به یاد قاضی اهل سلوک

صبح یکشنبه که برادر فاضل و اندیشه ور جناب امیرحسین پورسینا از قوه قضائیه زنگ زد و صحت خبر درگذشت آیت الله شیخ هادی مروی را جویا شد، شوکی به من وارد شد، او دنبال کرد و من نیز از همکار محترم دانشگاهی ام سرکار خانم دکتر خزعلی پرسیدم، صحت داشت. این واقعه مقدر و محتوم تایید شد. سخت بود برای بنده یی که ۳۰ سال آشنایی و مراودت خانوادگی با ایشان داشته ام. تصمیم گرفتم به توصیه بعضی از دوستان چند سطری ادای تکلیف کنم، چرا که آقای مروی بیشتر به فعالیت قضایی و منبر و خطابه شناخته شده است.
دانش قرآنی و تفسیری و تتبعات تاریخش مجهول مانده. اشراف او بر موضوع تاریخ صدر اسلام را نه من که فرزانگانی چون استاد بی نظیر دکتر سیدجعفر شهیدی - که خدایش عافیت دهد - و جناب دکتر صادق آیینه وند بارها ستوده اند. مکرر بنده و سایر دوستان از او خواهش کردیم فعالیت قضایی را رها کرده - خصوصاً سال های اخیر که در ویرانه قوه (به تعبیر آیت الله شاهرودی) رنج می برد - به تاریخ و تنظیم مطالعات و دروس پرداخته، آنها را منتشر کند. در جواب می فرمود همین که درخواست یک دردمند با دستور من رسیدگی شده مرا بس است. امیدوارم پیشکسوتان قضایی که همانند او دغدغه عدالت داشتند مانند عزیزان دکتر محمدحسین ساکت و پورسینا و... در این مورد بنویسند. شاید ذکر یک نمونه خواندنی باشد. بسیاری از اهل قلم و اندیشه در جریان مصادره انتشارات امیرکبیر و انتقال آن به سازمان تبلیغات اسلامی هستند.
قرار بود نشر دیگر باسابقه یی هم سرنوشت امیرکبیر شود که آن انتشارات خوارزمی بود. خدا رحمت کند مرحوم آقای حیدری مدیر انتشارات خوارزمی که این روزها روز مرگ او است، موضوع را پیگیری کرد. کسی که با تمام توان ایستاد و از استدلال منطقی مرحوم حیدری دفاع کرد و نگذاشت آنچه برای امیرکبیر رخ داد برای خوارزمی نیز واقع شود، مرحوم مروی بود. من خبر دارم که این جمعیت و عدالت پیشگی مرحوم مروی برای برخی آقایان ناخوشایند بود. حیدری همیشه می گفت؛ «حیات خوارزمی به مروی است.» یکی از نکات قابل گفتن دیدگاه های اصلاح طلبانه ایشان بود و همین هم یکی از زمینه های علاقه شدید جناب آقای خاتمی به ایشان و بالعکس بود.
آقای خاتمی معتقد بود در صنف روحانیون دینداری و هویت دینی، مروی کم نظیر است. مرحوم پدرشان حضرت آیت الله خاتمی نیز علاقه وافری به مرحوم مروی داشت. سال های متمادی با دعوت ایشان در مسجد جامع اردکان سخنرانی دهگی داشت و آقای مروی نیز پس از درگذشت آیت الله خاتمی هر سال در سالگرد او در یزد سخنرانی داشت. این را هم بگویم که آقای خاتمی پس از پیروزی در دوم خرداد قصد داشت یکی از وزارتخانه های حساس و کلیدی را به ایشان بسپارد؛ اما...
در دولت دوم اصلاحات که مسوولیت سازمان خبرگزاری جمهوری اسلامی را برعهده گرفتم با هماهنگی جناب مسجدجامعی از ایشان برای عضویت در شورای عالی سازمان به عنوان مرجع سیاست گذاری خبری دعوت کردیم. ایشان هم پذیرفت، متواضعانه و خاضعانه چهار سال در جلسات شورای عالی شرکت کرد که در این باب آقایان مسجدجامعی، موسوی لاری، عطریانفر، بورقانی و رمضان زاده گفتنی ها دارند.در سال های اخیر که دچار سکته مغزی و قلبی شده بود و پزشکان به او تاکید کرده بودند مجالس وعظ و خطابه و سخنرانی را باید رها کند و دوستان هم به او اصرار می کردند کارشان کمی کم شد، اما رها نکردند. در مورد علت آن چیزی گفتند که بنده یا دیگر دوستان در وقت دیگری به آن اشاره خواهیم کرد.
حدود بیست روز قبل علاقه مند شدند ( و با اصرار و پیگیری خودشان) استاد فرزانه و گرانقدر دکتر شهیدی را عیادت کنند. به اتفاق و همراه عزیزانم آقای پورسینا و آقای مهندس صالحی (داماد مرحوم مروی) به منزل خانم دکتر شهیدی، صبیه دکتر شهیدی رفتیم. دکتر شهیدی را در این چند ماهه اخیر این گونه خندان ندیده بودم. آقای مروی پیشانی دکتر شهیدی را بوسید و به دکتر دعا کرد؛«خداوند شما را برای مسلمین نگه دارد.» نکته جالب در این دیدار چند دقیقه یی، نگاه خندان آن دو به یکدیگر بود. آقای مروی به دکتر شهیدی بسیار علاقه مند بود بارها می فرمود او خدمت بزرگی به اسلام و تشیع کرده است. از خداوند منان برای او علو درجات و برای استاد دکتر شهیدی شفای کامل مسالت داریم. آمین

عبدالله ناصری

منبع : روزنامه اعتماد