چهارشنبه, ۲۲ اسفند, ۱۴۰۳ / 12 March, 2025
مجله ویستا
نگاهی به فیلم «باغ های کندلوس»

به گفته علی، شاید سر رسیدن نفر سوم (بیژن) از خارج كشور آن ها را هوایی رفقای از دست رفته كرده باشد.
آن ها به هر قبرستانی كه در مسیر باشد، سرك می كشند تا قبر «آبان» و «كاوه» را دوباره ببینند و همین ممكن است كمی شما را كلافه كند، ظاهر قبرستان هایی كه این گروه سه نفره در آن ها به دنبال سنگ قبر آشنایی می گردند آنقدر با هم متفاوت است كه سخت بتوان قبول كرد این جست وجو خیلی جدی باشد.
حداقل با آن همه ذكر خیری كه این رفقا از «آبان» و «كاوه» دارند بعید است كه با این شدت و حدت دچار فراموشی شده باشند، تا اندازه ای كه حتی تشخیص ندهند مقبره ای كه قبل تر در آن حاضر شده اند در قبرستانی قدیمی بر جاده است یا گورستانی در قعر جنگل های كوهستان ... و صحبت های سه دوست علی و سعید و بیژن، در این گشت وگذارهای نچسب آنقدر تصنعی است كه شاید ما را از الباقی فیلم ناامید كند. بهانه هایی كه آن ها برای بازگو كردن خاطراتشان جور می كنند آنقدر ابتدایی است كه فوری بی حوصلگی های نویسنده متن و سهل انگاری او را در این قسمت ها لو می دهد. آدم فكر می كند كه چرا باید همه چیز جبراً در این سفر طوری اتفاق بیفتد كه هر از گاهی یكی از همسفرها بگوید «یاد آن روزی افتادم كه «كاوه» و آبان ... » و بعد یك فلاش بك به گذشته؟!
حالا وقتی در این اوضاع، بازیگر نقش سعید حركاتش با دیالوگ هایی كه می گوید بی تناسب باشد و روح شخصیت را نتوانی در او ببینی و حتی فارغ از حركات، حس و حال را به كلامش هم منتقل نكرده باشد اوضاع كمی ناامیدكننده تر می شود.
اگر هنگام دیدن باغ های كندلوس از چیز دیگری آزار می بینید ولی هنوز علت را كشف نكرده اید، شاید علت، «بیژن» باشد؛ نفر سومی كه از خارج آمده و دایم توی شات های قبرستان چرخ می زند ولی نه حرف خاصی می زند نه اطلاعات ویژه ای می دهدو نه حركت دیگری از خودش بروز می دهد كه حضورش را در فیلم توجیه كند. گیرم كه بعد از مرگ «كاوه» او مدتی علقه ای به آبان داشته؛ آن هم از ورای مرزها!
ولی اگر صبر كرده باشید و نیمه اول فیلم از كوره به درتان نبرده باشد- كه البته این قدرها هم بد نیست كه چنین كند - با تصاویر و ایده های چشمگیری مواجه می شوید كه حتی می توان به آن ها لقب «كم نظیر» داد .
یكی از شاهكارترین آن ها وقتی است كه «آبان» غذای خود را از راهروی بیمارستان به سمت اتاقش حمل می كند و نریشنی با این مضمون می گوید: «خدایا به من یك فرصت كوچك بده تا برگردم به كندلوس و اونجا بمیرم» . «آبان» در آستانه در با پرستاری كه از اتاق خارج می شود برخورد می كند و ظرف غذا به زمین می افتد. تصویر ثابت می شود و به عقب برمی گردد و غذاهای روی زمین به داخل ظرف می رود و به دست «آبان» می نشیند و «آبان» مسیری را كه آمده برمی گردد. در پیچ راهرو از تصویر خارج می شود. بدون آن كه دوربین قطع كند«آبان» همان مسیر را می آید و این بار از كنار پرستار می گذرد. بی هیچ برخوردی كه یعنی دعای او مستجاب شده است.
كریمی در واقع زیركانه تمام این صحنه را بر عكس فیلم گرفته؛ از آخر به اول و آن را برای نمایش برگردانده است.
می بینید كه نظیر این ایده را حداقل به راحتی نمی توانیم در سینمای خودمان سراغ كنیم؛ ایده ای هنرمندانه و شاعرانه برای فیلمی در ستایش عشق.
در صحنه ای دیگر «كاوه»كه از «آبان» بابت پنهان كردن بیماری لاعلاجش دلخور است كنار او كه به نماز ایستاده لب به اعتراض می گشاید و همچنانكه با صدای بغض آلود شكوه می كند، با «آبان» كه به ركوع می رود خم می شود و با او كه به سجده می رود به زمین سرخم می كند و كریمی چه خوب با كادربندی ها و هدایت بازیگران این صحنه را از در افتادن به تصنع و ادا نجات می دهد و لطافت ها و ظریف كاری های خود را برای همراه كردن مخاطب با عاشقانه ای آرام، به كار می گیرد.
او تمام این ظرافت طبع را در سكانس رویارویی «كاوه» و «آبان» از طریق درهای رو در روی اتاق هایی كه پشت هم ردیف شده اند و پیدا و نهان شدن این دو در آستانه درها به خوبی ادامه می دهد و فیلمش را با موسیقی و عشق و لبخند به پایان می برد.
منبع : روزنامه جوان
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست