پنجشنبه, ۱۸ بهمن, ۱۴۰۳ / 6 February, 2025
مجله ویستا
فرایند یک انتخاب
●بر سر منحنی شفاف استراتژیك چه آمد؟
همانگونه كه بارها گفتهشده از زمستان ۱۳۷۴ تا خرداد ۱۳۸۰ ملت ما شاهد شش تجربه انتخاباتی در كشور بوده است كه یك طرف ۷۰ تا ۸۰ درصد آرا و طرف دیگر ۱۵ تا ۱۸درصد آرا را به خود اختصاص داد. این شش تجربه عبارت بودند از: انتخابات اصفهان در زمستان ۷۴ و همچنین در بهار ۷۵، جمهوری هفتم در خرداد ۷۶، اولین شورای شهر در تابستان ۷۷، انتخابات مجلس ششم در زمستان ۷۸ و جمهوری هشتم در خرداد ۸۰.
میتوان از استقرای این شش تجربه انتخاباتی به یك منحنی راهبردی رسید و ادعا كرد كه ایران شفافترین كشور به لحاظ استراتژیك است.
توجه شود كه این منحنی شفاف از محصولات جامعه مدنی، در كادر قانوناساسی و با نظارت استصوابی شورای نگهبان و دادهپردازی آن شورا و تنفیذ مقام رهبری بوده است و جناحی كه همواره نیت و عملكرد شوراینگهبان را صددرصد قبول داشته و نظر مقام رهبری را فصلالخطاب خود، میداند نمیتوانست درنتیجه انتخابات شك و شبههای داشته باشد و بایستی به نتایج آن تن میداد.
مردم اصفهان در زمستان ۷۴ به پای صندوق رأی رفتند، شوراینگهبان نتیجه انتخابات را بدون دلیل باطل كرد. در بهار ۷۵ كه انتخابات تكرار شد، همان مردم، سمجتر و پایدارتر پای صندوق رفتند وآرای بیشتری هم حاصل شد. تحقیقات میدانی كه از این دو تجربه انتخاباتی به عمل آمد نشان داد كه توان تاریخی مردم از ویژگیهایی برخوردار است:
مردم، با توجه به جهلها و بیرحمیهایی كه در عملكردها دیده بودند، حاضر بودند در یك فضای سیاسی ـ قانونی، رأی مخفی بدون رد پا و بدون هزینه خود را با سماجت و پایداری به صندوقها بریزند. لیست انتخاباتی نیز به درستی طوری تنظیم شده بود كه نیروهای معتقد به حركت سیاسی، قانونی ـ به جز انحصارـ در آن حضور داشتند. نمایندگان راست سنتی، راست مدرن، طبقاتی كه مایل بودند درآمدی قانونی داشتند و نه كسانی كه میخواستند درآمدی بادآورده و غیرقانونی داشته باشند، در این لیست حضور داشته، به عبارتی معادله طبقات و معادله نیروها هم از قانونگرایی الهام گرفت. در همان زمان پیشبینی میشد كه اگر از قانونگرایی، از اتحاد نیروها علیه انحصار و از فضای سیاسی ـ قانونی عدول كنیم، فضایی نظامی ـ امنیتی جایگزین خواهد شد و از آنجا كه مردم بیشكل و غیرسازمانیافته هستند، توان چشمگیرشان كاهشیافته و انفعال فزونی میگیرد. در دوم خرداد۱۳۷۶، تجربه اصفهان با همان ویژگیها نهتنها تكرار، بلكه سراسری شد و میهن اسلامیمان به لحاظ استراتژیك شفافتر شد. دومخرداد در مقایسه با انقلاب مشروطیت، نهضتملی و انقلاباسلامی از ویژگی خاصتری برخوردار بود و آن اینكه هیچ ابرقدرت، قدرت یا رسانه خارجی از آن حمایت نكرد. ویژگی اصلی دومخرداد، قانونگرایی و شعار آن اتحاد همه نیروها علیه انحصار بود.
مردم با توان تاریخی خود حماسهای آفریدند كه در طی آن مرحوم آیتالله آذری قمی طی نوشتهای دوم خرداد را مرادف با شكست ایدئولوژی سنتی قلمداد كرد، چرا كه تنفیذ آرای مردم توسط مقام رهبری ـ كه باید فقه را تقویت میكرد ـ اجماع فقها روی نامزد دیگر را پوشاند. بهدنبال شكست ایدئولوژیك جریان انحصار كه قدرت تكفیر و برچسبزدن خود را از دست داد، افراطیون این جریان برای حفظ موجودیت و قدرت خود رویكرد نظامی پیدا كردند و قتلهای زنجیرهای چشمگیر شد. اولین انتخابات شورای شهر پس از بیستسال گام بزرگی در جهت احیای قانوناساسی بود و میرفت كه اصلاحات را در رگ و ریشه جامعه مدنی نهادینه كند. خاتمی در مرداد ۷۸ در همدان گفت: آنچه در ۱۸ تیر در كوی دانشگاه گذشت، واكنشی به افشای قتلهای زنجیرهای و اعلام جنگ به رئیسجمهوری و حرفهایش بود.
از یك سو جریان مأیوس از آینده، رویكرد امنیتی ـ نظامی پیدا كرد و ازسوی دیگر مرحلهسوزیها و چپرویهای اصلاحطلبان زمینهساز این فضای جدید گشت؛ بیتوجهی به شعار قانونگرایی كه رمز پیروزی بود، شعار استراتژیك تجدیدنظر در قانوناساسی، عمده كردن مبارزه با راست سنتی و راست مدرن و نادرست قلمدادكردن شعار جامعه مدنی و... در این راستا بود كه بهتدریج انحصار جان گرفت. قتلهای زنجیرهای، یورش به كوی دانشگاه و ترور دكتر حجاریان برنامه حسابشدهای بود و نشان میداد كه فضا كاملاً امنیتی و نظامی شده است. همزمان با این روند، لشكریان اصلاحات نیز منفعل میشدند، چرا كه ایدئولوژی، استراتژی و سازماندهیِ قانونی مناسب با این فضا را نداشتند. طبیعی بود آرای مردم در یك فضای سیاسی ـ قانونی، نمیتوانست در فضای جدید، شهروندان پای كاری به صحنه بیاورد. مسائلی كه بعد از ترور حجاریان در شورای شهر اتفاق افتاد و با بزرگنمایی صداوسیما روبهرو گشت روی افكار عمومی بهتدریج اثر منفی گذاشت. ازسویی عملكرد نظامی و از سوی دیگر انفعال و تردید، مردم را از صحنه سیاسی ـ قانونی خارج كرد. در مدتیكه راست سنتی و راست مدرن عمده شدند، سرمایهداری غیرعقلایی و به عبارتی راست افراطی مبتنی بر "نازكی كار و كلفتی پول" گسترش كمی و كیفی خود را دنبال میكرد.
در خرداد ۸۰، خاتمی بهدلیل نهادینهكردن صداقت، افشای قتلهای زنجیرهای و روبهروشدن با هر نه روز یك بحران، بیست و دو میلیون رأی آورد. وی اعلام داشت آینده از آنِ نواندیشی دینی یعنی تغییر گفتمان مذهبی حاكم است.
انفعال ناشی از فضای نظامی ـ امنیتی، عدول از معادله طبقاتی و قانونگرایی، خود را در انتخابات دوم شورای شهر در سال ۸۲ نشان داد، هرچند نامزدهای شورای شهر هم برنامه مشخصی برای حل مسائل شهری نداشتند. خاتمی كه در نظرخواهیهای كنونی محبوبترین شخصیت سیاسی ـ اجتماعی است، توسط بخشی از اصلاحطلبان، بازدارنده و حتی دشمن اصلاحات تلقی شد و خط "خاتمی ـ استعفا" بر سر زبانها افتاد كه تجلی آن را در مراسم سالگرد ۱۶ آذر اول و دوم در دانشكده فنی دیدیم.
با اینكه شش تجربه انتخاباتی رفراندومگونه داشتیم و نتیجه آرا را شوراینگهبان نیز تأیید كرده بود و بنبستی در روند شفاف اصلاحات نبود و حتی خاتمی در دانشكده فنی گفت: "اصلاحات بنبستی ندارد. زندان هم بنبست نیست و من هم جام شوكران خواهم نوشید،" با این همه جامعه مدنی با این دستاورد و خروجی شفاف با جامعه جدیدی كه به تعبیر یكی از اندیشمندان "جامعه اخلاقی" نامیده شد و هیچ تعریفی نداشت كمرنگ شد. در فضای امنیتی ـ نظامی، آرامش فعال، شاید بهترین شعار بود، چرا كه روند سیاسی ـ قانونی به نفع اصلاحطلبان بود. متأسفانه این شعار هم دچار نوسان و بهتدریج تندتر میشد؛ آن همه بدون زمینه. با این فرصتسوزیها بود كه فرصتها را مغتنم نشمردیم، بنابراین از آن روند منحنی شفاف استراتژیك بهخوبی استفاده نكردیم.
●از تجربه خرد تا تجربه كلان
برخی بر این باورند كه میتوان انتخابات اخیر را در راستای تجربه انحلال سازمان مجاهدین انقلاب دانست، با این تفاوت كه آن یك تجربه خرد و این یك تجربه كلان است.طیفبندی و آرایش نیروها در درون این سازمان بهگونهای بود كه یك جناح، جناح دیگر را كه عمدتاً یار غار و تیم اجرایی شهید رجایی بودند حذف كرده و سازمان را منحل اعلام كرد. تجربه انحلال در زمانی رخ داد كه مرحوم امام با حذف نیروهای مبارز و همچنین انحلال آن سازمان موافق نبودند و بعدها نامههایی منتشر شد كه ایشان جناح حذف شده را تأیید هم كردند.
خلاصه، عناصری كه در تجربه انحلال سازمان موثر بودند، سعی كرده بودند كه از طریق جامعه مدرسین، انجمن ضدبهائیت را مشروعیت بدهند كه مرحوم امام نهتنها با این كار مخالف بودند، بلكه در رابطه با آن انجمن بیانات آشكاری داشتند كه خوشایند انجمن نبود و حتی شنیده شد كه آقای حسینی شیرازی به توصیه آن مرحوم از جامعه مدرسین كنار رفت. آقای ذوالقدر كه بعد از تجربه انحلال سازمان توسط نماینده مرحوم امام در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بركنار شده بود، پس از رحلت امام به آن نهاد برگردانده شد. (آقای ذوالقدر پس از انتخابات اخیر بدین مضمون گفتند كه بایستی پیچیده و چند لایه عمل میشد.)(۱)
بنابراین نظر این عده این است كه همان طیفی كه تلاشهایشان به انحلال سازمان مجاهدین انقلاب در آن مقطع انجامید، با تلاشها و پیگیریهای مستمرشان در بستر زمان موفق شدند در انتخابات پیروز گردند. اگر سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی تجربه خود را به جامعه و دیگر نیروها منتقل مینمود، شاید امروز شاهد تكرار آن تجربه در سطح كلان نبودیم.●اصلاحطلبان فاقد یك هرم ساختاری هستند
سناتور سابق امریكا، بیل بردلی(۲) در راستای ریشهیابی شكست حزب دموكرات در انتخابات نوامبر ۲۰۰۴ مقالهای باعنوان "حزب وارونه" نوشت كه شاید برای تقریب به ذهن مفید افتد و بتوان از آن برای بعضی بررسیها الهام گرفت. وی میگوید نباید فرافكنی كرد و شكست در انتخابات را ناشی از توطئه جمهوریخواهان و یا اشتباه دموكراتها در شعارهای سیاسی، اجتماعی و یا دفاعی دانست.
وی معتقد است جمهوریخواهان از یك هرم و ساختار ایجابی برخوردار بودند كه دموكراتها نهتنها فاقد چنین ساختاری بودند، بلكه در جهت وارونه آن عمل میكردند. وی توضیح میدهد قاعده این هرم كه به نام هرم پاول معروف است، موسسههای بزرگ مالیاند. سطح دوم این هرم موسسههای تحقیقاتی و اتاقهای فكری هستند كه گرچه به لحاظ مالی از قاعده هرم تأمین میشوند، برای دستاوردهای علمی و تحقیقاتی خود حقانیت قائل بوده و آنها را باور دارند. در سطح سوم استراتژیستهایی هستند كه این دستاوردهای علمی را به استراتژی و تاكتیك تبدیل میكنند. این استراتژیستها هستند كه برای رأس این هرم یعنی تبلیغات و رسانهها و رئیسجمهور طراحی میكنند و تابع شعارهای فصلی و كوتاهمدت نیستند. رئیسجمهور با اینكه در رأس این هرم ساختارگونه قرار دارد اما میتوان جای او را به شخص دیگری داد. این هرم پاول چگونه بهوجود آمد؟ در سال ۱۹۶۴ سناتور گلدواتر نامزد جمهوریخواهان از جانسون دموكرات شكست خورد. جمهوریخواهان بهدنبال این شكست سعی كردند آقای پاول ـ كه وكیل یك شركت بود ـ به دیوانعالی كشور برود.
او در سال ۷۱ موفق شد از چنین موقعیتی برخوردار شده، مواضع سیاسی ـ ایدئولوژیك محافظهكاران را از طریق بخشنامه در رسانهها و دانشگاهها و موسسههای فرهنگی تبلیغ كند و آنها موفق شدند در درازمدت هرم طراحی شده (پاول) را نهادینه كنند. آقای بردلی معتقد است كه دموكراتها برعكس، این هرم را وارونه كردهاند و عادت دارند در مدت كوتاهی قبل از انتخابات دنبال شخصیت كاریزمایی باشند كه بتواند استراتژیستها، متفكران و منابع مالی خود را پیدا كند. وی میگوید كلینتون كاریزمای باهوش و فعالی بود، ولی در زمان خود نتوانست به یك ساختار دست یازد، حتی فرمانداران، سناتورها و اعضای مجلس و نمایندگان عمدتاً با او همكاری نمیكردند. بردلی میگوید از آنجا كه دموكراتها از چنین ساختاری برخوردار نیستند، شعارهای انتخاباتیشان نیز كوتاهمدت و فصلی است.
با توجه به این تجربه، برخی پیروزی انتخابات اخیر ایران را نتیجه برنامهریزی درازمدت محافظهكاران كه از یك ساختار برخوردارند میبینند. از آنجا كه پیروزی انقلاب به قول شهید بهشتی بر پایه خمینی، شریعتی، مجاهدین (خشم) قرار داشت، این ساختار ایدئولوژیك سعی كرد شریعتیزدایی، مجاهدزدایی و خمینیزدایی نماید و به بهانه مقابله با ماركسیستها هرگونه عدالتطلبی را به آنها نسبت داده و استراتژی برچسبزدن و تصفیه را پیش رو قرار دهد. متأسفانه اصلاحطلبان هم آگاهانه یا ناآگاهانه در این خط ساختاری ـ ایدئولوژیك افتادند.
این ساختار ایدئولوژیك با اصالتدادن به حكم اولیه یعنی مالكیت نامحدود و تعمیم آن به سرمایهداری نامحدود، یك مبارزه سیساله را با دیدگاههای اقتصادی كه به كار اصالت میداد، طراحی كردند. درحالیكه پیش از آن ضرورتی برای تدوین قانوناساسی ندیده و احكام حوزوی ـ یعنی حلال و حرام ـ را مطرح میكردند، با پذیرش قانونگرایی ـ به قول آقای خاتمی ـ راه ابزار قانونی را پیش گرفتند؛ درحالیكه تكتك مواد قانوناساسی از مشروعیت و شفافیت برخوردار بود و مرحوم امام، مراجع عظام، مجتهدین جامعالشرایط و اندیشمندان اسلامی مشروعیت آن را تأیید كرده بودند و به رأی مردم نیز گذاشته شده بود، با این همه گفتند تكتك مواد قانون مشروط به فهم فقهای شوراینگهبان و در نهایت مشروط به اجتهاد مصطلحی است كه به قول امام كافی نبود. مرحوم امام در نامهای به آنها نوشت كه اگر توجه بیشتری به احكام اجتماعی قرآن میشد، نیازی به مجمع تشخیص مصلحت نبود. درحالیكه تجدیدنظر در قانوناساسی، نیازِ آن ساختار سیاسی ـ ایدئولوژیك بود و نه اصلاحطلبان، متأسفانه بخشی از اصلاحطلبان نیز این شعار را سر دادند.
این ساختار ایدئولوژیك در موارد بسیاری عملاً به تجدیدنظر در قانوناساسی پرداخت؛ تجدیدنظر در اصل تحقیق و تفحص، حقوقدانان شوراینگهبان، نظارت استصوابی و گسترش آن، بودجه چهارده میلیارد تومانی برای نظارت سیصدهزارنفر ناظران انتخاباتی كه خود معادل یك ارتش انتخاباتی میباشد، تلاش برای جداكردن حفاظت اطلاعات از وزارت اطلاعات و همچنین تبدیل وزارت اطلاعات به سازمان اطلاعات در قانوناساسی، ارجاع اصل ۱۱۰ به اصل ۵۷، رد صلاحیتهای گسترده كه حتی با نظر مقام رهبری نیز هماهنگ نبود، اصالتدادن به احكام فردی در برابر احكام اجتماعی قرآن كه حركتی است در مقابل انقلاب و دستاوردهای امام در سال ۶۶، نهادینهكردن آموزشهای جاری مبتنی بر فلسفه و منطقی خاص در نهادهای انقلاب و مجامع آموزشی، كمرنگكردن جنگ بین فقر و غنا و مخدوشكردن مرز بین اسلام امریكایی و محمدی(ص)و...
شاید بررسی این تجربیات، اصلاحطلبان را در دستیابی به یك ساختار هرمگونه مبتنی بر اصالت انسان (و نه سرمایه) كمك كند و از متهمكردن یكدیگر بازدارد تا نیروهای یكدیگر را بهدلیل اشكالات فرعی خنثی نكرده و هرز ندهند.
●مدل انتخاباتی محافظهكاران جدید
برخی بر این باورند كه مدل انتخاباتی اخیر مانند مدل انتخاباتی محافظهكاران جدید در امریكا از سه ویژگی الف) تشكیلاتی ب) طبقاتی و ج) تخلفهای انتخاباتی برخوردار بوده است.
الف) به لحاظ تشكیلاتی، نئوكانها در سال ۹۸ از انسجام فوقالعادهای برخوردار شدند كه چنین ویژگیهایی داشت:
۱) در تبارشناسی استراتژیك به مانیفستی دست یافتند كه آن را پروژه نوین قرن امریكایی (P.N.A.C) نامیدند كه دستیابی به انرژی نفت و سرنگونی صدام را در دستور كار داشت.
۲) در تبارشناسی فلسفی به دستاوردهای فیلسوف آلمانی لئواشتراوس متوسل شدند.
۳) در تبارشناسی اطلاعاتی، نئوكانها سازمان اطلاعات مركزی امریكا (C.I.A) و اطلاعات وزارت دفاع(D.I.A) را دور زدند و دفتر ویژه اطلاعاتی مستقلی بهنام(O.S.P) را سازماندهی كردند.
ب) به لحاظ طبقاتی:
۱) مالیات مستقیم را كاهش دادند، بهطوریكه هر شهروندی خطمشی بوش را در جیب خود و بر سر میز ناهارخوری حس كند.
۲) احكام مذهبی مانند مقابله با همجنسبازی و سقطجنین را وارد عرصه سیاست و مبارزه انتخاباتی كردند.
۳)دموكراتها و كلینتون را بهعنوان لیبرالهای بیبندوبار و غیرمذهبی قلمداد كردند.
۴) به قول برژینسكی، بوش بیش از صدبار از گزارههای خیروشر كه با دموكراسی و قانوناساسی امریكا مغایر است استفاده كرده است.
ج) به لحاظ تخلفهای انتخاباتی:
۱) هدایت سازمانیافته آرا از طریق تبلیغات مذهبی روی اعضای بنیادگرای كلیسا
۲) از طریق نفوذ در قوه قضاییه و دادگستری
۳) از طریق شمارش آرا
۴) از طریق تبلیغات گمراهكنندهای كه عنوان میكردند امریكا با خطر تروریسم روبهروست و بدینترتیب ناسیونالیسم امریكایی را در برابر آرای مردم قرار دادند.
برخی بر این باورند كه بین ایران و امریكا دو تجربه مشترك بزرگ به ترتیب در جنگ افغانستان و عراق بهوجود آمده است. این دو تجربه مشترك تعامل بین نیروهای محافظهكار ایران و نئوكانها را در پی داشته است. بنابراین آیا نمیتوان با استناد به بیانیههای آقایان هاشمی و كروبی و دیگر شواهد چنین استنباط كرد كه مدل انتخاباتی ایران از مدل انتخاباتی نئوكانها در ا مریكا الهام گرفته است؟
●امریكای جدید و قانون اساسی جدید
آقای توماس فریدمن در سرمقاله خود با نام "دو ملت زیر سایه خدا"در روزنامه نیویورك تایمز در ۵ نوامبر ۲۰۰۴ ـ یك روز بعد از روشنشدن نتایج انتخابات ـ بدین مضمون نوشت كه این بار انتخابات امریكا حال و هوای دیگر داشت؛ مردم نیامده بودند كه صرفاً رئیسجمهوری را انتخاب كنند، بلكه آمده بودند تا امریكای جدیدی ایجاد كنند و قانوناساسی جدیدی بنویسند. وی نوشت كلیسا برای اشغال كرسیهای خالی دیوانعالی كشور با جمهوریخواهان معاملهای انجام داد. دكترعباس میلانی نیز در سرمقاله خود در روزنامه شرق (بهتاریخ ۱۸ آبان ۱۳۸۳) توضیح داد كه این معامله چه بوده است. جمهوریخواهان به كلیسا تضمین دادند كه با اشغال كرسیهای دیوانعالی كشور تا بیستوپنجسال، قانونی خلاف احكام مذهبی وضع نشود، درمقابل، كلیسا بهطرز بیسابقهای نیروهایش را برای رأیدادن به جمهوریخواهان و بوش بسیج كرد. فریدمن معتقد است با توجه به اینكه اكثریت مردم امریكا مذهبی بوده و مایلاند نهتنها رئیسجمهوری مذهبی داشته باشند، بلكه از گزارههای مذهبی نیز استفاده كنند، بنابراین اگر نیروهای دموكرات، معنویت و مذهب را بهدست جمهوریخواهان بدهند "هیچوقت" موفق نخواهند شد. او پیشنهاد میكند كه نیروهای اثرگذار دموكرات، سعی كنند به یك حركت دروندینی روی آورده و به آن، جهتی در راستای علم، تحقق آزادی، وحدت و ترقی بدهد. شاید ملاقات كلینتون و همسرش هیلاری با كشیش بیلیگراهام در این راستا بود. با توجه به سابقه ۱۵۰ ساله نواندیشی دینی و تعامل آن با آموزشهای جاری و سنتی و دستاوردهای شگرف آن، اصلاحطلبان ما چه باید بكنند؟
لطفالله میثمی
پینوشتها:
۱ـ شرق، ۲۰ تیر ۸۴، ص ۲.
۲ـ Bradley، ۳۰ مارس ۲۰۰۵، باعنوان "A Party Inverted"، نیویورك تایمز، (رجوع شود به سایت لطفالله میثمی: www. Meisami.com)
پینوشتها:
۱ـ شرق، ۲۰ تیر ۸۴، ص ۲.
۲ـ Bradley، ۳۰ مارس ۲۰۰۵، باعنوان "A Party Inverted"، نیویورك تایمز، (رجوع شود به سایت لطفالله میثمی: www. Meisami.com)
منبع : ماهنامه چشم انداز ایران
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست