سه شنبه, ۱۶ بهمن, ۱۴۰۳ / 4 February, 2025
مجله ویستا
رقص در غبار
در ایران همواره تحولات سیاسی در هنر نیز تاثیرگذار است. همانطور که وقوع انقلاب اسلامی در سینما تاثیر گذاشت و بین سینمای بعد و قبل از انقلاب تفاوت ایجاد کرد، تحولات سیاسی دیگر نیز بسته به گستردگیشان در هنر تاثیرگذار بودند. پس از انتخابات دوم خرداد ۱۳۷۶، دامنه تغییر و تحولات به سینما نیز کشیده شد. در این دوره با انتخاب سیفالله داد به عنوان معاون امور سینمایی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سیاستهای تازهای درباره سینما در پیش گرفته شد و مدیریت دولتی سینما راه را برای دخالت سینماگران در تصمیم او به خاطر اینکه از سال ۱۳۷۴ تا ۱۳۷۶ به عنوان رئیس هیاتمدیره خانه سینما فعالیت کرده بود، به نقش سینماگران در تصمیمگیریها اهمیت میداد و همین نقطه تمایز سیاستهای او با دوره قبل و بعد از او را ایجاد کرده است.
گذشته از این، در این دوره اتفاقهای دیگری در سینما افتاد که آن را با دوره قبل از خود متفاوت میکند. در فضای به وجودآمده امکان گفتن برخی از حرفها برای سینماگران فراهم شد و فیلمها گرایش انتقادی پیدا کردند. موضوعهای فیلمها متنوعتر شدند و برخی از موضوعها برای نخستین بار در سینمای ایران مطرح شد.
این سیاست اگرچه چند سال بعد با تغییر سیفالله داد رفتهرفته تغییر کرد اما تاثیرات آن تا حدودی در سینمای ایران ادامه پیدا کرد و تا پایان دوره اصلاحات علیرغم فراز و نشیبهای بسیار با دورهای مواجهایم که در آن فیلمهای نسبتا خوبی ساخته شدند و نسل تازهای از سینماگران ایرانی پا به میدان گذاشتند.
فضای نسبتا باز آن دوره، همان قدر که به فیلمسازان اندیشمند و متفکر میدان داده بود، فضا را برای طرح موضوعهایی نیز فراهم کرده بود که به مذاق برخی از منتقدان معاونت سینمایی آن دوره خوش نمیآمد اما تفاوت اینجا بود که چنین موضوعهایی کموبیش از دوره گذشته آغاز شده بود. در دوره قبل از سیفالله داد با محدود کردن فیلمسازان اهل فکر و دعوت از فیلمفارسیسازان سیری آغاز شده بود که در دوره بعد از دوم خرداد نیز پررنگتر شد، با این تفاوت که در این دوره فضا برای فیلمسازان متفکر ایران بازتر شد. شاید بهترین بحث را در این زمینه احمدرضا درویش همان زمان طرح کرده باشد که گفته است وجود چنین فیلمهایی هزینهای است که سینمای ما میدهد برای همین فضای باز.
نگاهی تحلیلی به سیاستهای سینمایی در آن دوره نیازمند تحقیق عمیقتر است اما اکنون پس از گذشت چند سال که غبار فرو نشسته است، میتوان مروری بر این دوره داشت و ضعف و قوتهایش را بهتر دید و عیار نقدها را بهتر سنجید. هر چه باشد این دوره، دورهای است که به گواه انتخابهای منتقدان نشریات معتبر، چند فیلم از مهمترین فیلمهای سینمای ایران ساخته شده است که معمولا نامشان در نظرسنجیهای بهترین فیلمهای ایران میآید.
● نمایش فیلمهای ممنوع
نخستین و شاید فوریترین تغییر سیاستها در نمایش فیلمهایی بود که پیش از آن ممنوع بودند. فیلم <آدم برفی> به کارگردانی داوود میرباقری یکی از این فیلمها بود که بعدها حتی از صدا و سیما نیز به نمایش درآمد و جالب اینکه مدیر صدا و سیمایی که آدم برفی در دوره مدیریتش به نمایش درآمد، در زمان ممنوعیت آن معاون سینمایی وزارت ارشاد بود.
میرباقری که با ساختن سریال امام علی(ع) در میان مردم معروف شده بود، در فیلم آدم برفی به موضوع مهاجرت پرداخته بود. یک ایرانی که برای گرفتن ویزای آمریکا به ترکیه سفر کرده بود، پس از اینکه نتوانسته بود ویزا بگیرد، به پیشنهاد یکی از دلالان ایرانی خود را به عنوان زن جا زده بود تا به عقد یک آمریکایی درآید و ویزا بگیرد اما در همین هنگام با یک خانم ایرانی آشنا شده و از مهاجرت منصرف شده بود. این فیلم در نخستین سال از این دوره به نمایش درآمد و نمایشش با اعتراضهایی روبهرو شد اما استقبال مردمی از آن زیاد بود.
فیلم <بانو> به کارگردانی داریوش مهرجویی نیز یکی دیگر از فیلمهایی بود که پس از گذشت چند سال از ساختش در این دوره به نمایش درآمد. بانو داستان زنی بود که پس از رفتن همسرش برای ازدواج با زنی دیگر، یکی از خدمتکاران بیجا و مکان را به خانه راه میدهد و در مدتی کم فامیلهای او نیز به او میپیوندند و خانه اشرافی آنان را به تصرف درمیآورند. این فیلم اگرچه موضوعی جسارتآمیز داشت و از بازیگران مطرحی چون خسرو شکیبایی، عزتالله انتظامی، بیتا فرهی و... استفاده کرده بود و از نظر برخی یکی از بهترین فیلمهای مهرجویی است، به دلیل گذشت زمان مناسب نتوانست با استقبال مردمی روبهرو شود.
<حاج واشنگتن> به کارگردانی علی حاتمی نیز با اینکه چندین سال پیش ساخته شده بود، در این دوره به نمایش درآمد.
● بازی بزرگان
اتفاق دیگری که در این دوره رخ داد، بازگشت چند کارگردان برجسته به سینمای ایران بود که سالها در عرصه فیلمسازی در ایران غایب بودند.
پرویز کیمیاوی که پیش از انقلاب با ساخت فیلمهایی مانند <مغولها>، <باغ سنگی> و <اوکی مستر> در سینمای ایران درخشیده بود و پس از انقلاب اسلامی دیگر نتوانسته بود فیلمی در ایران بسازد و مدتی برای تلویزیونهای فرانسه فیلم میساخت، در سال ۱۳۷۷ فیلم <ایران سرای من است> را ساخت. این فیلم داستان نویسندهای شهرستانی است که کتابی درباره پنج شاعر بزرگ ایرانی نوشته است و برای گرفتن مجوز کتاب راهی تهران شده است اما به یک پنجراهی میرسد و نمیداند از کدام طرف برود تا سرانجام در حالتی رویاگونه و شاعرانه با پنج شاعر روبهرو میشود و راهنماییهای آنان را میشنود و در نهایت از راه قناتی خشک به متروی تهران میرسد.
بهمن فرمانآرا که با اولین فیلمش <شازده احتجاب> مورد توجه قرار گرفته بود و او را به عنوان یکی از سینماگران پیشرو معرفی کرده بود، دومین فیلمش <سایههای بلند باد> با انقلاب مصادف شد و امکان نمایش پیدا نکرد. او پس از انقلاب فیلمی نساخته بود تا اینکه در این دوره با فیلم <بوی کافور، عطر یاس> به سینما بازگشت. این فیلم درباره فیلمسازی است که پس از سالها کارش را دوباره آغاز کرده است. در این فیلم بهمن فرمانآرا نیز بازی میکند. فرمانآرا در این دوره دو فیلم دیگر نیز میسازد؛ <خانهای روی آب> و <یک بوس کوچولو.>
ناصر تقوایی و بهرام بیضایی دو کارگردان دیگر از نسل قدیم کارگردانان متفاوت سینمای ایران هستند که در این دوره پس از غیبتی طولانی به سینما باز میگردند. ناصر تقوایی پس از ۱۰ سال از ساختن <ای ایران> با ساختن یکی از فیلمهای کوتاه مجموعه قصههای کیش و سپس فیلم بلند و تحسینبرانگیز <کاغذ بیخط> به سینما باز میگردد. کاغذ بیخط داستان رابطه زن و مردی است که زن با نوشتن فیلمنامهای درباره زندگی خودش شناخت بهتری از خود به شوهرش داده است. در این فیلم خسرو شکیبایی و هدیه تهرانی نقش ایفا کردهاند. هدیه تهرانی ستاره این دوره سینماست و اغلب در نقشهای کلیشهای بازی میکند اما با بازی در چند فیلم مانند کاغذ بیخط، یک بوس کوچولو و چهارشنبهسوری توانایی خود را در بازیگری نشان میدهد.
بیضایی نیز در این دوره پس از گذشت ۹ سال از آخرین فیلمش <مسافران> بار دیگر پشت دوربین میرود و فیلم <سگکشی> را میسازد که درباره زن نویسندهای است که همسرش از زندان برایش پیام میفرستد برای رهاییاش چکهایش را وصول کند و او با زحمت بسیار این کار را میکند اما در پایان درمییابد که بازی خورده است.
در این دوره دیگر سینماگران قدیمی ایران نیز فعال هستند و شاید فعالترین آنان مسعود کیمیایی باشد که با ساختن فیلمهای <سلطان>، <مرسدس>، <فریاد>، <اعتراض> و <سربازهای جمعه> به استقبال فضای جدید میرود. کیمیایی در این فیلمها هم کماکان به فضای همیشگی فیلمهایش وفادار است.
داریوش مهرجویی و عباس کیارستمی در این دوره حرکت رو به جلو دارند. مهرجویی این دوره را با دو فیلم <لیلا> و <درخت گلابی> آغاز میکند که هر دو با استقبال روبهرو میشوند اما در ادامه دو فیلم <میکس> و <بمانی> را میسازد که مورد استقبال قرار نمیگیرد و سپس به <مهمان مامان> میرسد که فیلمی است ساده و موفق و از نظر فروش هم پرفروش.
عباس کیارستمی حالا دیگر یکی از سینماگرانی است که در جهان او را میشناسند و فیلمهایش را میستایند. او در این دوره <باد ما را با خود خواهد برد>، <طعم گیلاس>، <ایبیسی آفریقا> و <ده> را ساخته است که فیلم طعم گیلاس هم پرافتخارترین فیلم اوست و هم پایان یک دوره از فیلمسازی او. کیارستمی از این فیلم به بعد با سینمای دیجیتال آشنا میشود و فیلمهایی میسازد که اگرچه در جشنوارهها از آن استقبال میشود اما در ایران بازتاب چندانی ندارد.
● عشق و جنگ
فضای تازه، سینمای جنگ را نیز تحت تاثیر قرار داد. اگرچه سینمای جنگ پس از پایان جنگ آرامآرام از فیلمهای ساختهشده در زمان جنگ فاصله میگرفت و موضوعهایی به آن راه مییافت که در زمان جنگ کمتر به آنها پرداخته میشد اما در این دوره سینمای جنگ فضایی کاملا تازه را تجربه کرد. از یک سو موضوع عشق به فیلمهای جنگی راه یافت که اگرچه بیسابقه نیست اما در این دوره تفاوتهای عمدهای با دورههای قبل دارد و از سوی دیگر دیدگاههای انتقادی در سینمای جنگ پررنگ شد.
ابراهیم حاتمیکیا در آغاز این دوره در فیلم <آژانس شیشهای> هم به نقد بیاعتنایی و بیتفاوتی نسبت به رزمندگان پرداخت و هم به نقد کسانی که از نام رزمندگان سوءاستفاده میکنند. او فضای نقد را در فیلم <موج مرده> نیز پی گرفت. او در فیلم <روبان قرمز> پای عشق را نیز به میان میکشد. حاتمیکیا که با فیلم <از کرخه تا راین> تحولی جدی در کارهایش پدید آمده است، بهترین فیلمهایش را در این دوره میسازد.
رسول ملاقلیپور در این دوره نهتنها از پرکارترین کارگردانان سینمای ایران محسوب میشود که چند فیلم خوب میسازد. ملاقلیپور که این دوره را با فیلم نجاتیافتگان آغاز میکند، به زودی به هیوا میرسد که ماجرایی عاشقانه و اعتراضی دارد. هیوا همسر شهیدی است که یکی از همرزمان همسر شهیدش، که اینک دیپلمات است، از او خواستگاری کرده است. او به جستوجوی همسرش وارد تونلی میشود که درگیری در آنجا رخ داده و همسرش به شهادت رسیده است.
ملاقلیپور در فیلم مزرعه پدری نیز این مسیر را ادامه میدهد. مزرعه پدری به مصائب جنگ میپردازد و فیلمی است ضد جنگ. کمال تبریزی نیز در شیدا عشق را محور قرار میدهد و حکایت دلبستگی یک رزمنده و یک پرستار را باز میگوید.
عزیزالله حمیدنژاد نیز در فیلم <اشک سرما> هم نگاهی متفاوت به جنگ و دشمنی دارد و هم نقشی مهم برای عشق قائل است. دختر کردی که کارش فریب دادن سربازان ایرانی است برای گرفتار کردن، خود گرفتار سرباز جوانی میشود. هر دو در برف گیر میکنند و با مرگ مبارزه میکنند.
احمدرضا درویش نیز که در این دوره با فیلم <سرزمین خورشید> شروع کرده است، با دو فیلم انتقادی و عاشقانه <متولد ماه مهر> و <دوئل> به استقبال فضای جدید میرود و در سینمای جنگ راه تازهای میگشاید. دوئل یکی از فیلمهای پرهزینه و باشکوه سینمای جنگ است. فیلم متولد ماه مهر اگرچه مستقیما به جنگ مربوط نیست اما از عواقب آن برکنار نیست اما دوئل مستقیما به جنگ مربوط است و داستان محموله شمش طلایی است که در اثر خیانت قرار است به دست عراقیها برسد اما گروهی نمیگذارند این اتفاق بیفتد. حالا جنگ تمام شده است و ماجرای آن شمشهای طلا که ناپدید شده است بار دیگر اختلافها را دامن میزند.
● فیلمهای معناگرا
با اینکه معمولا در ایران از فیلمهای مذهبی حمایت میشود، سینمای مذهبی از نظر کیفی و حتی کمی رشد چندانی نیافته است و تعداد فیلمهای مربوط به جنگ بیشتر و کیفیت آنها بهتر از فیلمهای مذهبی است. این دوره با حمایتهایی که وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی از سینمای معناگرا میکند، فیلمهایی با مضمونهای مذهبی رشد میکند. سینمای معناگرا به سینمایی گفته میشود، که در آن موضوعات مذهبی و عرفانی مورد توجه قرار میگیرد. بدون تردید چهره مهم سینمای معناگرا در ایران مجید مجیدی است. مجیدی حتی در فیلمهایی که به موضوعهای اجتماعی نیز میپردازد نگاهش نگاهی معنویتگرا و مذهبی است. او در فیلم <باران> با اینکه به عشق معصومانه یک کارگر ترک به یک دختر افغان میپردازد، اما باز هم از این نگاه غافل نیست. مجید مجیدی در این دوره دو فیلم <رنگ خدا> و <بید مجنون> را میسازد که اتفاقا شخصیت اصلی هر دو نابینا هستند.
کمال تبریزی نیز که یکی از کارگردانان پرکار این دوره است، دو فیلم <گاهی به آسمان نگاه کن> و <یک تکه نان> را با این نگرش میسازد که البته نسبت به دیگر فیلمهای این کارگردان جایگاه برجستهای ندارند. کارگردانان دیگری هم هستند که فیلمهایی با این نگاه میسازند و در این دوره ساخت چنین فیلمهایی رونق میگیرد.
● سینماگران نسل انقلاب
سینماگران نسل انقلاب در این دوره، دوره کمال خود را پشت سر میگذارند. سینماگرانی چون ابراهیم حاتمیکیا، کمال تبریزی، رسول ملاقلیپور، مجید مجیدی و... در این دوره فیلمهایی از بهترین فیلمهای خود را تولید میکنند. کمال تبریزی، که در زمینههای مختلف فیلم میسازد، در این دوره دو فیلم <مهر مادری> و <فرش باد> را نیز میسازد که در آنها نقش کودکان و نوجوانان پررنگتر است. رسول ملاقلیپور در این دوره فیلم <کمکم کن> را هم میسازد که به قصد فروش ساخته است و فیلمی است ضعیف در کارنامه او.
بهروز افخمی در این دوره یکی از جنجالیترین فیلمهای خود را با نام <شوکران> میسازد. او که به نمایندگی مردم تهران در مجلس شورای اسلامی نیز انتخاب شده است، در این دوره دو فیلم دیگر نیز ساخته است؛ <جهانپهلوان تحتی> و <گاو خونی.> جهانپهلوان تختی قرار بود ادامه کار علی حاتمی باشد زیرا علی حاتمی با مرگش فیلمی را که داشت درباره تختی میساخت ناتمام رها کرده بود. فیلم بهروز افخمی فیلمی مستقل شد. گاوخونی نیز بر اساس رمانی به همین نام از جعفر مدرس صادقی ساخته شد.
یکی از فیلمهای موفق این دوره را کیانوش عیاری با نام <بودن یا نبودن> درباره پیوند قلب میسازد. دختری به نام آنیک نیاز به قلب دارد و جوانی در حال مرگ است. آنیک از خانواده آن جوان قلبش را میخواهد و آنان موافقت نمیکنند. او بار دیگر سراغ آنان میرود و نزدیک خانه آنان از هوش میرود. آنان دختر را به بیمارستان میرسانند و با اهدای قلب پسرشان به او موافقت میکنند.
فیلمسازان دیگری از این نسل در این دوره فیلم ساختند که در بخشهای دیگر معرفی میشوند اما پدیده این نسل در این دوره محسن مخملباف است. مخملباف که این دوره را با فیلم <نون و گلدون> شروع کرده بود با مشارکت در ساختن فیلمهای قصههای کیش، فیلمسازی در ایران را رها کرد و فیلم <سکوت> را در تاجیکستان و فیلم <سفر قندهار> را در افغانستان ساخت. این دو فیلم آخرین فیلمهای به نمایش درآمده مخملباف در ایران بودند و بعد از آن مخملباف پس از دو دهه حضور پرتاثیر در سینمای ایران رفتهرفته تاثیرش را در سینمای ایران از دست داد و دیگر ساختههایش در ایران جدی گرفته نشد.
● توجه به نسل جوان
یکی از شعارهایی که در این دوره بسیار روی آن تاکید میشد، توجه به نسل جوان و نوجوان بود. جوانان پیش از آن نیز در فیلمها مورد توجه بودند اما در این دوره راه خوبی برای طرح دغدغههای نوجوانانه و به خصوص عشق گشوده شد. عشق در سینمای ایران مثل راه رفتن بر لبه تیغ است. از یک طرف این نگرانی وجود دارد که فیلم را به فیلمفارسی تبدیل کند و از طرف دیگر محدودیتهایی وجود دارد که ممکن است نتوان به درستی تصویرش کرد.
در این دوره اگرچه عشق به یکی از موضوعهای عمومی سینمای ایران تبدیل شده است اما عشقهای نوجوانی یکی از موضوعهای سخت در سینمای ایران محسوب میشود که فیلم ساختن در این حوزه کار هر کسی نیست. رسول صدرعاملی که سابقه فیلمسازی او به نخستین سالهای پس از انقلاب میرسد و در زمینه ساختن فیلمهای حسی و عاطفی تواناست با ساختن فیلمی به نام <دختری با کفشهای کتانی> وارد فضایی شد که در سینمای ایران تازگی داشت. دختری با کفشهای کتانی داستان دختر و پسر نوجوانی است که به هم دل میبندند و در برابر واقعیتهای سخت قرار میگیرند. در این فیلم پگاه آهنگرانی به عنوان بازیگری خوشآتیه معرفی میشود.
رسول صدرعاملی در دومین فیلمش کمی پیشتر میرود و از باردار شدن دختری میگوید که قصد ازدواج با جوانی را دارد اما او را رها کرده و به خارج رفته است. در این فیلم نیز یکی از بازیگران باآتیه سینمای ایران یعنی ترانه علیدوستی معرفی میشود. او در سومین فیلمش از این سری به دختر نوجوانی میپردازد که متوجه خیانت پدرش نسبت به مادرش شده است. این فیلمها با روایتی ساده و صمیمی از موضوعهایی میگویند که گفته نشده است.
<مصائب شیرین> به کارگردانی علیرضا داوودنژاد نیز به ماجرای عشق دو نوجوان میپردازد که به خاطر دلبستگی به هم از درس عقب ماندهاند.
● سینمای زنانه
یکی دیگر از ویژگیهای این دوره افزایش زنان کارگردان و همچنین توجه به موضوع حقوق و مسائل زنان در فیلمهای سینمایی است. فیلمسازانی چون رخشان بنیاعتماد، تهمینه میلانی، منیژه حکمت، فریدون جیرانی، خسرو سینایی و... درباره مسائل زنان فیلم ساختهاند و در هیچ دوره از تاریخ سینمای ایران چنین توجهی به مسائل زنان در فیلمها نشده است.
رخشان بنیاعتماد در فیلم <بانوی اردیبهشت> به مسائل زنان طلاقگرفته میپردازد. منیژه حکمت در نخستین فیلم خود به زندان زنان میرود و روابط زنان زندانی را در فیلمش به تصویر میکشد. مهرجویی با فیلم <لیلا> با نگاه تازه و متفاوتی به مساله زنان نازا دارد. فریدون جیرانی در <قرمز> به مسائل زن و همسر روانیاش میپردازد. خسرو سینایی در <عروس آتش> به مسائل زنان در مناطق عشیرهای میپردازد که زن حق انتخاب شریک زندگی خود را نیز ندارد. حمید نعمتالله در <بوتیک> اشارهای به زندگی یک دختر فراری دارد. مازیار میری در <بهآهستگی> از قضاوتهای سریع و نادرست درباره زنان میگوید. هم او در فیلم پیشینش به دنبال زنی هنرمند است. اصغر فرهادی در <چهارشنبهسوری> از خیانت شوهری به زنش میگوید. کارگردانان دیگری هم در فیلمهایشان به زن و مسائل و مصائب زنان میپردازند اما چهره اصلی سینمای زنانه در این دوره تهمینه میلانی است. تهمینه میلانی بهترین فیلمهایش را در این دوره میسازد. او در فیلمهای <دو زن>، <نیمهپنهان>، <واکنش پنجم> و <زن زیادی> به موضوع زنان میپردازد. میلانی در فیلم دو زن، موقعیت زنی را به تصویر میکشد که از سوی جوانی مزاحم و بددلیهای شوهرش در رنج است در نیمهپنهان زنی برای همسرش که برای قضاوت درباره زنی زندانی به شهری دیگر میرود، نامهای مینویسد و با افشای بخشی از سوابق خود از او میخواهد که درباره زن زود قضاوت نکند. واکنش پنجم داستان زنی است که پس از مرگ همسرش از سوی پدر همسرش تحت فشار قرار گرفته است تا با برادر همسر سابقش ازدواج کند.
● سیاست، اجتماع و انتقاد
در این دوره سینمای اجتماعی و انتقادی که چند سالی از رونق افتاده بود، رونق میگیرد و موضوعهای سیاسی که معمولا در سینمای ایران مورد توجه نبودند به سینما راه مییابند.
پرداختن به زندگی طبقات پایین، فقر، بیعدالتی و فساد از موضوعهایی است که در کار کارگردانانی چون رخشان بنیاعتماد (بانوی اردیبهشت و زیر پوست شهر)، جعفر پناهی (دایره و طلای سرخ)، رسول ملاقلیپور (نسل سوخته و قارچ سمی)، حاتمیکیا (ارتفاع پست)، اصغرفرهادی (شهر زیبا و رقص در غبار)، حمید نعمتالله (بوتیک) و... دیده میشود.
در این دوره ردپای سیاست در برخی از فیلمها پیداست. قارچ سمی درباره رزمندهای است که متوجه میشود یکی از همرزمان سابقش شرکتی تاسیس کرده و در آن کار خلاف میکند. ابوالحسن داوودی در فیلم نان، عشق...و موتور هزار به دعواهای سیاسی بین جوانان میپردازد. منیژه حکمت نیز در زندان زنان به زندانیان سیاسی نیز اشاراتی دارد.
سامان مقدم در فیلم <پارتی> به مسائل روز سیاسی میپردازد، تهمینه میلانی نیز در نیمهپنهان اشارههایی به فعالیت سیاسی گروهها در اوایل انقلاب دارد.
● شکل دیگر خنداندن
فیلم طنز در ایران اگرچه سابقهدار است اما فیلم طنز سنگین و جدی کمتر دیده شده است. در این دوره ساختن چنین فیلمهای طنزی رونق میگیرند و چند فیلم طنز موفق و پرفروش ساخته میشود. کمال تبریزی که با فیلم <لیلی با من است> طنز در سینمای جنگ را تجربه کرده بود، این بار به سراغ روحانیت میرود و با فیلم <مارمولک> یکی از پرفروشترین فیلمها را میسازد اما به خاطر مشکلاتی که پیش میآید، فیلم را داوطلبانه از روی پرده برمیدارند. فیلم درباره دزدی است که برای فرار از زندان لباس روحانیت میپوشد. تضاد بین دزد و روحانی موقعیتهایی طنزآمیز میآفریند. او رفتهرفته تحت تاثیر لباسش قرار میگیرد.
ابوالحسن داوودی نیز که در زمینه طنز تجربههایی دارد، در این دوره فیلم سیاسی و طنز <نان عشق..... موتور هزار> را میسازد که در آن دعواهای سیاسی جوانان یک محل تصویر میشود. محمدرضا هنرمند نیز که در فیلم <آدم برفی> رگههایی از طنز را نشان داده بود، در فیلم <مرد عوضی> نشان میدهد که مغز یک دانشمند، به یک مرد کارخانهدار پیوند زده میشود و باعث بروز مشکلاتی میشود.
<مهمان مامان> از داریوش مهرجویی نیز حالوهوای طنز دارد. مهرجویی که در اجارهنشینها تجربه موفقی در استفاده از طنز در کارنامهاش داشت، در این فیلم بر اساس داستانی از هوشنگ مرادیکرمانی با همین نام، به زندگی زنی میپردازد که مهمانهای عزیزی دارد و در خانه چیزی ندارد. او به کمک همسایگان بساط شام را جور میکند اما همسر بیخیالش به مهمانها تعارف میکند که چند روزی بمانند و مهمانها قبول میکنند.
● افتخارات جهانی
سینمای ایران که از سالها قبل حضور در جشنوارههای جهانی را تجربه کرده و جوایز مهمی را از جشنوارههای مختلف به دست آورده است، در این دوره نیز در جشنوارههای مختلفی حضور مییابد و مهمترین و معتبرترین افتخارات نصیبش میشود.
عباس کیارستمی با فیلم <طعم گیلاس> موفق به دریافت جایزه <نخل طلا>ی جشنواره کن در فرانسه میشود. نخل طلا مهمترین جایزه جشنواره کن و یکی از مهمترین جوایز سینمایی جهان است.
طعم گیلاس درباره مردی است که قصد خودکشی دارد و دنبال کسی میگردد که او را دفن کند و مبلغی پول از او بگیرد. او به چند نفر مراجعه میکند که آنها قبول نمیکنند اما هر یک واکنشی متفاوت دارند تا اینکه یک نفر میپذیرد اما برای او داستانی از ماجرای خودکشی خودش میگوید.
در طعم گیلاس <همایون ارشادی> بازی میکند که بعدها در فیلم <بادبادکباز> نیز بازی کرد.
در این دوره همچنین فیلم <بچههای آسمان> به کارگردانی مجید مجیدی به عنوان نماینده ایران در اسکار معرفی و نامزد دریافت جایزه اسکار بهترین فیلم میشود. بچههای آسمان داستان پسربچهای است که برای نفر دوم شدن در مسابقه دو شرکت میکند تا جایزهاش را که یک جفت کفش است، به خواهرش بدهد اما نفر اول میشود و ناراضی است.
● تولد یک نسل
در این دوره به خاطر سیاستهای آسانگیرانه از یک سو و رواج دوربین دیجیتال که کار فیلمبرداری را آسان کرده است، از سوی دیگر تعداد زیادی از جوانان فیلمساز، نخستین فیلم خود را عرضه میکنند که برخی از آنان امروز جزو سینماگران موفق ایران هستند. دوربین دیجیتال به خاطر حذف بخشهایی از کار در سینما باعث ارزان شدن تولید فیلم میشود. دوربین دیجیتال در سینمای ایران پس از آن رواج یافت که عباس کیارستمی از آن برای ساخت چند فیلم مانند <ایبیسی آفریقا>، <ده> و.... استفاده کرد. دوربین دیجیتال باعث میشود که کارگردان برای تولید فیلم نیاز به سرمایهگذار و تهیهکننده نداشته باشد و با امکانات فردی فیلم بسازد اما از آن طرف باعث سهلانگاری و تولید فیلمهای ضعیف نیز میشود. با این حال همه کارگردانان نسل جدید از این تکنولوژی استفاده نکردند.
در میان کسانی که نخستین فیلم خود را در این دوره ساختند، میتوان به سید رضا میرکریمی (کودک و سرباز، زیر نور ماه و اینجا چراغی روشن است)، پرویز شهبازی (نجوا و نفس عمیق)، مرضیه مشکینی (روزی که زن شدم)، بهمن قبادی (زمانی برای مستی اسبها و آوازهای سرزمین مادریام) امیرشهاب رضویان (تهران ساعت ۷ صبح)، منیژه حکمت (زندان زنان)، ایرج کرمی (از کنار هم میگذریم)، اصغر فرهادی (رقص در غبار، شهر زیبا و چهارشنبهسوری) مازیار میری (قطعه ناتمام و به آهستگی) علیرضا امینی (نامههای باد) مانی حقیقی (کارگران مشغول کارند) حمید نعمتالله (بوتیک) محسن امیریوسفی (خواب تلخ) اشاره کرد. در میان آنان سیدرضا میرکریمی، اصغر فرهادی و بهمن قبادی در این دوره چند فیلم موفق میسازند و به عنوان کارگردانان جدی سینمای ایران مطرح میشوند، هر چند کارگردانانی چون مازیار میری، منیژه حکمت، مانی حقیقی، محسن امیریوسفی و امیرشهاب رضویان و دیگران نیز در سالهای بعد فیلمهای دیگری میسازند و مطرح میشوند.
گیسو فغفوری
برگرفته از نام فیلم اصغر فرهادی
برگرفته از نام فیلم اصغر فرهادی
منبع : روزنامه اعتماد ملی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست