دوشنبه, ۱۹ آذر, ۱۴۰۳ / 9 December, 2024
مجله ویستا

معیارهای متفاوت راه حق و باطل درباره عزت و سربلندی و اقتدار


معیارهای متفاوت راه حق و باطل درباره عزت و سربلندی و اقتدار
امروزه مدام از سربلندی، سرافرازی، عزت و اقتدار صحبت می شود و به خصوص در روابط بین الملل کشورمان تقریباً همه درباره آن متفق القول اند، به جز نگارنده! تأسف من از آن جهت است که ما در بسیاری از موارد طرح مسئله و معیارهای دشمنان و ظالمان را می پذیریم و تنها در بلی یا خیر با آن ها اختلاف داریم! اشتباه نکنید، اختلاف راه حق و باطل و راه ظلم و عدالت در آری و نه نیست و اختلافات بسیار عمیق تر است و ریشه در معیارها و چارچوب های فکری و جهان بینی دارد. از صدر اسلام مثال هایی می آورم و سپس به معیارها می پردازم.
در صلح‌ حدیبیه‌ معیارهای متفاوت‌ حق‌ و باطل‌ روشن‌ است؛ پیامبر خواهان‌ جنگ‌ نیست، نه‌ لفظاً که‌ قلباً، و پیشنهاد خود برای‌ صلح‌ را نیز نشانه ضعف و بی عزتی نمی بیند و نیز حتی زیرکانه‌ در پی‌ برتری‌ بر دشمنان و مشرکان‌ نیست‌ و تنها می‌خواهد مراسم‌ حج‌ را بجا آورد و معیار و منش‌ او طوری‌ است‌ که‌ صلح‌طلبی‌، انعطاف در مذاکره و مدارای خویش‌ را دلیلی‌ بر خفت‌ و ذلت خود نمی‌بیند و این‌ است‌ منش‌ اخلاقی‌ حق. در حالی‌ که‌ قریش‌ و مشرکان در پی‌ بهانه‌ای‌ برای‌ جنگ‌ اند‌ و نه ‌تنها صلح‌ که‌ حتی‌ عمره‌ پیامبر را نشانه‌ ضعف‌ خود می‌پندارند و تندروهایشان‌ به‌ واسطه‌های‌ صلح‌ پیامبر می‌گویند محمد می‌خواهد به‌ بهانه‌ عمره‌ به‌ شهر ما داخل‌ شود تا برای‌ قبایل‌ عرب‌ وانمود کند که‌ به‌ زور وارد شده‌ است! و این‌ است‌ منش‌ غیر اخلاقی‌ باطل‌ که‌ به ‌دنبال‌ برتری‌ جویی‌ است ‌و خود نیز مدام‌ در توهم‌ درگیری‌ با این‌ سلطه‌جویی‌ به‌ سر می‌برد و آن را نشانه پیروزی و سربلندی خود می داند. صلح‌ حدیبیه‌ فرقانی‌ دیگر برای‌ کسانی‌ است‌ که‌ از میان‌ شعارهای‌ مختلف، در جستجوی‌ معیارهای متفاوت‌ و متضاد راه‌ حق‌ و باطل‌اند. به پیمان نامه های پیامبر نیز نگاه کنید، حتی صلح صرف نیز نیست و به برادری و زندگی دوستانه در کنار یکدیگر عطف می کند، که امروزه متأسفانه ما با دوستان خود نیز چنین عهدی نمی بندیم و زیرکانه در حال رقابت برای برتری بر آن هاییم! برخلاف خوانش تندروها پیمان های پیامبر اسلام نه خفت آمیز و ذلت آمیز و تسلیم پذیری است و نه دوری از شریعت اسلام را نشان می دهد، بلکه عین حقیقت اسلام است؛ یعنی صلح و دوستی و نشر افکار بدون جنگ و توسل به زور و آزادی در گزینش ادیان الهی مختلف و همزیستی مسالمت آمیز آنان در کنار یکدیگر، چنان که در قرآن نیز آمده است.
در حالی که ما امروزه معیارهای حق را کنار گذاشتیم و معیارهای باطل را پذیرفتیم و فقط اختلاف آن است که باید در زورآوری بر آن ها بچربیم! چیرگی بر دیگری و تسلط به زور بر دیگران و به کرسی نشاندن حرف خود با تعصب و بی انعطاف، از افتخارات راه باطل است، نه راه حق. شکست حقیقی راه حق زمانی است که خود این معیارها را بپذیرد. راه حق برتری بر دیگری را با زور و تعصب، نه نشانه عزت که نشانه خفت می داند. راه درست برخلاف راه باطل بی انعطافی و مدارا را نه نشان ضعف و ناتوانی که نشانه بلندمنشی و اتفاقاً عزت نفس می داند؛ چرا که آن کس که در جستجوی تسلط بر دیگری است می خواهد ضعف های خود را با زور به پوشاند و از اعتماد به نفس برخوردار نیست که حتی حضور دیگری را در کنار خود نشانه تحقیر خویش می بیند! همان گونه که صلح پیامبر با اهل کتاب، مشرکان و مخالفان و حتی دشمنانش و مدارای وی با آنان، نه خفت آمیز و ذلت آمیز و تسلیم پذیری است و نه دوری از شریعت اسلام را نشان می دهد، بلکه عین حقیقت اسلام است؛ یعنی بیان عقیده حق بدون توسل به زور و درباره ادیان الهی، آزادی در گزینش ادیان مختلف و همزیستی مسالمت آمیز و برادارنه آنان در کنار یکدیگر، هم چنان که در قرآن نیز هست.
عزت و سربلندی کشور در آن نیست که با دیگران شاخ به شاخ شویم و هر کس زور بیشتری داشت، با عزت تر است! اتفاقاً این نوع برتری نشانه معیارهای کودکانه راه ظلم است و انسان، جامعه، دولت و تمدن بزرگوار عمدتاً بدین کارهای سبک و معیارهای سطحی خود را تقلیل نمی دهد. مسیرعزت و سربلندی راه حق چنان است که نه تنها در پی درگیری با دیگران نیست و اعتماد دیگران را در راه خود با انعطاف و مدارا جلب می کند، بلکه حتی آنقدر منصفانه است که گام های دیگران را نیز با خود همراه می سازد. فراموش نکنیم که شکست راه حق زمانی نیست که در زورآوری بر دیگران کم بیاورد، بلکه هنگامی است که طی نبرد با دشمنان و ظالمان، معیارهای آنان را بپذیرید و سپس در رابطه با آن با ایشان رقابت کند و درگیر شود. پیروزی راه حق وقتی است که معیارهای انسانی، اخلاقی خود را دنبال کند و اتفاقاً این راه ناحق باشد که احساس کند با معیارهای سطحی خویش یک شکست خورده و جا مانده است.
دکتر کاوه احمدی علی آبادی
دکترای فلسفه و ادیان از تگزاس آمریکا