پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

دلیل آن نیم‌ستاره‌ فاصله تا «خوب»


دلیل آن نیم‌ستاره‌ فاصله تا «خوب»
در جشنواره امسال گروهی از منتقدان از این فیلم به عنوان چماق استفاده کردند تا بر سر فیلم‌سازان دیگر بکوبند و بگویند: «فیلم یعنی این!» همان کاری که سال‌هاست مخالفان هنر سخت‌هضم با حافظ می‌کنند که: «ببینید، حافظ را همه می‌فهمند!» خب، این استفاده باعث نمی‌شود لج کنیم و بگوییم حافظ بد است، بلکه می‌گوییم دیگران هم ممکن است خوب باشند. تازه، خوش‌آمدن عامی و روشنفکر از حافظ ممکن است به دلایلی مشابه نباشد. بنابراین مشکل من با فیلم اصغر فرهادی این نیست که دیگران همه یک‌صدا از آن خوش‌شان آمده، و نه این‌که فیلم‌های خوب دیگری را با این چماق مورد حمله قرار داده‌اند.
درباره الی از خیلی نظرها در ادامه کارنامه اصغر فرهادی‌ست؛ همان تسلطی که بر صحنه‌های شلوغ دارد، همان تاکیدی که بر درام دارد و همان بازی‌های مثال‌زدنی این‌بار از کسانی چون مانی حقیقی و شهاب حسینی (که پس از سوپراستار فکر می‌کردم هرگز بازی خوبی از او نخواهم دید) و رعنا آزادی‌ور در کنار حضور چشم‌گیر گلشیفته فراهانی و ترانه علیدوستی. فرهادی از صحنه‌های شلوغ نمی‌ترسد (این نقطه‌ضعف خیلی از کارگردان‌های ماست) و بعد از مهرجویی شاید تنها کسی‌ست که چنین بی‌محابا این همه آدم را دور هم جمع می‌کند و صحنه گرم و باورکردنی از آب درمی‌آید. ولی خب، به‌نظرم درباره الی نیز (شاید بیش‌ازحد) فیلم اجراست و فیلم‌نامه بیش از مثلاً چهارشنبه‌سوری به حاشیه رانده شده. به ظرفیت‌های بالقوه رابطه‌ها فکر کنید و ببینید چه‌قدر در طول فیلم شناخت به دست آورده‌ایم که هر کدام‌ از شخصیت‌ها کی هستند و چه گذشته‌ای دارند و چه مناسباتی میان‌شان برقرار است؟ با روندی که دیده‌ایم فیلم می‌توانست بسیار طولانی‌تر از این باشد و باز تشنه‌ی دانستن باشیم. ولی آیا اساساً حرکت ما به سمت شناخت بیش‌تر و عمیق‌تر بوده؟ فیلم بیش‌تر درگیر موقعیت‌هاست تا از هر موقعیتی تعلیقی بسازد و تنشی، و این روند به‌خصوص در تمام نیمه دوم فیلم حکم‌فرما می‌شود.
فیلم تاکیدش بر مسئله‌ای اخلاقی‌ست. مهم‌ترین لحظه‌ای که به‌لحاظ دراماتیک بر آن تاکید می‌شود آری یا نه گفتنِ سپیده (گلشیفته) است؛ آری یعنی الی به نامزدش خیانت نکرده، نه یعنی خیانت کرده. بعد از خود می‌پرسیم این پیش‌فرض ذهنی نامزد الی‌ست، چرا به فیلم و نویسنده و تماشاگران تسری پیدا کرده؟ مگر سفررفتن (آن‌ هم چنین سفر بی‌خطری) بدون اطلاع کسی که دوستش نداری خیانت است؟ آن هم خیانتی که حتی بر مرگ هم سایه می‌اندازد؛ کم مانده آدم‌ها فکر کنند «چه خوب شد مرد!» من یکی در چنین موقعیتی از ورای چهارشنبه‌سوری یاد شهرزیبا می‌افتم که آن هم چنین دیدگاه اخلاقی بسته‌ای درش دیده می‌شد. به‌نظرم فیلم به‌لحاظ ایدئولوژیک شاید نقطه مقابل چهارشنبه‌سوری‌ست.
همچنین درباره الی در پی پاسخ‌دادن به سوال‌هاست و در محدوده خودش تقریباً سوالی را بی‌پاسخ نمی‌گذارد. ابهامی باقی نمی‌گذارد (شاید این همه تحسین به خاطر همین است). بعد یادمان می‌اندازند که داستان فیلم متاثر از ماجرای آنتونیونی‌ست. جالب است، درباره الی آن چیزی‌ست که ماجرا نبود و به همین دلیل در تاریخ سینما یک نقطه عطف است. اگر درباره الی زودتر ساخته می‌شد و بعد ماجرا، می‌توانستیم مصمم‌تر و قاطعانه‌تر ماجرا را ستایش کنیم که چرا آن چیزی را که انتظار داشتیم نشان نداد و قهرمانان فیلم به‌دور از دغدغه گم‌شدنِ آنا (که هرگز مشخص نشد) راه خود را رفتند و فیلم‌ساز احساسات شخصیت‌هایش را نه‌فقط با دیالوگ، بلکه با نگاه و سکوت و محیط نشان داد. حالا چهل‌واندی سال بعد ساخته‌شدن ماجرا به همان‌ شکلی که آنتونیونی شجاعانه از ساختن‌اش طفره رفت چرا باید ارزش سینمایی خاصی داشته باشد؟ مثل آن است که کسی پیکاسو را ستایش کند و بعد درعین‌حال بخواهد دفرمگی عامدانه اشکال او را تصحیح کند و دیگران هورا بکشند که ببینید این نقاشی‌ها حالا چه‌قدر شبیه واقعیت شد؟
طبعاً از فیلم اذیت نشدم. خیلی چیزهایش را دوست داشتم. ولی نه‌فقط به‌لحاظ ایدئولوژیک، بلکه به‌لحاظ سینمایی نیز در سالی که صندلی خالی و شبانه‌روز و صداها بود، درباره الی به‌نظرم کمی زیادی سنتی‌ست. آن نیم‌ستاره‌ فاصله تا «خوب» به این دلیل است.
کارنامه اصغر فرهادی از دوران داستان یک شهر تا امروز برایم عزیز است؛ بیش از آن حدی که بتوانم نسبت به این همه تحسینی که دارد نثارش می‌شود و ممکن است مسیر او را کاملاً تحت تاثیر قرار دهد سکوت کنم؛ وگرنه بدم نمی‌آمد در این هم‌سانی هرچند موقتی مشارکت داشته باشم.

مجید اسلامی
منبع: وب لاگ "هفت و نیم"
منبع : سی‌نت