شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا


خلاقیت و ذهنیت هنرمند


خلاقیت و ذهنیت هنرمند
بزرگترین دستاورد اهل هنر،توانایی در سر پروراندن اندیشه های پیچیده و منتقل کردن آن به دیگران و عمل کردن آن است.به همین منظور هنرمند در همه حال تمایل دارد راجع به موقعیتهائی که بار هیجانی مثبت یا منفی دارند بیشتر از موقعیتهای خنثی فکر کند تا بدین ترتیب اتفاقات مهیج را بیشتر از حادثه های کسل کننده و متعارف تمرین و سازماندهی کرده تا ابزار انتقال اندیشه هایش گردد.ژرف اندیشی هنرمند نسبت به مسایل روزمره گاه ناچیز،سبب بروز شخصیت روحی و روانی هنرمند گردیده که این مسئله سبب نگریستن او از بعد دیگری به اطرافش می گردد بدین منظور هنرمند در خلق هر یک از آثارش همواره به دنبال کلیدی برای حل مسائل،خواه از لحاظ اجتماعی،فرهنگی،سیاسی و.......
می باشد تا راهبردهای قابل اجرا برای هر یک از آنها بیابد تا شاید با منطبق ساختن اثرش بر قالبها و انواح طرحواره ها به موشکافی مسائل روزمره بپردازد .
هر هنرمند با نسبت دادن هر شکل به یک مفهوم دست به توصیفات متفاوتی زده و بسته به دانش و اطلاعاتی که از پیش دارد بر ویژگیهای خاصی از شکل تاکید می کند .خصایصی که هر یک از افراد در نگاه اول سطحی و بدون توجه به ماهیت وجودی اش آسان از آن میگذرند. این است که هنرمند با اعمال قواعد علمی و ساختن مدلهای ذهنی از هر شکل وجود هر ذره ناچیز را در نظرمان اعتبار بخشیده و هر شکل بی جان را جان داده و با دیدگاه شناختی که از شکل دارد آن را آنالیز نموده و با خلاقیت بصری در امیخته و بدین طریق وجه مشترکی بین شکل و ادراک پیدا کرده تا رابطه منطقی بین شکل و ذات ان برقرار نماید تا بدین
گونه عینیت شکل را به آن بازگرداند .
همان طور که وسایل کمک آموزشی به کودکان یاری می رساند تا مسائل ریاضی را به صورت بصری تصور کنند هرهنرمند نیز با جست وجوی تصویرهای ذهنی از شکل خواهان بیان این مطلب است که با مرور زمان هر انچه از فرم به خاطر می ماند معنای ان است نه عین اش
هر هنرمند،با درون نگری به ماهیت افکار و احساسات خود پرداخته و هرگونه رخدادهای حسی ساده را به تصویر کشانده و با اصالت بخشیدن به آن تاثیرهنربرساختار آن را بازگو کرده تا در حواشی اشکال خاطرات واپس زده را بیان نماید به گونه ای که ساختار و جنسیت اشکال زندگی هنرمند را تحت الشعاع قرار داده طوری که با تعامل پیچیده در طبیعت فرم ها و بسط اطلاعات پیرامون آن، پیچیده ترین ساختار در تمام کائنات را با اشکال ساده نمایان می سازد. و با فشارهای موقعیتی که در آن قرار دارد با پیوند اشکال با یکدیگر تمام اعتقادات ،افکار و تمایلات –اش را بیان کرده و با کنار هم چیدن هر رنگ در کنار رنگ دیگر به یک آمیزش متناسب رسیده و زمینه فعال سازی ایده هایش را فراهم کرده ،
به طوری که تمام راههای فرعی و مارپیچ را میان بر زده و ردپایی از تمام مفاهیم غیر انتزاعی نظیر (شباهت،تفاوت،علت ) را در اثرش رقم زده و یا با به انتزاع کشاندن تصاویر به دنبال ایجاد تعادل و توازن بین اشکال و رنگهاست که این اقدام نتیجه کاملا"قطعی مدتی شک و تردید و
ورانداز است که بی هیچ شبهه ای با مقصود نهایی و اقداماتی که منظور آن دستیابی به هدف پایانی است ارتباط دارد و این خود حاصل شناخت ازمحیط پیرامون است که با فعال سازی هر یک از پدیده های متعدد نظیر(شکل و رنگ) به دنبال بیان نوعی بازتاب ذهنی از جنبه های گوناگون یک موضوع می باشد که خود ناشی از توانایی پیش بینی در یک هنرمند است و ارتباط مستقیم با عناصر بصری دارد و این یافته ها حاکی از آن است که محیط پیرامون مان بر نظام ویژه ای استوار است که روابط معنوی خاصی با یکدیگر دارند به گونه ای که مبین نوعی ادراک فراحسی است که عامل ایجاد انگیزه اش در اهل هنر گردیده تا با رجوع به ذاتگرایی تصاویر ،میدان بینایی را گسترش داده تا شاید بتوان از این طریق به ماهیت اشکال پی برد .
با اندکی تعامل در می یابیم که این قواعد احتساب تبار از آن جهت در دگرگونی ساختار اشکال اهمیت دارند که بر اساس آنها ،نظامی از عقاید
به هم وابسته که در اجزاء فرم ها مشترک اند قوانینی را تصویب کرده که مانع از هر گونه بی تناسبی در اشکال گردیده به طوری که بازگو کننده نوعی سیر عمومی است و همین نوع منزلت است که فرصتهای فردی را در زندگی رقم زده و بر موفقیت ها و دستاوردهائی که یک هنرمند در زندگی میتواند به دست بیاورد تاثیر می گذارد.
محمد خداشناس گل افشانی


همچنین مشاهده کنید