جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

از بین بردن کمونیسم مشکل است


از بین بردن کمونیسم مشکل است
اگر بنا را بر گفته راستگرایانی قرار دهیم، که خیلی دوست دارند اعلام کنند «کمونیسم مرده است»، آن‌وقت حق داریم ب‌پرسیم چرا اتحادیه اروپا این همه به خودش زحمت می‌دهد آن را بکشد. هفته‌ای نیست که بدون حرکت بخشی از جامعه‌ی اروپا برای «افشا کردن»؛ «از بین بردن»، «غلبه کردن بر»، «ریشه‌کن کردن» نفوذ کمونیسم سپری شود.
به یک آلمانی که مربی تیم اسکی روی یخ فرانسه است، به خاطر مشارکت وی در جنبش ملی سراسری در جمهوری دمکراتیک آلمان برای دفاع از کشور (و مردم آن) در مقابل توطئه‌های دستگاه‌های جاسوسی آمریکا، انگلستان و (در آن موقع) آلمان غربی، در رسانه‌ها تهمت «جاسوس سابق سازمان امنیت آلمان دمکراتیک» زده می‌شود. اطلاعاتی که برای حمله به وی از منابع رسمی دولت آلمان آمده است- دولتی که بسیار مایل است در آمادگی تیم فرانسوی کارشکنی نموده و تنور کمونیسم‌ستیزی را گرم نگه دارد- مطمئناً چیزی به جز غیبت کینه‌توزانه نیست.
یک اسقف لهستانی در میان خشم جنون‌آمیز با دقت هدایت‌شده‌ای، به خاطر کمک به تأمین امنیت کشورش موقعی که لهستان سوسیالیستی در محاصره امپریالیسم قرار داشت، مجبور شد از مقام خود کناره‌گیری کند.
در جمهوری چک، آن‌هایی که مسؤول «انقلاب مخملی» بودند، پایبندی واقعی‌شان به دمکراسی را با سعی برای نابود کردن حزب کمونیست نشان می‌دهند. چون حزب کمونیست بسیار بزرگ است و تعداد چشم‌گیری نماینده در مجلس دارد، مقامات چک در عوض، با استفاده از قانونی که در اصل برای جلوگیری از احیای فاشیسم وضع شده است، جنبش جوانان حزب را غیرقانونی اعلام کردند.
در جمهوری‌های بالتیک هواداری از سوسیالیسم غیرقانونی است، اما ستودن همدستان دشمن زمان جنگ و رهبران نازی رسماً تأیید می‌شود.
در لهستان، کارزار ضد کمونیستی اکنون شامل اقداماتی برای اجحاف به لهستانی‌هایی می‌شود که علیه فاشیست‌های فرانکو و هیتلر، طی جنگ داخلی اسپانیا (۱٩٣٨ - ۱٩٣۶) در بریگاد بین‌المللی قهرمانانه جنگیدند. همین طور، در لهستان قانون جدیدی می‌خواهد صدها هزار شهروند لهستانی را به همان دلیلی که حزب کمونیست یونان در نامه به سفیر لهستان به آن اشاره کرده است، مجازات نماید: «ما می‌دانیم آن‌ها علیه فاشیسم، برای صلح، ترقی اجتماعی و ساختمان سوسیالیسم جنگیدند.»
در سراسر جامعه اروپا، به ویژه در میان کشورهایی که جدیداً به عضویت پذیرفته شده‌اند یا تقاضای عضویت کرده اند، کارزار علیه «خطر کمونیسم» با شدت در جریان است. مرتباً خواست «به رسمیت شناخته شدن جنایات کمونیسم»، یعنی پذیرش تبلیغات ضدکمونیستی به عنوان «حقیقت تاریخی» مطرح می‌شود.
با این وجود، همان‌طور که حزب کمونیست یونان یادآور شده است، حقیقت تاریخی که از این دوباره‌ نویسان تاریخ بسیار فاصله دارد «همیشه منبع الهام برای نسل جوان و کارگران خواهد بود. هیچ تصمیم دولتی، هیچ اقدام تحریک‌آمیز و تروریسم دولتی نمی‌تواند آن را پنهان یا تحریف کند، حتا اگر آن تصمیمات و اقدامات با رضایت اتحادیه اروپا و دیگر سازمان‌های امپریالیستی باشد.»
رهبران امپریالیستی اتحادیه اروپا به نحو فزاینده‌ای مستأصل می‌شوند: اروپای شرقی بعد از کمونیسم، آن‌طور که امپریالیست‌ها تصور کرده بودند، پیشرفت نمی‌کند. این درست است که جمهوری‌های بالتیک و هم‌چنین لهستان، اسلواکی و کرواسی به درجات مختلف در صدد در پیش گرفتن فاشیسم مذهبی بر آمدند، اما در دیگر کشورهای منطقه سعی در ممنوع کردن کمونیسم و حتا نمادهای کمونیستی با موفقیت پس زده شده است.
«انقلاب‌های» رنگی گوناگون (همه نوع رنگ به غیر از سرخ، که از روی مدل موفق ضدانقلاب «مخملی» که چکسلواکی را نابود کرد، نسخه‌برداری شده اند) در حال پاشیده شدن هستند. در اوکراین، پشتیبانی از «انقلاب نارنجی» با دقت طراحی و به اجرا گذاشته شده‌ای که پرزیدنت «یوشچنکو» طرفدار آمریکا را سر کار آورد، رویاروی با توهم‌زدایی و خشم عمومی، بخار شده است. اکنون تظاهرکنندگان در بیرون پارلمان خواهان استیضاح رییس‌جمهور شده و از نخست‌وزیر طرفدار روسیه حمایت می‌کنند.
در رومانی، دیگر «انقلاب نارنجی» نیز از نفس افتاده است. ائتلاف بین دو حزب بورژوایی (حزب دمکرات و حزب لیبرال ملی) که در سال ٢۰۰۴ با کمک خارجی به قدرت رسید، با تلخی به هم ریخت و «کالین پوپسکیو تاریشنو» (رهبر حزب لیبرال ملی) حذف تمام وزرای حزب دمکرات را از دولت اعلام کرد. عضویت کشور در اتحادیه اروپا موجب پافشاری جامعه اروپا بر این شده است که رومانی «اصلاحات ساختاری کلیدی را عملی نماید». این «اصلاحات» به طور احتناب‌ناپذیری بر اشتغال، سطح زندگی و تأمین اجتماعی تأثیر خواهند گذاشت.
امپریالیسم سعی دارد در پشتیبانی از «اصلاحات ساختاری» مورد نظر اتحادیه اروپا، فشار وارد نماید و دلالان سرمایه‌گذاری در «استاندارد و بورس» شرایط سرمایه‌گذاری در رومانی را به بهانه نگرانی پیرامون «ثبات» کشور، از «مثبت» به «خنثا» تقلیل دادند. در این‌جا نیز حرکت‌هایی برای استیضاح «ترایان باسشکو» رییس‌جمهور (رهبر پیشین حزب دمکرات) وجود دارد.
اعضای شرقی اتحادیه اروپا برای کسب سود و ثبات سیاسی بیش‌تر خواهان عضویت در آن سازمان‌اند. عضویت آن‌ها در اتحادیه اروپا در واقع می‌تواند برای آن‌ها (یا حداقل برای سرمایه‌داران بزرگ آن‌ها) سود بیش‌تری به همراه داشته باشد، اما در حالی که رژیم‌های آن‌ها به دنبال کردن سیاست‌های ضد مردمی خود ادامه می‌دهند، روشن است که آن‌ها به عبث منتظر هرگونه ثباتی هستند.
مادام که آن‌ها به سیاست‌های ضد مردمی خود ادامه می‌دهند، کمونیست‌ها در پیشاپیش مبارزات مردمی علیه آن‌ها قرار خواهند داشت. حتا اگر تمام کمونیست‌ها را هم نابود کنند، فراز و نشیب‌های زندگی در نظام سرمایه‌داری بدین معنی است که ناگزیر مبارزان جدیدی، با همان اهداف و مطالبات، بر خواهند خاست.
نویسنده: باب گولند
برگردان: ع. سهند
منبع: گاردین (ارگان حزب کمونیست استرالیا)، ۱٨ آوریل ٢۰۰٧
منبع : پایگاه اطلاع‌رسانی فرهنگ توسعه