چهارشنبه, ۱۹ دی, ۱۴۰۳ / 8 January, 2025
مجله ویستا
کشمکش سنت و مدرنیته یا سلطه جویی و آزادی خواهی
فیلم مزرعه به کارگردانی جیم شرایدن امشب از برنامه سینمایک در شبکه یک سیما تکرار می شود. آنچه می خوانید نگاهی به این فیلم است.
«بول مک کیب» کشاورز مسنی است که روی زمینی اجاره یی کار می کند. پسرش،«تاد» و دوست کمابیش دیوانه شان، شب ها، زن بیوه یی را که موجر آنهاست، می ترسانند تا ناگزیر به فروش زمین به آنها شود. زن بیوه، تصمیم به فروش می گیرد، اما زمین را از طریق یک مزایده عمومی به فروش می رساند. «مک کیب» مطمئن است که هیچ یک از اهالی محل، حاضر نخواهند شد، زمینی را که او از یک سنگلاخ به یک مزرعه تبدیل کرده، بخرند، اما در این میان، یک امریکایی نیز خریدار زمین می شود.
او بدون توجه به زحمات «مک کیب» و عرف جاری در این جامعه کوچک، در مزایده شرکت می کند و می کوشد تا زمین را از آن خود کند. زن بیوه نیز که «مک کیب» را مسبب رنج و وحشت سالیان اخیر خود می داند، می کوشد زمین را به امریکایی بفروشد. «مک کیب» به همراه پسرش «تاد» به سراغ امریکایی می رود تا او را بترساند، اما «تاد» در مبارزه شکست می خورد. «مک کیب» خود وارد درگیری می شود و ناخواسته، امریکایی را به قتل می رساند.
«مزرعه» در نگاه نخست می تواند روایتی در باره ارزش زمین برای کشاورزی که روی آن کار می کند و کشمکش های پیرامون آن محسوب شود. «مک کیب» و نیاکانش سال های متمادی روی زمین دیگران کار کرده اند و هیچ گاه نتوانسته اند احساس نیاز به تملک را در خود ارضا کنند. اما او تصمیم می گیرد با کار و تلاش بیشتر، زمینی را که آباد کرده، خریداری کند. «مک کیب» در پی آن است که نقطه عطفی در تاریخچه زندگی چند نسل خانواده خود ایجاد کند و از یک کشاورز بی زمین به یک خرده مالک تبدیل شود. به موازات تلاش وی جهان با سرعت بیشتری متحول شده و سرمایه سالاری نوین به تدریج به شهر دورافتاده او نیز سرک می کشد. حضور مرد امریکایی و نقشه های توسعه طلبانه او که همگی در ظاهر پیشرو و به نفع جامعه به نظر می رسند، اگرچه تضاد و منافاتی با واقعیات تاریخی ندارد، بیشتر نمادین جلوه می کند. چرا که بر مبنای اطلاعات ارائه شده در فیلم هیچ هویت ریشه داری از او نمی بینیم.
روشن نیست او چرا و چگونه ثروتمند شده و به این شهردورافتاده آمده است. خانواده او کجا هستند و گذشته اش چه بوده است؟ باید او را صرفاً بیگانه یی بینگاریم که به قوانین نانوشته یک جامعه بی توجهی می کند و صرفاً با تکیه بر سرمایه خویش، خود را برتر از دیگران می پندارد. بیگانه یی که بی توجهی اش نه فقط به مرگ او می انجامد، بلکه زندگی «مک کیب» را نیز از هم می پاشد. جدال «مک کیب» و امریکایی برای تصاحب زمین، کشمکشی میان فردی برخاسته از سنت و فردی پرورش یافته در جهان مدرن است.
در این کشمکش دراماتیک، البته «مک کیب» ویژگی های شخصیتی برجسته تری دارد. او به اصول اخلاقی خود پایبند است و از دیگران نیز انتظار دارد تا این اصول اخلاقی را رعایت کنند، اما در نظر امریکایی و همچنین سایر مردم شهر که تماس بیشتری با مظاهر مدرنیته دارند، قانون جایگاهی والاتر از اصول اخلاقی یا عرف اجتماعی دارد. جالب اینکه همین تضاد کم رنگ که در سطوح زیرین فیلمنامه، پنهان است، به جای آنکه امریکایی و برخی از مردم شهر را به ارتکاب جرم گرایش دهد، «مک کیب» را به سوی جنایت سوق می دهد. جنایتی که با اصول اخلاقی او همخوانی ندارد و از همین رو، به پریشانی روحی او می انجامد.
در نگاهی دیگر اما می توان کشمکشی دیگر را که کمی پنهان تر است، ارزیابی کرد. کشمکش میان مردی مقتدر و قوی که سایه اش بر اطرافیانش به ویژه پسرش «تاد» سنگینی می کند و کسانی که می خواهند از این سلطه جویی بگریزند. موقعیت خانوادگی «مک کیب»، طبیعی نیست. پسر اولش خودکشی کرده، همسرش ۱۸ سال است که با او حرف نمی زند و پسرش «تاد» به رغم سلامت جسمانی و عقلانی اش به جوانکی عقب مانده شباهت دارد که کورکورانه از پدرش پیروی می کند. نام کوچک «مک کیب» نیز بر همین ویژگی شخصیتی او صحه می گذارد؛ «Bull» به معنی گاو نر. گاو نری که فقط به اهداف خود می اندیشد و هر چیزی را که سد راهش شود، از میان برمی دارد.
تلفیق این دو کشمکش، یعنی کشمکش برای تصاحب زمین در برابر امریکایی و کشمکش با خانواده یی که نمی خواهند سلطه وی را بپذیرند و به اهداف او ارج نهند، آمیزه جذابی است که غالباً فقط در یک نمایشنامه عالی، دست یافتنی است. شاید همین ویژگی و همچنین برخی دیالوگ های «مک کیب» که آشکارا فراتر از فرهنگ یک کشاورز فقیر است، به ما یادآور می شود که «مزرعه» اقتباس سینمایی از یک نمایشنامه است. نمایشنامه یی نوشته «جان بی. کین» که به زعم خوانندگان و تماشاگرانش اثری گرانقدر است.
ترفند «جیم شرایدن» در برگردان سینمایی این نمایش، استفاده از لوکیشن های پرشمار و متفاوت است. او همچنین با گنجاندن لانگ شات هایی از مزرعه و طبیعت پیرامونش، به خوبی ایرلند را با تمامی زیبایی ها و زشتی هایش به تصویر می کشد، اما با وجود تمامی این ترفندها، باید اذعان داشت که آنچه واقعاً فیلم را سرپا نگه داشته، بازی درخشان «ریچارد هریس» در نقش «مک کیب» است. بازی درخشانی که به آسانی بازی دیگر بازیگران را به حاشیه می راند و توجه تماشاگر را صرفاً به خود جلب می کند.
علیرضا رضایی
منبع : روزنامه اعتماد
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست