یکشنبه, ۱۳ خرداد, ۱۴۰۳ / 2 June, 2024
مجله ویستا

ایران ابرقدرت ؛ توهم یا واقعیت؟


ایران ابرقدرت ؛ توهم یا واقعیت؟
توازن قدرت ، یکی از موثرترین مولفه های حفظ آرامش و صلح جهانی است که البته چندان شناخته شده نمی باشد . کشورهای مهاجم در جنگ ها آنگاه دست به اقدام تهاجمی و آغاز جنگ علیه کشوری دیگر می زنند که به طور دقیق و کارشناسانه قدرت کشور مقابل را کمتر از قدرت خویش دانسته باشند.
به کلامی ساده تر کشوری که جنگ را شروع می کند، با اطمینان به پیروزی اقدام تهاجمی خویش را شروع می کند و اگر برآورد خود از قدرت کشور مقابل را هم تراز خویش بداند، آغاز جنگ از طرف خویش را عملی زیان آور به حساب خواهد آورد.
شاید رایج ترین نمونه عینی این استراتژی موازنه منفی قدرت میان اتحاد جماهیر شوروی سابق و ایالات متحده آمریکا بود که هر دو کشور با آگاهی کامل نسبت به قدرت اتمی همدیگر و دیگر فاکتورهای اثرگذار، سالهای زیادی را با ارتباطی خاص باهم سپری کردند که محصول این رفتار پیدایش ادبیات جنگ سرد در صفحه گفتمانی روابط بین المللی گردید.
به نظر می رسد پس از فرپاشی اتحاد جماهیر شوروی، ذهن جمعی جهان به این سمت معطوف گردید که دنیای تک قطبی به رهبری قدرت پیروز جنگ سرد - ایالات متحده آمریکا - دنیای گریز ناپذیری است و تقریبا اکثر سیاستمداران و حتی مردم ایده جهان تک قطبی را تمام شده می پنداشتند.
البته تعداد معدودی از تئوریسین های جهان سیاست، با تکیه بر نظریات و پیش بینی های اسلاف خویش ، و تأمل در واقعیت های کشف ناشده پیش رو، هم نظریه ظهور تمدن کنفسیوس و بیداری اژدهای خفته شرق (چین) و هم نظریه احیای مجدد تمدن اسلامی بامحوریت ایران را از یاد نبرده بودند. (پیش بینی های نوستراداموس و نظریات هانتینگتون).
اژدهای خفته پس از فراز و فرودهای جنگ های جهانی، باسیاست درهای بسته تابدانجا رسید که کرسی اولین اقتصاد جهان را در دست خویش محصور کرد و حتی ابرقدرتهای سنتی جهان نیز مجبور به تصدیق جایگاه اقتصادی چین به عنوان قدرت برتر اقتصادی گیتی شدند. جمهوری خلق چین بعنوان یکی از قدرت های اتمی دنیا با تکیه بر نیروی انسانی خویش که بیش از یک پنجم دنیا را شامل می شود و همچنین تکیه بر آموزه های کنفسیوس و سنت های شرقی و بهره گیری از نظام کاملا کنترل شده و منظم و در عین حال نه چندان ملایم کمونیستی توانست با استراتژی حرکت مستمر و آرام، شاخ اقتصاد جهانی راشکسته و با ژستی پیروزمندانه نظام مدیریتی کمونیستی را به رخ داعیان لیبرال سرمایه داری غرب بکشاند.
اما نکته قابل تأمل در مناسبات کنونی جهان جدید، نقش یکه تازانه وکدخدامآبانه ایالات متحده است که به رغم ظهور قدرتهای اقتصادی چون چین و ژاپن هنوز شاید بتوان گفت ابرقدرت آسیایی در مقابل ایالات متحده در شرق دور برنخواسته است.
از سویی دیگر قدمای نظریه پردازی در حوزه مسائل ژئوپولتیک معتقد بودند که در آینده ای نه چندان دور حاکمیت تمدن اسلامی که روزگاری از مرزهای چین تا اسپانیا و فرانسه و آفریقا را در سیطره خویش داشت، با محوریت ایران ظهور خواهد کرد. درجستار حاضر این نکته را بررسی خواهیم کرد.
شاید در سال ۱۳۵۶ ارشدترین مقام ایالات متحده در تهران، ایران را جزیره ثبات در خاورمیانه می خواند، کسی در ایالات متحده حتی تصورش را نمی کرد که در یکسال دیگر این جزیره ثبات، تنها برای مخالفان و اشنگتن با ثبات خواهد بود و یقینا کمتر سیاستمداری ، آن زمان در ذهن خود تداعی می کرد که بیش از سه دهه دیگر این جزیره ثبات به رقیبی نه چندان دست و پا بسته برای کدخدای دهکده جهانی تبدیل خواهد شد. واقعیت این است که تمدن غرب، به رغم محاسبات کارشناسانه و دقیق خویش در باره ایران، همچنان مجهولات بسیاری از خصوصیات مردم ، نظام سیاسی حاکم و مختصات ایدئولوژیکی آن در سپهر یافته های خود دارد.
هر چند اعتراضات چندگانه ای در قاره کهن در خصوص عملکرد ناعادلانه تمدن غرب صورت گرفته است ( انقلاب میجی ژاپن، انقلاب مائوئیست ها در چین ، نهضت گاندی در هند و ....) ولی هیچکدام از این نهضت ها نتوانست جایگاه استراتژیک ایالات متحده را در دنیا به چالش بکشاند و به نوعی رودرروی آن بایستد.
قرار گرفتن ایران در همسایگی روسیه به عنوان دو شریک استراتژیک و اقتصادی ، منابع منحصر به فرد طبیعی در حوزه انرژی دنیا، نفوذ معنوی نظریه ظلم ستیزی جمهوری اسلامی در دنیا از آسیا تا اروپا و آمریکای جنوبی، سرمایه گذاری راهبردی ایران در حیات خلوت سیاسی آمریکا (آمریکای جنوبی)، اشتیاق همراه باترس اتحادیه اروپا در بالا بردن سطح تعاملات مختلف با ایران، انعقاد قراردادهای چند میلیارد دلاری ایران با چین و ژاپن، سیطره ژئوپولتیک ایران بر مهمترین خلیج دنیا (خلیج فارس) و در پایان اشتیاق سیری ناپذیر جوانان دانشمند ایرانی در دست یابی به دنیاهای ناشناخته، از جمله راهبردهایی است که بسیاری از نظریه پردازان و سیاستمداران غرب را بر آن داشته است تا بیش از گذشته در صدد مهارقدرت های منطقه ای ایران باشند و به زعم خویش امید ایرانیان را در کهکشان جهانی ناشناخته ها، نا امید کنند.
از نظریه مشهور ساموئل هانتینگتون تئوریسین مشهور و موثر ایالات متحده درباره ظهور قدرت ایران که بگذریم، اظهار نظرهای مشابه زیادی از صاحب نظران غربی به چشم می خورد.
- چندی پیش شورای ملی اطلاعات آمریکا گزارشی را تحت عنوان (روندهای جهانی ۲۰۲۵، دنیایی تغییر یافته) منتشر کرد . در این گزارش ۱۲۰ صفحه ای که حاصل زحمات یک ساله کارشناسان آمریکایی است آمده است که این احتمال وجود دارد که در خلال دو دهه آینده سه کشور جدید به صف قدرتهای عمده جهانی بپیوندند که عبارتند از ایران، ترکیه و اندونزی که هر سه مسلمان می باشند.
- شامیل سلطانف رئیس مرکز راهبردی روسیه و جهان اسلام در اظهار نظر جدید خود که ایران را یک قدرت بزرگ منطقه ای برشمرد که هم اکنون رهبری جهان اسلام را بر عهده دارد و وظایف جهانی خویش را انجام می دهد نیز بر این نکته اذعان کرد که در ۳۰ سال اخیر که غرب به سرکردگی آمریکا فشارهای زیادی وارد کرده و ایران را مورد تحریم های گوناگون قرارداده است، این کشور در مقابل هیچ ابرقدرتی در دنیا سر تعظیم فرود نیاورده است.
- هر چند کاخ سفید در اولین بیانیه رسمی خود پس از روی کار آمدن اوباما آمادگی آمریکا را بر مذاکره بدون پیش شرط با ایران بیان کرد اما در ادامه باتکرار دست برداشتن ایران از دستیابی به انرژی هسته ای به صورت ضمنی سخن رابرت بائر مامور شناخته شده سازمان سیا را که گفت « این تنها ایران است که قادر به پایان دادن برتری غربی ها در خاورمیانه می باشد و چون ایرانیان مردمانی هوشمند وصاحب تمدن هزاران ساله هستند باید آمریکا بدون فوت وقت با ایران مذاکره نماید »، را ناشنیده انگارید.
- در پایان؛ از اظهار نظرات متفاوت رجال سیاسی دنیا که بگذریم، ایرانیان ناچارند تا سند ا فق ایران ۱۴۰۴ را که کارشناسان داخلی طراحی کرده اند، به انجام برسانند چرا که کشوری توسعه یافته با جایگاه اول منطقه که حامی امنیت و صلح جهانی باشد، ارزش آن را خواهد داشت که یکایک ایرانیان با تمام وجود در راه دستیابی به آن قدم بردارند و جواب این سؤال را به روشنی پاسخ دهند که ایران ابرقدرت جهانی توهم است یا واقعیت؟
هوشنگ احمدی
منبع : روزنامه کیهان