چهارشنبه, ۱۵ اسفند, ۱۴۰۳ / 5 March, 2025
مجله ویستا
کسی که مثل هیچ کس نبود

٭ «هنرمندان نمایش و همه هنرمندان دیگر بار تكلیفی سنگین را بر دوش میكشند.»
٭ ٭ ٭
«رادیو، تلویزیون و مطبوعات و سینماها و تئاترها از ابزارهای مؤثر تباهی و تخدیر ملتها ـ خصوصاً نسل جوان ـ بوده است. در این صد سال اخیر به ویژه نیمهٔ دوم، آنچه نقشههای بزرگی از این ابزار چه در تبلیغ ضد اسلام و ضد روحانیت خدمتگذار كشیده شد از آنها برای درست كردن بازار كالاها خصوصاً تجملی و تزیینی از هر قماش، از تقلید در ساختمانها و تزئینات و تجملات آنها و تقلید در اجناس نوشیدنی و پوشیدنی و در هزم آنها استفاده كردند. بهطوری كه افتخار بزرگ فرنگیمآب بودن در تمام شئون زندگی از رفتاری و گفتار و پوشش و فرم آن بهویژه در خانمهای مرفّه یا نیمهمرفّه بود و در آداب معاشرت و كیفیت حرف زدن و كار بردن لغات غربی در گفتار و نوشتار بهصورتی بود كه فهم آن برای بیشتر مردم غیرممكن و برای همردیفان نیز مشكل مینمود.»
٭ ٭ ٭
«تئاترهای آن روز، هنرهای آن روز، اینها همه دست به هم داده بودند تا اسلام را از اینجا بیرون و آمریكا را وارد كنند... نمیدانید در ایران چه بود و چه گذشت؟ مراكز فساد و تئاترها و سینماها و... همهشان با هم مخلوط شده بودند و یك كشوری شیطانی درست كرده بودند، طاغوتی درست كرده بودند و اسلام، لطفش را، پرتو عنایتش، را به این ملت مظلوم در طول تاریخ، افكند بر اینها و اینها متحول شدند.»
٭ ٭ ٭
«عمده این است كه ما ذهن این جوانها و حتی پیرها و روشنفكرنماها را آماده كنیم كه ما خودمان آدم هستیم و اینطور نیست كه در همهچیز دستمان را پیش دیگران دراز كنیم و حتی اخلاق و زبانمان را از آنها یاد بگیریم. بر این اساس ساختن تئاتری كه مطابق با اخلاق انسانی اسلامی باشد زحمت دارد.
٭ ٭ ٭
و آنكه از همهٔ خدمتها بالاتر است این است كه نیروی انسانی ما را رشد بدهد و این به عهده مطبوعات است.، مجلههاست، رادیو و تلویزیون است. سینماهاست. تئاترهاست. اینها میتوانند نیروی انسانی ما را تقویت كنند و تربیت صحیح بكنند و خدمتشان ارزشمند باشد.»
٭ ٭ ٭
٭ بنگاههایی كه شب و روز، ملت در سراسر كشور با آنها تماس سمعی و بصری دارند، چه مطبوعات و چه صدا و سیما در برنامهها و نمایشنامهها و انعكاس هنرها و انتخاب فیلمها و هنرهای آموزنده باید همت كنند و بیشتر كار كنند و از گردانندگان و هنرمندان متعهد بخواهند تا در راه تربیت صحیح و تهذیب جامعه وضعیت تمام قشرها را در نظر گرفته و راه و روش زندگی شرافتمندانه و آزادمنشانه را با هنرها و نمایشنامهها به ملت بیاموزند و از هنرهای بدآموز مبتذل جلوگیری كنند.»
٭ ٭ ٭
همانگونه كه اسلام با هیچ علمی مخالف نیست با هنر نیز مخالفتی ندارد. منتها باید تفكیك كرد، هنری كه متعهد و در خدمت انقلاب است از هنری كه مضر است و غیر جدی. آنچه مملكت و جوانان ما را به تباهی میكشاند با اسلام مغایر است ولی هنر صحیح، هنری كه در خدمت مملكت و مردم است باید ترویج شود.
٭ ٭ ٭
آن زمان كه امام، آن سرو همیشه بالا بلند اسلام، آن قد قامت قیامت، به دیدار دوست شتافت، هجرانی به وسعت بیكرانگی و غمی به پهندشت ماندگاری بر سریر تاریك روشنای جان خلید و بدین ترتیب، این اسوه و الگوی معظم فرهنگ شكوهمند اسلامی، كه ریشه در تاریخ هزار و چهارصد سالهٔ خاك پاك و تیمّنیافتهٔ اسلام داشت، میلیونها مسلمان را در سرتاسر جهان به سوگ و عزا نشاند و هر كس به فراخور حال و مكانت خود، تعزیت و تسلیتی به امت امام عرضه داشت. امام، منجی قلم بود. او با عزم و همت توانست هنر و فرهنگ این دیار را از قعر مغاك ابتذال رهایی بخشد و با این پشتوانه و همت بلیغ بود كه وسایل نقل و نشر، توانستند امكان ورود به عرصهٔ مسائل سیاسی و اجتماعی و مردمی را بیابند. ادبیات و كلام و پیام، به وادی و منزلگه عرفان راه یافت و آن شور و انگیزش سخنسرایی و سخنسنجی، حیات و هستن دوباره و دیگر یافت. مطبوعات و رسانههای گروهی، توان مقاومت و ایستادگی و قیام در برابر غولهای جهان استكبار را یافتند و از داغ و درد و درفشهای مردم و محرومان سخن گفتند. و مجال اظهار نظر و تعاطی و تلاقی آراء و اقوال گونهگون و نیز نشر و پخش سختترین و پرستیهشترین نقد و نظرها را یافتند. با سیری در مطبوعات در طول ده سال رهبری بنیانگذار جمهوری اسلامی، درمییابیم كه در این مدت به واقع، امام مطبوعات را «مدرسهٔ سیار» تلقی میكردند و حتی قلم عالمان دین، افضل از خون شهدا به شمار آمد: «مداد العلماء افضل من دماء الشهداء» و یا میفرمود: «همین انتشارات كمتر از اهمیت خونهایی كه در جبههها ریخته میشود نیست.» امام نهایت و كمال هنر را دمیدن روح تعهد در انسانها میدانست. تعهد را اگر عهد و میثاقی بین اهل قلم و مخاطبان بدانیم، چونان قسمی است به قلم و قسم به قلم كه امام این ادیب راستین و اهل قلم و هنرشناس و هنرمند روزگار ما به مفاهیمی كه در ادوار گذشته شكلی، از جلوه و جلا و رونق افتاده و در دامگه حادثه، غباری از تكرار گرفته بودند حیثیت و حرمتی دیگر بخشید. آری، تعهد و مسئولیت و التزام قلم و قلمزن را امام بشارت و نویدی تازه داد، چندان كه حتی فرمود: «شهدا را قلمها میسازند.» در زمینهٔ موسیقی نیز، رهنمودهای امام راهگشا و خلاقانه بود. به رغم اینكه امام در رسالهای بیش از ۴۰ صفحه به حرمت و حریم غنا در اسلام اختصاص دادهاند، با اینهمه موسیقی اكنونی صدا و سیما و مجامع هنری را موسیقی منطبق و همخوان با موازین شرع میدانستند و بهرغم همه كوتهبینیها و تنگنظریها، همواره از موسیقی موجه حمایت كردند و اینهمه، كارنامهٔ هنری مردی است كه در عرصهٔ سیاست و فلسفه و ادراك و عرفان و اخلاق، نهتنها صبورترین و پرصلابتترین و ستمدیدهترین رهبران دنیا و در عین حال عاشق فداكار و از جان گذشتهٔ خدمت به محرومان و مستضعفان، كه در عرصهٔ قلم نیز، سخنوری نكتهسنج و تازهیاب، سخنسرایی بدیل و شاعری جوششیافته و برخاسته از متن و عمق عرفان والا و عظیم اسلامی بود. اشعار امام، فیالجمله و تنها حكایتگر روح و طبع ظریف و نازكانه او نیست.شعرهای «سبوی عشق» را كه میخوانی، چندان از لطافت معنا و نازكا و نرمای قلم روان و سیال او حظّ میبری كه گویی با شاعری از تبار و سلالهٔ ادب كهن و دیرینه سال فارسی رویارویی: جامهٔ زهد و ریا كندم و بر تن كردم / خرقهٔ پیر خراباتی و هشیار شدم/ واعظ شهر كه از پند خود آزارم داد / از دم رند می آلوده مددكار شدمامام در «سبوی عشق» ـ كه مجموعهای از هفت غزل عرفانی اوست ـ چهرهٔ شاعری رنج كشیده و دلسوخته را به عرصات قلم میكشاند. شاعری كه به استقبال و اقتفای «حافظ قرآن» میرود و غزلی در غایت و نهایت جزالت و صلابت میسراید:
الا یا ایها السّاقی ز می پرساز جامم را
كه از جانم فرو ریزد هوای ننگ و نامم را
از آن می ریز در جامم كه جانم را فنا سازد
برون سازد ز هستی هسته نیرنگ و دامم را
از آن می ده كه جانم را ز قید خود رها سازد
به خود گیرد زمامم را فرو ریزد مقامم را
از آن می ده كه در خلوتگه رندان بیحرمت
به هم كوبد سجودم را به هم ریزد قیامم را
و این ابیات عارفانه و شكوهمند دردنامهای از شاعری است كه اوج شعرش را در كلام به نگین درشت سخن مرصّع میسازد. و خوشا و شادا قلم دوست! كه شاعری شیرینسخن و پر از دقایق و ظرایف و تلطیفهای هنری است. بزرگمردی كه از نظر سیاست و اخلاق و فلسفه و مبارزه بر ضد باطل، اسطوره و یگانه بود، در غایت نرمش و زیبایی، سرایش شعر را چونان شاعری پاكدل، پاكلوح و رنجكشیده بدینگونه به جدّ میگیرد:
در مدرسه از دوست نخواندیم كتابی
در مأذنه از یار ندیدیم صدایی
در جمع كتب هیچ حجابی ندیدیم
در درس صحف راه نبردیم به جایی
در بتكده عمری به بطالت گذراندیم
در جمع حریفان نه دوایی و نه دایی
در جرگهٔ عشاق شوم بلكه بیابم
از گلشن دلدار نسیمی رد پایی
این ما و منی جمله ز عقل است و عقال است
در خدمت مستان نه منی هست و نه مایی
مفاهیم والای عرفانی گرانسنگی كه در این اشعار موج میزند فیالجمله روشنگر و مبیّن طبع لطیف و معانی و بیان مقتدرانهٔ امام است. شاگرد شهید امام و معلم نستوه آیتالله مطهری نیز در كتاب «تماشاگه راز» ضمن تبیین و توجیه اصطلاحات بزرگ استادش نشان میدهد كه چگونه شاگردی است خلف كه حافظ و حافظشناسی را در اوج و منزلت و جایگاه راستینش از امام آموخته است. آری.
همه قبیله من عالمان دین بودند
مرا معلم عشق تو شاعری آموخت
بسیاری از سخنوران و نكتهبینها شاید از قدرت كلام متعهد امام غافل باشند و یا تجاهل كنند اما راستی كه معانی بلند، زبان فصیح و تكلّم به مفاهیم بلیغ و بالنده شعرها، هر گونه تأمل و درنگی را پاسخی جانانه و درخور میدهد. این دوست كیست؟ این رفیق راه كه قافلهسالار ما را با خود به معراج برد. عروجی ملكوتی از قلمرو عشق و عرفان تا اقالیم و آفاق مبارزه و نستوهی. او هماره از مباحثات علمی و استدلالی به دور از عصبیتهای جاهلی حمایت میكرد. آری آنان كه عصب را با ادب به هم میآمیزند و میكوشند تا وجاهت و خرابتی هر چند پوشالی بیابند باید از سر تعمق و تأمل و از باب انتباه زمزمهگر این شعر امام باشند:
این خرقه ملوّث و سجادهٔ ریا
آیا شود كه بر در میخانه بر دریم
گر از سبوی عشق دهد یار جرعهای
مستانه جان ز خرقه هستی در آوریم
پیرم ولی به گوشهٔ چشمی، جوان شوم
لطفی كه از سراچه آفاق بگذرم
تئاتر ما نیز در زمان حیات این بزرگمرد، شكوه یافت. امام با رهبریهای پیامبرگونهاش هماره اصحاب تئاتر را از ابتذال نهی و نفی میكرد اما در عین حال رویآوری به نویسندگان متعهدی را كه حتی از مغرب زمین سر بر آورده بودند نفی نكرد، نویسندگانی را كه در شمار ملتها بودند نه جیرهخوار و مزدور دولتها؛ نویسندگانی را كه خود از فشار جهنمی و كاهندهٔ دولتها به رنج بودند و آثارشان سالها و فرسنگها دور از اینجا و اكنون در كنج دنج عزلتگاهها و برج عاجها خاك میخورد. جوانان و تئاتریهای ما، با اتكاء به سنّت حسنهٔ امام كه حمایت از نویسندگان متعهد و مسئول بود، در كنار رشد و اعتلای تئاتر ناب و نوجوی ایرانی اسلامی از آثار بزرگان ادب كلاسیك و معاصر جهان نیز غافل نماندند و این نبود مگر از روح واسع و نگرش و جهانبینی وسیع امام هنرمندان ما باید آگاه باشند كه به امام و انقلاب مدیوناند و این دینی است شریف و عزیز كه باید به هر روی ادا كرد.
همایون علی آبادی
منبع : پایگاه رسمی انتشارات سوره مهر
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست