نمودن تبلیغات داخلی از حصارهای جغرافیایی و اعتلاء آن در سطح تبلیغات جهانی به منظور خنثی نمودن تبلیغات سوء دشمنا
فریده فریانی
منبع : شورای فرهنگ عمومی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست