پنجشنبه, ۲۵ بهمن, ۱۴۰۳ / 13 February, 2025
مجله ویستا
مفهوم خدا در بزرگسالان دارای ناتواناییهای هوشی
![مفهوم خدا در بزرگسالان دارای ناتواناییهای هوشی](/mag/i/2/ka5ql.jpg)
...خدا توی هوا است. او را شكر می كنیم.
خدا خود عشق است عشق خدا است..
ایمان م. ۱۹ ساله - بهره هوشی ۴۰
مفهوم خداوند و چگونگی كسب آن در گروههای مختلف انسان، از جمله موضوعات مهم و مورد علاقه روانشناسان، محققان و سایر افرادی است كه در حوزه دین مشغول فعالیت یا پژوهش هستند. آنتروپومورفیسم و یا قائل شدن جنبههای انسانی برای خدا از جمله موضوعاتی است كه در صد ساله اخیر به عنوان عاملی برای شناسایی ریشه باورهای دینی در گروههای مختلف انسانی مورد توجه بوده است. این جریان برانتخاب تعدادی از صفات انسانی و منعكس كردن آن در مفهوم ارایهشده از خدا در ادیان و مذاهب مختلف دلالت می كند.
لازم به ذكر است كه آغاز مفاهیم دینی و چگونگی رشد آن در انسان از جمله موضوعاتی است كه پژوهش های اندكی بر روی آن انجام شده است. بررسی هایی بر روی نحوه شكلگیری این مفهوم در بین كودكان انجام شده است. پژوهشها در آغاز بر پاسخهای كلامی این گروه تأكید داشتند ، اما دسته ای دیگر از پژوهشها علاوه بر این موضوع بیان تصویری كودكان از مفهوم خدا را نیز مد نظر داشتند. این پژوهش به یكی از مهمترین جنبههای رشد مفاهیم مذهبی در انسان یعنی مفهوم خدا در گروه كمتوان ذهنی میپردازد..هدف از این كار این است كه اثر بهره هوشی و آموزش مفاهیم دینی در مدارس استثنایی بر دو گروه بزرگسالان مبتلا به ناتواناییهای هوشی ملایم و متوسط (بهره هوشی ۴۰ تا ۷۰) بهدست آید. ۴۲ فرد مذكر بزرگسال (گروه سنی ۱۸-الی۲۵ سال) در دو گروه با ناتوانایی هوشی ملایم(۵۰ تا ۷۰) و متوسط(۴۰ تا ۵۰) مورد بررسی قرار گرفتند و مفهوم خدا در طی مصاحبهای مورد سؤال قرار گرفت و در نهایت از شركتكنندگان درخواست شد تا تصویری از خدا را ترسیم كنند و ارتباط آن تصویر با اظهارات ذكرشده شركتكنندگان نیز مورد بررسی قرار گرفت. یافتهها نشان دادند كه آموزش در مفهومی كه این افراد از خدا در ذهن دارند تأثیری ندارد و بنابراین تفاوت معناداری بین دو گروه آموزشدیده و ندیده در مورد مفهومی كه از خدا در ذهن داشتند دیده نشد. همچنین یافتهها نشان دادند كه بهره هوشی افراد كمتوان ذهنی در مفهومی كه آنها از خدا در ذهن دارند تأثیری ندارد.
● مقدمه
فرایند كسب و كاربرد مفهوم خدا درگروههای مختلف انسانی برای اكثر روانشناسان، محققان و متخصصین امور مذهبی امری مهم و دارای اهمیت است. در مطالعات علمی دینی خصوصاً در روانشناسی دین در صد ساله اخیر گرایشی به سمت آنتروپومورفیسم دیده شده است. این دیدگاه ریشه دین و نحوه كسب مفهوم خدا را در تمامی گروههای سنی توضیح میدهد (بارت و ریچرد ۲۰۰۳) و آن انتساب صفات انسانی به خدایی است كه در ادیان مختلف معرفی شده است. بنابراین خدای انسان گونه (آنترومورفیك ) خدایی است كه شبیه انسان است، عملكردهای انسانی دارد، ومحدودیت های انسانی دارد. او در محل مشخصی زندگی می كند كه معمولاً دور است و اغلب بهشت خوانده میشود (تامینن و دیگران، ۱۹۸۸) البته در فرایند ادراك مفهوم خداوند عوامل زیادی دخیل هستند ( سلاتر، ؟) مثلا كودكانی كه در خانوادهای معتقد به مذهب مورمون بزرگ میشوند مفهومی كه از خدا كسب میكنند بسیار انسانگونه (آنترومورفی) است، در حالی كه كودكانی كه در خانوادههای یهودی بزرگ می شوند معمولاً مفهومی غیر انسانگونه (آنترومورفی) از خدا به دست میآورند (تامینن ۱۹۹۱) در هرحال باید به این نكته نیز اشاره كرد كه رشد مفهوم كودك از خدا از نظر شناختی هر چند براساس دیدگاه انسان گونه مورد تبیین و توصیف قرار گرفته شده است، اما پژوهشهای تجربی اخیر كه بر روی مفهوم خدا و نحوه اكتساب آن انجام شده است نشان داد است كه كودكان ممكن است برای كسب این مفهوم از نظر شناختی به تواناییهایی مجهز هستند كه امكان كسب تعدادی از صفات خدا را از روشی غیر انسانگونه (آنترومورفی) نیز ممكن میسازد(بارت و ریچرد ۲۰۰۳) در هرحال بهرغم تفاوتهای موجود میان دیدگاههای غالب بر روانشناسی رشد كودك با یكدیگر ، مانند تفاوت میان پیروان فروید و پیاژه. این مكاتب در این دیدگاه متفقالقول هستند كه مفهوم خدا در كودكان اساساً به شیوه انسان گونه ادراك میشود، و كودكان با گذر از مراحل شناختی مفهوم عینی كه كودكان از خداوند كسب كردهاند به سمت ذهنیتر شدن پیش میرود و از جنبه صفات انسانی كه كودك برای وی قائل میشود كمتر میشود و این موضوع با توجه به مراحل رشد شناختی كودك قابل ادراك است ( پالتینگ ۱۹۷۴؛ تامینن ۱۹۹۱؛ الكیند ۱۹۶۴؛ فولر ۱۹۸۱؛ نای و كارلسون ۱۹۸۴) نظریههای تحولی مختلف در باب سیر تفكر مذهبی خلاصه شده است.
ـ نظریه ارایهشده ارایهدهندی نظریه توضیح نظریه
ـ افكار مربوط به خدا لومبا (Loomba) (۱۹۴۴)
افكار و عقایدی درباری خدا از دوره كودكی تا نوجوانی
ـ تصاویر خدا هارمز (Harms) (۱۹۴۴)
ـ تصاویری از خدا توسط كودكان از سنین ۳ تا ۱۲ سالگی
ـ مفاهیم اساسی مذهبی الكیند(۱۹۶۱،۶۲،۶۳)
ـ مراحل رشد مذهبی از ۵ تا ۱۲ سالگی
ـ تفكر مذهبی گلدمن(۱۹۶۴) سیر تفكر مذهبی از كودكی تا دوره نوجوانی
ـ تفكر در مورد خدا دكونچی (Deconchy) (۱۹۶۵) سیر تفكر در مورد خدا در انسان
ـ مفهوم عبادت لانگ (Long)، الكایند و اسپیلكا (Spilka) (۱۹۶۷) ادراك كودكان از عبادت و دعا كردن
ـ هویت دینی الكایند (۱۹۷۸) واقعیت ها از نظر كودكان در ارتباط با هویت دینی
ـ ایمان و مفهوم آن فاولر(۱۹۸۱) مراحل ایمان در انسان
ـ مفاهیم مذهبی ویكفیلد (Wakefield) (۱۹۸۶) كودكان و سیر رشد مفاهیم مذهبی در آنان
ـ رشد مفاهیم روحانی در كودكان استیل (Steele) (۱۹۸۶) روانشناسیرشد و رشد مفاهیم روحانی در انسان درمراحل مختلف
ـ رشد مفاهیم روحانی هلمینیاك (Helminiak) (۱۹۸۷) رشد مفاهیم روحانی در انسان
ـ قضاوت دینی اوسر (Oser) و گماندر (Gmunder) (۱۹۹۱) قضاوت دینی
البته باید به این امر اذعان داشت كه پژوهشهای اندكی بر روی نحوه آغاز اعتقادات مذهبی( در انسان) انجام شده است(هاید ۱۹۹۰). در این مقاله هدف تأكید بر شناسایی و بررسی یكی از جنبههای مهم از رشد اعتقادات مذهبی در انسان یعنی مفهوم از خداوند در میان بزرگسالان مبتلا به ناتواناییهای هوشی است. سعی بر این است كه اثر بهره هوشی، و گذراندن آموزش دینی رسمی در سازمان استثنایی مورد ارزیابی قرار گیرد.
در آغاز برای بررسی و چگونگی شكل گیری این مفهوم به سراغ كودكان رفتند و پژوهشهایی را با استفاده از پاسخهای كلامی آنان به دسته مشخصی از سؤالات انجام شد (هارمس ۱۹۴۴) هارمس در واكنش به این موضوع در پژوهش انجامدادی خود علاوه بر اطلاعات كلامی كودكان، برداشتهای تصویری آنان از مفهوم خدا را نیز در نظر گرفت و در تحلیل این اطلاعات متوجه سه مرحله عمده در روند شكلگیری مفهوم خدا شد. در طی این مراحل رشد نوعی تطور و گذر از مراحل عینی به سمت ذهنیت وجود دارد. یكی از امتیازات استفاده از نقاشی برای ادراك كودك از مفهوم از خدا با توجه به تصویری كه وی از خداوند میكشد این است كه محدودیتهای واژگان و كلامی كودك برای بیان مقصود و منظور را از بین میبرد (راسل ۱۹۵۴) و ظاهراً تشویق كودك به بیان افكار خود از طریق نقاشی رشد این مفهوم را مشخصتر میكند ( لاد و دیگران ۱۹۹۸؛ گرابنر ۱۹۶۴).
● مطالعات انجامشده در ایران
در بررسی انجامشده مشخص شد كه در ایران فعالیتهایی در مورد بررسی مفهوم خدا در كودكان انجام شده است . از جمله این موارد میتوان به امامی كندوانی (۱۳۸۱)، اسكندری( ۱۳۸۲،۱۳۷۵) سیف نراقی و نادری (۱۳۷۳) اشاره كرد، یافتههای این پژوهشها نشان میدهد كه تحول مفهوم خدا در كودكان ادیان مختلف موجود در ایران یكسان و همانند است و مفهوم خدا مفهومی است كه از انسان پنداری شروع شده و تا دید فوق طبیعت پنداری رشد میكند(امامی كندوانی،۱۳۸۱) و یافته پژوهش سیف و نادری(۱۳۷۳) نیز تأییدكننده این موضوع است. یكی از پژوهشهای جالبی كه در ارتباط با رشد مفهوم خدا در كودكان دارای ناتواناییهای هوشی در ایران انجام شده است پژوهش همایی (۱۳۷۸) است كه نشان داده است كه ظرفیت ذهنی كودكان دارای مشكلات ذهنی باعث میشود تا خدا را با مفاهیم عینی درك كنند و سن افراد در ادراك این مفهوم مهم نیست بلكه استقرار و نگهداری ذهنی و ظرفیت های عملیاتی در این افراد تعیینكننده میزان ادراك از مفهوم خدا است.
پژوهش بر روی شكلگیری و رشد مفهوم خداوند در میان افراد مبتلا به ناتواناییهای هوشی بسیار محدود است . در اینجا منظور از مفهوم از خداوند، ویژگیهای متفاوتی است كه افراد مبتلا به ناتوانایی های هوشی به خداوند اتلاق می كنند. ویژگیهایی كه بر روی معنی، جنسیت سن شكل رنگ و حركت خداوند از نظر این گروه تأكید دارد. سؤال اصلی در اینجا این است كه بهره هوشی این افراد چه تأثیری در این فرایند دارد و آیا رشد این مفهوم در بین این افراد نیز از عینی به سمت ذهنی است ودر صورت مثبت بودن پاسخ این سؤال آیا بهره هوشی افراد است كه در این امر نقشی ایفا میكند؟ و سؤال دوم این است كه آموزش های رسمی دینی كه در مدارس وابسته به سازمان استثنایی دیدهاند چه تأثیری بر روی این مفهوم داشته است؟
● آموزش رسمی مذهبی در مدارس سازمان استثنایی
در ارتباط با متغیر آموزش رسمی مذهبی باید گفت كه جوامع متكثر از نظر دینی كه انسان امروزه در آن زندگی میكند در مورد آموزش آموزههای دینی با دشواریهایی روبرو است (ایپ گریو ۲۰۰۴) آموزش امور دینی به افراد دارای مشكلات ذهنی میتواند دشواریهای بیشتری داشته باشد و مسایل بیشتری در ضمن آموزش آن در نظر گرفته شوند. برای كسب چنین مفهومی مهارتهای پایهای لازم است كه كسب این مفهوم را برای بسیاری از افراد مبتلا به ناتواناییهای هوشی دشوار میكند (فانكورت ۲۰۰۳). آموزش مذهبی بخش مهمی از برنامه آموزشی تمامی دانش آموزان ایرانی می باشد. در سیستم آموزشی سازمان آموزش و پرورش استثنایی این درس در كلاس دوم ابتدایی و به صورت دو كتاب تعلیمات دینی و قرآن به دانش آموزان آموزش داده میشود. این دو كتاب تا هفت سال جزو دروس رسمی دانش آموزان خواهند بود. بنابر این هر دانش آموز واردشده به نظام آموزشی سازمان استثنایی به مدت هفت سال و با استفاده از دو كتاب ذكر شده پیشین تحت آموزش امور دینی قرار خواند گرفت ( در مجموع ۱۴ كتاب در ارتباط با امور دینی). هدف از این آموزشها این گونه بیان شده است؛ "...محتوای كتب درسی كودكان استثنایی در مدارس ویژه به منظور تمهید زمینه های فراگیری مطالب و مهارتهایی كه دانش آموزان را برای زندگی در جامعه امروز آماده می سازد طراحی شده است..." (مجید قدمی معاون وزیر و رییس سازمان آموزش و پرورش استثنایی ، چاپ شده در كتاب تعلیمات دینی ۱۳۸۴) هدف وزارت آموزش و پرورش و سازمان آموزش و پرورش استثنایی در این نقل قول به خوبی بیان شده و نشان داده شده است كه هدف این درس آمادهسازی افراد مبتلا به ناتواناییهای هوشی برای زندگی در جامعه و كسب اطلاعات و مهارتهای لازم برای این منظور می باشد.
● نقش بهره هوشی در كسب مفهوم از خداوند
تمامی كودكان هر چقدر دارای ناتوانایی های شدید و متفاوتی باشند، توان بالقوه مناسبی برای یادگیری دارند ( فورستاین، ۱۹۹۸؛ فورستاین و مینتزكر،۱۹۹۳؛ فورستاین، راند و ریندرز ۱۹۸۸) اما اغلب افراد مبتلا به ناتواناییهای مختلف هوشی حتی برای برآورد نیازهای معمولی در محیط پیرامون خود دچار مشكل هستند. آموزش دینی اساساً بر روی راههای ادراك رشد و شناسایی ارتباط بین خود و محیط تأكید دارد. آموزش دینی بایستی راههایی را برای تسهیل اكتساب شناسایی از خود و محیط بدون وابستگی كلی بر تواناییهای ارتباطی و شناختی فراهم آورد (اوبریان، ۲۰۰۴) پژوهشها نشان میدهند كه همزمان با تغییرات شناختی ، جسمی، و عاطفی افراد انسان آنان از نظر مذهبی نیز رشد میكنند و در كل تصور كودكان از خداوند از ابعاد عینی و انسان گونه به سمت برداشتی شبه- عینی و پس از آن مفهومی غیرفیزیكی از خداوند تغییر می كند. پژوهشگران متعددی این تغییرات و چگونگی روی دادن آن را به صورت مراحل مختلفی نشان دادهاند(استروفان ۱۹۹۰) در نهایت میتوان چنین اظهارنظر كرد كه كودكان [و یا افرادی كه در سطوح پایین شناختی قرار دارند] نمیتوانند از خدا تصوری غیرمادی داشته باشد، و هرچه بیشتر درباری خدای غیرمادی، مجرد توضیح داده شود، كودك تصوری مبهمتری ازخدا كسب خواهد كرد (رحیمی، ۱۳۸۴) هوش یكی از كاركردهای شناختی است كه از طریق آزمونهای هوشی بررسی شده و با استفاده از نمره هوش و یا بهره هوشی مشخص میشود. هرچند هوش را نمیتوان برابر با شناخت در انسان دانست (مكینتوش،۲۰۰۰ ) بنابراین هوش را میتوان یكی از عوامل تعیینكننده در نظر گرفت. یافته های به دست آمده توسط گلدمن (به نقل از رادكلیف ،۱۹۶۴، ص ۳۶ و هاید ، ۱۹۹۰، ص ۲۵) نشان میدهد كه توانایی هوشی و سن عقلی كه با استفاده از آزمونهای هوش به دست میآیند، عوامل اصلی و تعیینكننده در رشد تفكر دینی فرد هستند و عوامل دیگری مانند سن تقویمی فرد در این زمینه نقش چندانی را برعهده ندارند.● سؤالات پژوهش
بررسی پیش رو برای پاسخگویی به سؤالات زیر انجام شد:
۱) آیا میان بزرگسالانی كه آموزش رسمی دینی را در مدارس سازمان استثنایی طی كرده اند، با افرادی كه این آموزش ها را ندیده اند، از نظر مفهومی كه از خدا در ذهن دارند تفاوت معنی داری وجود دارد؟
۲) آیا بزرگسالان عقب مانده ذهنی كه در آزمون های هوش نمرات بالاتری را كسب می كنند ، در مقاسیه با افرادی كه نمرات پایین تری را كسب می كنند مفهوم ذهنی تری از خداوند دارند؟
● شركتكنندگان
نمونه این پژوهش تشكلیافته از ۴۲ نفر بزرگسال مذكر مبتلا به اختلالات متفاوت هوشی است. نمره هوشی این افراد در گسترهای از ۴۰ تا ۷۰ قرار دارد و این نمره با استفاده از آزمون ماتریسهای پیشرونده ریون (جی. سی ریون ۱۹۳۸- ۱۹۷۷) به دست آمد (میانگین=۳۰/۵۹ انحراف استاندارد=۶۱/۹). این افراد مبتلا به انواع اختلالات هوشی مانند سندروم داون( ۱۶ n= )، فلج مغزی( ۸ n= )، و بعضی از اختلالات هوشی با دلایل ناشناخته(۱۸ n= ) بودند. گستری سنی این افراد ۱۸ تا ۲۵ میباشد (میانگین=۳۳/۲۱ ، انحراف استاندارد= ۲۴/۲). این افراد براساس امكان گذراندن دورههای آموزش رسمی در سازمان آموزش و پرورش استثنایی و عدم امكان طی آن به دو گروه تقسیم شدند و گروه۱ (۲۱ n=) و گروه ۲ (۲۱ n=) خوانده شدند. در هر دو گروه افراد دارای تواناییهای هوشی مختلف وجود داشتند یعنی افراد مبتلا به ناتوانایی¬های هوشی ملایم (بهره هوشی ۵۰ تا ۷۰، تعداد=۲۶ با میانگین=۶۲) و متوسط (بهره هوشی ۴۰ تا ۵۰ ، تعداد =۱۶، با میانگین =۶۲) این افراد در دو كارگاه متفاوت حرفهای به انجام فعالیت اشتغال دارند.
در این مطالعه شركتكنندگان مورد مصاحبه قرار گرفتند و برای انجام مصاحبه از شیوه نیمه-ساختدار (ساتلر ۱۹۹۲ ص ص ۴۲۹-۴۳۲)استفاده شد. مصاحبه در بخش آزاد بر روی مفهوم خداوند و چیستی آن از نظر افراد تأكید داشت و برداشت آنان از این مفهوم را مورد بررسی قرار می داد. در پایان جلسه از شركتكننده درخواست شد تا تصویری از خداوند رسم كنند و در صورت تمایل آن را رنگ كنند
● مفهوم خدا براساس مصاحبه نیمه ساختدرا:
مصاحبه به شیوه باز با سؤالی در مورد چیستی خداوند این گونه شروع می شد "آیا تاكنون دعا كردهای؟(لازم به ذكر است كه تمامی اعضای دو گروه در مراسم نیایش صبحگاهی شركت میكنند) چه كسی باید دعاهایت را قبول كند؟ خدا؟ من نمیدانم خدا كیست یا چیست، در مورد او به من اطلاعاتی بده و به من بگو خدا چیست؟"
پاسخهای شركتكنندگان براساس محتوا در ۴ طبقه و براساس مقیاس رتبه¬ای قرار داده شدند بدین ترتیب كه نمرهگذاری براساس نوع پاسخ آزمودنی بر حسب ماهیت عینی بینابینی و ذهنی انجام شد. نمره صفر مبین فقدان پاسخ و یا عدم پاسخگویی مرتبط با سؤال بوده مثلا نمیدانم ، یا پاسخهای غیرمرتبتی مانند خدا خدا است و یا خدا پیغمبر است. نمره ۱ پاسخهای عینی افراد را نشان میدهد مثلاً؛ كسی كه چیزی به ما میدهد . در این طبقه پاسخهایی مانند چشم و گوش و وسایل قرار داده شدند، نمره ۲ نشان دهنده پاسخهایی است كه نشاندهنده تصور مافوق انسانی از خدا و تشبیه به اجسام واجرام سماوی دارد مانند تشبیه به نور، آسمان، ماه، ستاره، و نمره ۳ برای مفاهیم مذهبی و عاطفی مانند دعا، هدایت، و عشق و محبت.
در طبقهبندی مفاهیم و عناصر استفاده شده در نقاشیها نیز تصاویر به بخشهای زیر تقسیم شدند:
تصویر انسان، تصویر طبیعت ، اشیا و مكانهای مذهبی، اشكال هندسی، عناصر متفرقه ونمرهگذاری تصاویر براساس سیر از عینیت به ذهنیت چنین نمرهگذاری شد. تصاویر متفرقه مانند خانه و یا حیوانات،
) ۱انسان
۲) اشكال هندسی و اشیائ مذهبی
۳) طبیعت و عناصر آن.
● تجزیه و تحلیل اطلاعات
باور به وجود واقعیت نهایی (Ultimate reality) باوری مشترك در میان اكثر ادیان جهان است . در ادیان توحیدی خداوند واقعیت نهایی است. چگونگی ایجاد این باور و مفهومی كه كودكان از آن در ذهن دارند و با افزایش سن در آن تحولاتی ایجاد میشود در زمره تحقیقات شاخهای از روانشناسی به نام روانشناسی دین است. افراد مبتلا به ناتواناییهای هوشی همواره مورد توجه روانشناسان بودهاند. علت این توجه به دلیل دو موضوع است. نخست آنكه خود این افراد نیازمند دستهای از مداخلات به منظور ارتقای سطح آموزشهای مورد نیاز و كیفیتهای زندگیشان هستند. دلیل دوم كه به لحاظ ارتقای سطح دانش روانشناسی درباری افراد عادی نیز حایز اهمیت است این است كه با بررسی برخی اختلالها در افراد دچار ضایعات مغزی میتوان به كاركردهای مغز آدمی وقوف بیشتری یافت . تاریخ روانشناسی گواه آن است كه بسیاری از یافتههای علمی آن مدیون كاركردن بر روی افراد دارای ضایعات مغزی و ناتواناییهای هوشی بوده است. روانشناسی دین از این قاعده مستثنا نیست. كاركردن بر روی افراد مبتلا به ناتوانایی های هوشی و مفهومی كه آنها از خدا در ذهن دارند میتواند راهنمایی برای چگونگی شكلگیری مفهوم خدا در افراد عادی باشند.
در تحقیق حاضر علاوه بر اینكه میان متغیرهای در نظر گرفته تفاوت معنیداری از نظر آماری مشاهده نشد، اما ملاحظه شد كه
۱) افراد آموزش دیده كمتر از افراد آموزشندیده در مواجه با این پرسش كه "خدا چیست" پاسخ میدهند "نمی دانم" و یا پاسخهای بیربط میدهند. از این رو آموزش هرچند اثر معنیداری نداشت اما در اینكه فرد پاسخی به این سؤال در ذهن داشته باشد میتواند مؤثر باشد..
۲) جالب آن است كه افراد آموزشندیده نسبت به افراد آموزشدیده در پاسخ به سؤال از چیستی خدا پاسخهای مذهبی و عاطفی بیشتری دادهاند. هرچند یافتههای این پژوهش نشاندهنده عدم معنیداری ارتباط بین مفهوم خدا و آموزش میباشد، اما به نظر میرسد كه تصویر ارائهشده از خدا در كتب آموزشی دینی تصویری عینی است و به عنوان منبع ارایهكننده نعمتهای فراوانی مانند چشم، دست، پا، غذا برای خوردن، آب برای آشامیدن و...میباشد در بررسی انجامشده بر روی كتب درسی دینی در مقاطع مختلف آموزشی این مفهوم به دفعات به این صورت ارایه شده است. احتمالاً این تصویر ارایهشده در پاسخهای عینی گروه آموزشدیده مؤثر باشد.
۳) یافتههای تحقیقات گذشته نشان دادهاند كه در افراد عادی با افزایش سن و كسب مهارتهای شناختی از میزان انسانگرایی خدا كاسته میشود، اما تعداد قابل توجهی از بزرگسالان مبتلا به ناتواناییهای هوشی در این پژوهش برای ارائه مفهومی كه از خدا در ذهن داشته اند از تصویر انسان استفاده كردهاند. این امر میتواند نشان دهد كه رشد مفاهیم دینی با رشد مفاهیم شناختی ارتباط دارد اما در این بررسی نشان داده شد كه میان بهره هوشی افراد مبتلا به ناتواناییهای هوشی و عینیت و یا ذهنیت مفهومی كه از خدا دارند تفاوت معنیداری وجود ندارد. البته این یافته در تضاد با یافتههای سایر پژوهشگران در این حیطه در افراد عادی است ( گلد من، ۱۹۶۵، ص ۳، الكایند، ۱۹۷۱، فاولر، ۱۹۸۱، ۱۹۹۱) یكی از دلایل این موضوع شاید این باشد كه آزمون مناسبی برای محاسبه توان شناختی افراد مبتلا به ناتوانایی ذهنی می بایستی درنظر گرفته میشد. آزمون مورد استفاده در این بررسی آزمونی غیركلامی بود، شاید با استفاده از آزمونی دیگر كه بر جنبه كلامی و یا تركیبی از كلام و عملكرد تأكید داشته باشد، نتایج متفاوتی به دست آید.
۴) یك نفر از افراد آموزش ندیده در توصیف خود از خدا از عناصر طبیعی مانند آسمان، خورشید و ماه و ستارگان یا ابر استفاده كرده است. در حالی كه در گروه آموزشدیده در توصیف خدا شش نفر از این مفاهیم استفاده كردهاند. تبیینی كه برای این یافته میتوان ارایه كرد این است كه در كتابهای آموزش دینی این گروه به هنگام توصیف خدا و صفات وی به دفعات از تصاویر این دسته از عناصر استفاده شده است. در نقاشی های گروه آموزشندیده نیز در مورد خدا تنها دو نقاشی به طبیعت اختصاص داشت ، در حالی كه این تعداد در گروه آموزشدیده چهار نقاشی بود.
۵) برای جمعبندی یافتههای این بررسی میتوان گفت كه اثر آموزش در مورد افراد مبتلا به ناتواناییهای هوشی و تغییراتی كه میتواند در جنبههای مختلف ایجاد كند نیازمند استدلال نیست. عدم وجود تفاوت بین دو گروه از نظر دریافت و یا عدم دریافت آموزش میتواند نشاندهنده این امر باشد كه روشهای مورد استفاده در نظام رسمی آموزش دینی كه بر حفظكرد مفاهیم و یا تكرار مطالب آن تأكید دارد ممكن است روش مناسبی برای آموزش این درس در این گروه نباشد و بنابراین باید روشهای دیگری كه انطباق بیشتری با تواناییها شناختی این افراد دارد مورد استفاده قرار گیرند و در این صورت است كه آموزش دینی میتواند براساس تواناییهای شناختی و نیاز های این گروه از افراد باشد.
۶) و سرانجام اگر بپذیریم كه مفاهیم براساس منشأ خود میتوانند به دو گروه مفاهیم درونی و مفاهیم اكتسابی تقسیم شوند به نظر میرسد كه مفهوم خدا مفهومی درونی باشد. مفاهیم درونی و ذاتی در برابر آموزش از خود حساسیت كمتری نشان میدهند و چه بسا كه آموزش نامناسب و متفاوت با سطوح شناختی و نیازها نه تنها مفید نباشد بلكه مسئله ایجاد كند. یافتههای این بررسی از بیفایده بودن آموزش حمایت نمیكند ، بلكه حاكی از آن است كه این نوع از آموزش در شكلگیری مفهوم خدا مؤثر نیست. آموزش دینی شاید بتواند در مورد رشد اخلاقی و جنبههای عملی آن كه در این تحقیق مورد بررسی قرار نگرفتند، تأثیرگذار باشد.
نویسنده: علی صمدی
منابع
Barrett, Justin L. and Richert, Rebekah A. (۲۰۰۳) Anthropomorphism or Preparednessی Exploring Children۰۳۹;s God Concepts. Review of Religious research. Volume ۴۴:۳, Pages ۳۰۰-۳۱۲
Fancourt, Nigel (۲۰۰۳) Whole-class strategies in Religious Education. Support for learning. Volume ۱۸. Number ۳.
Feuerstein, R (۱۹۹۸) The Theory of Structural Cognitive modifiability: Is Intelligence Modifiable. Madrid: Bruno.
Feuerstein, R and Mintzker, Y. (۱۹۹۳) MLE Guidelines for parents. Jerusalem: Hadassah Wizo Canada Research Institute, The International Centre for the Enhancement of learning Potential.
Feuerstein, R. Rand, Y. and Rynders, J. (۱۹۸۸) Don۰۳۹;t accept me as I am. New York: Plenum Press.
Graebner, O.E.(۱۹۶۴) Children concept of God. Religious Education, ۵۹, ۲۳۴-۲۴۱.
Harms, E. (۱۹۴۴) The development of religious experience in children. American Journal of Sociology.۵۰, ۱۱۲-۱۲۲.
Hyde, K.E. (۱۹۹۰) Religion in Childhood and Adolescence: a comprehensive review of the research (Birmingham, AL, Religious Education Press).
Ipgrave, Julia (۲۰۰۴) Including pupils۰۳۹; faith background in primary religious education. Support for Learning . Volume ۱۹ . Number ۳
Ladd, Kevin L., McIntosh, Daniel N. and Spilka, Bernard (۱۹۹۸) Children۰۳۹;s God Concept: Influences of Denomination, Age, and Gender. The International Journal For The Psychology of Religion, ۸(۱), ۴۹-۵۶
O۰۳۹;brien, Liz. (۲۰۰۴) Connecting with RE: an approach to religious education for children with autism and/or sever and complex learning disabilities. Support for learning. Volume ۱۹. Number ۳.
Pealting, J.H. (۱۹۷۴) "Cognitive Development in Pupils in Grades Four Through Twelve: The incidence of Concrete and Abestruct Religious Thinking in American Children." Character Potential ۷, ۵۲-۶۱.
Russell, D.H. (۱۹۵۴) The dimensions of children۰۳۹;s meaning in vocabularies in grades four through twelve. Berkeley: University of California Press.
Slater, Ted.(ی). The Development of Children۰۳۹;s Concept of God .
http://www.hjot.com/ted/papers/childs-god-concept.htm
Straughan, R. (۱۹۹۰) The development of moral and religious ideas and behaviour. In N. Entwistle (Ed.), handbook of educational ideas and practices (PP.۹۷۴-۹۸۰). New York: Routledge.
Tamminen, K. (۱۹۹۱) "Religious Development in Childhood and Adult; An Empirical Study: Helsinki: Suomen Tiedeakatemia. (Finnish Academy of Science and Letters, Tiedekirja, Kirkkokatu ۱۴, ۰۰۱۷۰, Helsinki, Finland.)
Tamminen, K., Vianello, R., Jaspard, J.M. and Ratcliff, D.E. (۱۹۸۸). The religious concepts of preschoolers. In D.E. Ratcliff (Ed.), Handbook of preschool religious education (PP. ۵۹-۸۱). Birmingham, AL: Religious Education Press.
Fowler, J. W. (۱۹۸۱). Stages of faith: The psychology of human development and the quest for meaning. San Francisco: Harper & Row.
Fowler, J. W.. (۱۹۹۱). Stages in faith consciousness. New Directions for Child Development, ۵۲, ۱۷-۴۵.
Goldman, R. (۱۹۶۴). Religious thinking from childhood to adolescence. London: Routledge and Kegan Paul.
Elkind (۱۹۷۱). The development of religious understanding in children and adolescents. In M. P. Strommen (Ed.), Research in religious development (pp. ۶۵۵-۶۸۵). New York: Hawthorn Books.
منابع فارسی
اسكندری،حسین(۱۳۷۵) بررسی تحول مفهوم خدا در كودكان ۴ تا ۱۲ ساله .دانشگاه تربیت مدرس-پایان نامه
اسكندری، حسین (۱۳۸۲) خدا به تصور كودكان، شكل گیری فهم دینی در كودكان.تهران. منادی تربیت.
امامی كندوانی، رقیه(۱۳۸۱) بررسی مفهوم خدا در كودكان مسلمان،مسیحی و یهودی شهر تهران در سال ۸۱-۸۰. دانشگاه علامه طبا طبایی.پایان نامه
سیف نراقی،مریم ، و نادری، عزت اله (۱۳۷۳) چگونگی پاسخگویی كودكان ۳ تا ۱۳ ساله به سؤالاتی در مورد خدا. فصل نامه روانشناسی و علوم تربیتی دانشگاه علامه طبا طبایی. دوره اول-شماره اول
همایی، رضا (۱۳۷۸) بررسی تحول مفهوم خدا در كودكان عقب مانده ذهنی. دانشگاه تهران. پایان نامه
رحیمی،علیرضا (۱۳۸۴) فعالیت های آموزشی پیش دبستانی. فنی و حرفه ای (گروه تحصیلی بهداشت) (رشته كودكیاری). فصل دهم، نقش و اهمیت آموزش مفاهیم دینی و اخلاقی در دوران پیش از دبستان. وزارت آموزش و پرورش. چاپ سوم.
ضمیمه :
چهارچوب تعیین شده برای مصاحبه نیمه ساختدار.
در مصاحبه روش مشخص شده برای مصاحبه نیمه ساختدار توسط ساتلر (۱۹۹۲ ص۴۲۹-۴۳۲) مورد استفاده قرار گرفت.
به دلیل اینكه در هردو مركزی كه پژوهش اجرا گردید ، دعا و مراسم صبحگاهی وجود دارد، مصاحبه را با سؤالی شروع می كنم كه می دانم پاسخ آن به احتمال بسیار مثبت خواهد بود:
"آیا شما (تو) دعا می كنی؟"
سؤال دوم اینگونه خواهد بود"چه كسی باید دعا هایت را بشنود و یا قبول كند؟"
اكثر آنان پاسخ خواهند داد، "خدا" اگر پاسخ خدا نباشد خواهم پرسید "دیگر چه كسی؟"
در این زمان از آنها خواهم پرسید" گفتی خدا، به من بگو او كیست یا چیست".
سپس با استفاده از عبارت كلامی و یا واكنش های غیر كلامی مشخص شده توسط ساتلر (۲۰۰۰ ص. ۲۰) جلسه را ادامه خواهم داد؛
واكنش های كلامی:
بیشتر برایم توضیح بده
چیز دیگری هم در این مورد داری كه به من بگویی؟
یا
تو فكر می كنی كه...
یعنی تو می گی كه...
یعنی اینكه...
شنیدم كه گفتی......
واكنش های غیر كلامی:
ارتباط چشمی فراموش نشود
با سر تكان دادن و سایر واكنش های صورت علاقه خود به موضوع را نشان می دهم.
نقاشی در همان فضا ولی ترجیحا روز دیگری اجرا خواهد شد تا اثر بحث و موارد ذكر شده در مورد خدا بر روی نقاشی فرد به حداقل برسد. برای اجرای نقاشی كاغذ A ۴ و مداد رنگی یا آبرنگ و مداد شمعی در اختیار افراد قرار خواهد گرفت.
منبع: فصلنامه ذهن
منابع
Barrett, Justin L. and Richert, Rebekah A. (۲۰۰۳) Anthropomorphism or Preparednessی Exploring Children۰۳۹;s God Concepts. Review of Religious research. Volume ۴۴:۳, Pages ۳۰۰-۳۱۲
Fancourt, Nigel (۲۰۰۳) Whole-class strategies in Religious Education. Support for learning. Volume ۱۸. Number ۳.
Feuerstein, R (۱۹۹۸) The Theory of Structural Cognitive modifiability: Is Intelligence Modifiable. Madrid: Bruno.
Feuerstein, R and Mintzker, Y. (۱۹۹۳) MLE Guidelines for parents. Jerusalem: Hadassah Wizo Canada Research Institute, The International Centre for the Enhancement of learning Potential.
Feuerstein, R. Rand, Y. and Rynders, J. (۱۹۸۸) Don۰۳۹;t accept me as I am. New York: Plenum Press.
Graebner, O.E.(۱۹۶۴) Children concept of God. Religious Education, ۵۹, ۲۳۴-۲۴۱.
Harms, E. (۱۹۴۴) The development of religious experience in children. American Journal of Sociology.۵۰, ۱۱۲-۱۲۲.
Hyde, K.E. (۱۹۹۰) Religion in Childhood and Adolescence: a comprehensive review of the research (Birmingham, AL, Religious Education Press).
Ipgrave, Julia (۲۰۰۴) Including pupils۰۳۹; faith background in primary religious education. Support for Learning . Volume ۱۹ . Number ۳
Ladd, Kevin L., McIntosh, Daniel N. and Spilka, Bernard (۱۹۹۸) Children۰۳۹;s God Concept: Influences of Denomination, Age, and Gender. The International Journal For The Psychology of Religion, ۸(۱), ۴۹-۵۶
O۰۳۹;brien, Liz. (۲۰۰۴) Connecting with RE: an approach to religious education for children with autism and/or sever and complex learning disabilities. Support for learning. Volume ۱۹. Number ۳.
Pealting, J.H. (۱۹۷۴) "Cognitive Development in Pupils in Grades Four Through Twelve: The incidence of Concrete and Abestruct Religious Thinking in American Children." Character Potential ۷, ۵۲-۶۱.
Russell, D.H. (۱۹۵۴) The dimensions of children۰۳۹;s meaning in vocabularies in grades four through twelve. Berkeley: University of California Press.
Slater, Ted.(ی). The Development of Children۰۳۹;s Concept of God .
http://www.hjot.com/ted/papers/childs-god-concept.htm
Straughan, R. (۱۹۹۰) The development of moral and religious ideas and behaviour. In N. Entwistle (Ed.), handbook of educational ideas and practices (PP.۹۷۴-۹۸۰). New York: Routledge.
Tamminen, K. (۱۹۹۱) "Religious Development in Childhood and Adult; An Empirical Study: Helsinki: Suomen Tiedeakatemia. (Finnish Academy of Science and Letters, Tiedekirja, Kirkkokatu ۱۴, ۰۰۱۷۰, Helsinki, Finland.)
Tamminen, K., Vianello, R., Jaspard, J.M. and Ratcliff, D.E. (۱۹۸۸). The religious concepts of preschoolers. In D.E. Ratcliff (Ed.), Handbook of preschool religious education (PP. ۵۹-۸۱). Birmingham, AL: Religious Education Press.
Fowler, J. W. (۱۹۸۱). Stages of faith: The psychology of human development and the quest for meaning. San Francisco: Harper & Row.
Fowler, J. W.. (۱۹۹۱). Stages in faith consciousness. New Directions for Child Development, ۵۲, ۱۷-۴۵.
Goldman, R. (۱۹۶۴). Religious thinking from childhood to adolescence. London: Routledge and Kegan Paul.
Elkind (۱۹۷۱). The development of religious understanding in children and adolescents. In M. P. Strommen (Ed.), Research in religious development (pp. ۶۵۵-۶۸۵). New York: Hawthorn Books.
منابع فارسی
اسكندری،حسین(۱۳۷۵) بررسی تحول مفهوم خدا در كودكان ۴ تا ۱۲ ساله .دانشگاه تربیت مدرس-پایان نامه
اسكندری، حسین (۱۳۸۲) خدا به تصور كودكان، شكل گیری فهم دینی در كودكان.تهران. منادی تربیت.
امامی كندوانی، رقیه(۱۳۸۱) بررسی مفهوم خدا در كودكان مسلمان،مسیحی و یهودی شهر تهران در سال ۸۱-۸۰. دانشگاه علامه طبا طبایی.پایان نامه
سیف نراقی،مریم ، و نادری، عزت اله (۱۳۷۳) چگونگی پاسخگویی كودكان ۳ تا ۱۳ ساله به سؤالاتی در مورد خدا. فصل نامه روانشناسی و علوم تربیتی دانشگاه علامه طبا طبایی. دوره اول-شماره اول
همایی، رضا (۱۳۷۸) بررسی تحول مفهوم خدا در كودكان عقب مانده ذهنی. دانشگاه تهران. پایان نامه
رحیمی،علیرضا (۱۳۸۴) فعالیت های آموزشی پیش دبستانی. فنی و حرفه ای (گروه تحصیلی بهداشت) (رشته كودكیاری). فصل دهم، نقش و اهمیت آموزش مفاهیم دینی و اخلاقی در دوران پیش از دبستان. وزارت آموزش و پرورش. چاپ سوم.
ضمیمه :
چهارچوب تعیین شده برای مصاحبه نیمه ساختدار.
در مصاحبه روش مشخص شده برای مصاحبه نیمه ساختدار توسط ساتلر (۱۹۹۲ ص۴۲۹-۴۳۲) مورد استفاده قرار گرفت.
به دلیل اینكه در هردو مركزی كه پژوهش اجرا گردید ، دعا و مراسم صبحگاهی وجود دارد، مصاحبه را با سؤالی شروع می كنم كه می دانم پاسخ آن به احتمال بسیار مثبت خواهد بود:
"آیا شما (تو) دعا می كنی؟"
سؤال دوم اینگونه خواهد بود"چه كسی باید دعا هایت را بشنود و یا قبول كند؟"
اكثر آنان پاسخ خواهند داد، "خدا" اگر پاسخ خدا نباشد خواهم پرسید "دیگر چه كسی؟"
در این زمان از آنها خواهم پرسید" گفتی خدا، به من بگو او كیست یا چیست".
سپس با استفاده از عبارت كلامی و یا واكنش های غیر كلامی مشخص شده توسط ساتلر (۲۰۰۰ ص. ۲۰) جلسه را ادامه خواهم داد؛
واكنش های كلامی:
بیشتر برایم توضیح بده
چیز دیگری هم در این مورد داری كه به من بگویی؟
یا
تو فكر می كنی كه...
یعنی تو می گی كه...
یعنی اینكه...
شنیدم كه گفتی......
واكنش های غیر كلامی:
ارتباط چشمی فراموش نشود
با سر تكان دادن و سایر واكنش های صورت علاقه خود به موضوع را نشان می دهم.
نقاشی در همان فضا ولی ترجیحا روز دیگری اجرا خواهد شد تا اثر بحث و موارد ذكر شده در مورد خدا بر روی نقاشی فرد به حداقل برسد. برای اجرای نقاشی كاغذ A ۴ و مداد رنگی یا آبرنگ و مداد شمعی در اختیار افراد قرار خواهد گرفت.
منبع: فصلنامه ذهن
منبع : خبرگزاری فارس
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست