جمعه, ۱۲ بهمن, ۱۴۰۳ / 31 January, 2025
مجله ویستا
کادرها و برشها
فضای گالری طراحان آزاد علیرغم کوچکیاش و با ستونهایی در میانه آن، همراه با پلههایی که به فضای اصلی آن ختم میشود به گونهای است که بیننده را نه دفعتا که به مرور در جریان نمایشگاه پیش رویش قرار داده و بدین شکل فرصت روبهرو شدن نه با یک مجموعه نمایشگاهی بلکه تکتک آثار را در اختیار او قرار میدهد. در این حالت نه از جو حاکم موضوعی یا تکنیکی نمایشگاهی که میبینید خبری هست و نه از آنچه که ممکن است بیشتر از آنکه راهگشای فهم آثار باشد، به بستن همه راهها ختم شود. در نمایشگاه اخیر، سمیرا اسکندرفر هم در این گالری که از تاریخ ششم تا یازدهم دی ماه دایر بود هیچکدام از مواردی که در بالا ذکر شد در فهم بیننده اثر نمیگذاشت. اگرچه اسکندرفر به رسم سالهای اخیر نقاشی کردنش قطع بزرگ را برای کارهایش انتخاب کرده و به همان نسبت هم موضوعات و عناصر این آثار را بزرگ نموده است، اما هیچیک از آنها در این نمایشگاه به رخ کشیده نمیشوند. این مورد را هرچند میتوان به حساب فضای گالری طراحان آزاد گذاشت اما بخش عمدهای از آن هم به واسطه آثاری است که روی دیوار این نمایشگاه بود.
قبل از آنکه قرار باشد بحث در مورد تاثیر این فضای نمایشگاهی پیش کشیده شود، بد نیست که به تاثیر نوشتهای در بدو نمایشگاه اشاره شود؛ نوشتهای که به زعم نگارنده بزرگترین ضربه را پیش از هر اظهارنظری درباره این نمایشگاه به آثاری که دیده میشوند زده است. هرچند نگارنده آن سطور نشان میداد که شناخت کافی از دورههای مختلف کاری اسکندرفر دارد اما خواسته یا ناخواسته در متن نوشتهشدهاش تداعیکننده ذهنیتی بود که مخاطب را با یک پیشفرض بهسمت آثاری که خواهد دید روانه میکرد. در بخشی از متن این نوشته چنین آمده است که «در حقیقت از طریق فرآیند آشناییزدایی شخصیتها به وسیله هنرمند، بیشتر به چهرههایی مبدل شدهاند که دیگر اثر چندانی از هویت مشخص قبلی خود را نمییافت. هویت اکنون آنان اما تنها به وسیله شخص هنرمند از طریقی ناآشنا تعریف شده است. اسکندرفر خود ترجیح میدهد تا قضاوتی در مورد شخصیتهای تصاویرش نداشته باشد، در عوض به گونهای بیطرفانه به بیننده اجازه دهد تا خود به تفسیر آنها بپردازد» و ... . با این حساب باری از دوش آثار این نمایشگاه برداشتهایم و خواسته یا ناخواسته این آثار را به گفتههای خالق آن در مورد هر یک مرتبط کردهایم. در ادامه صاحب اثر هم قرار است توضیح و تفسیری از کارش نداشته باشد و بدین شکل بیننده سردرگم در میان آثاری چند برابر هیکل خودش بماند. اینکه اینها که هستند، مناسباتشان چیست، چه کار میکنند و ... سوال اصلی تنها در این میان آثار پیشرو نیست.
۱) چرا قطعی چنین بزرگ برای آثار انتخاب شده است؟! اسکندرفر به خوبی توانسته است در این آثار از کلیشه رایج بزرگی ابعاد فرار کند؛ آثاری با ابعاد بزرگ که پیش از آنکه حرفی برای گفتن داشته باشند میکوشند بیننده را میخکوب قطعشان کنند و دیدنیها را بیشتر بنمایند و آنچه نادیدنی است و نباید دید فراموش شود. این نخستین نقطه قوت نمایشگاه اخیر اسکندرفر است که اگر آگاهانه هم باشد، در ادامه روند کاری او امکانات بیشتری در اختیارش قرار خواهد داد. او علیرغم بزرگی ابعاد آثارش نه قصد القای موضوعی را در ذهن مخاطب دارد و نه میخواهد او را از آنچه میبیند منحرف کند. اما نباید فراموش کرد که بزرگی ابعاد این آثار هر چقدر هم که مثبت ارزیابی شود با دیدی عیبجویانه منفی هم هست. بدین شکل ضعفها در این آثار نمایانتر شده و با کمی سماجت جذابیت دیدن یک اثر هنری صرف را از بین میبرند. از یک سو همه این آثار نشاندهنده قدرت صاحب اثر در خلق چنین آثاری است - و به عبارتی ساده همه این آثار به خوبی در قابهایشان نشستهاند- و از سوی دیگر هم انگشت بر ضعفهایی میگذارند که به نظر میرسد بعد از چند سال نقاشی کردن باید در آثار اسکندرفر حل شده باشند و هیچ اثری از آنها نباشد. البته میتوان این پیش فرض را هم در نظر گرفت که آثاری به این ابعاد در حقیقت طرحهایی کوچکترند که چند برابر شدهاند و با کمک ابزاری به نام «رنگ» همه ضعفها پوشیده شده است؛ اما باز هم جای این سوال هست که خطها را چه باید کرد؟
۲) اصراری که اسکندرفر در آثار این نمایشگاه بر دورگیریها و طراحی از دست در حالتهایی پیچیده و دفرمه دارد اگرچه میتواند بخشی از تجربه او در روند کاریاش محسوب شود اما در اولین نگاه بیشترین لطمه را به آثاری که میتوانست فارغ از هر اظهارنظر مرتبط با حاشیههای تاریخ هنر باشند، میزند. به این مسئله هیچ کاری نداشته باشید که سابقه این آثار به کجا میرسند و در پس هر کدام از آنها چه اندیشه و نگاهی نهفته است. حتی این فرض را هم کنار بگذارید که قرار است در آینده چه اتفاقی بیفتد. اسکندرفر از همان ابتدا موضع خود را نسبت به مخاطب اثرش مشخص میکند. اکراهی ندارد که او از کاری که کرده است بیزار شود و یا حتی به آن نگاهی هم نیندازد و بنابراین میتوان نتیجه گرفت که تمهیدش برای بزرگی آثار به این دلایل نبوده است. این قطع اگرچه میتواند به همان اندازه که بر مخاطب تاثیر میگذارد، دست صاحب اثر را در اجرا ببندد، اما هیچکدام از این اتفاقات در نمایشگاه اخیر اسکندرفر نیفتاده است.
نگارنده هم موافق است که اسکندرفر چند سالی است که با همین موضوعات البته با تغییر نگاه دست و پنجه نرم میکند؛ اما آنچه بر دیوار نمایشگاه دیده میشود نه تجربه او که ماحصل نتایجی است که در این سالها به آن رسیده است. با این حساب دلیلی ندارد که هر یک از آثار را با دیگری مرتبط بدانیم و یا بیشتر از آن به سراغ موضوع «آرامش خیلی بزرگ» برویم که او آن را موضوع نمایشگاهش قرار داده است. فقط کافی است با این پیشفرض شروع کنیم که این آثار از روی عکس کار شدهاند و بلافاصله به این نتیجه برسیم که هیچکدام از این آثار خصیصه عکس بودن را با خود ندارند. فرض بگیرید آشناییزدایی شده است اما عجیب اینکه بیننده با آنچه اتفاق میافتد و پیشرو دارد، آشناست. در نظر بگیرید که آثار جریان تاریخی را – البته در هنر غرب- با خود یدک میکشند پس چرا مخاطب ایرانی بیخبر از همه جا در مقابل آن درنگ میکند و عجیبتر آنکه آن را میفهمد. موضوع، زاویه نگاه و برخورد با آن همانی است که از قبل در ذهن مخاطب آثار اسکندرفر موجود است و حتی میتواند آن را به رنگها، فرمها و سایر تکنیکهای به کار گرفته در آثارش تعمیم دهد. اما در این نمایشگاه تنها کادرها و برشها هستند که حرف نهایی را میزنند. ضعف در طراحی همچنان در تعدادی آثار اسکندرفر نمایان است و این ضعف اگرچه بعضا بهواسطه تمهیدی که به مدد رنگهای غالب و تاثیرگذار - و ایجاد جذابیت بصری و نه تکیه بر عناصر بصری- در آثار وی پوشانده میشود اما همچنان برای مخاطب آثار آزاردهنده است.
۳) آنچه در این نوع نقاشی و انتخاب موضوع که بخش عمدهای از آن را پرترهها تشکیل میدهند ذهن صاحب اثر را بیشتر درگیر میکند، نه خود موضوع(پرتره) بلکه پر کردن فضای پیرامونی آن است. علاوه بر آن اگر قرار باشد کادری هم بزرگ باشد و هم مربع، مشکلات بیشتری به همراه خواهد داشت. از یک طرف صاحب اثر تکنیکی را باید برگزیند که شبیه آنچه پیشاز این بوده نباشد و در کنار آن آنچه به کار گرفته میشود عنصری (اعم از خط، رنگ و بافت) زائد و بدون هیچ توجیه منطقی یا بصری محسوب نشود. در نمایشگاه اسکندرفر بخشی از این مسئولیت به عهده المانهایی قرار گرفته بود که او در کارش استفاده میکند اما بخش بیشتر آن مختص سطوح رنگی ثابتی بود که او به صورت تخت در پسزمینه کارش قرار میدهد. پیشتر در آثار اسکندرفر این وظیفه به عهده خطهایی در پسزمینه بود که خواهناخواه با ایجاد یک پرسپکتیو، عمقی زائد به اثر میبخشید و بدین شکل اثر را در دو فضای متفاوت و غیرقابل انطباق گرفتار میساخت. در نمایشگاه اخیر، تخت بودن فضا بدون ایجاد هیچ عمقی -که این یکی را دیگر میتوان یکی از خصوصیات عکسگونگی آثار در نظر گرفت- نقطه قوتی است که دست اسکندرفر را برای دیگر بازیهای تصویری در اثرش باز میگذارد.
بدین شکل او آزاد است عنصری را بدون دلیل وارد کارش کند، جلو یا عقب ببرد، بزرگ یا کوچک کند و یا حتی از ابتدا آن را ندیده بگیرد. این تختی سطوح به مدد هارمونی رنگی غالب بر این نمایشگاه، البته به استثنای رنگ سیاه است – که زمانی یکی از خصوصیات آثار اسکندرفر به شمار میرفت و حیف که در نمایشگاه موردبحث تنها به دلیل لوکس بودنش زائد به نظر میرسد- نقطه قوتی است که اگر همچنان در آثار اسکندرفر باقی بمانند در آینده تجربههای بهتری برای او به همراه خواهند داشت. خطهایی که پیش از این اسکندرفر در آثار خود به کار میبرد بیشتر از آنکه در خدمت اثر باشند، چشم بیننده را به گوشههای کادر هدایت میکرد و با ایجاد پرسپکتیو نقطهای، مخاطب خواهناخواه در فهم حرف اصلی او (البته آنچه قرار بود در قالب اثرش بگوید) باز میماند. اگرچه در برخی از آثار نمایشگاه همچنان با این نوع پرسپکتیو مواجهیم اما او این بار پرسپکتیو دیگری را با پلانبندی اثرش و با کاربرد سطوح تخت رنگی به کارش اضافه کرده است.
۴) هرچند در نهایت آنچه بعد از دیدن آثار در ذهن مخاطب باقی ماند باز پرترهها و موضوعاتی هستند که نه به وضوح بلکه در حالتهای چهرهها، نوع نگاهشان و ... (در ابعادی بزرگتر از آنچه که باید) دیدهایم اما مواردی هم هست که نباید نادیده گرفت. اسکندرفر در آثارش و شاید از عمد و بهدور از موضوع آثارش المانهایی را بهکار گرفته است که مرکزیت موضوع آنها را از چشم مخفی میکند. این عناصر جانبی - که البته رنگ میتوانست نبودن آنها را جبران کند-بیشتر از آنکه به آثار آسیب بزنند در خدمت اثر هستند؛ و گویا قرار است در نمایشگاههای بعدی او نقشهای مهمتری از اینکه تاکنون داشتهاند به عهده بگیرند؛ اگر اسکندرفر چنین فرض بگیرد که همه چیز در یک نمایشگاه شفافیت موضوع، رنگ و بستن راه تخیل مخاطب نیست.
علی مطلبزاده
منبع : روزنامه فرهنگ آشتی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست