دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 6 May, 2024
مجله ویستا

ریکارد (لاله سیاه، ناجی آبی و اناری)


ریکارد (لاله سیاه، ناجی آبی و اناری)
بدون شک دوران بازیکنی ”فرانکلین ریکارد“ درخشان‌تر از دوران هرچند کوتاه مربیگری وی است. او که با میلان رؤیائی نام خود را بر سر زبان‌ها انداخت حالا در هیبت مربی بارسلونا نماد یک مربی قهرمان را نشان می‌دهد. زندگی‌نامه لاله اهل سورینام به اندازه کافی جالب توجه است.
● کودک آمستردام
فرانک در روز ۳۰ سپتامبر ۱۹۶۲ در آمستردام متولد شد. خانواده وی مهاجرینی اهل سورینام بودند که برای یک زندگی بهتر راهی هلند شده بودند. فرانک از کودی با توپ آشنا شد و در یک چشم به‌هم زدن در ۱۸ سالگی تحت‌نظر ”لوئبین هاکر“ بزرگ حضور در تیم آژاکس آمستردام را تجربه کرد. به‌طور دقیق او یک‌سال قبل‌تر یعنی هنگام ۱۷ سالگی راهی آکادمی بزرگ باشگاه شد. استعداد و رشد چشمگیر وی سخت مورد توجه تئوریسین بزرگ فوتبال هلند قرار گرفت. نکته جالب توجه گلزنی سریع ریکارد با لباس آژاکس بود. بله وی در جریان پیروزی ۴ بر ۲ تیمش مقابل GoaheadEagles به گلزنی پرداخت. ریکارد تا پایان فصل، ۲۳ بازی دیگر همراه آژاکس انجام داد و به‌طور کلی طی اولین فصل حضورش ۴ گل وارد دروازه حریفان نمود. سال ۱۹۸۲ زمانی بود که ریکارد همراه با آژاکس اولین جام معتبر خود (قهرمانی در لیگ هلند) را تصاحب کرد.
وی یک‌سال بعد با بازی‌های خوب و تداوم بیشتر در عرصه گلزنی باعث دفاع آژاکس از عنوان قهرمانی خود شد. برخلاف اعتقاد شخص ”فرانک“ او از سوی هم‌تیمی‌های خود مورد تعرض نژادی برخی هواداران و بعضاً هم‌تیمی‌هایش قرار می‌گرفت. فرصت حضور در یورو ۱۹۸۴ از آن ریکارد نشد زیرا از سوی مربی برای حضور در تیم‌ملی، بسیار جوان و بی‌تجربه تشخیص داده شد. ۳ سال آرام و بدون دردسر برای ریکارد و آژاکس سپری شد تا اینکه او مجدداً در سال ۱۹۸۷ خبرساز شد.
در این سال یوهان کرایف افسانه‌ای مربیگری تیم آژاکس را برعهده گرفت و او از آن‌زمان با افسانه هلندی رابطه عمیق و فراتر از مربی و شاگرد برقرار کرد. هر چند دوران مربیگری ریکارد چندان به‌طول نینجامید و ریکارد نیز هرگز پس از خداحافظی خشک کرایف با آژاکس فرصت همکاری با وی را نیافت. ریکارد نیز از این تیم جدا شد و راهی اسپورتینگ لیسبون شد.
باشگاه پرتغالی با وجود سابقه درخشان و نام مطرحی که در فوتبال پرتغال داشت، جایگاه مناسبی نبود. از یک‌سو باشگاه در آن‌زمان قادر نبود فراتر از فوتبال پرتغال بدرخشد از سوی دیگر ریکارد نتوانست خود را با فوتبال این کشور آشنا کند.
مقصد بعدی تیم زاراگوسا اسپانیا بود او به‌طور قرضی به این تیم پیوست و یک سال تقریباً ناموفق را سپری کرد. وقتی باشگاه و شخص برلوسکونی را برای تکمیل پروژه‌های بلندپروازانه خود دست روی یک استعداد هلندی گذاشتند. مرد موردنظر به عقب نگاه نکرد. ریکارد رسماً یک میلانی نام گرفت. هنوز ۲ سال از حضور وی در میلان نگذشته بود که تبدیل به افسانه هواداران شد. مربی او آریگو ساچی بود مردی که با گماردن ریکارد در پست هافبک، طراح تمام استعدادهای نهان او را کشف کرد.
آنچه ریکارد در آن سال‌ها ارائه داد یک دهه بعد مورد تقلید امثال پاتریک ویه‌را قرار گرفت و از آنها یک چهره ممتاز ساخت. با حضور افرادی چون فان‌باستن و گولیت مثلث هلندی‌های میلان تکمیل شد و تیم به موفقیت‌های عظیمی رسید.
● عرصه ملی
ریکارد در سال ۱۹۸۸ با قهرمانی هلند در جام ملت‌های اروپا اوج افتخار را تجربه کرد اما سابقه بازی‌های ملی وی به سال ۱۹۸۱ باز می‌گشت. در بازی‌های یورو ۸۸ ریکارد یکی از اعضاء اصلی تیم قهرمان بود. دیدن صورت وی پس از آن گل‌های اعجاب‌آور فان‌باستن و گولیت دیدنی بود. وی سهمی از گل‌های جام نداشت اما به واقع فنی‌ترین بازیکن محسوب می‌شد. اگر وی در جمع ۳ تفنگدار هلندی سهمی از گل فینال نداشت اما در فینال سال ۱۹۹۰ اروپا فراتر از ۲ نفر دیگر رقم‌زننده گل قهرمانی میلان در لیگ اروپا نام گرفت. او پاس گولیت را مقابل دروازه خالی وارد دروازه بنفیکا نمود تا دومین قهرمانی او و میلان در اروپا شکل بگیرد.
اولین قهرمانی میلان در اروپا نیز با نقش‌آفرینی ریکارد شکل گرفت. او، فان‌باستن و گولیت با ۴ گل استوابخارست را خرد کردند. سال ۱۹۹۰ و جام‌جهانی در پیش بوده و هلند پس از تیم‌هائی چون آلمان و ایتالیا محبوب‌ترین تیم جام و از بخت‌های قهرمانی بود. هلند در گروه مصر، ایرلند و انگلستان به‌عنوان تیم صعود کرد و راهی نبرد جذاب مقابل آلمان شد.
در جریان بازی به یک‌باره فولر و ریکارد با یکدیگر درگیر شدند و سریال ”پرتاب آب‌دهان“ باعث اخراج هر ۲ نفر شد. آلمان با هنرنمائی کلینزمن ۲ بر یک پیروز شد و گناه باخت به گردن ریکارد افتاد. با این‌حال او در هلند نبود که مورد غضب هواداران نژادپرست قرار بگیرد. وی در ایتالیا آقائی می‌کرد هر چند موفق نشد حتی یک‌دقیقه همراه با هلند در سن‌سیرو بازی کند. میلان در سال ۱۹۹۱ لیگ ایتالیا را فتح کرد. ریکارد نه بهترین گلزن که مؤثرترین گل‌ها را به ثمر ساند. در یورو ۱۹۹۲ بخت با هلند و ریکارد یار نبود. سد دانمارک بلندتر از قد آرزوهای هلند بود.
ریکارد به دوران بازنشستگی نزدیک می‌شد و آنچه وی را مصمم به خداحافظی از تیم‌ملی می‌کرد آسیب‌دیدگی فان‌باستن و استعفای گولیت از تیم‌ملی بود به اصرار مربی وقت تیم‌ملی در جام‌جهانی شرکت کرد برخلاف توقعات، آن انتظارات خاص را در غیاب بزرگان برآورده نساخت و جای خود را به افراد نوظهوری چون برکمپ داد.فصل بعد زمان جدائی بود. ریکارد برای سال پایانی فوتبالش به آژاکس بازگشت و در پایان فصل ۱۹۹۵ از فوتبال خداحافظی کرد. آن‌هم با یک قهرمانی باشکوه. این‌بار او در لباس آژاکس، میلان را شکست داد و از فرط شادی اشک ریخت. دوران فوتبال او اینگونه و با دنیائی از افتخار خاتمه یافت.
● ازدواج جنجالی
او در دوران بازنشستگی به جهت ازدواج با خواهرزاده کرایف افسانه‌ای جنجال‌های زیادی به‌پا کرد. از آن‌زمان رابطه دوستی ریکارد و کرایف روزافزون شد و کار به آنجا ختم شد که کرایف او را به مربیگری ترغیب کرد. مردی‌که سابقه ۷۳ بازی ملی را در پرونده داشت، وسوسه شد تیم ملی را به‌عنوان اولین سنگ محک مربیگری در نظر بگیرد.
وقتی زمزمه مربیگری او در تیم‌ملی بر سر زبان‌ها افتاد واکنش‌های متفاوتی را باعث شد. نژادپرستان از اینکه یک سیاهپوست مربیگری تیم‌ملی را به‌عهده بگیرد ابراز انزجار می‌کردند. نظر منطقی، عدم رأی اعتماد به این مربی تنها به‌دلیل بی‌تجربگی بود. این اتفاق در نهایت رخ داد.
ریکارد برای مربیگری، باشگاه ”اسپارتا روتردام“ را انتخاب کرد. این تیم پس از فاینورد مطرح‌ترین تیم شهر استراتژیک هلند بود و هواداران انتظار داشتند ریکارد، این تیم همیشه متوسط را به سمت بالای جدول سوق دهد اما اعتماد به او یک اشتباه محض بود...
● اولین سقوط استقبال با گوجه و تهدید به مرگ
اسپارتاروتردام با مربیگری ریکارد جوان برای اولین‌بار در طول تاریخ خود به دسته پائین‌تر سقوط کرد. هیچ‌چیز نمی‌توانست جلوی خشم هواداران باشگاه را بگیرد. آنها یک‌بار ریکارد را گیر آورده و به‌سوی وی گوجه پرتاب کردند! نامه‌های تهدید‌آمیزی از سوی برخی از آنها به جعبه پستی منزل ریکارد روانه شد. در این میان دائی همسر او یعنی یوهان کرایف تنها حامی‌اش بود.
این اتفاقات قبل از ورود به هزاره جدید رقم خورد اما در آغاز سال ۲۰۰۰ شغلی پردردسر انتظار ریکارد را می‌کشید. یعنی مربیگری در تیم‌ملی! تصمیم اتحادیه فوتبال، هواداران تیم‌ملی این کشور را ناامید ساخت. آنها می‌پرسیدند که چگونه ریکارد با آن عملکرد افتضاح رهبری هلندی که از یورو ۲۰۰۰ قهرمانی را طلب می‌کرد، را برعهده خواهد گرفت؟ این انتقادات با آغاز میزبانی مشترک هلند فروکش کرده و جای خود را به تعریف و تمجید داد.
هلند در مرحله گروهی ابتدا با یک پنالتی مشکوک، چک را شکست داد، سپس دانمارک را گلباران کرد و با یک باخت مصلحتی مقابل فرانسه راهی دور بعد شد. در بازی مرحله یک‌چهارم نهائی یوگسلاوی سابق مقهور قدرت هلند شد. نتیجه ۶ بر یک خارج از انتظار بود. خبر رسید که هلندی‌ها برای قهرمانی بی‌تاب هستند.
● ساخت تابوت در صورت عدم قهرمانی
آنها به‌حدی مشتاق قهرمانی بودند که بنابر گزارش‌ها تابوت‌های خود را نیز ساخته بودند تا در صورت عدم قهرمانی با زندگی وداع کنند!
در این حالت می‌توان فشار وحشتناکی که شب قبل از بازی مرحله نیمه‌نهائی مقابل ایتالیا به ریکارد وارد شد را درک کرد. این استرس در روز بازی مشهود بود. ورزشگاه و جو مخوف آن تنها پیروزی را طلب می‌کرد اما درون زمین پاهای کلایورت و کوکو قفلشده بود. آنها ۲ پنالتی را در جریان بازی از دست دادند و مشخص بود بازی در پایان ۱۲۰ دقیقه و ضربات پنالتی چه سرنوشتی پیدا خواهد کرد. ایتالیا پس از سال‌ها ناکامی در پنالتی، این‌بار هلند را حذف کرد.
عکس ریکارد که او را در حال راز و نیاز با خدا نشان می‌داد اثبات‌گر اشتیاق لاله جوان هلندی بود. به‌هر حال هلند باخت و حذف شد. هر چند بعدها آن تابوت هیچ فردی را درون خود ندید اما از ریکارد قهرمانی خواسته شده بود و هر نتیجه دیگری به معنای اخراج بود.
ریکارد با کلاس‌های مربیگری روزگار گذراند تا اینکه بخت خوش به وی روی آورد. او عضوی از کمیته آموزش مربیان هلند شد، در واقع این مربی ناکام، جوان‌ترین عضو این گروه محسوب می‌شد. ستاره‌بخت او در ایالت کاتالونیا دیده می‌شد. روزگار سیاه بارسا با ریاست گاسپارت خاتمه یافت و لاپورتا جای وی را گرفت. او از کرایف در نقش ”دست پنهان“ باشگاه استفاده کرد و ناگفته پیدا است عامل اصلی پیدا شدن سروکله ریکارد در باشگاه همین ”دست پنهان“ بود. ریکارد پس از مدتی رفت‌وآمد در دفتر باشگاه از اواسط رقابت‌های سال ۲۰۰۴ هدایت تیم را برعهده گرفت. عملکرد پایان فصل خیره‌کننده او بارسای بحران‌زده را در پایان، به مقام دوم رقابت‌ها رساند.
هر چند تیم ریکارد در بازی رفت ال‌کلاسیکو در خانه مغلوب رئال شد اما در بازی برگشت در شب رؤیائی برنابئو باخت یک بر صفر را به برتری ۲ بر یک تبدیل کرد. یکی از خصوصیات جالب توجه ریکارد توان وی در انطباق‌پذیری با محیط بود. البته این موضوع در احترام گذاشتن به درگذشتگان کاتالان با جشن خاص در میدان اصلی شهر خلاصه نمی‌شد چه اینکه ریکارد تا چند ماه اخیر هیچ رغبتی به تناول غذای کاتالان نشان نداده بود. سال گذشته آن قصه شیرین شکل گرفت. او و یار صمیمی‌اش ”هنریک تن‌کاته“ با ساخت یک تیم خوش ترکیب؛ بارسا را قهرمان لالیگا نمودند.آخرین مورد جالب توجه و جنجالی در مورد مرد بی‌حاشیه‌ای چون ریکارد مربوط به بازی مرحله یک‌هشتم نهائی لیگ قهرمانان فصل گذشته مقابل چلسی بود. جائی که بنابر اعتقاد مورینیو مربی مغرور حریف، ریکارد در جریان نیمه اول بازی رفت، در نیوکمپ با داور ”مذاکره“ کرد! اما بشنوید از سخنان جالب توجه فرانک ریکارد.
● گفته‌های ریکارد
در مورد خریدهای بارسلونا؛ ما پیش از این تنها یک آرژانتینی به نام ماکسی لوپز که او هم تجربه بین‌المللی چندان بالائی در اختیار نداشت را جذب کردیم. پس از آسیب‌دیدگی لارسن به بازیکنان جایگزین احتیاج داشتیم. مسابقات زیادی در پیش است و من می‌دانم کار دشواری پیش‌رو است.
تفاوت دوران حضور در میلان با عصر فعلی؛ در آن‌زمان بازیکنان خارجی فراوانی در باشگاه‌های اروپائی یافت نمی‌شدند. اما هم‌اکنون در جذب بازیکن بی‌اهمیت‌ترین نکته، ملیت آن بازیکن است. از میلان تا هلند تنها ۲ ساعت فاصله وجود دارد، البته با هواپیما!
هنریک لارسن؛ مردم می‌گفتند او چگونه در بارسا می‌درخشد در حالی‌که اوج فوتبالش در اسکاتلند سپری شد. من او را خریدم چون آسیب‌دیده نبود و می‌تواند فراتر از انتظار عمل کند.
جوایز مرد سال فوتبال اروپا و جهان؛ فوتبال یک بازی تیمی است اما شما می‌توانید شوچنکو را با مدافعی کم‌نام و نشان‌تر اما با کارائی برابر، مقایسه کنید؟ به‌نظرم مدافعان هافبک‌ها، مهاجمان و حتی دروازه‌بانان از بخت یکسانی برای دریافت جوایز فردی برخوردارند!
● Top Secret
ـ ریکارد در جوانی به خاطر آرایش مردانه‌اش نزد اهالی آمستردام ”جوان بالغ“ نامیده می‌شد.
ـ شایعه اختلاف او با گولیت و فان‌باستن ظاهراً حقیقت دارد. وی هیچگاه رابطه خیلی دوستانه‌ای با ۲ ستاره همکار خود برقرار نکرد.
ـ ریکارد یک‌بار پیش از شروع مربیگری در اسپارتا روتردام قسم یاد کرد که تیم را به‌سوی پیشرفت سوق می‌دهد اما نتایج افتضاح باعث تمسخر او از سوی رسانه‌ها و هواداران شد.
ـ ریکارد در ارتباط با هواداران بسیار معقولانه عمل می‌کند. او هیچ‌گاه پای خود را در محدوده احساسات نمی‌گذارد.
● سوابق ریکارد
افتخارات دوران بازیکنی؛ قهرمانی لیگ در سال‌های ۱۹۸۳ـ۱۹۸۲، ۱۹۹۵ـ۱۹۹۴، سوپر جام هلند در سال‌های ۱۹۸۳، ۱۹۸۷، ۱۹۹۳ و ۱۹۹۴، قهرمان جام‌حذفی هلند در سال‌های ۱۹۸۹ و ۱۹۹۰، سوپرجام اروپا در سال‌های ۱۹۹۰ـ۱۹۸۹، جام بین قاره‌ای در سال‌های ۱۹۹۰ـ۱۹۸۹، قهرمان یورو ۸۸
افتخارات دوران مربیگری: قهرمان لالیگا در فصل ۲۰۰۵ـ۲۰۰۴، قهرمان سوپرجام اسپانیا در سال ۲۰۰۵ـ۲۰۰۴.
● ریکارد از دید بزرگان
یوهان کرایف: او در دوران بازیکنی ستاره بزرگی بود و هم‌اکنون نیز یک مربی بزرگ است. اگر به سایر مربیانی که تجربه نه چندان زیادی دارند بنگرید متوجه خواهید شد که ریکارد سرآمد مربیان جوان محسوب می‌شود.
دنیس برکمپ: من در تیم‌ملی جایگزین او شدم و بعدها شاگرد وی شدم. ریکارد از آن دست مربیان جوان و اهل ریسک است و قادر است در مواقع بحرانی، تیم خود را از بن‌بست خارج سازد. ریکارد به‌درستی مربی بزرگی محسوب می‌شود.
دیمیتریو آلبرتینی: من ریکارد را یک مربی بزرگ می‌دانم. در میلان با وی همبازی بودم و مقطعی کوتاه او در بارسا مربی من بود. ریکارد بازیکن خونسردی است با این‌حال حرکت او در قبال فولر طی جام‌جهانی ۱۹۹۰ را هرگز فراموش نمی‌کنم. هیچ‌کس نمی‌دانست او به چه دلیل آن‌کار زشت را انجام داد. سابقه حضور او به‌عنوان یک بازیکن بااخلاق، روشن و شفاف است. ریکارد سال گذشته بارسا را به قهرمان لیگ تبدیل نمود و عملکردی کاملاً موجه دارد.
فرانکو باره‌سی: من ریکارد را یکی از برترین تئوریسین‌های دنیای فوتبال می‌دانم. دوران بازیکنی وی را به یاد دارم من و ریکارد یکی از ارکان موفقیت آن تیم رؤیائی بودیم!
هنریک تن‌کاته: با وی آشنائی دیرینه‌ای دارم. فرانک دارای یک شخصیت ویژه است. او علاقه‌مند است تعطیلات خود را در هلند سپری کند با این‌حال عشق عجیبی به مردم کاتالان دارد و علاقه‌مند است بخشی از تعطیلات خود را اینجا و با مراسم خاص منطقه بگذراند.
ون بروکلن: ریکارد علاوه بر آنکه یک حمله‌ور بزرگ بود در دفاع تیمی نیز نقش عمده‌ای داشت. او یکی از عوامل گل نخوردن من طی بازی‌های ملی بود. بازیکن وی نبودم که بتوانم دوران مربیگریش را مورد تجزیه و تحلیل قرار دهم اما می‌دانم فرانک انسان هوشیار است و قادر است تیم‌های تحت رهبری خود را به موفقیت برساند. یک سال طلائی دیگر؟ گمان می‌کنم این‌گونه باشد. دوست داشتم بازیکن بارسا بودم!
منبع : روزنامه ابرار ورزشی