چهارشنبه, ۱۷ بهمن, ۱۴۰۳ / 5 February, 2025
مجله ویستا
معرفی کتاب؛ غرب و دنیای اسلام
تصور شرق و غرب از یكدیگر و بهویژه تصورات عموما نادرست غرب از جهان اسلام كه نتایج تاریخی زیانباری را در سالهای اخیر متوجه امنیت و اقتصاد جهانی كرده است، موضوعیست كه در صورت عدم بهبودی میتواند بر وخامت اوضاع جهانی بیافزاید و روابط میان غرب و دنیای اسلام را در تنگناهای بیشتری فرو برد.
«غرب و دنیای اسلام» عنوان كتابیست كه ماحصل تلاشهای فكری و فرهنگی جمعی از كارشناسان مسائل اسلامی كشورهای مختلف را در خود جای داده است و از فروعات دو طرح معارض برخورد یا گفتوگوی تمدنها محسوب میشود. در این كتاب تحلیلهای مفید و راهكارهای قابلتوجهی برای بهبود روابط اسلام و غرب دیده میشود كه جالب و خواندنی هستند. صفحاتی كه پیشرو دارید كتاب مزبور را بطوراجمالی بحضور شما معرفی نموده است. لطفا توجه فرمائید.
انستیتوی روابط خارجی آلمان از سالها پیش سیاست فرهنگی و خارجی خود را بر این گذاشت كه گفتوگوهایی را با كشورهای اسلامی در قالب كنفرانسهایی با شركت روزنامهنگاران و كارشناسان علوم اسلامی و نیز دایر كردن نمایشگاههای هنری شكل دهد. این انستیتو بهویژه پس از حادثه یازدهم سپتامبر۲۰۰۱، از دانشمندان، نویسندگان، روزنامهنگاران و نمایندگان كشورهای اسلامی و آلمان برای گفتوگو دعوت به عمل آورد و در اولین اقدام خود، از كارشناسان كشورهای مختلف اسلامی خواست تا نظریات عقیدتی و تاریخی خود را در خصوص ارتباط غرب و دنیای اسلام ابراز دارند. نتایج این نظریات و عقاید در كتابی با عنوان «غرب و دنیای اسلام»[i] ــ به سه زبان آلمانی، انگلیسی و عربی، در یك جلد ــ جمعآوری و چاپ شدهاست. الویس گراففون والدبورگ سایل، رئیس این انستیتو، انتظار دارد غرب با مطالعه این كتاب سازنده، درباره انتقادها و پیشداوریهایش نسبت به جهان اسلام تامل كند. بنا به اذعان او، این برخوردهایی كه در چارچوب تلاشهایشان میان اندیشمندان شكل گرفت، نشان داد كه فرآیند گفتوگوی بین فرهنگها علاوه بر نتایج سیاسی به یادگیری نیز احتیاج دارد و لذا موسسه ابراز امیدواری میكند كه بتواند ضمن تلاش برای كسب اطلاعات، به فعالیتهای مشترك خود ادامه دهد تا از این راه به تفاهم بین فرهنگها كمك كند.
آنچه در این نوشتار مطالعه خواهید كرد ترجمه و تلخیصی از پیشگفتار رئیس موسسه و مقدمههای نوشتهشده بر كتاب مذكور در معرفی آن (به قلم دكتر یواخیم هیپلر از دانشگاه دویسبورگ و باربارا كونرت از انستیتوی روابط خارجی) میباشد كه به همراه خلاصه فصلهای هشتگانه، نتیجه و نیز معرفی اجمالی اندیشمندان تهیهكننده مطالب كتاب، ارائه میگردد.
●مقدمه اول
این كتاب در زمان حادثه یازدهم سپتامبر۲۰۰۱ منتشر شد، ضربات این حادثه نهتنها امریكا را از رویا بیرون آورد بلكه آغازگر یك دوره جدید نیز بود: تبلیغ علیه تروریسم، حمله به افغانستان و جنگ عراق و اشغال آن و بالاخره تهدید امریكا علیه سوریه و ایران. بااینكه هیچكدام از حوادث مذكور مسئولیت خاصی را متوجه امریكا و كشورهای اسلامی نمیكرد، اما از طرف عاملان معینی از غرب و دنیای اسلام كمك شد تا نزاع موجود میان آنها بهبود یابد. وضعیت متزلزل فعلی نشان میدهد كه هر دو طرف میبایست مسائل و عوامل منجر به نزاع، سوءتفاهم و تنش را درك كنند. مهمترین ویژگی كتاب «غرب و دنیای اسلام»، آن است كه چندین كارشناس مسلمان در این كتاب دیدگاهشان را درخصوص رابطه غرب و اسلام ارائه میدهند. این افراد گرچه به لحاظ اصول و زمینههای تاریخی، زبانی و اخلاقی با یكدیگر تفاوت دارند، اما در دیدگاههایشان از اشتراكات بنیانی برخوردار هستند. آنها برای فائقآمدن بر این مشكلات و حل آنها در جستجوی یك راهحل هستند و گفتوگوی زیاد یكی از این راهحلها میباشد. دنیای اسلام امروزه با تغییرجهت فرهنگی، اخلاقی و ایدئولوژیكی همراه است و لذا ارتباطات میان غرب و جهان اسلام میتواند بر نوع فهم متقابل آنان از یكدیگر تاثیر گذاشته و ازاینطریق موجب تسهیل در شكلگیری زمینههای صلح و همكاری شود. برایآنكه چنین گفتوگوهایی به اهداف موردنظر برسد، نباید هیچكدام از طرفین به تغییر در فكر و رفتار خود مجبور شود، بلكه به اصول قانونی هر دو طرف باید احترام گذاشته شود. آنگاه این سوال مطرح میشود كه چهكسی بیشتر به طرف مقابلش احترام گذاشته و او را قبول داشتهاست. چنین گفتوگوهایی میتواند رفتار و فكر مقابل را تقویت كند و هركسی میتواند از عقاید خاص خود برخوردار باشد. گفتوگوهای آنها میتواند به حل مسائل كمك كند. این گفتوگوها علاوه بر كمك به رفع تنشهای فعلی و آینده، میتواند باعث استحكام و تكامل طرفین گردد و فضایی ایجاد كند كه در آن به حكومتهای مختلف و حقوق بشر احترام گذاشته شود.
●مقدمه دوم
روابط بین كشورهای اسلامی و غرب بسیار بحرانی است. حتی اگر در گذشته تعاملی بین آنها وجود داشته است، اما اكنون پیشداوریها، تروریسم، و جنگ، تعیینكننده فكر هر دو طرف میباشد. حوادث سپتامبر۲۰۰۱ و نیز جنگ در افغانستان و عراق توجه جهانیان را به خود جلب كردهاست. بیمعنی خواهد بود اگر اختلاف میان فرهنگها و مذاهب را دشمن طبیعی طرفین بدانیم، اما بااینوجود نمیتوان نادیده گرفت كه در پشت همكاریهای كشورهای اسلامی با غرب [در حوادث مذكور]، رابطه میان آنها درحقیقت به چالش كشیده شدهاست. سرمنشأ این مشكلات مختلف است؛ از آنجمله میتوان به مسایل سیاسی، روانی و فرهنگی اشاره كرد. برای ازبینبردن این بحران، بسیار مشكل میتوان اختلافهای سیاسی و فرهنگی آنها را از بین برد. به این دلیل در سالهای اخیر كوششهایی برای گفتوگو میان فرهنگها به عمل آمدهاست تا بتوان تنش موجود در میان طرفین و نیز پیشداوریهای غلط را از بین برد.
البته این اقدامات چندان مفید نبودهاست؛ زیرا منشأ این نزاعها فقط زمینههای روانشناختی نیست بلكه این مساله در تجربیات سیاسی و تاریخی ریشه دارد. ضربات ناشی از تروریسم و جنگ عراق صرفا از طریق گفتوگو حلشدنی نیستند. تلاشهای مداوم برای مبادلات صرف مذهبی و فرهنگی كافی نیست و سمینارهای گفتوگوی بین آنها نیز نتوانسته است آنها را به شنیدن حرفهای یكدیگر ترغیب كند.
اما باوجود این مشكلات بین دو طرف، باید گفتوگوی میان آنها شدت بیشتری بگیرد و درباره مسائل مهمی كه میتواند به حل مشكلات بینجامد، صحبت و بحث شود. نكات مهمی كه باید در گفتوگوها مراعات گردد عبارتند از:
۱ــ گفتوگوهای بین آنها باید دارای عوامل متضاد زیادی برای بحث باشد.
۲ــ تبادل افكار باید برای دستیابی به تفاهمات گوناگون میان دو طرف باشد.
۳ــ در گفتوگو نباید به كسی متعرض شد و یا به عقاید و افكار كسی بیاحترامی نمود.
۴ــ با استدلالهای طرفین باید بر مبنای انتقاد و بازبینی برخورد شود و نیز برای ارزیابی مسائل باید معیار مشخصی تعیین گردد.
۵ــ باید مسائل عاطفی هر دو طرف مورد توجه قرار گیرد؛ چون فرهنگ هركدام از طرفین از زیرساختاری برخوردار است كه لازم است به آن احترام گذاشته شود.
۶ــ گفتوگو نباید به سوءتفاهم بینجامد و ضمنا هركدام از دو طرف باید تمامی حدود شروط خود را در نظر بگیرد و گفتوگو را صرفا به زمینههای فرهنگی و مذهبی محدود نسازد.
●فصلهای هشتگانه كتاب
فصل اول: روابط میان غرب و كشورهای اسلامی
در فصل اول به كنفرانسها و سمینارهایی اشاره میشود كه در پنجاهسال اخیر برگزار شدهاند و در آنها گفتوگوهایی درخصوص مسائل سیاسی دنیای اسلام و غرب به عمل آمده است. این فصل سپس به اثرات حادثه یازدهم سپتامبر۲۰۰۱ اشاره میكند كه رابطه بین دو طرف را بحرانیتر نمود. پسازآن، درباره رابطه دوقطبی غرب و دنیای اسلام صحبت میشود؛ كه البته از برخی مسائل بیتوجه گذشته است. سپس تعریفی سطحی از غرب و اسلام ارائه میگردد؛ مبنیبرآنكه هركدام از آنها از چه ابعاد انسانی و مادی برخوردارند و نیز آنكه، میان آن دو نمیتوان خط ممیز خاصی تعیین كرد. نویسندگان كتاب، در این بخش سپس به نژادپرستی و دشمنی علیه مسلمانان اشاره میكند. آنان پیچیدگی روابط سیاسی و اقتصادی دو طرف را شرح داده و نشان میدهند كه روابط غرب و مسلمانان از طریق مذهب و ایدئولوژی تعیین نمیشود و سرانجام اشاره میكنند كه دشمنی میان آن دو (غرب و اسلام) نتیجه فرهنگ و مذاهب آنها نیست بلكه این دشمنی و اختلاف ریشه دیگری دارد.
▪فصل دوم: میراث گذشته
نویسندگان این بخش به تاریخ چندساله روابط میان غرب و مسلمانان اشاره میكنند و نشان میدهند كه آنها علاوه بر نزاعهای جنگی، همزیستی مسالمتآمیز و تبادل فرهنگی نیز داشتهاند. مسلمانان نمیتوانند جنگهای صلیبی را فراموش كنند، چون غربیها سعی داشتند سرزمینهای فلسطینی و دیگر سرزمینهای تحت كنترل مسلمانان را از چنگشان درآورند. مولفان سپس به نتایج شوم جنگهای صلیبی و سوءاستفاده اروپاییان از این مساله اشاره میكنند و پس از شرح این نتایج، نشان میدهند كه مستعمرهكردن كشورهای اسلامی در قرون گذشته ادامه همان جنگهای صلیبی است. در ادامه به تشكیل دولت اسرائیل اشاره میشود كه برای جامعه مسلمانان به یك درد تبدیل شده است. آنان سپس این جریان سیاسی را تا امروز دنبال نموده و اشارهای نیز به جنگ بوسنی میكنند. در ادامه این بخش، دشمنی هزارساله اروپاییان نسبت به مسلمانان و ادامه آن تا حال بازگو میگردد و سرانجام به تكرار تصویر غلط اروپاییان از مسلمانان پس از جنگ دوم جهانی اشاره شده و اثرات فعلی این مساله را برمیشمارند. به پیشنهاد مولفان، اشتباهات مذكور باید با كمك انتشارات و روزنامههای جدید مرتفع گردد.
▪فصل سوم: تصاویر غلط از اسلام
نگارندگان در این قسمت ابتدا به شكلگیری تصویر غلط از اسلام در اروپا میپردازند و میگویند كه این پدیده ریشه تاریخی در مسائل مربوط به قرون وسطی و دوران استعمار دارد كه اروپاییها با این روش قصد داشتند كشورهای اسلامی را به زیر سلطه خود درآورند؛ چنانكه تداوم آن هنوز هم در رسانههای اروپایی به چشم میخورد. به نظر این مولفان، اروپاییان فاصله زیادی با حقایق اسلامی دارند. آنها به تصور اروپاییان در قرون وسطی نسبت به اسلام اشاره میكنند كه تا چه اندازه با حقایق اسلامی فاصله داشتهاند. نویسندگان كتاب، سرانجام اقداماتی را مورد توجه قرار میدهند كه در چند دهه اخیر بهوقوع پیوسته و در نزدیكی پیروان ادیان توحیدی به یكدیگر موثر بودهاند. عقبماندگی مسلمانان و تجددگرایی و نیز تصویر اروپاییان از عقبماندگی اسلامی مباحث نهایی این بخش را تشكیل میدهد.▪فصل چهارم: مفهوم غرب در كشورهای اسلامی
در این بخش به درك و تصور مسلمانان از غرب و پیشداوریهای آنها دراینخصوص، اشاره شده و چنین اشاره میشود كه این پیشداوریها میتوانند بر سیاست دو طرف تاثیرگذار باشند. نویسندگان كتاب در این فصل نشان میدهند كه چگونه میتوان برخی تصورات غلط و پیشداوریها را از طریق رسانهها برطرف كرد. در ادامه مقاله، تاثیر استعمار بر كشورهای اسلامی و نتایج شوم آن مورد بررسی قرار میگیرد و سپس دیدگاه اسرائیلیها نسبت به مسلمانان تبیین میگردد. مولفان سپس به طرح مساله «مدارا» در میان مسلمانان و نقش ملیت در این جوامع میپردازند و سرانجام این اعتقاد را بیان میكنند كه غرب علیرغم ادعای برخورداری از تمدن، با نگاهی خصمانه سعی در جلوگیری از ترقی مسلمانان دارد و به آنها در هدایت به سوی پیشرفت كمك نمیكند.
▪فصل پنجم: خاور نزدیك و مساله فلسطین
نویسندگان در این فصل، با تاكید بر اهمیت مساله خاورمیانه در گفتوگو میان غرب و جهان اسلام، برخورد میان مسلمانان و غرب در این منطقه را تبیین میكنند. آنها سپس به امید مسلمانان در قرن نوزدهم اشاره میكنند كه چگونه غربیان این امید آنها را از بین بردند و بهجای آن سعی كردند بر آنها تسلط پیدا كنند و كشورهای مسلمان را از یكدیگر جدا سازند. این مولفان سپس با بررسی مساله كرامت انسانی و آزادی در اسلام، عقیده دارند كه مسلمانان مایل هستند كه آزاد و مستقل باشند، اما برخلاف این انتظار، متاسفانه اكثر كشورهای اسلامی به حكومتهای غربی وابسته شدهاند. در پایان، قدرت و ایدئولوژی غرب در خاورمیانه و نیز بار دیگر مساله فلسطین مورد بحث قرار میگیرد و مولفان كتاب راه گفتوگو برای حل مسائل میان غرب و كشورهای اسلامی را نشان میدهند.
▪فصل ششم: روش حكومت و پیشرفت در كشورهای اسلامی
به اعتقاد نویسندگان، حكومت غلط و پیشرفت ناقص مسلمانان باعث مشكلشدن ارتباط غرب با مسلمانان شدهاست. آنان سپس در تطبیق با تعاریف ارائهشده از حكومت، ساختار و عملكرد اكثر حكومتهای اسلامی را غلط دانسته و تاكید میكنند كه این حكومتها باید راه صحیح را انتخاب كنند. مولفان كتاب در ادامه این فصل، فقر و نبود آزادی صحیح را از عوامل عقبافتادگی مسلمانان برمیشمارند.
▪فصل هفتم: استاندارد دوگانه در سیاست خارجی غرب
به اعتقاد نگارندگان در این بخش، مشكلات بزرگ میان غرب و دنیای اسلام بهطورناگهانی بهوجود نیامدهاند بلكه این مشكلات بهتدریج در اثر رفتار غرب با مسلمانان شكل گرفتهاند. غرب پس از عصر روشنگری با مفاهیمی چون آزادی و عدالت آشنا شد اما دوست نداشت كه این مفاهیم در كشورهای اسلامی معرفی شوند. نویسندگان سپس به نقش سرمایهداری در كشورهای اسلامی اشاره میكنند كه چگونه در ابتدا مسلمانان را وحشی و عقبافتاده معرفی كرده و احترام آنها را زیر پا گذاشتند تا بتوانند سود بیشتری ببرند. این مولفان، علل درجه دوم بودن جوامع اسلامی را در منظر غربیان توضیح میدهند. آنان در پایان این فصل، به زیرپاگذاشتن حقوق بشر پس از جنگ جهانی دوم اشاره میكنند و معتقد هستند كه در كشورهای اسلامی عدالت واقعی و وسیع وجود ندارد و به حقوق زنان نیز بیتوجهی میشود.
▪فصل هشتم: ۱۱ سپتامبر و جنگ علیه تروریسم و افغانستان و عراق
نویسندگان با اشاره به حادثه یازده سپتامبر۲۰۰۱ و نتایج اسفبار آن در جهان و بهویژه در كشورهای اسلامی، اعتقاد دارند كه حتی در امریكا نیز هیچكس تصور نمیكرد چنین كشوری بهاینصورت مورد حمله قرار گیرد. آنان سپس با رد نظر برخی غربیان مبنی بر برابری اسلام با تروریسم، میگویند كه جهان غرب سعی در سوءاستفاده از این مساله دارد تا بتواند منافعی را ازاینطریق برای خود دستوپا كند و با این نیت است كه انگ تروریسم را به مسلمانان میزند. مولفان كتاب، در پایان با اشاره به اینكه علیرغم همه تلاشها و ادعاها هنوز ریشه تروریسم پیدا و معرفی نشده است، میگویند كه احساسات شدید ضدامریكایی همچنان در میان مسلمانان پابرجا است.
●●نتایج و پیشنهادها
این كتاب نشان میدهد كه تاریخ روابط غرب و دنیای اسلام علاوه بر دشمنیها، از همكاریهای صلحآمیز نیز خبر میدهد؛ چنانكه ازیكطرف در قرون گذشته جنگهای صلیبی را مشاهده میكنیم كه به ریختن خونهای بسیار منجر گردید و ازطرفدیگر همكاریهای خوبی در حوزههای فلسفه، علوم و هنر دیده میشود. احیاء دوباره دین به بهانهای برای بوش ــ رئیسجمهور امریكا ــ تبدیل شدهاست تا خاطره جنگهای صلیبی را به مساله تروریسم بكشاند. درك منفی این رابطه نباید به حساب «معنیشناسی» گذاشته شود، بلكه باید این رابطه را بخشی از پدیدهای دانست كه طی قرون وسطی شكل گرفتهاست؛ بهعبارتدیگر این تاریخ تلخ، تصورات مختلف دیگری را بهوجود آورد كه با واقعیت فاصله زیادی دارند. این درك نادرست، یكطرفه نیست و تنها نفرتی را افزایش میدهد كه درواقع علت اصلی پیدایش آن بودهاست. شكلگیری این تصاویر ناقص از اسلام را تاحدودی شاید بتوان ناشی از اشتباهات شرقشناسان دانست و شاید یكی از دلایل آن نیز این باشد كه غربیها آشنایی صحیحی با اسلام ندارند. درحقیقت شرقشناسان این پدیده را درست تجزیه و تحلیل نكردهاند. علاوهبراین، افزایش جریانهای انتقادی در جوامع مسلمان ــ كه امروزه با عنوان «اصولگرایی» از آنها یاد میشود ــ بر جنبه مداراگرایی و نیز بر میراث اسلام اثر منفی گذاشته است. وجود این گرایشها در كشورهای اسلامی، ضربه سختی به تجددگرایی وارد آوردهاست. از نیمه قرن بیستم به بعد، این گرایشها باعث شدیدترشدن نزاعهای بوسنی، كوزوو و كاشمر شدهاند. پیدایش این مسائل در دو طرف (غرب و جوامع اسلامی) از مسائل ادراكی، ایدئولوژیك و نیز از دلایل سیاسی ناشی میشود. علاوهبراین، حلنشده باقیماندن مساله فلسطین از راه عادلانه و ناتوانی غرب در این خصوص و شاید هم ناتوانی غرب از اعمال فشار سیاسی بر اسرائیل باعث شد كه فاصله میان دو طرف شدیدتر و بیشتر شود. شاید بهرسمیتشناختن فلسطین، بهعنوان خواست دنیای اسلام، به رونق دوستی و صلح در منطقه و جهان كمك بسیاری بكند.
حوادث سپتامبر۲۰۰۱ باعث عمیقترشدن نزاع و شكاف و سوءتفاهم بین دو طرف شد و امكان صلح را كم كرد. حادثه سپتامبر تلاشهای قبلی برای حل مسائل بین دو طرف را برهم زد. عملیات تروریستی همه را غمگین كردهاست. احساس میشود كه این حوادث امنیت و نفع بینالمللی را به خطر انداخته است. یكبار دیگر زبان نفرت جای زبان عقل را گرفت. اظهارات گستاخانه بوش در امریكا باعث بدترشدن روابط میان غرب و دنیای اسلام شد. جنگ علیه تروریسم به ابزاری تبدیل شده كه حتی كشورهای ملی بیطرف را نیز در برگرفته است و تاحدودی جو سیاسی دوران جنگ سرد را دوباره زنده میكند. بار دیگر دنیا شاهد آن است كه امریكا از كشورهای دیكتاتور حمایت میكند و تمام تلاشهای جوامع دیگر را برای ایجاد دموكراسی در كشورهای اسلامی به هم میریزد. تابعیت نظامی و مالی حكومتهای كشورهای اسلامی از امریكا و بهرسمیتشناختن این حكومتها از سوی دولت ایالاتمتحده، باعث بیاعتبارشدن آنها گردیدهاست. شیوههای نادرست حكومتی، مشكلات فراروی توسعه در این كشورها و نفوذ ارتش امریكا در عراق نیز مزید بر علت شده است تا روابط میان غرب و دنیای اسلام هرچهبیشتر رو به وخامت گذارد. امریكا قدرت نظامی خود را در عراق بهگونهای عموما بد توجیه میكند. در كل باید گفت حل مشكلات میان امریكا و جهان اسلام بسیار دشوار است؛ چون هر دو طرف از نقص سیاسی برخوردارند اما البته این به معنای آن نیست كه باید از تلاشها در این زمینه صرفنظر كرد، بلكه بههرحال گرچه غرب و دنیای اسلام از نظر جغرافیایی با یكدیگر فرق دارند، اما از نظر تاریخی رابطه پیچیدهای در این میان حكمفرما است.
پیشنهادها
پیشنهادهای ذیل از مجموع نوشتههای این كتاب برگرفته شده است كه گردآورندگان آن، هرگز ادعا نمیكنند راهحل نهایی و صحیح را ارائه میدهد بلكه از نظر آنان، این راهحلها صرفا گامی در این راستا به حساب میآید:
۱ــ باید امكاناتی برای تحقیق و همكاری در زمینههای سیاسی، فرهنگی، مذهبی و تاریخی بهوجود آورد و لازم است تبادل فرهنگی بین دو طرف افزایش یابد.
۲ــ موسسههای تحقیقاتی باید برنامهای مشترك طرح كنند تا تصاویر غلط از میان برود.
۳ــ بررسی و ارزیابی مشترك كتب مدارس و دانشگاهها در زمینه فرهنگ، تاریخ و مذهب.
۴ــ امكانات بیشتر برای تمرین و مطالعه فرهنگهای دیگر به معلمان ارائه شود.
۵ــ بهبود اطلاعرسانی برای پیبردن به واقعیتهای دو طرف.
۶ــ تبادل برنامه و روزنامهنگار و افزایش موسسههای فرستنده اخبار.
۷ــ اجرای كنفرانسهای اسلامی با كمك كارشناسان اسلامی.
۸ــ دنیای اسلام و غرب باید راهحلی برای مساله فلسطین ارائه دهند.
۹ــ اروپا و دنیای اسلام باید همكاری تنگاتنگ با یكدیگر داشته باشند.
زندگینامه مختصر نویسندگان
۱ــ سلوا بكر، نویسنده و هنرمند لبنانی متولد۱۹۴۹، در سال۱۹۹۳ جایزه ادبیات رادیوی آلمان را اخذ كرد.
۲ــ باسم ازبیدی، متولد۱۹۶۰، در فلسطین، استاد علوم سیاسی در دانشگاه نابلوس.
۳ــ محمدجعفر حسن، متولد۱۹۴۴، رئیس انستیتوی مطالعات استراتژی در مالزی.
۴ــ فكرت كاركیك، متولد۱۹۵۵، استاد اسلامشناسی در دانشگاه سارایوو.
۵ــ حنان كاسب حسن، متولد۱۹۵۲، استاد هنر در دانشگاه دمشق.
۶ــ مظهر سعیدی، متولد۱۹۷۳، روزنامهنگار پاكستانی.
[i] - Salwa Bakret. Al, Der Westen Und die islamische Welt – Report Eine muslimische Position, [English title: The West And The Islam Muslim World; Report: Muslim Position Arabic title: الغرب و العالم الاسلامی، تقریر نظرهٔ اسلامیهٔ] (Europäisch – islam is cher Kulturdialog) Stuttgart, Institut für Auslands beziehungen, ۲۰۰۴.
شهرام تقیزاده انصاری
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست