جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

حضرت ابراهیم و پیر بت پرست


حضرت ابراهیم و پیر بت پرست
آورده اند که ابراهیم پیغمبر (ع) در مهمانداری آیتی ]نمونه بارز و کامل و مثل اعلی[ بود، و از عادت او آن بوده است که تا مهمان نیامدی، البته طعام نخوردی. وقتی ]روزی[ یک شبانه روز بگذشت و هیچ مهمان نیامد. به صحرا برون رفت. پیری دید که می آمد. پرسید که «تو کیستی و از کجا می آیی؟» چون نیک تفحص حال او کرد، مرد بیگانه ای بود و بت پرست. ابراهیم (ع) گفت؛ «ای دریغا! اگر مسلمان بودی تا یک ساعت انگشت بر نمک ما زدی!» پیر از او درگذشت.
جبرئیل درآمد و گفت؛ «یا ابراهیم، حق سلام می رساند که این پیر هفتاد سال مشرک و بت پرست بود، و ما او را از رزق کم نکردیم، یک روز که چاشت او حوالت به تو کردیم، به تهمت بیگانگی طعام از او بازداشتی؟!» ابراهیم (ع) بر عقب وی روان شد، و او را باز خواند. پیر گفت؛ «رد اول و قبول آخر چه بود؟ علت اینکه اول مرا به مهمانی نپذیرفتی و اکنون دعوت می کنی چیست؟» ابراهیم (ع) عتاب حق تعالی، با او باز راند. پیر گفت؛ «خلاف کردن ]نافرمانی کردن[ چنین خداوندی از مروت دور باشد.» پس اسلام آورد ]دین ابراهیم را پذیرفت و ایمان آورد و خداپرست شد[ و ازجمله بزرگان دین گشت.

جوامع الحکایات - سدیدالدین عوفی
منبع : روزنامه کارگزاران