دوشنبه, ۲۲ بهمن, ۱۴۰۳ / 10 February, 2025
مجله ویستا
تاثیر صلح خاورمیانه بر سرنوشت ایران؟
![تاثیر صلح خاورمیانه بر سرنوشت ایران؟](/mag/i/2/jnomr.jpg)
همانگونه که پیشبینی میشد، نشست یک روزه آناپولیس تنها آغاز یک روند است که کاخ سفید حداکثر تلاش خود را برای به نتیجه رساندن آن پیش از پایان دوره ۸ساله ریاست جمهوری بوش متمرکز خواهد کرد. در کنار این پرسش که آیا این بار جریان صلح به نتیجه میرسد یا سرنوشتی مشابه نقشه راه پیدا خواهد کرد، بررسی رابطه جمهوری اسلامی با مسئله فلسطین و تأثیرات مهم و دوجانبهای که به ویژه طی سی سال گذشته میان ایران و فلسطین وجود داشته است، نشان میدهد که سرنوشت این دو حوزه به هم گره خورده است و هر تحول مهمی در ایران یا فلسطین میتواند منشأ تغییر در دیگری شود. در این فرصت تلاش میکنیم به این پرسش پاسخ دهیم که فرجام صلح خاورمیانه چه تأثیری بر سرنوشت ایران خواهد گذارد؟ برای پاسخ به این سؤال، ابتدا باید حالتهای گوناگون فرجام صلح خاورمیانه را در نظر قرار دهیم.
ـ حالت نخست: ادامه بنبست موجود و شکست دور جدید تلاش ایالات متحده برای حل بحران خاورمیانه (باخت ـ باخت)
ـ حالت دوم: پیروزی نسبی اسرائیل در فرایند صلح و گرفتن امتیازات مهم از اعراب در برابر واگذاری امتیازات ناچیز (برد ـ باخت)
ـ حالت سوم: پیروزی نسبی اعراب در فرایند صلح و گرفتن امتیازات مهم از اسرائیل در برابر واگذاری امتیازات ناچیز (باخت ـ برد)
ـ حالت چهارم: موفقیت نسبی هر دو طرف اسرائیل و اعراب در رسیدن به اهداف خود (برد ـ برد)
▪ حالت نخست: در این حالت پیشبینی میشود که روند جدید، سرنوشتی مشابه «نقشه راه» پیدا کند و بدون دستاورد مشخصی برای هر دو طرف، بنبست موجود در داخل فلسطین و اسرائیل تداوم یابد،در عین آنکه دیگر مؤلفههای مهم در مسئله فلسطین نظیر موضع و موقعیت حزبالله لبنان و دولت سوریه نیز تحول چشمگیری پیدا نمیکند. در این شرایط هرچند بخشی از اهداف جمهوری اسلامی مبنی بر شکست بازی بدون ایران تحقق پیدا میکند، اما ایالات متحده نیز در مقابل، موضع منفی ایران و نفوذ جمهوری اسلامی را یکی از عوامل مهم در شکست این فرایند صلح ارزیابی و سعی میکند با تشدید فشار همهجانبه بر جمهوری اسلامی در موضوعاتی نظیر پرونده هستهای، حقوق بشر و مساله تروریسم موجب عقبنشینی ایران از موضع کنونی و همراه شدن با فرایند صلح خاورمیانه شود. ایهود اولمرت هم یکی از دلایل عدم توفیق نشست آناپولیس را عدم همکاری ایران ذکر کرد و این امر هرچند نشان از قدرت ایران دارد، اما اظهار آن توسط نخستوزیر رژیم صهیونیستی با همین هدف انجام شده است. در این حالت دیدگاه لابیهای عربی و ضدایرانی مبنی بر اینکه بدون حل مساله ایران، بنبست صلح خاورمیانه وضع نمیشود، قدرت مییابد و وزنه برنامه تغییر رژیم در کاخ سفید بیشتر میشود.
بنابراین در صورت رخ دادن این حالت، منافع تاکتیکی و کوتاهمدت در انتظار جمهوری اسلامی است. هر چند به نظر میرسد غرب نیز در مقابل، در پی ایجاد هزینههای استراتژیک و بلندمدت برای ایران بر خواهد آمد و تلاش خواهد کرد برای شکستن مربع مقاومت به تلاش بپردازد و اقداماتی نظیر جدا کردن سوریه از آن را ادامه دهد و سپس زمینه فشارهای گسترده و برخورد با جمهوری اسلامی را افزایش دهد و لازمه عبور موفق ایران از این شرایط، ارایه طرحی عملی توسط ایران و قابل پذیرش از سوی آمریکا برای حل مسئله خاورمیانه، به عنوان جایگزین کنفرانس صلح آناپولیس است که در صورت وجود چنین طرحی و به اجرا درآوردن آن، در صورت وقوع، هزینه و آسیبهای سنگین ناشی از شکست آخرین تلاش دولت بوش برای حل صلح خاورمیانه دامنگیر ایران نخواهد شد. اما در صورت ارایه چنین ابتکاری از سوی ایران، جمهوری اسلامی از شکست روندی که با دور زدن و نادیده گرفتن ایران از سوی آمریکا در خاورمیانه آغاز شده است، آغازگر بازی تازهای خواهد بود که نقش دولتهای عربی در آن به نقشی در جه دوم تنزل یافته و مربع مقاومت حماس، حزبالله، ایران و سوریه در آن نقش محوری ایفا خواهند کرد.
پیش از این نیز ایران در بحران فلسطین، راهکارهای دموکراتیک و قابل طرح در عرصه دیپلماتیک مطرح کرده؛ چنانکه رهبر انقلاب در مقطعی با رد ایده جمال عبدالناصر و صدام در به آب انداختن یا سوزاندن یهودیان، جمهوری اسلامی را از برخی تندرویها در این جریان مبرا دانستند و از سوی دیگر، از چند سال پیش ایران پیشنهاد انتخاب دموکراتیک کل مردم فلسطین اعم از مسلمان، یهودی و مسیحی را برای تعیین سرنوشت این کشور ارایه کرد که نشاندهنده زمینه مثبت ایران در ابتکارات دیپلماتیک و حضور فعال در تحولات بینالمللی برای رسیدن به یک راه حل مقبول و اجرایی است.
▪ حالت دوم، پیروزی اسرائیل در فرایند صلح را پیشبینی میکند که بدون واگذاری امتیازات مهم به دولتهای عربی و مردم فلسطین به دست میآید. در این حالت، اسرائیل به یکی از اهداف استراتژیک خود که به رسمیت شناخته شدن توسط دولتهای عربی است، دست پیدا میکند، بدون آنکه هیچ یک از انتظارات سهگانه مهم طرف مقابل که شامل:
ـ تشکیل دولت مستقل فلسطین به پایتختی بیتالمقدس و در زمینهای پیش از جنگ ۱۹۶۷،
ـ بازگشت آوارگان فلسطینی از سراسر دنیا به فلسطین،
ـ واگذاری بلندیهای جولان به سوریه و
ـ واگذاری مزارع شبعا به لبنان
را برآورده کند، و در مقابل امتیازات ناچیزی چون تشکیل کشور فلسطین در منطقه کنونی و حداکثر خروج صهیونیستها از مناطقی در کرانه باختری که هماکنون توسط شهرکهای یهودی اشغال شده است را به طرف فلسطینی واگذار میکند. در صورت تحقق این حالت، جریان مقاومت عملا رو در روی دولتهای عربی خواهد ایستاد و تنش در فضای میان مربع مقاومت و جهان عرب افزایش مییابد، از سوی دیگر زمینه برخورد سختتر اسرائیل با جریان مقاومت افزایش یافته و امکان رخ دادن درگیری دیگری میان اسرائیل با حزبالله و حماس وجود دارد.
در شرایط مذکور، مهمترین دستاورد ایران و مربع مقاومت، افزایش محبوبیت مردمی در جهان اسلام و کشورهای عربی و انزوای طرف سازشکننده است، این شرایط که مشابه فضای پس از جریان صلح «کمپ دیوید» میان مصر و اسرائیل میباشد، هرچند در افکار عمومی و فضای تبلیغاتی، امتیازهایی به سود ایران و مقاومت اسلامی را ثبت میکند، اما در مقابل، تاثیر موافقان برخورد با جمهوری اسلامی را در دولتهای عربی افزایش خواهد داد و مانند حالت نخست به تشدید فشارها علیه ایران منجر میشود.
در صورتی که تهران برای جلوگیری از افزایش فشار در برابر این توافق، موضعی خنثی یا صرفا محکومیت لفظی را اتخاذ کند، با سرمایهگذاری و هزینههای سنگین سی سال گذشته در موضوع فلسطین در جریان صلح، بدون کسب نتیجه قابل قبولی برای مردم فلسطین و منافع ملی ایران کنار میکشد یا آنکه بر بیاعتباری این توافق و تلاش برای پایداری جریان مقاومت اصرار میورزد که واکنش احتمالی ایالات متحده وغرب به این موضع جمهوری اسلامی، نیز تسریع در برخورد و افزایش فشار در پرونده هستهای و سخت کردن شرایط اقتصادی بر ایران خواهد بود.
به هر صورت، حالت دوم دستاورد قابل قبولی برای کشور نداشته و بیش از آنکه فرصت به شمار رود، تهدید به شمار میآید. طبیعی است که جمهوری اسلامی در صورتی که فرایند صلح خاورمیانه به سوی تحقق حالت دوم حرکت کند، از تمامی نیروی خود برای جلوگیری از ایجاد یک نتیجه به سود اسرائیل استفاده کرده و تلاش میکند فضا را به سوی حالت نخست یعنی شکل نگرفتن توافق وادامه وضع موجود سوق دهد.
▪ حالت سوم آن است که ایجاد توافقی به سود اعراب با دادن کمترین امتیاز به اسرائیل در دور سوم صلح خاورمیانه که از کنفرانس آناپولیس آغاز میشود شکل گیرد. در این حالت اعراب به چهار امتیاز بزرگ مد نظر خود یعنی بازپسگیری جولان، شبعا و تشکیل کشور مستقل فلسطینی به پایتختی بیتالمقدس در محدوده پیش از جنگ ۱۹۶۷ و بازگشت آوارگان دست یابند، اما در مقابل اسرائیل قادر به حل بحران امنیتی خود نشده و تنها توسط دولتهای عربی به رسمیت شناخته شود.
این حالت هرچند احتمال وقوع کمتری نسبت به دیگر گزینهها دارد، اما در صورت تحقق، پایگاه اجتماعی و مردمی مقاومت در جهان اسلام، به ویژه حماس و حزبالله را که فلسفه وجودی آنان مبارزه با اشغالگری رژیم صهیونیستی است، تا حدودی تنزل خواهد داد و دولت سوریه نیز در برابر دریافت بلندیهای جولان از جریان مقاومت جدا شده و به سازشکنندگان خواهد پیوست. این حالت که پیروزی بزرگی برای دولتهای عربی بدون مشارکت ایران را رقم خواهد زد، موضع جمهوری اسلامی در خاورمیانه و جهان اسلام را تنزل داده و در مقابل، مهمترین رقیب ایران یعنی عربستان سعودی، ابتکار عمل را در منطقه به دست خواهد گرفت.
طبیعتا در برابر چنین رخدادی، تهران نمیتواند موضعی جز رضایت نسبی و تأکید بر موضع سنتی مبتنی بر بازپسگیری کلیه زمینهای اشغالی و بازگشت همه آوارگان فلسطینی اتخاذ کند، اما به مرور زمان و با تقویت جریان صلح و تضعیف جریان مقاومت، این موضع با استقبال کمتری در افکارعمومی و دولتها روبهرو خواهد شد و جمهوری اسلامی میان دوراهی پیوستن به جریان صلح یا انزوا و پرداخت هزینههای مقامت به تنهایی قرار خواهد گرفت. به نظر میرسد گزینه سوم هرچند منافعی چشمگیر برای دولتهای عربی و حکومت خودگردان فلسطین دارد، اما دستاوردی برای ایران به همراه نخواهد داشت.
در این حالت جریان مقاومت که با حمایت جمهوری اسلامی به ویژه طی ده ساله اخیر و از سال ۱۹۹۶، اسرائیل را وادار به عقبنشینی مکرر کرد و به وسیله فشار حزبالله و حماس، دو جریان لبنانی و فلسطینی که جمهوری اسلامی مهمترین حامی آنها به شمار میرود، زمینهساز پیروزی و موفقیت اعراب در برابر اسرائیل شد، با دستهای خالی میدان را ترک کرده و در مقابل، جریان سازش که در طول ده سال گذشته همراهی چندانی با مقاومت اسلامی نداشته و حتی در برخی مقاطع به نفع اسرائیل عمل کردهاند، فاتح صحنه محسوب خواهند شد.
این موضعگیری تهران، اگر مبتنی بر آرمانهای ایدئولوژیک باشد، دستاورد طرف فلسطینی را موفقیت معنوی برای خود تلقی کرده و از بینصیب ماندن ایران در فرایند صلح خاورمیانه به رغم هزینههای سنگین صورت گرفته در گذشته نگران نخواهد بود و در صورتی که مبتنی بر منافع ملی شکل گرفته باشد، وقوع این حالت را شکست نسبی برای دیپلماسی جمهوری اسلامی به شمار خواهد آورد، هرچند به دلیل کاهش تنش در منطقه، در این حالت امکان حل مسالمتآمیز پرونده هستهای ایران نیز فراهم آمده و احتمال برخورد با ایران در صورت عدم مقاومت جدی جمهوری اسلامی در برابر فرایند صلح، کاهش خواهد یافت. هر چند احتمال دیگر نیز آن است که در این حالت به دلیل تضعیف جایگاه منطقهای ایران، فشارها بر کشورمان افزایش خواهد یافت.
▪ حالت چهارم: سرانجام در این حالت که شرایط برد ـ برد را برای دو طرف تصویر میکند، از یک سو فلسطین و دولتهای عربی تمامی اهداف سهگانه خود دست مییابند و در مقابل اسرائیل نیز به دو هدف استراتژیک خود یعنی به رسمیت شناخته شدن در جهان (رفع چالش مشروعیت) و برطرف ساختن تهدیدات امنیتی با برچیده شدن یا توقف جریان مقاومت اسلامی دست مییابد.
بدیهی است که این حالت بدون مشارکت جریان مقاومت در فرایند صلح، دستکم در کوتاهمدت، امکانپذیر نیست.
چراکه ناامنی ده سال گذشته که امنیت اسرائیل را به شدت تهدید میکند، ناشی از اراده و اقدامات دولتهای عربی متحد آمریکا یا حتی جریانهای فلسطینی سازشطلب نظیر فتح نبوده است، بنابراین متاعی که طرف اسرائیلی در جریان صلح به دنبال کسب آن است، تنها در اختیار جریان مقاومت است و برای به دست آوردن آن یا باید این جریان مشارکتی مستقیم در فرایند صلح داشته باشد و یا آنکه با اعمال فشارهای مستقیم و غیرمستقیم، جریان مقاومت خنثی گردد.
به نظر میرسد ایالات متحده برای تحقق مقصود خود، ترکیبی از هر دو راه را به کار گرفته است، اصرار بر حضور و مشارکت سوریه در جریان صلح، در کنار اعمال فشارهای مستقیم به حماس و فشارهای غیرمستقیم به حزبالله از طریق ائتلاف «۱۴ مارس» و فشار غیرمستقیم به ایران به وسیله پرونده هستهای، تلاشی سازمانیافته برای تجزیه و خنثی کردن جریان مقاومت است.
در صورت موفقیت برنامه کنونی ایالات متحده، این حالت بیشترین هزینه را بر جمهوری اسلامی تحمیل میکند، چراکه در مرحله نخست، ایران از معادلات قدرت در خاورمیانه حذف شده و درمرحله دوم زمینه برای برخورد با جمهوری اسلامی فراهم میشود. اما در صورتی که ایران بتواند از متلاشی شدن مربع مقاومت جلوگیری کرده و در گام بعدی با ارایه طرحی عملی، مسیر جریان صلح را به سوی حل بحران خاورمیانه با محوریت جریان مقاومت هدایت کند، حفظ حقوق مردم فلسطین و تأمین منافع ملی ایران همزمان ممکن خواهد بود. تجربه موفق حزبالله در مذاکرات و مبادلات اسرای خود با اجساد سربازان اسرائیل در سالهای گذشته نشان میدهد ظرفیت جریان مقاومت برای دیپلماسی موفق با حریف، بیش از دولتهای عربی است و تنها این مسیر است که میتواند تلاشهای ایالات متحده و اسرائیل برای تحمیل انفعال و انزوا به جریان مقاومت و به ویژه ایران را خنثی کند.
به هر تقدیر، به نظر میرسد بحران خاورمیانه با گذشت شش دهه، به تدریج به مراحل حساس خود نزدیک میشود و این هوشمندی، تدبیر، ابتکار عمل و شجاعت جریان مقاومت اسلامی است که نقش تعیینکننده در تحقق مطالبات مردم فلسطین و تأمین منافع ملی جمهوری اسلامی خواهد داشت.
به نظر میرسد برای جریان مقاومت، شرایط کنونی، از آغاز روندی که از سال ۱۹۹۲ برای صلح خاورمیانه آغاز شده، تا این حد مساعد نبوده است. در دور اول جریان صلح که از کنفرانس مادرید آغاز و با مذاکرات نروژ ادامه یافت، به دلیل شکست صدام حسین، دشمن شماره یک اسرائیل در جهان عرب و آغاز روند تنشزدایی و نزدیکی ایران با غرب پس از رحلت امام خمینی(ره)، طی کردن دوره طفولیت جریان مقاومت خارج از فتح در فلسطین و قدرت کم حزبالله، عرفات نتوانست امتیازات چندان زیادی را از اسرائیل دریافت کند. مقطع دیگر جریان صلح که با ارایه نقشه راه در کمپ دیوید در سال ۲۰۰۰ آغاز شد، به دلیل تقویت جریان مقاومت و ناچیز بودن امتیازات در نظر گرفته شده برای طرف فلسطینی، با شکل گیری انتفاضه دوم موسوم به مسجدالاقصی شکست خورد.
اما دور سوم جریان صلح در حالی آغاز میشود که حزبالله پس از پیروزی در جنگ ۳۳ روزه، مقاومت اسلامی با تدام پایداری و جلوگیری از فروپاشی دولت حماس در اوج قرار دارد و در کنار آن تنشزدایی در سیاست خارجی ایران جای خود را به دیپلماسی تهاجمی داده است و سوریه نیز تاکنون تسلیم فشارهای خارجی و پیشنهادات اغواگرانه نشده است. بنابراین جریان مقاومت در اوج خود قرار دارد و احتمالا در سالهای آینده شرایط اضلاع چهارگانه این جریان در وضعیت کنونی نخواهد بود. بنابراین شرایط کنونی مساعدترین زمان برای انجام یک ابتکار عمل برای حل بحران صلح خاورمیانه میباشد، ضمن آنکه اسرائیل وحامی بزرگ آن ایالات متحده نیز طی چهل سال گذشته هیچ گاه به اندازه امروز متزلزل وآماده عقبنشینی نبودهاند.
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست